بی سیم چی امد گفت شهید گلگون پشت خطه
بی سیم گرفتم اوضاع اسکله را سوال کرد توضیح دادم گفت زودتر اونجا را تخلیه کن یکی از گردانها که به نظرم یا رسول 2 بود میآیند اسکله راتخلیه تا تجمعی در اسکله صورت نگیرد
بدستورفرمانده لشگر تمام نیروهای داخل قایق حتما بایستی جلیقه نجات داخل قایق به تنشان باشه
وقتی که قایقها آمدند
جمع آوری این جلیقه ها هم یک دردسر بود
رنگارگ استتار نبود
ازاین ور اون ور جمع کردن با حجم سنگین کار اسکله وقت مارا می گرفت
گردانهای پیاده میآمدند مگر کار یک نفر و چند نفربود بعضی ها آنقدر شوق بودند انگار می رن پیکنیک اب بازی می کردند سعی می کردند رفقا تو یک قایق بنشینند می گفتند ماباید باهم باشیم تعداد افراد زیاد میشد سکانداردادمیزد که ظرفیت 7نفره اینا ده نفرند داستانی بود برای ما
بارش گلوله های خمپاره هم می باره
یک دفعه اعلام شیمیایی میکنند
وای ماسک صورت دراین جمعیت بادگیر رو سرمون کشیده مگردادمان میرسه
فقط بایستی عملیات تخلیه سریع انجام بشه تا نیروهای تازه نفس در اسکله تلف نشن
و این کار مدیریت و سختی ان باز هنر میخواهد
تو همین گیر دار اتش تهیه ادوات لشکرها ثارالله و ۲۵ کربلا که ده ها قبضه بود
بر روی خطوط عقبه عراقی ها دیدنی بود ومن هم از بالای خاکریز اسکله تا فقط میدان خط و دید داشتم
بچه های گردان می گفتند
ای جان بزن بزن
قربان صدایت انتقام بچه های
کر بلای 4 را بگیرید
بعضی ها ندای الله اکبر می دادند همه خوشحال
من کمتر این صحنه آتش تهیه خودی را به این یک نواخت می دیدم
اینکار روحیه نیروهارا دوچندان میکرد و همه خوشحال
نیروهای گردان
تخلیه شده وبسمت
جاده سرراه شهادت و کانال پرورش ماهی به ستون راه افتادند
و خبر تخلیه نیروهای گردان رابه سید مصطفی دادم
آنقدر آتش دشمن زیاد بود بعضی ها تا مسیرها هم زمین گیر میشدند