سلام نمیدونم توی این روزا چرا دیگ فک میکنیم همه چی عادی شد... همه عادت کردن... اما واقعا از بالا رفتن امار فوتی ها غصه اتون نمیشه!! واقعا جون ادم ها برامون مهم نیس به خاطر یه ویروس زپرتی😦.... این همه کشته!!😱😱 اونایی که رهبرشون رو دوست دارن که خب تکلیفشون معلومه... اگ بخان گوش بفرمان باشن که خیلی وقته گفتن چکار کنید ... بازم تاکید کردن که ماسک بزنید... این مال وقتیه که دیگ کارای ضروری داشته باشید...!! نه کارای غیر ضروری... مهمونی دادن و مراسما و ... رو خودمون داریم طبیعی و ازاد میکنیم وگرنه وقتی داریم می بینیم اینهمه کشته و بیمار جدید !!! چرا بازم اصرار داریم خبری نیست و همه چی طبیعیه !! اینم مال کسانی که رهبری رو قبول ندارن یا از ده تا حرف یکی رو گوش میکنن...!! می ارزه...؟؟؟ حالا اگه یه نفر توی اتفاقی یه خراش برداره که ما موافق نیسیم؛ اینقد جنجال بپا میکنیم و عالم و ادم خبر میکنیم که اوه مملکت ال و بله ... !! اونوقت الان ۴ماه ونیمه درگیر این ویروس لعنتی هسیم... اولش گفتیم چرا زودتر نگفتین... چرا زودتر قرنطینه نکردین... چرا تعطیل نمیکنین... بعد اه و ناله که چرا می میرن ... چرا بیکار شدیم... وااای... خدایا... از کجا بیاریم بخوریم... بعد که گفتن خب نمیشه از کار و زندگی بیافتید حالا با رعایت بری سراغ زندگی ...!! یدفعه ای ازین ور بوم افتادیم... عروسی... عزااا... مهمونی... پارک.. بازار... وای... همه جا شلوغ و پلوغ‌...!! چه خبر شده...!! هیچی ...!! عادی شده... ما که نگرفتیم... خب باید بسازیم... تا حالا که نمردیم ... بعدش هم نمیمیریم... ناراحت میشن نریم... تو خونه خفه شدیم... مگ شما خونتون تو مریخه که توش خفه می شید!! خوبه گفتن بشینید تو خونه نگفتن از خونه هاتون بری بیرون تو بیابون ها مث جنگ زده هایی که فراوونه...!! خوبه از قدیم گفتن هیچ جا خونه خود ادم نمیشه... خوبه از قدیم گفتن دوری و دوستی... تا قبلش میگفتیم صله رحم میگفتن ادما شوهر عزرائیل ند و ادما زن فلان و بهمان و با جناق ژیان و مادر شوهر خار سو ... و هزارتا بهانه که رفت و امد نشه حالا که گفتن رفت و امد نکنید ... وای دلمون تنگ شد‌...و نبینیم می میریم... و... کجا داریم می ریم!!؟؟ جان سرمایه است... یکی بیشتر نیست... چنتا جون مگ داریم... بابا ماسک زدن سخت تره ...یا لوله تو بینی ات کنن!! تو خونه موندن سخت تره ...یا تو بیمارستان خوابیدن؟؟ اصلا به بقیه نمیخاد فکر بکنید... نه فکر دکتر و پرستار باشید ... نه بسیجی ها... نه طلبه ها.... نه دست اندرکارا... ... بفکر خودتون هم نیستید؟؟ اصلا نمی میری هم... فکرش نکنید اصلا مخارج هم .. نداره ..فکر کنید رایگانه...!! دوست داری دم به دقیقه سوراخ و امپول و دوا ...!!؟ سرماخوردگی ساده رو تحمل میکنی!!!؟؟ فقط تست کرونا رو بهش فکر کن میدونی حتی تست کرونا چطوریه..؟؟!! چقدر زجراوره...!! دیدی..!! اصلا شنیدی..!! تحمل شنیدنش رو هم نداری چه برسه به اینکه خودت انجامش بدی...!! راست گفتن قدر سلامتی 👑(سلامتی تاجی رو سر هست که فقط ادم بیمار میبینه) رو مریض 🤒میدونه... اگ از جون خودتون سیری و میخای بری زودتر 😜... خب یه راه ساده تر انتخاب کنید...😯 چکاریه!! (این رو جدی نگیریا)😂😂 یه کم بیشتر حواسمون باشه ... خطر هر لحظه کنارمونه...خواهشا🙏🙏🙏 بی خیال نشید... شل نشید... عادت نکنید... که عادی بشه.. تو رو خدا مواظب باشید... هیچ جا بهتر از خونه نیس... با این همه امکاناتی که تو خونه ها پیدا میشه... دیگه چی میخای..؟؟ #رعایت_لطفا 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @nafahat1

عصر عاشورا، پس از شهادت اصحاب و ياران، حضرت عباس(ع) تنهايي و بي كسي امام را نتوانست تحمل كند. محضر امام(ع) رسيد و رخصت ميدان رفتن خواست.عرضه داشت : برادر جان! اجازه ميدان مي دهي؟ امام حسين(ع) گريه شديدي كردند و فرمودند: برادر! تو پرچمدار مني. عباس(ع) عرض كرد: «سينه ام تنگي مي كند و از زندگي سـير گشتـه ام.» امام(ع) فرمودند: مقداري آب براي اين طفلان تهيه نما. جناب قمر بني هاشم(ع) مشك به دوش گرفت و روانه ميدان شد. با سپاه حريف، درباره آوردن آب به خيمه ها سخن گفت. وقتي از آن ها مأيوس شد، نزد امام(ع) بازگشت و طغيان و سركشي دشمن را به عرض رسانيد. در اين حال صداي العطش كودكان فضاي خيمه ها را پر كرده بود. سقّا نگاهي به چهره معصوم كودكان انداخت و بدون تأمل سوي شريعه فرات برگشت و به نگهبانان شريعه حمله كرد و وارد شريعه شد دست زير آب برد تا مقابل صورت آب را بالا آورد. به ياد لبان خشكيده حسين و اهل بيتش افتاد و آب را برگرداند به شريعه. هنگام بازگشت، دشمن راه را بر او بست. از هر طرف تير و نيزه به سمتش پرتاب مي كردند اینقدر تير و نيزه به سمتش پرتاب كردند، تا اينكه زره از انبوه تيرها همچون خار پشت به نظر مي رسيد. دست راست حضرت را قطع نمودند، حضرت مشك را به دوش چپ انداخت و با دست چپ جنگيد و اين گونه رجز خواند: «به خدا قسم اگر دست راستم را قطع كنيد، من از حمايت از دينم دست بر نمي دارم... یوقت عباس(ع) صدا زد"یا اباعبدالله علیک منی السلام" امام خود را به او رساند علمدار در دامنش جان داد و فرمود:عباسم الان کمرم شکست و چاره ام از هم گسست😭😭 #روضه #محرم 🖤@nafahat1🖤

﷽ 🌹شرح دعاهای هر روز ماه رمضان 🌷مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی روز. 6⃣2⃣ 🌴اللّٰهُمَّ اجْعَلْ سَعْيِى فِيهِ مَشْكُوراً ، وَذَنْبِى فِيهِ مَغْفُوراً ، وَعَمَلِى فِيهِ مَقْبُولاً ، وَعَيْبِى فِيهِ مَسْتُوراً ، يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ. 🍃خدایا، کوششم را در این ماه مورد سپاس و گناهم را آمرزیده و عملم را پذیرفته و عیبم را پوشیده قرار ده، ای شنواترین شنوایان. 1⃣باید به خودمان بپردازیم و ببینیم که خودمان چه کار کرده ایم؛ آیا ما هیچ عیبی نداریم؟ گل بی عیب خداست و ممکن نیست که ما عیب نداشته باشیم. 🌳 در روایت آمده که «چه می شود انسان را، یک خار کوچک را در چشم رفیقش می بیند؛ اما شاخه ای که در چشم خودش رفته را نمی بیند.» 🌱این روایت کنایه از این است که انسان عیب های بزرگ خود را نمی بیند؛ اما عیب کوچک مردم را می بیند. 🌳این حدیث از معصوم (ع) است که خوش به حال کسی که عیب خودش را می بیند و به عیب کس دیگری کاری ندارد. 2⃣شعری هست که می گوید 🍁 هر که سحر ندارد از خود خبر ندارد🍁 🌳3⃣حدیث است اگر گناه بو داشت دو نفر کنار هم نمی نشستند #مجتهدی_تهرانی ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈

یحیی سنوار رمان «خار و میخک» را نوشت و دردها، امیدها،خاطرات و قصه ملت خود را در یک اثر به تصویر کشید و آن را قصه هر فلسطینی و تمام فلسطینی‌ها قرار داد. اثری دراماتیک که وقایع آن کاملا واقعی هستند، اما شخصیت‌های آن بعضا واقعی و بیشتر خیالی‌اند، هرچند، رد پای آدم‌های تاثیرگذار امروز را در بین آنان می توان دید. او در این رمان از شکست سال 1967 و حتی آغاز جوشش انتفاضه اقصی شروع کرده و به بیشترِ ایستگاه‌های اصلی تاریخ مردم فلسطین پرداخته است. این رمان در تاریکی اسارت زندان‌های رژیم اشغالگر در فلسطین نوشته شده است. ده‌ها نفربرای کپی و مخفی کردنش از چشم جلادان و دستان آلوده اشغالگران تلاش کرده و مثل مورچه‌ها بسیار کوشیده‌اند این رمان را از تاریکی به نور ببرند تا برای تصویر واقعیتی که در سرزمین «اسراء» رخ می‌دهد در دسترس خوانندگان و چه بسا در تلویزیون و مقابل چشم‌ها قرار گیرد. از طریق لینک زیر با تخفیف میتونید سفارش بدید 👇 https://ketabresan.net/campaign/hJL6V پشتیبانی @sefaresh_ketab