شهید بابک نوری میگفت:
هرکسی روزی سه مرتبه خطاب
به حضرت مهدی (عج) بگه :
«بابی انت و امی یا اباصالح المهدی»
حضرت یهجور خاصی براش دعا میکنن ..
#شهیدانه🌱
#امام_زمان♥️
🥀العجل، یا منتقم فاطمه🥀
🆔@nafas_eshgh2💞
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
#شهیدانہ #آواےعشق
ازشهیدانبطلبآنچهتمناداری بخداکارگشایدلهرسوختهاند..
🆔@nafas_eshgh2💞
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
🍃🍃🍃🍃
🍃#حکایت_آموزنده 🍃
🍃#شهیدانه🍃
🔆رفتار شهید بروجردی با یک سرباز...
خودش را برای رفتن به ماموریت آماده میکرد که یک «سرباز» وارد اتاق شد و به مسئول دفتر فرمانده گفت که مرخصی لازم دارد و وقتی با جواب منفی روبرو شد، با ناراحتی پرسید: بروجردی کجاست؟ می خواهم با خودش صحبت کنم.
محمد رو کرد به سرباز و گفت: فرض کن که الان داری با بروجردی صحبت میکنی و او هم به تو میگوید که نمیشود به مرخصی بروی. شما سرباز اسلام هستید و به خاطر عدم موافقت با یک مرخصی که نباید اینطور عصبانی بشوید.
این حرف انگار بنزینی بود که بر آتش درون سرباز ریخته شد و او را شعله ورتر کرد و ناگهان سیلی محکمی به گوش محمد زد و گفت: اصلا به شما چه ربطی دارد که دخالت میکنی و با همان عصبانیت هر چه از دهانش در آمد نثار محمد کرد.
محمد به او نزدیک شد و خواست بغلش کند، سرباز گمان کرد میخواهد او را کتک بزند؛ مقاومت کرد و خواست از خودش دفاع کند، محمد بوسهای بر پیشانی سرباز زد و گفت بیا داخل دفتر بنشینیم و با هم صحبت کنیم.
اما سرباز که هنوز نمیدانست با چه کسی طرف است، با همان عصبانیت گفت اصلا تو چه کارهای که دخالت میکنی؟! من با بروجردی کار دارم.
محمد لبخندی زد و گفت خب بابا جان بروجردی خودم هستم.
سرباز جا خورد و زد زیر گریه. گفت هر کاری کنی حق با توست و اگر میخواهی تبعیدم کن یا برایم قرار زندان بنویس.
اما بروجردی نه تبعیدش کرد و نه برایش زندان برید و به سرباز گفت: حالا برو مرخصی، وقتی برگشتی بیا تا بیشتر با هم صحبت کنیم تا ببینیم میشود این عصبانیتت را فرو نشاند.
از آن روز به بعد سرباز عصبانی شد مرید محمد. وقتی که از مرخصی برگشت، به خط مقدم رفت و عاقبتش ختم به شهادت شد.
خبر برخورد فلان نماینده مجلس با سرباز ناجا را که شنیدم، یاد روایتی که در بالا خواندید افتادم. حضور امثال عنابستانی در مجلس و ردههای مدیریتی کشور، خیانت است به آنهمه خونی که پای حفاظت از این نظام و انقلاب ریخته شد؛ از جمله خون بروجردی.
و سوال این است که چه شد که از بروجردی به عنابستانی رسیدیم؟
کاش میشد برگردیم به قبلتر ها؛ به روزگار بزرگانی چون بروجردی ها و کاظمی ها..
🆔@nafas_eshgh2💞
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
#شهیدانه
تعریف می کرد تو حلب شبها با موتور حسن غذا و وسائل مورد نیاز به گروهش میرسوند . ما هر وقت می خواستیم شبها به نیروها سر بزنیم با چراغ خاموش میرفتیم . یک شب که با حسن میرفتیم غذا به بچه هاش برسونیم . چراغ موتورش روشن می رفت . چند بار گفتم چراغ موتور رو خاموش کن امکان داره قناصه بزنند .
خندید . من عصبانى شدم با مشت تو پشتش زدم و گفتم مارو می زنند . دوباره خندید . و گفت: مگر خاطرات شهید کاوه رو نخوندى . که گفته. شب روى خاک ریز راه می رفت . و تیر هاى رسام از بین پاهاش رد میشد نیروهاش میگفتن فرمانده بیا پایین . تیر میخورى . در جواب می گفت اون تیرى که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده . و شهید مصطفى می گفت: حسن می خندید و می گفت: نگران نباش اون تیرى که قسمت من باشه . هنوز وقتش نشده . و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاقهایى براش افتاد . و بعد چه خوب به شهادت رسید ...🌱
🆔@nafas_eshgh2💞
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
#شهیدانه♡
درحالی که هنوز مهدی چهلروزه نشده بود، آنها به همراه حاج همت به یکی از شهرهای جنوب کشور رفتند و در منزل عموی حاج همت اقامت گزیدند. بعد از چند روز به اصرار بدیهیان، حاج همت وقتی دید همسرش چقدر در عذاب است و ناراحت «رفت بیرون و دو ساعت بعد با یک وانت برگشت. چندتا وسیله جزیی داشتیم که نصف وانت را به زور پر کرد. سوار شدیم و رفتیم اندیمشک به خانههای بیمارستان شهید کلانتری. آنجا حاجی به من گفت: ببین من کلید این خانه را شاید نزدیک به یک ماه است که دارم، ولی ترجیح میدادم به جای من و تو، بچههایی که واجبتر هستند بیایند اینجا ساکن شوند. من و تو هنوز میتوانستیم خانه عمویم سرکنیم. اصرار تو باعث شد من کاری را که دوست نداشتم انجام بدهم. من چیزی نگفتم. یعنی حرفی برای گفتن نداشتم. دیگر فهمیده بودم مسلمانیِ حاجی با ما فرق دارد. به قول یکی از دوستانش او بهشت را هم تنهایی نمیخواست.
همسر شهید همت
#شهید_همت
🆔@nafas_eshgh2💞
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
#شهیدانه•°
ابراهیم می گفت:
همیشه سعی کن #نماز هایت در هر شرایطی، #اول_وقت باشه. خدا هم تو گرفتاری های زندگی قبل از این که حرفی بزنی کارت رو ردیف می کنه.
#شهیدابراهیمهادی
🆔@nafas_eshgh2💞
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
🍃#شهیدانه🍃
🍃مےگُفت:
أگر مےگویید۔۔۔
اُلگویتـــــآن ؛
﴿حَضـــــرت زَهـــــراۜ۔۔۔❀﴾ أست۔۔۔
بآیدکٰار؎ کُنید؛
ایشـــــآن أز شمـــــآ رٰاضے بآشنـــــد و
«حِجـــــآب۔۔𔘓»شُمـــــآ فـــــآطمے بٰاشَد.
#شهیدابراهیمهادی ✨
🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلامالله🕊علیها🤲
@nafas_eshgh2💞
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نفس_عشق💓
🍃#دلانه 🍃
🍃#شهیدانه🍃
میخواهید خدا عاشق شما شود🌱؟
قلم میزنید برای خدا باشد . .
گام برمیدارید برای خدا باشد . .
سخن میگویید برای خدا باشد . .
همه چی و همه چی برای خدا باشد ؛
+شهیدابراهیم همت
•
•
شفاعتت میکنه اونشھیدی
که موقعگناه میتونستی گناه کنی وبهحرمترفاقتباهاشکنارگذاشتی🥲..:)
🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلامالله🕊علیها🤲
@nafas_eshgh2💞
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نفس_عشق💓
#شهیدانه
وقتی شهید بشی
همه از خداشونهیه شب کنارت باشن 🌱
اما اگه بمیری همه میترسن
حتی یه دقیقه بیشتر کنارت بمونن..
_ فلذا مفت زندگیتونو تموم نکنید!
#آرامش_ماندگار🕊
🆔@nafas_eshgh2✍
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
گویندچرادلبهشهیدانبستی؟
واللهمنندانم،آنهابردند(:
#شهیدانه
@nafas_eshgh2💞
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نفس_عشق💓
#شهیدانـــــــــــــــه
شاید #شهادتآرزوۍهمہباشد
امایقییناًجزمخلصین
کسۍبداننخواهدرسید..!🪵♥️🌿
✍#آرامش_ماندگار
🆔@nafas_eshgh2💞
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈
🕊#شهیــــــــدآنه
گفتیم:شہادت:)
گفتن:محالہدختروچہبہشہادت..
ندونستنخداۍماخداۍمَحالاتِ . . .
✍#آرامش_ماندگار
🆔@nafas_eshgh2💞
┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈