eitaa logo
قصه و نقاشی و کاردستی و بازی و ایده کودکانه
8.6هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
9.3هزار ویدیو
1.4هزار فایل
#قصه ها و کلیپ های کودکانه ایده و #نقاشی و #کاردستی #دستورزی مورد استفاده در پایه ابتدایی قابل استفاده برای معلمان و اولیا و دانش آموزان ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 اینترنت در زمان برگزاری کنکور قطع نمی‌شود 👤وزیر ارتباطات: ▫️ در جلسه گذشته هیئت دولت، رئیس جمهور ضمن تأکید بر اهمیت سلامت برگزاری کنکور، گفتند که اینترنت بهیچ وجه قطع نخواهد شد و این دستور رئیس جمهور بود. ✅جهت انجام آزمون ضمن خدمت ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ltmsme
💢اتمام امتحانات نهایی؛ امروز/ نحوه مشاهده و «اعتراض» به نمرات 👤 معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش : ▫️امروز آخرین امتحان نهایی نوبت خردادماه برگزار شد؛ نمرات در نیمه اول تیر ماه به کارنامه می‌رسند. در حال حاضر نیز نمرات برخی از دروس تعیین شده و عمده تصحیح‌ها انجام شده است. درس به درس متفاوت است. ▫️ دانش آموزان نیز می‌توانند از طریق پنجره واحد آموزش و پرورش به آدرس my.medu.ir نمرات خود را ببینند و اگر اعتراضی دارند آنجا ثبت کنند. ✅جهت انجام آزمون ضمن خدمت ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ltmsme
🔅 ✍ به یاد شهدا 🔹سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید: این روزها شهدای زیادی رو پیدا می‌کنن و میارن ایران، به نظرتون کار خوبیه؟ کیا موافقن؟ کیا مخالف؟ 🔸اکثر دانشجویان مخالف بودن! 🔹بعضی‌ها می‌گفتن: کار ناپسندیه. نباید بیارن. 🔸بعضی‌ها می‌گفتن: ولمون نمی‌کنن. گیر دادن به چهار تا استخون. ملت دیوونن! 🔹بعضی‌ها می‌گفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته! 🔸تا اینکه استاد درس رو شروع کرد. ولی خبری از برگه‌های امتحان جلسه قبل نبود! 🔹همه سراغ برگه‌ها رو می‌گرفتن، ولی استاد جواب نمی‌داد. 🔸یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت: استاد برگه‌هامون رو چیکار کردید؟ شما مسئول برگه‌های ما بودید؟ 🔹استاد روی تخته کلاس نوشت: من مسئول برگه‌های شما هستم. 🔸سپس گفت: من برگه‌هاتون رو گم کردم و نمی‌دونم کجا گذاشتم. 🔹همه دانشجویان شاکی شدن. 🔸استاد گفت: چرا برگه‌هاتون رو می‌خواین؟ 🔹گفتن: چون واسشون زحمت کشیدیم، درس خوندیم، هزینه دادیم، زمان صرف کردیم. 🔸هر چی که دانشجویان می‌گفتن استاد روی تخته می‌نوشت. 🔹استاد گفت: برگه‌های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم، هرکی می‌تونه بره پیداشون کنه؟ 🔸یکی از دانشجویان رفت و بعد از چند دقیقه با برگه‌ها برگشت. استاد برگه‌ها رو گرفت و تکه‌تکه کرد. صدای دانشجویان بلند شد. 🔹استاد گفت: الان دیگه برگه‌هاتون رو نمی‌خواین! چون تکه‌تکه شدن! 🔸دانشجویان گفتن: استاد برگه‌ها رو می‌چسبونیم. 🔹برگه‌ها رو به دانشجویان داد و گفت: شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید. پس چطور توقع دارید مادری که بچه‌اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ، الان منتظر همین چهار تا استخونش نباشه!؟ بچه‌اش رو می‌خواد، حتی اگه خاکستر شده باشه. 🔸چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه از حرفی که زده بودن پشیمون شدن! ✅جهت سفارش در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @tadriis_yar
«أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ» مهم نیست چقدر اندوهت عمیق است، زمانی که دلت به نور خدا روشن باشد، قلبت دوباره لبخند خواهد زد. مطالب مفید علمی و فرهنگی پرورشی و ایده های ناب مخصوص اولیا . دانش آموزان و همکاران فرهنگی @madrese_yar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 کارهای خوب ساده‌ای که در توانمون هست رو دست کم نگیریم! ✅جهت سفارش در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @tadriis_yar
‍ ‍ ‍ 👩‍🍳مواد لازم: به پوست گرفته شده 4تكه كوچك كره 1 ق چايخوري شير 10cc 👩‍🍳طرز تهیه: ابتدا تكه هاي به را با مقداري آب به مدت 30 دقيقه كاملاً بپزيد سپس مانند همهء پوره ها تكه هاي به را له كرده با شير وكره مخلوط كرده و به ني ني ميدهيم. ميتوان آبي را كه در آن به را پخته ايم نگه داريم ودر غذاهاي کودک بريزيم که عطر خوبي به غذا ميدهد. ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
🔸️درختان مهربان 🌸درختان مهربانند 🌱شبیه مادر ما 🌸نسیم و سایه دارند 🌱همیشه بر سر ما 🌸مواظب درختان 🌱مواظب گل‌ها باش 🌸دو نعمت مهمن 🌱در حفظشون کوشا باش ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
🔹برخی از پدر و مادرها دائماً در حال نصیحت فرزند نوجوان خود هستند و یا همواره از کارهای مختلف او انتقاد می‌کنند. 🔴این شیوه رفتاری باعث می‌شود که اثرگذاری کلام آن‌ها کاهش یافته و تذکرهای مهم آن‌ها در بین انبوهی از انتقادها و نصیحت‌ها گم شود. ⚠️ در نتیجه فرزندان این تذکرها را نیز پشت گوش می‌اندازند و بیشتر در معرض آسیب‌های مختلف قرار می‌گیرند. ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
نقاشی برای حرف ژ😍 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
💠 | غذا اثر وضعی دارد 🔻 قالَ رَسُولُ الله صَلَّی‌اللهُ‌عَلَیهِ‌وَ‌آلِه‌وَ‌سَلَّمَ: «تَوَقَّوْا عَلَى أَوْلاَدِكُمْ مِنْ لَبَنِ الْبَغِیِّ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْمَجْنُونَةِ فَإِنَّ اللَّبَنَ يُعْدِی». ✍️ رسول خدا صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: كودكان خود را از شير زنان بد‌كاره و ديوانه دور نگه داريد؛ زيرا شير اثر مى‌گذارد . 🔹 قابل توجّه مادران عزیز! در بهترین حالت خود (از حیث روحی و معنوی) به فرزندتان شیر بدهید؛ چراکه هنگام شیردهی، خصوصیات روانیِ مادر به بچه منتقل می‌شود. 📚 وسائل الشّیعه، ج20، ص15. ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
🦁شیر کوچولو نمیتونه بخوابه🦁 یکی بود یکی نبود، غیر از خدای خوب و مهربون، هیشکی نبود. زیر گنبود کبود، یه شیر کوچولو بود. شیر کوچولو خیلی خسته شده بود ولی هر کاری می‌کرد نمی‌تونست بخوابه. به خاطر همین رفت پیش دوستش فیل کوچولو و گفت: ـ سلام فیل کوچولو. ـ سلام شیر کوچولو. ـ من خیلی خوابم میاد، الان هم وقت خوابه، ولی هر کاری می‌کنم نمی‌تونم بخوابم، می‌تونی بهم یاد بدی چه جوری باید بخوابم؟ ـ خب برا اینکه خوابت ببره، باید بری خونتون و سرت رو بذاری روی بالشِت تا خوابت ببره. شیر کوچولو از دوستش تشکر کرد و بعد خداحافظی کرد و رفت خونشون تا سرش رو بذاره روی بالش و بخوابه. رفت توی اتاقش و سرش رو گذاشت روی بالشتش، از این ور شد، از اون ور شد، ولی هر کاری کرد خوابش نبرد. به خاطر همین از جاش بلند شد و رفت پیش دوستش زرافه کوچولو و بهش گفت: ـ سلام زرافه کوچولو. ـ سلام شیر کوچولو. ـ من خیلی خوابم میاد، الان هم وقت خوابه، ولی هر کاری می‌کنم نمی‌تونم بخوابم، می‌تونی بهم یاد بدی چه جوری باید بخوابم؟ ـ وقتی می‌خوای بخوابی، سرت رو میذاری روی بالش تا خوابت ببره؟ ـ بله زرافه کوچولو، این کار رو کردم ولی خوابم نبرد. ـ خب ببینم، وقتی سرت رو گذاشتی روی بالش، چشاتو بسته بودی؟ ـ نه. ـ خب اگه می‌خوای خوابت ببره باید چشاتو ببندی تا خوابت ببره. شیر کوچولو از دوستش تشکر کرد و بعد هم ازش خداحافظی کرد و رفت خونشون تا سرش رو بذاره روی بالش و چشاش رو ببنده تا خوابش ببره. این کار رو کرد، ولی هر چی این ور شد و اون ور شد، خوابش نبرد. از جاش بلند شد و رفت پیش دوستش خرسی کوچولو و گفت: ـ سلام خرسی کوچولو. ـ سلام شیر کوچولو. ـ من خیلی خوابم میاد، الان هم وقت خوابه، ولی هر کاری می‌کنم نمی‌تونم بخوابم، می‌تونی بهم یاد بدی چه جوری باید بخوابم؟ ـ بله دوست خوبم، ببینم برا اینکه خوابت ببره، سرت رو گذاشتی روی بالش؟ ـ بله گذاشتم. ـ خب چشات رو هم بستی؟ ـ بله بستم. ولی هر کاری کردم خوابم نبرد. ـ خب بگو ببینم، وقتی چشات رو بستی به خواب فکر کردی؟ ـ نه، چه جوری باید به خواب فکر کنم؟ ـ این کار خیلی راحته، کافیه که به این فکر کنی که الان داره خوابت می‌بره و همه دوستات هم الان خوابیدند. اینطوری خیلی زودتر خوابت می‌بره. شیر کوچولو از دوستش تشکر کرد و بعد هم خداحافظی کرد و رفت خونشون تا سرش رو بذاره روی بالش و چشاش رو ببنده و به خواب فکر کنه تا خوابش ببره. این کار رو کرد، هی این ور شد و اون ور شد، ولی خوابش نبرد. به خاطر همین از جاش پا شد و رفت پیش دوستش ببر کوچولو و بهش گفت: ـ سلام ببر کوچولو. سلام شیر کوچولو. اع! چی شده، چرا اینقدر چشات قرمز شده؟ ـ آخه من خیلی خوابم میاد، الان هم وقت خوابه، ولی هر کاری می‌کنم نمی‌تونم بخوابم، می‌تونی بهم یاد بدی چه جوری باید بخوابم؟ ـ بله، خب این کار، خیلی راحته. باید سرت رو بذاری روی بالش. ـ من این کار رو کردم ولی خوابم نبرد. ـ خب چشات رو بسته بودی؟ ـ بله بسته بودم. ـ به خواب فکر کردی؟ ـ بله، فقط به خواب فکر کردم و هی این ور شدم و اون ور شدم، ولی خوابم نبرد. ـ آهان! حالا فهمیدم چرا خوابت نمی‌بره، آخه وقتی می‌خوای بخوابی، باید سرت رو بذاری روی بالش و چشات رو ببندی و به خواب فکر کنی و از جات تکون نخوری، اینطوری خیلی زود خوابت می‌بره. اگر هم از مامانت خواهش کنی که برات یه قصه و یه لالایی خوشگل بخونه، خیلی زودتر خوابت می‌بره. شیر کوچولو خیلی خوشحال شده بود، آخه فهمید مشکل کارش از کجا بود و چرا خوابش نمی‌برد، آخه اون هی تکون می‌خورد و از جاش بلند می‌شد، به خاطر همین بود که خوابش نمی‌برد. از دوستش خیلی تشکر کرد و بعد هم خداحافظی کرد و رفت خونشون و برا مامانش همه ماجرا رو تعریف کرد. بعد هم به مامانش گفت: ـ مامان جونم! من دارم میرم توی اتاقم تا سرم رو بذارم روی بالشم و چشام رو ببندم و به خواب فکر کنم و تکون نخورم تا خوابم ببرم. میشه ازتون خواهش کنم که برام یه قصه و لالایی بخونی تا زودتر خوابم ببره؟ ـ بله! شیر کوچولوی ناز من! حتما این کار رو می‌کنم. بعد هم شیر کوچولو رفت توی اتاقش، سرش رو گذاشت روی بالشش و چشاش رو بست و به خواب فکر کرد، به اینکه الان خوابش می‌بره، به اینکه الان دوستاش همه خوابن و سرشون رو گذاشتن روی بالششون و چشاشون رو هم بستند . شیر کوچولو تکون نخورد و از جاش بلند نشد و مامانش هم براش قصه شیرکوچولو رو تعریف کرد و بعد گفت: لالا لالا گل….. ادامه ماجرا میشه همون لالایی و یا زمزمه‌هایی که بچه‌ها بهشون عادت دارند تا باهاشون زودتر خوابشون ببره. ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🐄گاو حسن🐄 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese