eitaa logo
💓نبض عشق💓
2.4هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
42 فایل
مینویسم ازعشق بین زوج ها❤ مینویسم ازمحبت هایی که‌اساسش عشق به خداست غفلت ازمن بچه مذهبی ست که نگذاشتم دیده شوم کسی 💖عشق‌های‌آسمانی‌ماراندیده‌مینویسم‌تابدانندعشق‌اصلی‌مال‌مابچه‌مذهبی هاست نه آن‌عشق‌های‌پوچ‌خیابانی @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
اهلِ دزدی نیستم ؛ اما.. میدزدم نگاه تمام مردم شهر را که مبادا کسی ، غیر من نگاهت بُکند..!
عشق یعنی؛ خواسته های یکی دیگه رو به خواسته های خودت ترجیح بدی ⁦
میگن.اهنگ••͜♡-! ⇦میگم.صدات••͜♡-! ⇦میگن.رنگ••͜♡-! ⇦میگم.چشات••͜♡-! ⇦میگن.بغض ••͜♡-! ⇦میگم.هوات••͜♡-! ⇦بگن.جون ••͜♡-! ⇦میدم.برات••͜♡-! تو فقط باش؛ ⁦
ميخواهم بدانم؛ ميتوانی حس كنی وقتی مدُام به تو فكر ميكنم؟ ⁦
سکوت را می‌پذیرم اگر بدانم روزی با تو سخن خواهم گفت... ⁦
من حساس نیستم؛ من فقط به حرفات و رفتارات توجه و فکر میکنم، چون برام مهمن، چون ازت انتظار دارم، چون تو فرق داری، چون تو مهمی، چون دوست دارم. ⁦
اغلب به یاد تو هستم بهتر بگویم تو همیشه با منی هر جا که می‌روم💕
اگه بهم بگی دلت واسم تنگ شده، مثه بقیه نمیگم منم دلم برات تنگ‌شده زنگ میزنمو میگم حاضرشو دارم میام دنبالت.♥
تو نشاطِ نفسِ صبح پس از بارانی جنگلِ ابری و در خاطره‌ها پنهانی اگر از بام تو پرواز کنم یا نکنم باز هم در قفسِ یاد توام زندانی شرحِ دل‌بستن و دل‌کندنِ ما آسان نیست تا کجا خانه نو ساختن از ویرانی! بی‌گناهی اگر از ترسِ عذاب است نه عشق برحذر باش از این وسوسه شیطانی چشم بستیم، ولی جای نظربازی داشت شرمِ دیدارِ تو در جامه تابستانی دست در زلفِ تو بردم که شب آغاز شود حیف! یلدای من این بار نشد طولانی
بی تفاوت می نشینیم از سر اجبار ها مثل از نو دیدن صدباره ی "اخبار" ها خانه هم از سردی دل های ما یخ میزند در سکوت ما ، صدا می اید از دیوار ها هر شبم بی تابی و  بی خوابی و بی حاصلی حال و روزم را نمی فهمند جز شب کارها دوستت دارم ولی دیگر نخواهم گفت چون "دوستت دارم" شده قربانی تکرار ها خنده های زورکی را خوب یادم داده ای مهربان بودی ولیکن مثل مهماندارها گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم بغض کردم خود خوری کردم نگفتم بارها
وقتي تو خوبي من دلم آرام مي‌گيرد هر ممكن و ناممكني انجام مي‌گيرد جايي كه تاريخي‌ترين درد بشر عشق است گور مرا سرسختي «بهرام» مي‌گيرد يوسف! اگر لب تَر كني نارنج و چاقو هست اينجا زنِ عاشق زليخا نام مي‌گيرد بگذار من از نسلِ امروزي جدا باشم يك زن كه حتّي از نگاهت جام مي‌گيرد ناپخته‌ها من را نمي‌فهمند باور كن! ناپخته من را همچنان خود، خام مي‌گيرد آه از هوس‌هايي كه مي‌گيرد گلوي عشق عشقي كه قبل از آمدن فرجام مي‌گيرد آنقدر با افكار هم مُرديم و جنگيديم آدم ميان زندگي سرسام مي‌گيرد دنياي عاشق‌ها عجيب و غير معمولي‌ است ديدي پلنگ از عكس ماهش كام مي‌گيرد! بگذار هركس هر چه مي‌خواهد بگويد چون عاشق، سراغِ تشت را از بام مي‌گيرد...
بشناس مرا حکایتی غمگین‍‍م!