نجف
🔻شير آن است كه خود را بشكند
يكى را در پيش رسول (ص) مىگفتند كه ((وى بسيار نيرومند است .))
گفت: چرا؟
گفتند: با هر كه كشتى گيرد، وى را بيفكند و بر همه كس غالب آيد .
رسول (ص) گفت: قوى و مردانه آن كس است كه بر خشم خود غالب آيد، نه آن كه كسى را بر زمين بيفكند .
سهل دان شيرى كه صفها بشكند
شير آن است كه خود را بشكند
#خشم و #غضب
📚 حکایت پارسایان ،رضا بابایی
🔻پیرمرد حکیم
از پیرمرد حکیمی پرسیدند: از عمری که سپری نمودی چه چیز یاد گرفتی؟
پاسخ داد:
✨یاد گرفتم که دنیا قرض است باید دیر یا زود پس بدهیم.
✨یاد گرفتم که مظلوم دیر یا زود حقش را خواهد گرفت.
✨یاد گرفتم که دنیا ی ما هر لحظه ممکن است تمام شود اما ما غافل هستیم.
✨یاد گرفتم که ثروتمند ترین مردم در دنیا کسی است که از سلامتی، امنیت و آرامش بهره مند باشد.
✨یاد گرفتم کسی که جو را میکارد گندم را برداشت نخواهد کرد.
✨یاد گرفتم که عمر تمام می شود اما کار تمام نمی شود.
✨یاد گرفتم که مسافرت کردن و هم سفره شدن با مردم بهترین معیار و دقیق ترین راه برای محک زدن شخصیت و درون آنان است.
✨یاد گرفتم کسی که مرتب می گوید: من این می کنم و آن می کنم تو خالی است و نمی تواند کاری انجام دهد.
✨یاد گرفتم تمام کسانیکه در گورستان هستند همه کارهایی داشتند و آرمانهایی داشتند که نتوانستند محقَق گردانند.
✨یاد گرفتم که بساط عمر و زندگیمان را در دنیا طوری پهن کنیم که در موقع جمع کردن دست و پایمان را گم نکنیم.
#پند
#واقع_بینی
🔻 معرفت
مردی گفت: از پسر حلاج ( حمد ) شنیدم که گفت :
شب آخر به پدرم گفتم مرا نصیحتی کن !
گفت : زود نفس خود را اسیر کن ؛ مبادا او تو را اسیر کند .
گفتم پدر آیا نصیحتی دیگر می کنی ؟
گفت : وقتی دنیا در کار بردگی است تو به کاری بپرداز که از کمترین ذره اش از کار و عالم برتر و بزرگتر است .
گفتم : آن چیست ؟
گفت : معرفت.
#پند
#معرفت
#نفس
10.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 با دست پُر از اربعین برگردیم
▫️سوغات اربعین، روایت جهانی اربعین است
▫️روایت کنیم اربعین را برای کسانی که حسین(ع) را نمیشناسند
▫️روایت کنیم کسانی را که از اقصی نقاط جهان آمدهاند
▫️روایت کنیم محبتهای بین مردم ایران و عراق را
#پیاده_روی #اربعین
میتوانم #آشتی کنم چون قوی هستم!
در منابع روایی از امامحسین علیهالسّلام چنین نقل شده است: «إنّ أوْصَلَ النّاسِ مَن وَصَلَ مَن قَطَعَهُ
قویترين فرد در ایجاد ارتباط، كسى است كه با آنکه از او بريده، رابطه برقرار كند.»
از مهمترین راههای تعاملِ انسانها با یکدیگر، ایجاد ارتباط است که از طریق گفتگو و زبانِ بدن، پیامشان را به طرف مقابل یا کسانی که با او ارتباط دارند، میرساند و قهر و فاصله گرفتن سبب میشود که تعاملِ گرم و صمیمی انسانها از بین برود و کینه و کدورت به جای صفا و صمیمیت بنشیند.
در مکتب امامحسین علیهالسّلام از خصلتهای پسندیده و نیکو این است که برای آشتی و از بین بردن کینه و کدورت پیشقدم شویم و پلهایی که با قهر و کینه خراب شده را بازسازی کنیم.
منبع حدیث داخل پست: بحارالأنوار، ج 75، ص 121
لینک کانال «حرف حساب» در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/307953861Cd71679ef85
✍️ از صبح که چشم باز میکنی، تا شب که چشم فرو میبندی، چند کلمه، خرج میکنی ؟
آری خرج ...
- کلماتی که از ما صادر میشوند، خرج دارند!
و محل تأمین این هزینه، روحِ ماست ...
کلمات از روح کَنده میشوند ... برای همین هم هست که #کلام بعضیها آرامت میکند و کلام بعضیها، منقبضت ...
※ مراقب باش، آنقدر کلمه خرج نکنی که روحت، سر سجاده، توانِ بلند شدن نداشته باشد...
یا آنقدر با اظهار نظرهای بیهوده، از روحت هزینه ندهی که وقت خواب، جانِ پرواز بسمت خوابهای زیبا را از آن بگیری ...
✓ امروز، از همین الآن ... تا شب، #حساب_کتاب کلماتت را داشته باش!
★ هرجایی که میشود حرف نزنی ... نزن!
و هرجا که باید حرف بزنی؛ به کوتاهترین اما نغزترین و پرمهرترین کلام، پاسخت را به زبان بیار ...
موفق باشی دوست من ✋
#سخن گفتن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 داستان پیامبر(ص) و جوان خمره به دوش
👈 کیفیت بهتر + متن
#خدا
🔻 همنشین حضرت داوود(ع)
✨روزی حضرت داود (ع) در مناجاتش از خداوند متعال خواست همنشین خود را در بهشت ببیند.
✨خطاب رسید: «فردا صبح از در دروازه بیرون برو، اولین کسی را که دیدی و به او برخورد کردی، او همنشین تو در بهشت است»
✨روز بعد حضرت داود(ع) به اتّفاق پسرش حضرت سلیمان (ع) از شهر خارج شد.
پیرمردی را دید که پشته هیزمی از کوه پائین آورده تا بفروشد.
✨پیر مرد، کنار دروازه ایستاده و فریاد زد:
«کیست که هیزمهای مرا بخرد.»
✨یک نفر پیدا شد و هیزمها را خرید.
✨حضرت داود (ع) پیش او رفت و سلام کرد و فرمود: «آیا ممکن است، امروز ما را مهمان کنی؟!»
✨پیرمرد گفت:«مهمان حبیب خداست، بفرمائید»
سپس پیر مرد، با پولی که از فروش هیزمها بدست آورده بود، مقداری گندم خرید.
وقتی به خانه رسیدند، پیرمرد گندم را آرد کرد و سه عدد نان پخت و نان ها را جلویِ مهمانش گذاشت.
✨وقتی شروع به خوردن کردند، پیرمرد، هر لقمه ای راکه به دهان می برد، ابتدا «بسم الله» و در انتها «الحمد للَّه» می فرمود.
✨وقتی که ناهار مختصر آنها به پایان رسید، دستش را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود:
«خداوندا، هیزمی را که فروختم، درختش را تو کاشتی. آن را تو خشک کردی، نیروی کندن هیزم را تو به من دادی.مشتری را تو فرستادی که هیزم ها را بخرد و گندمی را که خوردیم، بذرش را تو کاشتی. وسایل آرد کردن و نان پختن را نیز به من دادی، در برابر این همه نعمت من چه کرده ام؟!
✨پیر مرد این حرفها را می زد و گریه می کرد.
حضرت داود (ع) نگاه معنا داری به پسرش کرد. یعنی: همین است علت این که او با پیامبران محشور می شود.
📚داستانهای شهید دستغیب ص ۳۰- ۳۱
#شکرگزاری
6.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ// بهترین دستفرمون برای حالگیری توی دعوا!
#دعوا و #اختلاف
لینک کانال «حرف حساب» در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/307953861Cd71679ef85