eitaa logo
💓نبض عشق💓
2.4هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
3هزار ویدیو
40 فایل
مینویسم ازعشق بین زوج ها❤ مینویسم ازمحبت هایی که‌اساسش عشق به خداست غفلت ازمن بچه مذهبی ست که نگذاشتم دیده شوم کسی 💖عشق‌های‌آسمانی‌ماراندیده‌مینویسم‌تابدانندعشق‌اصلی‌مال‌مابچه‌مذهبی هاست نه آن‌عشق‌های‌پوچ‌خیابانی @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
دل پیش کسی باشد و وصلش نتوانی لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی تا پیش تو آورد مرا بعد تو را برد  قلبم شده بازیچه ی دنیای روانی باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری وقتی همه دادند به هم دست تبانی  در چشم همه روی لبم خنده نشاندم در حال فرو خوردن بغضی سرطانی آیا شده از شدت دلتنگی و غصه  هی بغض کنی ،گریه کنی ، شعر بخوانی ؟ دلتنگ تو ام ای که به وصلت نرسیدم ای کاش خودت را سر قبرم  برسانی
‍ کنارِ من باش... حتی اگر بهار نیاید حتی اگر پرنده‌ای نخواند حتی اگر زمستان طولانی اگر سرما نفس گیر حتی اگر روزگارمان پر از شب،پر از تاریکی‌ بیا بودن را اراده کنیم بیا شگفتیِ دوست داشتن را به سینه هامان بسپاریم بیا ساده باشیم ساده باشیم و عاشق...
هدایت شده از 🌷سردارقلبم🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میشه با یه خودکار جلوی جنگ را گرفت ‌☀️روشنا، مرجع تولید و نشر: رویدادها، عملیات های تبیینی فرهنگی هنری، عملیات روانی و رسانه ای.🔻 https://eitaa.com/roshana_esfahan
بهمن ماهی جان بودنت مثل نوشیدن یک استکان چای☕ درمیان سرمای زمستان🌨☃️ دلچسب است تولدت مبارک🍰🎉🎂🎈🎊❄ 💓نبض عشق 💝 ❤️ 🧡 💛 💚 💙 💜 💖 ═‌‌‌‌♥️ حرف دل ♥️═ ‌ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══ C᭄ @Nabzeshgh💓نبض عشق
♥️ و بعضی وقت ها دوست_داشتن حیاتی دیگر است! زنده نگه داشتن ڪسی درون ات، حتی با وجود این فاصله های دور 💓نبض عشق 💝 ❤️ 🧡 💛 💚 💙 💜 💖 ═‌‌‌‌♥️ حرف دل ♥️═ ‌ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══ C᭄ @Nabzeshgh
💓نبض عشق 💝 ❤️ 🧡 💛 💚 💙 💜 💖 ═‌‌‌‌♥️ حرف دل ♥️═ ‌ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══ C᭄ @Nabzeshgh
Erfan-Tahmasbi-To-320.mp3
8.09M
💓نبض عشق 💝 ❤️ 🧡 💛 💚 💙 💜 💖 ═‌‌‌‌♥️ حرف دل ♥️═ ‌ ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══ C᭄ @Nabzeshgh
حرف‌بزن، حرف‌بزن،سالهاست؛ تشنه‌ی‌یک‌صحبت‌طولانیم... https://harfeto.timefriend.net/17068214197311 میشنوم... ناشناسِ"از تُ چِ پِنهان"
♥️ اونجایی که میگه: "چه سود خاطر ما را به جانبَت نگرانی؟ که ما ز عشق تو زار و تو عاشق دگرانی..." نتیجه می‌گیریم هَراَزگاهی از روابط عاطفی، حتی رفاقت‌هاتون هم مثل حساب بانکی‌‌هاتون،چند گردش آخر بگیرین تا حسابش دستتون بیاد؛ حساب‌های یک‌طرفه رو هم مسدود کنید!
از آسمان چیزی بگو با جنگل بارانی ام من آسمانی می شوم وقتی که تو می خوانی ام دورت بگردم تا چنین خورشید باش و من زمین بی چشم تو زندانی یک دوره ی ظلمانی ام می دیدم از چشمان تو نیروی مغناطیس را از چیست پس این روزها از پیش خود می رانی ام آوازه ی گیسوی تو این سو و آن سویم کشید در کوچه ها آوار شد تعبیر سر گردانی ام ای عشق سر بر باد ده غرق تمنای توام سیلی سرازیر تو شد انگیزه ی ویرانی ام آیینه ایی سرشارم از تصویرهای روشنت تکثیر شد تصویر تو در سایه ی حیرانی ام
زیباترین چیز درباره‌ی عشق، این است که نه عقلی دارد و نه خِرَدی زیباترین چیز درباره‌‌ی عشق این است که روی آب راه می‌رود و غرق نمی‌شود...!
بدهم تکیه به تو شانه شدن را بلدی؟ گرمی ثانیه ای خانه شدن را بلدی؟ تو که ویرانه کننده است غمت می دانم خوردن غصّه و ویرانه شدن را بلدی؟ آنقدر سوخته قلبم که قلم می سوزد شمع گریان شده، پروانه شدن را بلدی؟ مرغ عشقی شده دل میل پریدن دارد بال و پر در قدمت لانه شدن را بلدی؟ می نویسم من عاشق فقط از قصّه ی تو در غزل های من افسانه شدن را بلدی؟ اشک شب های سحر سوخته ام پیش کشت تلخی گریه ی مردانه شدن را بلدی؟ هر کسی دیده مرا شاعر "مجنون" خوانده تو بگو "لیلی" "دیوانه" شدن را بلدی؟  این همه ناز کشیدم بشوم معتکفت بدهم تکیه به تو شانه شدن را بلدی؟
چه خبر یار؟ شنیدم که گرفتار شدی دل سپردی و برای دگری یار شدی بعد دل کندنت از من، دلت آرام گرفت؟ خوب شد زندگی ات؟ یا که بدهکار شدی؟ بی تو اینجا خبری نیست به جز غصه و درد حال خوش بودی و رفتی و دل آزار شدی بودنت، پنجره ای باز به رویاها بود ناگهان پنجره را بستی و دیوار شدی عشق را با طمع منطق خود تاخت زدی تا نهایت به دلت سخت بدهکار شدی تو خودت خواستی از قصه ی من پر بکشی پس نگو کار خدا بوده و ناچار شدی حسرت یار تو بودن به دلم ماند که ماند آخرین خواسته ام، قسمت اغیار شدی من که در حد پرستش به تو دلبسته شدم من چه کردم که تو اینگونه جفاکار شدی؟ پشت کردی به من ای ناز غزال غزلم شیر را پس زدی و طعمه ی کفتار شدی مرگ دل، نقطه ی آغاز فروپاشی هاست حیف و صد حیف که تو دیر خبردار شدی
هدایت شده از تخریب‌ چی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای عجیب مردی که در بیمارستانی در مشهد فوت کرد و ۳۰ ساعت در سردخانه بود تا اینکه امام رضا ع او را احیا کردند و بقیه‌ی‌ ماجرا...😭 🌏 👇 🆔 @takhribchi110
بگذار زمان ، روی زمین بند نباشد حافظ پی اعطای سمرقند نباشد بگذار گناه هوس آدم و حوّا بر گردن آن سیب که چیدند نباشد ای کاش عذاب نرسیدن به نگاهت آن وعده نادیده که دادند نباشد یک بار ، تو در قصه ی پرپیچ و خم ما آن کس که مسافر شد و دل کند نباشد آشوب ، همان حس غریبی ست که دارم وقتی که به لب های تو لبخند نباشد درتک تک رگهای تنم عشق تو جاریست در تک تک رگهای تو هرچند نباشد من می روم و هیچ مهم نیست که یک عمر زنجیر نگاه تو که پابند نباشد وقتی که قرار است کنار تو نباشم بگذار زمان روی زمین بند نباشد
قشنگ ترین دیالوگی که شنیدم نصیحت یه پیرمرد بود که می‌گفت: «یه زندگی خصوصی همیشه برنده‌ست! مخفی نگهش دار تا زمانی که برنده بشی..!» چقدر این جمله عمیقه...
گنجِ امنیّت اگر خواهی ، طلب از فقر کُن هیچ دُزدی در کمینِ کُلبه یِ درویش نیست
آسمان می‌داند در دل تنگ زمین! عشق زیبایی خود را به شقایق می‌داد! و زمین وسعت پرواز شقایق‌ها نیست.... هر کجا نام شهیدی به زبان گفته شود به یقین عطر شقایق آنجاست...
وقتي تو خوبي من دلم آرام مي‌گيرد هر ممكن و ناممكني انجام مي‌گيرد جايي كه تاريخي‌ترين درد بشر عشق است گور مرا سرسختي «بهرام» مي‌گيرد يوسف! اگر لب تَر كني نارنج و چاقو هست اينجا زنِ عاشق زليخا نام مي‌گيرد بگذار من از نسلِ امروزي جدا باشم يك زن كه حتّي از نگاهت جام مي‌گيرد ناپخته‌ها من را نمي‌فهمند باور كن! ناپخته من را همچنان خود، خام مي‌گيرد آه از هوس‌هايي كه مي‌گيرد گلوي عشق عشقي كه قبل از آمدن فرجام مي‌گيرد آنقدر با افكار هم مُرديم و جنگيديم آدم ميان زندگي سرسام مي‌گيرد دنياي عاشق‌ها عجيب و غير معمولي‌ است ديدي پلنگ از عكس ماهش كام مي‌گيرد! بگذار هركس هر چه مي‌خواهد بگويد چون عاشق، سراغِ تشت را از بام مي‌گيرد...
باز هم دارد به من مولا محبت می کند بین خوبان از من بد نیز دعوت می کند   توبه کن، آغوش وا کرده خدای مهربان گوش کن تا بشنوی دارد صدایت می کند من فراری ام ولی دائم خودش دنبالم است در بزرگی و کرم دارد قیامت می کند می شود محبوب مولا، نور چشمی می شود از گناهش هر که اظهار ندامت می کند هر کسی یک جور در این راه خالص می شود شیعیان را آزمایش با ولایت می کند هر که در پای ولایت مثل زهرا ایستاد اجر و مزدش را خود حیدر ضمانت می کند ما دعای دست مجروحیم، زینب شاهد است هر چه بر ما می رسد زهرا عنایت می کند در میان کوچه تنها بود، بی بی را زدند هر که زهرایی شود احساس غربت می کند ریشه های چادر خاکی امید شیعه است گریه کن ها را خود زهرا شفاعت می کند
حیرانیِ بین تیغ ابرو سخت است یک مرد مقابل دو چاقو سخت است در باور سرد یک پلنگ زخمی خندیدن شوخ چشم آهو سخت است من معتقدم برای یک مرد نبرد بر خاک نشستن دو زانو سخت است سنگی که تمام عمر را «اَسود» بود حالا بشود «سنگ ترازو» سخت است راضی به هزار مرگ شومم آخر جان کندن بین تار گیسو سخت است در هر چه که از تن تو گفتم کفر است دیندار شدن در این هیاهو سخت است اصلا به کدام فلسفه باید گفت اثبات خدا کنار بانو سخت است