⚠️ هشـــــدار‼️
همانطور که بارها هشدار داده شده است، پیام فوق و تمام پیامهای مشابه با عناوین جعــلی، حاوی بـدافـزار و ابزارهای فیشـینگ بوده و به منظور دسترسی غیـرمجاز به حساب کاربری شما ارسال میشوند!
⛔️ به هیچ عنوان فایل ارسال شده را دانلود نکنـــید و فرستنده را مسدود و گزارش نمایید!
⚠️ مجددا تاکــــید میشود، هیچ یک از بخشهای رسمی وزارت آموزش و پرورش و یا عوامل شاد، بخشـنامه، دستـورالعمل، آییننـامه و ... را در قالب فایل zip ارسال نمیکــنـند.
🔍 ضمنا توجه کنید که تمامی حسابهای کاربری رسمی در شاد دارای تیک آبی میباشند.
👈 برای حفظ امنیت حساب کاربری و حریم شخصیتان نیاز به تخصص و دانش فنی نیست! فقط کافی است بیشتر دقت کنید و هشدارها را جدی
✅جهت انجام آزمون ضمن خدمت ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@ltmsme
13.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 صبحانه مغذی ویژه فصل پاییز
🔸 نصیری _ کارشناس طب سنتی
#سلامتی
#سیما
ـــــــــــــــــــــــــ
⏰کانال پرورشی ایران
حاوی مطالب آموزشی و فرهنگی 🧑💻
@Schoolteacher401
↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️
@madrese_yar
7.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پسر عزیزم
آب را به تو آموختم تا قلبت به پاکی و روشنایی آب باشد. اولین قدم های باسواد شدنت مبارک ❤️
جشن آب پایه های اول🌺🌺
دبستان پسرانه متفکران
ـــــــــــــــــــــــــ
✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
23.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جشن آب
#پایه ی اول شهریار
#آموزگار بهنوش کارآموز
#دبستان پسرانه غیر دولتی حضرت مهدی عج
✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای ۱۵ گانه تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@tadriis_yar1
#پایه_اول #ابتدایی #مدرسه
بازی قرآنی۲.pdf
387.2K
پایه اول دبستان
✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای ۱۵ گانه تدریس یار ؛
@teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@tadriis_yar1
#پایه_اول #ابتدایی #مدرسه
هدایت شده از تدریس یار پایه اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
املاء توپی 😍
هدایت شده از تدریس یار پایه اول
🌈داستان ن کوچولو
ن کوچولو جلو دوید و گفت: “ نان، نان! مامان، نان”!
مامان ن یک نان پخت و به او داد.
ن کوچولو نان را خورد و دوباره گفت : “ نان، نان! مامان، نان”!
مامان ن هر چه نان پخت، ن کوچولو خورد.خمیر نان تمام شد.
آتش تنور خاموش شد.
اما ن کوچولو هنوز گرسنه بود.
مامان ن به ن کوچولو گفت: “ نان تمام شد.
حالا بیا بغلم تا قصهی نان را برایت بگویم”.
ن کوچولو پرید بغل مامانش و گفت: “ بگو…بگو…”!
مامان ن گفت:” یکی بود، یکی نبود.
ن کوچولویی بود که همیشه به مامانش میگفت :
“ نان، نان! مامان، نان”!
ن کوچولو قصه را شنید و زود خوابش برد، مثل همیشه.
هدایت شده از تدریس یار پایه اول
ن ن ن ن هستم شکل یه کاسه هستم
نقطه ای گردو کوچک بالای سرم گذاشتم
اول و آخر نان آمده ام نشستم