eitaa logo
قصه و نقاشی و کاردستی و بازی و ایده کودکانه
8.4هزار دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
10.4هزار ویدیو
1.5هزار فایل
#قصه ها و کلیپ های کودکانه ایده و #نقاشی و #کاردستی #دستورزی مورد استفاده در پایه ابتدایی قابل استفاده برای معلمان و اولیا و دانش آموزان ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
مشاهده در ایتا
دانلود
8.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این قسمت: مسئولیت پذیری آموزشی🎞 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
اگربا پدرومادرت تماس میگیری و پاسخگوت هستند یکی از انسان‌های خوشبخت روی زمینی... 😔خیلی ها دلتنگ چنین تماسی هستند... ☎️همین الان بلند شو حالشونو بپرس 🎛🎞صدا و تصویرشون رو زیاد ضبط کن 👌توصیه مهم: و وقتی که کنارشون هستی به‌جای اینکه سرت رو تو گوشیت بکنی، بشین با اونا به‌گرمی صحبت کن؛ شاید فردا دیر باشه.... مطالب مفید علمی و فرهنگی پرورشی و ایده های ناب مخصوص اولیا . دانش آموزان و همکاران فرهنگی @madrese_yar
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش جهت ها آموزشی🤓📖 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
ببین با چی درستش کرده😋 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
21.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ریاضی با ما آسان می شود😉 جمع و تفریق اعداد منفی روی محور آموزشی🤓📖 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
قصه-صوتی-کودکانه-آرزوی-چتر.mp3
9.37M
آرزوی چتر🌂 صوتی🎼 ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
10-Khoday-e Khoob-o Mehraban.mp3
3.06M
خدای خوب و مهربان👑 کودکانه🎼 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
د مثل دایناسور نقاشی با ماژیک🖍 🎨 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه کوچولو سختِ😉 برا آموزش هماهنگی ،کار گروهی مفیدِ وتمرکز رو تقویت می کنه یه کوچولو صبربچه ها رو افزایش میده مناسب‌ برای 6 سال به بالا 🏀 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پرنده نوک دراز بامزه🦜 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
ﺑﺮﻭ ﮐﺸﮑﺘﻮ ﺑﺴﺎﺏ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩ ﮐﺸﮏ ﺳﺎﺑﯽ ﻧﺰﺩ ﺷﯿﺦ ﺑﻬﺎﺋﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺑﯿﮑﺎﺭﯼ ﻭﺩﺭﻣﺎﻧﺪﮔﯽ ﺷﮑﻮﻩ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺍﺳﻢ ﺍﻋﻈﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﺩ، ﭼﻮﻥ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﻢ ﺍﻋﻈﻢ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﺩﺭﻣﺎﻧﺪﻩ ﻧﺸﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺶ ﺑﺮﺳﺪ. ﺷﯿﺦ ﻣﺪﺗﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺮ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﺍﺳﻢ ﺍﻋﻈﻢ ﺍﺯ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺧﻠﻘﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺳﺖ ﻧﺎﺍﻫﻞ ﺑﯿﺎﻓﺘﺪ ﻭ ﺭﯾﺎﺿﺖ ﻻﺯﻡ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﭘﺨﺘﻦ ﻓﺮﻧﯽ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﺨﺘﻪ ﻭ ﺑﻔﺮﻭﺷﺪ ﺑﺼﻮﺭﺗﯽ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﭘﺨﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﯾﺎﺩ ﺩﻫﺪ . ﻣﺮﺩ ﮐﺸﮏ ﺳﺎﺏ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﻭ ﭘﺎﺗﯿﻞ ﻭ ﭘﯿﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﻣﯽﺧﺮﺩ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﭘﺨﺘﻦ ﻭ ﻓﺮﻭﺧﺘﻦ ﻓﺮﻧﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﮐﺎﺭ ﻭ ﺑﺎﺭﺵ ﺭﻭﺍﺝ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﻃﻤﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺷﺎﮔﺮﺩﯼ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﮐﺎﺭ ﭘﺨﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽﺳﭙﺎﺭﺩ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﺑﺎﻻ ﺩﺳﺖ ﻣﺮﺩ ﮐﺸﮏ ﺳﺎﺏ ﺩﮐﺎﻧﯽ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻓﺮﻧﯽ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﺮﺩ ﮐﺸﮏ ﺳﺎﺏ ﮐﺴﺎﺩ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﮐﺸﮏ ﺳﺎﺏ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻧﺰﺩ ﺷﯿﺦ ﺑﻬﺎﺋﯽ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﺯﺍﺭﯼ ﻃﻠﺐ ﺍﺳﻢ ﺍﻋﻈﻢ ﻣﯽﮐﻨﺪ . ﺷﯿﺦ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﮐﺎﺭﺵ ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ : ‏« ﺗﻮ ﺭﺍﺯ ﯾﮏ ﻓﺮﻧﯽﭘﺰﯼ ﺭﺍ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﯽ ﺣﻔﻆ ﮐﻨﯽ ﺣﺎﻻ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﺍﺯ ﺍﺳﻢ ﺍﻋﻈﻢ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﮐﻨﯽ؟ ﺑﺮﻭ ﻫﻤﻮﻥ ﮐﺸﮑﺖ ﺭﺍ ﺑﺴﺎﺏ . المثل📖 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
🌛ماه و ماهی🐠 یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود. در یک حوض پر از آب، ماهی کوچکی زندگی می کرد. حوض در حیاط خانه ای بود که هیچ کس در آن خانه زندگی نمی کرد. ماهی کوچولو خیلی تنها و گرسنه بود. کسی نبود که برایش غذا بریزد. یک شب، وقتی که ماه به حوض نگاه کرد، ماهی را دید که بازی نمی کند و شاد نیست. ماه پرسید: چرا بازی نمی کنی؟ ماهی گفت: همه مرا فراموش کرده اند و من تنها و گرسنه مانده ام. ماه گفت: خدا هرگز کسی را فراموش نمی کند. تو تنها نیستی. او همیشه به تو نگاه می کند. خوشحال باش و خدا را خوشحال کن.فردای آن روز کلاغی به کنار حوض آمد. تکه نان خشک بزرگی را به منقار گرفته بود. کلاغ تکه نان را در آب فرو کرد تا نان خشک، نرم شود. کمی از نان خیس شد و افتاد توی آب. ماهی کوچولو با خوشحالی به طرف آن رفت و نان خیس شده را با لذت خورد. نان خیلی خوشمزه بود و ماهی حسابی سیر شد. کلاغ هم بقیه نان را خورد و رفت. از آن روز به بعد، کلاغ، هر روز با تکه ای نان خشک به کنار حوض می آمد و آن را در آب حوض خیس می کرد. ماهی سهم خود را می خورد و کلاغ هم سهم خود را. ماه به ماهی نگاه می کرد، می دانست که خدا به او نگاه می کند. ماهی تنها نبود، همان طور که کلاغ تنها نبود. خدا همیشه با آنها بود. 📚 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese