eitaa logo
🌹175نفر🌹
3.4هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
10.1هزار ویدیو
48 فایل
شهیدان شفاعت یاد شهدای غواص دست بسته ارتباط با مدیر کانال : https://eitaa.com/Hami175
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه روایت عملیات کربلای ۵
🌷 175 نفر🌷: به استحضارهمسنگران مجازی برسانم خاطرات ارائه شده از مشاهدات عینی اینجانب است در یگان دریایی لشگر ویژه 25-کربلا یقینا ناگفته های مهم و حماسی این عملیات خیلی فراتر در زاویه های گوناگون است عملیات کر بلای. 5 شلمچه سال 65 مطالب رابا تصویر وصوت رادرادامه مطالب گوش دهید 🌹به روایت حامی وقتی ورود به سنگر شدم داستان شلیک پدافند وشلوغی اسکله را گفتم نشستم با شهید گلگلون کمی چای نون پنیر خوردم گفتم اجازه بده دوستان وهمرزمان راببینم الان میام رفتم تک تک سنگرها همه بچه های یگان دریایی که سه ماه مرخصی نرفته بودندکه ساکشان رابسته منتظرنیروهای جدید تا جابجایی انجام شودرازیارت کنم قراره تاظهر نیروها ی جدید بیایند صحنه ای هم خوشحال. هم ناراحت کننده دیدم جای خالی شهدای سکانداردرکربلای ۴هم خالی .... بعضی ها ساک شهدا را گرفتندکه ببرند به خانه هایشان تحویل دهند
🌷 175 نفر🌷: رفتم مجددا پیش شهیدگلگون گفتم مصطفی حتما نیروه هاجدید میایند گفت اره توراه هستند قراربود دیشب بیایند همه بچه ها بعد از سه ماه منتظرند واقعا هم در دوعملیات کار سختی سکانداران انجام دادند گفتم مصطفی میشه این عملیات کار جنگ تمام بشه بریم کربلا گفت انشالله هرکه زودتر رفت یاد کنیم همدیگر را
🌷 175 نفر🌷: مصطفی جان👆 خوشبحالت امام حسین ع ترا در آغوش گرفت وچند سالی بدنت دربیابانهای فاو بوده وزودتر ازمن رفتی... مصطفی من هم بعداز ده ها سال رفتم کربلا بیادتت بودم مصطفی جان هنوز ندای اذان قبل ازنماز.....توگوشم هست خصوصا نماز اول وقت ..... وای این چشم های دور افتاده از شما خیلی سجده ها ونماز شب های تو ومحسن را دیده بعضی موقع اشکهای نیمه شب هایتان مرا ازخواب سنگین بیدار میکرد وبعداز جنگ من ماندم وپیکرهای تان دعاکن کنید من با شما باقی بمانم بی سیم سیدمصطفی راصدازد گفت پرستوهاامدند.. خبرامدن نیروهای جدید رابمن سپرد تا جابجای گردان خصوصا سکانداران را انجام دهم شهیدمحسن هم سخت تو اسکله مشغول بود
مصطفی جان بعدازشهادتتان خیلی چشم براهتان بودم ومیدونستم چشم براهی خیلی سخته ..‌ دیگر شدم مثل چشم انتظاران وچشمانم همیشه باران... والان شدم یک چوپ خشک مثل منتظران .... وسرگردانم دربیابانها ..‌‌ ووقتی همسنگرانتان ازدل خاک میآیند چشمم کمی روشن می شود.‌‌
🌷 175 نفر🌷: رفتم اولین سنگر تا خبرجابجایی نیروها را بدم درب سنگر نشسته ام همه خوشحال سلام کردم گفتم بچه ها اماده اید رفتیدشمال سلام مرا هم برسانید سکانداران تو سنگر دورهم نشسته بودند ساک ها بسته شده اماده جابجایی ومرخصی وهمه خوشحال