eitaa logo
🌹175نفر🌹
3.4هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
10هزار ویدیو
48 فایل
شهیدان شفاعت یاد شهدای غواص دست بسته ارتباط با مدیر کانال : https://eitaa.com/Hami175
مشاهده در ایتا
دانلود
انگار گروه گروه از آسمان بالباس سفید شاد خندان بسمت خیابان ولی عصر می آیند چه خبره امروز تشیع جنازه است یا عروسی.... اسمان شاد ومسرور بشنوید 👇 آسمانی باشید
گروه گروه دیگر طول خیابان ولی عصر عج فریدونکنار را پر از جمعیت کرده جمعیت دوطرف جاده منتظر ورود امبولانس حامل پیکر بی جان میرسعید است تا برود به خانه اخرین دیدار بلند گو های نصب شده بر روی تویوتای سپاه میگوید زائر کربلا امده صدای طبل وشیپور می اید جه هماهنگی ونوای خوبی این دل تنگم عقده ها دارد همه دلشان کربلایی شده
چه دعوتی با دعوت نامه واین همه تبلیغ... تشیع جنازه است یا عروسی..... صبر کنید تازه داماد میخواهد بیاید کارت دعوت را داشته باشید یادگاری ....👇
🌷 175 نفر🌷: عروسی خوبان..  کاش عشق را زبان سخن بود آنها زندگی مشترک خود را جشن می‌گیرند با تشریف فرمائی خود سرافرازشان کردید مادر میر سعید وخواهران امدند به استقبال ولی گل واسفنج دچد میکنند ونقل دستشان است ونجوای محلی سر میدهند یکی بیت مادر میگه یک بیت خواهران میگن پهلون ریکا مار میره عروسی مه ریکا ماربمیره خواهر میگه ماشین داماد چقدر قشنگه آجیر میزه چراغش روشنه جمعیت بودن این مادر وخواهران فکر کنم داماد آوردن گوش کن نجوای محلی مادر وخواهران میرسعید را👇 پهلون ریکا👇
وای چه خبره داخل کوچه میرسعید از اسمان و زمین هرکدام برای خود نجوای دارند ولی نجوای اسمانی خندان وخوشحالیه چقدر میرسعید خاطرخواه دارد درآسمان ما نمی فهمیم. لکن لا تشعرون توکوچه هریک ازبستگان نالان و گریان ودوستانش گردنشان کج زانوغم به بغل گرفتن. از یک طرف دنبال امبولانس میدوند دست میزنند برید کنارداماد امده من که گیج ومبهوت ماندم بین زمین واسمان نگاهم مات ومبهوت و از اسمان 👇 بشنوید
این عروسی چقدر مد خوان داره از ورودی کوچه تا در ب منزل چه خبر گوش کن 👇 من که گیچ شدم یعنی لکن لا تشعرون نمیفهمم👇👇
همه منتظرند میرسعید ببرن خونه تا پدر مادر .خواهران.برادران زیارت ودیدارش کنند اخرین دیدار... بابدن بی جان میرسعید بلندگو‌اعلام کرد مردم کمی تامل ... مراسم وداع میرسعید تبدیل شده به مراسم عروسی مادر وخواهران برایش اطاق و سفره عقد آماده کردند جمعیت بیرون منزل یکی میگفت عجب روحیه ای یکی میگفت عروسی؟ یکی میگفت بریم داخل سفره عقد راببینیم من دیگر طاقت نداشتم هم اسمان را در ذهنم دنبال میکردم هم در زمین این همه جمعیت حالا مگر جای میده دوستانش مانع شدن تا مردم هجوم نیاورن یکی از دیوار میپرید یکی میگفت اگر عروسیه ما چرا نباشیم بعضی ها با داد بیداد ودعوا وبزور ما هم باید باشیم عجب صحنه ای در حیاط منزله تابوت از امبولانس امد بیرون خواهران حلقه زدند دست به دهان کل زنان یا هل هله یا محلی مازنی کل ونگ ببینید اطاق دامادرا👇