🔴مردم روز به روز بیشتر به گلزار شهدای کرمان میان
این روحیه مقاوم و بیش از پیش انقلابی بودن، علت عصبانیت دشمنه
کرمان ۱۴۰۲
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدا غواص دست بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اختصاصی
💐کشف پیکرهای مطهر ۳ شهید در منطقه عملیاتی زرباطیه عراق
💠گروههای تفحص شهدا موفق شدند ۱۹ و ۲۰ دیماه ۱۴۰۲ پیکرهای مطهر ۳ شهید دوران دفاع مقدس را در منطقه عملیاتی زرباطیه عراق تفحص نمایند
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدا غواص دست بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید
امشب آسمان شلمچه
روز است
عراقی ها بعد از قابل شدن
واز دست دادن خطوط دفاعی
بااستفاده از هواپیما منورها را. رها کردند وگلوله های منورتوپ.و خمپاره
اسمان شلمچه را روشن کردند
🌷 175 نفر🌷:
تا ظهر فردا اسکله لشگر در اینسوی
اب گرفتگی مستقر و در هدایت قایقها مشغول بودم
ساعت دوعصر بود
به شهید اسحاقی گفتم
یک ضبط صوت اهدایی مردم همراه خود آوردم اگر مرا اجازه دهی
بچه های گردان حمزه سیدالشهدا
عازم خط انسوی اب هستند
من از،دوستان وهم شهری ها کناری
از شان مصاحبه صدایشان بیادگار بماند
بچه ها ی گردان حمزه همه داخل خاکریز کنار اسکله بخاطر بمبارانهای هوایی و شلیک مدام توپخانه پناه گرفتند
محسن وقتی اجازه داده خوشحال شدم
از اولین سنگر شروع کردم به مصاحبه
فکر کنم نوار کاست آن در اختیار آقای نقی امیر اسماعیلی است
صدای بچه ها قبل عازم به خط
چه شور حالی
یه هو چند تا هواپیما بسمت ما ...
پدافند درحال شلیک
منم درحال مصاحبه
نقی میراسماعیلی
مسعود سلامت
و چند نفر دیگر
همهمه صدا
پدافند بزن بزن ..
بیموهه ...بزن
تواون موقع همه درحال جان پناه گرفتن
نقی بلند بلند می خونه
حمله حمله بیه....جان مار جان مار..
بچه ها هم بابی توجه ای به بمباران هواپیما جواب می دادند
ایکاش این صدا الان بود
حتما گرفتم تو کانال میگذارم
🌷 175 نفر🌷:
تو نوار کاست
صدای همه رزمندگان فریدون کنار در
گردان حمزه بفرماندهی سردار نانوا
هست وصوت
شهید شیرافکن.ساداتی.اسدی.برادران اثنی عشری.رضایی.خوشبخت.
رحمان زاده.
جعفری.و شهدای دیگر...
این کاست به یادگار ماند
مخصوصا هنگام بمباران هوایی
برگشتم پیش محسن
شهید گلگون گفت بیست عدد فانوس
شبرنگ راهنما را آماده کن باید مسیر
حرکت قایقها را در این چند کیلومتری
کاشته تا قایقها مثل دیشب راه را گم نکنند
محسن گفت امکاناتی که نیاز داری بردار برو.اسکله تصرف شده خطوط،شب اول عراقی ها مستقر شو....
تا قایقها را هدایت و تخلیه بارگیری را سریع انجام بده
با وجودی که تجربه والفجر ،8و کربلای 4-را در اسکله داشتم خیال شهید محسن ومصطفی راهت بود
فقط آتش سنگین این عملیات با عملیات بزرگ دیگر ده ها برابر بیشتر
بود که نای حرکت را ازما می گرفت
زمین زمان گلوله باران
یک ساعت قبل از تاریکی به اتفاق
آنها سوار قایق شدم واز حوزچه خارج شدیم..هر سی صد متر نی را به داخل آب وگل لای فرو میبردیم و فانوس را روشن میکردیم
🌷 175 نفر🌷:
یا شب نما فسفوری را نصب میکردیم
سعی میکردیم تا اسکله مقابل که چندین کیلومتر بود از تپه های بلند یا از بلندی تانک یا ادوات انهدامی دراب استفاده کنیم مسیررا روشن کنیم
چشم کنار میکرد فقط اب بود
هواهم سرد
وای سیم خاردارهای قبل از خاکریز رادیدم برق از چشمانم پرید
تابحال این همه موانع ندیدم
خدایا بچه ها چطوری گذشتند از این موانع
🌷 175 نفر🌷:
شهید اسحاقی قایقهای سوخته را نگاه کن بچه ها حتی انتحاری زدن به خط تا راه باز بشه
و تردد قایقها تا کنار ساحل انجام بشه
اولین چیزی بفکرم رسید گفتم امشب یا فردا این موانع های مسیر پاکسازی تا چندتا چندتا قایق بتونه حرکت کنه تا ترابری بخوبی انجام بشه.
هوا تاریک شد منو رهای رنگی
آسمان منطقه را روشن کردند
واسمان منطقه از اول شب نبودبلکه روزبود ودر آسمان فقط منورهای که هواپیما یاسلاحهای منهنی عراقی میزدند روشن بود و دشمن بتونه
مسلط،وبا استفاده از روشنایی
منطقه را زیر آتش بگیرند
🌷 175 نفر🌷:
از موانع ها که داشتیم عبور میکردیم
گلوله های خمپاره عراقی ها به پیش باز ما آمدن و زمین زمان زیر آتش دشمن وای اسکله در آتش داشت میسوخت
چه آشفته بازاری هم تردد قایقها ونقل وانتقال لشگر و عملیات در مرکز اسکله
عراقی ها هم گرا رابخوبی گرفتند پشت سرهم گلوله باران
آسمان روشن باگلوله های منور
زمین هم آتش،و انفجار ودود
جاده سراه شهادت به کانال پرورش،ماهی هم درگیری شدید
هر لحظه هم شهید مجروع ..
تخلیه نیرو ومهمات
یک کار واقعا پیچیده
از کنار اسکله بالا رفتم
از همه خواستیم آتش را خاموش کنند
بدشانسی یک گلوله خمپاره مستقیم رفته تو نفربر مهمات کنار اسکله
مهمات درحال انفجار یک صحنه عجیب من و شهید مصطفی و محسن و تعدادی،سکاندار
سینه خیز بسمت نفربر تا بتونیم با ماسه آتش را خاموش کنیم
تا آتش گرا دشمن را دقیق ترنکند
بعد از نیم ساعت موفق شدیم
یک سنگر 1 در 3.سنگر من بود
کنار اسکله که بایستی همه شناورهای لشگر. تخلیه بارگیری بشه
به محسن گفتم کمک میخواهم گفت
باشه مظاهر آزادی میفرستم..
اسکله ما جای بود که بر جاده سرراه شهادت و کانال پرورش ماهی مسلط
و همه از این مسیر می رفتند
عراقی قدم به قدم اسکله را با خمپاره می زدند هرلحظه مجروع و شهید
بیشتر میشد
باهمه اوضاع بد اسکله رانزاشتم که مجروع به زمین باشه
به هر نحوی بوده انتقال میدادم
به محسن گفتم یک روز دوتا مسئول اسکله مجروع شدند
بااین اوضاع بد شلیک خمپاره ها در اسکله منتظر سومی باش
شهید محسنی و مصطفی بقلم کردن
بوسیدن مرا
شهید مصطفی گفت حامی
اول امید بخدا بعدتو
نبض لشگراینجاست
همه لشگر برای این عملیات بزر گ باید از این راه را بروند
تا جاده باز بشه اگر استوار نباشیم دقت نکنیم بموقع مهمات. نیرو. استحکامات نرسه .جدا از همه انتقال شهدا ومجروع خیلی مهمه
این داستان ادامه دارد با شماییم لحظه به لحظه عملیات
عملیات کربلای 5
این آسمان
عملیات کربلای 5-است
ببینید....
روایتی کوتاه کوتاه
از عملیات کربلای 5 درسال 65
به روایت حامی
از اسکله یگان دریایی
لشگر ویژه۲۵ کربلا
هرشب👇👇
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀. به جمع ما بپیوندید
🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدا غواص دست بسته
کانال🌹175نفر🌹
@nafar175
دعوت کنید
آدرس رانشر دهید