eitaa logo
🌹175نفر🌹
3.4هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
10هزار ویدیو
48 فایل
شهیدان شفاعت یاد شهدای غواص دست بسته ارتباط با مدیر کانال : https://eitaa.com/Hami175
مشاهده در ایتا
دانلود
امشب آسمان شلمچه روز است عراقی ها بعد از قابل شدن واز دست دادن خطوط دفاعی بااستفاده از هواپیما منورها را. رها کردند وگلوله های منورتوپ.و خمپاره اسمان شلمچه را روشن کردند
برآر برآر جانا....
صبح پیروزی نزدیکست ...
این آسمان عملیات کربلای ۵ است
🌷 175 نفر🌷: تا ظهر فردا اسکله لشگر در اینسوی اب گرفتگی مستقر و در هدایت قایقها مشغول بودم ساعت دوعصر بود به شهید اسحاقی گفتم یک ضبط صوت اهدایی مردم همراه خود آوردم اگر مرا اجازه دهی بچه های گردان حمزه سیدالشهدا عازم خط انسوی اب هستند من از،دوستان وهم شهری ها کناری از شان مصاحبه صدایشان بیادگار بماند بچه ها ی گردان حمزه همه داخل خاکریز کنار اسکله بخاطر بمبارانهای هوایی و شلیک مدام توپخانه پناه گرفتند محسن وقتی اجازه داده‌ خوشحال شدم از اولین سنگر شروع کردم به مصاحبه فکر کنم نوار کاست آن در اختیار آقای نقی امیر اسماعیلی است صدای بچه ها قبل عازم به خط چه شور حالی یه هو چند تا هواپیما بسمت ما ... پدافند درحال شلیک منم درحال مصاحبه نقی میراسماعیلی مسعود سلامت و چند نفر دیگر همهمه صدا پدافند بزن بزن .. بیموهه ...بزن تواون موقع همه درحال جان پناه گرفتن نقی بلند بلند می خونه حمله حمله بیه....جان مار جان مار.. بچه ها هم بابی توجه ای به بمباران هواپیما جواب می دادند ایکاش این صدا الان بود حتما گرفتم تو کانال میگذارم
🌷 175 نفر🌷: تو نوار کاست صدای همه رزمندگان فریدون کنار در گردان حمزه بفرماندهی سردار نانوا هست وصوت شهید شیرافکن.ساداتی.اسدی.برادران اثنی عشری.رضایی.خوشبخت. رحمان زاده. جعفری.و شهدای دیگر... این کاست به یادگار ماند مخصوصا هنگام بمباران هوایی برگشتم پیش محسن شهید گلگون گفت بیست عدد فانوس شبرنگ راهنما را آماده کن باید مسیر حرکت قایقها را در این چند کیلومتری کاشته تا قایقها مثل دیشب راه را گم نکنند محسن گفت امکاناتی که نیاز داری بردار برو.اسکله تصرف شده خطوط،شب اول عراقی ها مستقر شو.... تا قایقها را هدایت و تخلیه بارگیری را سریع انجام بده با وجودی که تجربه والفجر ،8و کربلای 4-را در اسکله داشتم خیال شهید محسن ومصطفی راهت بود فقط آتش سنگین این عملیات با عملیات بزرگ دیگر ده ها برابر بیشتر بود که نای حرکت را ازما می گرفت زمین زمان گلوله باران یک ساعت قبل از تاریکی به اتفاق آنها سوار قایق شدم واز حوزچه خارج شدیم..هر سی صد متر نی را به داخل آب وگل لای فرو میبردیم و فانوس را روشن میکردیم