🚨 #ويژه
ورود تشیع ۵۷ شهید دفاع مقدس از مرزمهران
📹ببينيد| رهبرانقلاب خطاب به گروه #تفحص_شهدا: آن كسانیكه ميخواهند مسأله #شهادت را زير #غبارها پنهان كنند؛ شما #نميگذاريد آن كار انجام بگيرد.
فاطمه دردی ز بازویش نداشت..
آن بتول ناله ز پهلویش نداشت..
عمق دردش این حکایت بوده است..
درد او درد ولایت بوده است..
لبخندهای بهشتی
حاجی جوشن
خاطره دفاع مقدس
به روایت حامی
فرمانده یگان دریایی لشگر ویژه ۲۵ کربلا
دوران دفاع مقدس
یادش بخیر عملیات والفجرده سال ۶۶
ملخور.وشکنار.دزلی.قله سنگی.خرمال.و....
حاجی جوشن:😃
یگان دریایی نگو دزدان دریایی بگو😃
حاجی جوشن پیرمرد زنده دلی که مسئول توزیع غذا در شیار وشکنار وابستگاه صلواتی بود
ونام آشنای رزمندگان
مرد عجیبی بود
دل نیروها را شاد نگه می داشت
ومرد سخت کوش بود
ماموریت:
انتقال تمامی تجهیزات نظامی وپشتیبانی ولجستیک لشکر از قله ملخور تاشیار وشکنار
زیرپای دشمن قله هنی قل
برای یک عملیات بزرگ 😢
بمدت ۴۵ روزقبل از عملیات
توسط نیروهای رزمنده یگان دریایی
با 30راس قاطر
نیروهای ویژه یگان دریایی
در غرب قله های سرافراز کردستان
با قاطر بار وپشتیبانی می کردند
و
درجنوب با قایق دراب شط اروند و....
داستان زیاد است
کمی
باهم بخندیم
یاد تک زدن ها
گوشت
کنسرو
کمپوت
نان
بیسکویت
تک حلالی
وای چه کبابی میزدیم😁
یواشکی دور از حاجی جوشن
سراخر راه
یک صبح
حاج جوشن
میگفت
تعداد قاطرهاچراکمه😳
می گفتم از پردگاه
افتادن😜
نگو که دلم خونه حاجی😂
جلوی چشمانم
پرپر شدن قاطرها حاجی😢
میگفت خودت سالمی
می گفتم نگو.حاجی
ای کاش من پرت میشدم😢
به جهنم غذا وگوشت
قاطر قاطر
گوشت غذا پیدا میشه یبار کم بخوریم😂
میگفت تو که سردسته
دزدان دریایی یا قاطر ریزه ای😍
ولی باور میکنم
می گفتم حاجی خسته ام
گرسنه😜
دوباره
با سلام صلوات
میخوردیم😜
می گفت بخوریدتاقوت بگیرید
پیش او از خستگی الکی
یک چشم باز و یک چشم بسته😉
می گفتم میتونم پاهایم رادراز کنم
هرچه باور بیشتر میکردمارا
بیشتر وعزیزتر بودیم😂
نمی دونستم
چه کارکنم
از دل شیطنتهای که داشتم
از خدا طلب استغفارمیکردم
ولی یکبار بوی کباب
را احساس کرد
دید کنار غار
چند زبون بسته
هست آدمهایش نیست😳
امد داخل غار
گفتم بفرما😃
خوب موقع ای امدی
بیا جانم😃
وقتی چهره حاج جوشن
را دیدم مو در بدنم سیخ شد😳
رفتم پشت یکی از بچه ها
گفتم وای وای
حاجی گفت
حامی کو حامی کو😡
همه لال شدند
گفت این نیم وجوی ...رابگیرم
گفت من به آقا مرتضی (فرمانده لشگر) وهمه میگم این فرمانده یگان دریایی نیست این فرمانده دزدان در یایی است😝
باور نمیکنه😚
بگو
آمده بیاد پیش من
کارش دارم🙈
شکر خدا مرا ندیده بود
روزهای بعد رفتم پیش اش
با ناراحتی خجالت زدگی
ومظلومیت🙈
سلام گفتم
نگو
نگو
سرم پایین😞
بودنگاهش نمیکردم
الکی😘
گفتم همه نیروهای یگان دریایی
را جریمه
کردم تو ببخش
بخدا خسته ام
هرشب کیلومترهاراه تواین
کوه ها دارم بااین قاطرهای زبان بسته ونفهم
دارم
راه میام
راه مال رو ودراین شیارها وپردگاهها
خیلی باریکه
هرشب یک قاطر پرت میشه😂
حاجی جان کجا دیدی فرمانده یگان دریایی
رابگیرن
بزارن
فرمانده قاطرریزه😂
گفت برو از جلوی چشمم
سردسته دزدها تویی
تو وبچه ها ...
تو همه وسایلم راتک می زنید😳
من تو شط علی
فاو
کربلای ۵ شما را شناختم
پیش من ملق بازی😝
اون روز رفتم بعدها مرا دید
گفت بیشترین کار را تو عملیات و قبل از عملیات قاطرهاکرده اند
گفتم یعنی بچه های یگان کار نکردند😜
گفت
به احترام قاطرها
تووبچه های یگان را میبخشم
گفت شوخی کردم 😄
نوشجانتان
راضی ام
ولی دیگه این کار رانکن
پسری خوبی باش😆
دزد دریایی😁
بوسیدم گفتم حاج جوشن عزیز تو بزرگ مایی
چشم😘
همه بچه ها به اتفاق قاطرهابخط میشیم
در اطاعت از شما😄
ولی اول کمپوت بده
گفت برو برو
نه تورا میخواهم نه قاطرها......
کلی خندیدیم
یاد ایامی
بخیر
که با شوخ طبی ها
بهترین کار را انجام می دادیم
ورزمندگان یگان دریایی موفق شدند بمدت چهل روز
با قاطرها کل امکانات یک لشگر به استعداد ۲۰ گردان
از قله ملخور تا شیار وشکنار زير پا دشمن تجهیزات وامکانات راانتقال
تا مرحله شروع عملیات انجام دهند
یادباد انروزگاران یادباد
حامی
✅
تنها کانالی که دیگر پذیرش نمیکند
فقط یک راه دار د
دل مان بخواهد
کانال🌹175نفر🌹 نشردهید ومعرفی کنید
@nafar175