eitaa logo
قصه و نقاشی و کاردستی و بازی و ایده کودکانه
8.6هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
9.1هزار ویدیو
1.3هزار فایل
#قصه ها و کلیپ های کودکانه ایده و #نقاشی و #کاردستی #دستورزی مورد استفاده در پایه ابتدایی قابل استفاده برای معلمان و اولیا و دانش آموزان
مشاهده در ایتا
دانلود
ایده درست کردن کاردستی قورباغه با چوب بستنی
ایده نقاشی با اثر انگشت دايناسور، جوجه، قورباغه و پنگوئن
بجای حروف لاتین می توانید حروف الفبای فارسی را روی لگوهای بازی بنویسید و کلمه ای را به کودک بگویید که با چیدن لگوها در کنار هم آن کلمه را بسازد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خرگوش درست کنید با دستمال کاغذی ╲\╭┓ نقاشی 🎉👌🏽🌞🌜🎈 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
. . . . ╲\╭┓ نقاشی 🎉👌🏽🌞🌜🎈 👀👀👀👀👀 ┄┅┄✶🎨🎨🎨✶┄┅┄ ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
🇮🇷 کاربرگ نقاشی 🇮🇷 🇮🇷 دهه ی فجر ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
🇮🇷 کاربرگ نقاشی 🇮🇷 🇮🇷 دهه ی فجر 🇮🇷 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
🇮🇷 کاربرگ نقاشی 🇮🇷 🇮🇷 دهه ی فجر ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
🇮🇷 کاربرگ نقاشی 🇮🇷 🇮🇷 دهه ی فجر 🇮🇷 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
🇮🇷 کاربرگ نقاشی 🇮🇷 🇮🇷 دهه ی فجر 🇮🇷 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
🇮🇷 کاربرگ نقاشی 🇮🇷 🇮🇷 دهه ی فجر 🇮🇷 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
🇮🇷 کاربرگ نقاشی 🇮🇷 🇮🇷 دهه ی فجر 🇮🇷 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
گام به گام 🎉👌🏽🌞🌜🎈 👀👀👀👀👀 ┄┅┄✶🎨🎨🎨✶┄┅┄ ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
گام به گام نقاشی با کمک هندسی 🐞🐛🐸🦀🐢🐋🐳 گروه سنی الف ‎جدیدترین کاردستی ها رو فقط درکانال ما ” ببینید 🎉👌🏽🌞🌜🎈 👀👀👀👀👀 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
گام به گام 🦕🦖🦕🦖 نقاشی کنید ‎جدیدترین کاردستی ها رو فقط درکانال ما ” ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
گام به گام نقاشی با بکشید 🎉👌🏽🌞🌜 ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
Audio_778456.m4a
4.6M
بخیل سوم صوتی 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
ShadKodakane1 - 7 - 128 - mahanmusic.net.mp3
3.65M
شکر خدای مهربون کودکانه ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
تو قفسهای باغ وحش حیوونهای رنگارنگ پرنده های کوچولو🦉🐥 میمونِ و شیر و پلنگ🦁🐆 میمونِ شکلک می سازه🐒 مَردُموخوشحال میکنه با یه دونه توپ سفید تنهایی فوتبال می کنه نگاه کنید خِرسَ رو🐻 ایستاده روی دو تا پا خرگوشه رو نگاه کنید🐰 هی می پره رو هوا طاووس رو نگاه کنید🦚 چه خوشگل و قشنگه چترشوهی باز می کنه ناز و خوش آب و رنگه آشنایی با نعمت های خدا ✅جهت سفارش تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @naghashi_ghese
🎐آموزش درست و راحت و اصولی ریاضی ابتدایی(دوم تا ششم) با لذت ریاضی 🎐 📲@lezate_riazi 📲@lezate_riazi 📲@lezate_riazi 🔮اگـــر در ریـــاضــی خیلـــی خـــوب هستی ولـــی میخوای عالـــی عالـــی بشی💯 🔮اگر می خوای تکالیف ریاضی رو خیلـی مرتب و درست و سریع بنویسی👏👏👏 🔮اگر نکتـه های مـهم درس،انواع نمونه سوالها رو میخوای تا همـیشه در کـلاس بدرخشی🌟 🔮من🧕 اینـــــجام تا بهــــت بــــگم بیا و در ریاضی فوق العاده باش👇 ᘜ⋆⃟݊🌻🌻•✿❅⊰━━━•─ https://eitaa.com/joinchat/3192652403C9da4539836 ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🪴🪴
💠کانالــی پر از درســنامـه و تحلـیل مطــالــب ونـکـات مـهـــم فـصـــل 😉، فـیـــلم هاو صـــوت هــــای آمــــوزشـی، مشــــاوره درسـی، ســـوالات تـستـی و تیزهوشانی،معما🤔،نمونه سـوالات امتــحانی هـــر فـصــل بصـورت مجــــزا وبلاخـــره نمـــونـه ســوالات امـتـــحانــی مــــخــصــوص تــــــرم دوم 👌👌👌 💠رفع اشکال و پـشتـیبانی حرفه ای 📲@lezate_riazi 💠مـــفـید بــــــــرای دانــش آمـــــوزان، اولـــــــــیـا و مـعـــلـــــمــیــــــن عــــزیـــــــز ᘜ⋆⃟݊🌻🌻•✿❅⊰━━━•─ https://eitaa.com/joinchat/3192652403C9da4539836 ‎‎‌‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎─•━━━⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🪴🪴
✨⭐️سفره صبحانه⭐️✨ سبزی خوردن توی سفره نشسته بود. منتظر دوستانش بود. گفت.. سبزی خوردن که بی نان نمیشه. سفره گفت صبر کن الان می آید. سبزی خوردن منتظر شد پنیر آمد و گفت پنیر وسبزی که بی نان نمیشه سفره گفت یک کم دیگر صبر کنید الان می آید سبزی خوردن و پنیر صبر کردند گوجه فرنگی آمد و گفت :گوجه فرنگی و پنیر و سبزی که بی نان نمیشه سفره گفت : یک کم دیگه صبر کنید الان می آید . همه صبر کردند ، اما نیامد که نیامد. گوجه فرنگی و پنیر و سبزی خوردن خیلی خسته شدند و همان جا توی سفره ، خوابشان برد. که بک هو صدای ول وله ای توی سفره بلند شد. همه از خواب بیدار شدند. توی سفره یک بابا نان بود، یک مامان نان. با یک عالمه نان های قد و نیم قد. بابا نان و مامان نان بیا یک عالمه نان ریز میزه آمدند. حالا سفره پر از نان شده بود. گوجه فرنگی و پنیر و سبزی خوردن همه بودند.. همه دور سفره جمع شدند. خوردند و خندیدند ✨ ⭐️✨ ✨⭐️✨ ⭐️✨⭐️✨ ✨⭐️✨⭐️✨
🔸شعر ﴿ مسئولیت‌پذیری کودکان ﴾ در روضه‌ی امام‌حسین علیه‌السلام 🌸🔸🌸🔸🌸 🌸عشقِ حسینِ زهرا 🍃ما رو به کار واداشته 🌸هرکدوم از ماها رو 🌱مسئولِ کار گذاشته 🌸علی همیشه نصبِ 🍃پارچه‌ رو دوس‌میداره 🌸فاطمه پیشِ مهمون 🌱قندونه رو میاره 🌸مسئولِ پخشِ‌حلوا 🍃زهرایِ باحجابه 🌸نجمه توو کارِ پخش 🌱آب‌ِ یخ و گلابه 🌸مهدی توو روضه امّا 🍃کتاب دعا رو میده 🌸عاطفه رویِ میزش 🌱پذیرایی رو چیده 🌸منم برایِ روضه 🍃استکانا رو چیدم 🌸برایِ بچه‌ها هم 🌱با سینی چایی میدم 🌸مامان‌میگه‌که‌این‌چای 🍃تبَرُّکه عزیزم 🌸منم یه چایِ دِبش‌و 🌱خودم واسَش می‌ریزم 🌸خدمتِ تویِ روضه‌ 🍃بزرگترین نعمته 🌸کارِ برایِ حضرت 🌱سعادت و عزَّته 🌸بگم شبِ آخری 🍃چه اتفاقی افتاد 🌸امام به هریک ازما 🌱بلیطِ کربلا داد 🌸خداروشکر اربعین 🍃عازمِ کربلاییم 🌸خیلی سپاسگزارِ 🌱محبتِ خداییم 🌸ما خادمِ حسینیم 🍃تو هر کجا که‌ باشیم 🌸میخوایم توو موکبا هم 🌱خادمِ آقا باشیم 🌸🌼🍃🌼🌸
🌸 تمیزی چه خوبه یک روز كلاغ كوچولو روی شاخه‌ی درختی نشسته بود كه یک‌دفعه دید كلاغ خال‌خالی ناراحت روی شاخه‌ی یک درخت دیگر نشسته است. كلاغ كوچولو پر زد و رفت پهلویش و پرسید: «چی شده خال‌خالی جون؟ چرا این‌قدر ناراحتی؟» خال‌خالی با ناراحتی سرش را تكان داد و گفت:« آخه دوست خوبم، من یادم رفته به مامانم بگم منو ببره سلمونی كلاغ‌ها و پرهامو مرتب و كوتاه كنه. مامانم چندبار گفت: خال‌خالی، بیا پنجه‌هاتو تمیز كنم، اما من‌كه داشتم پروانه‌ها را تماشا می‌كردم، گفتم بعداً و بعد هم یادم رفت!» كلاغ كوچولو گفت:« لابد برای همینه كه دُمتم تمیز نكردی؟» خال‌خالی با تعجب پرسید؟«دُممو تو از كجا دیدی؟!» كلاغ كوچولو خندید و جواب داد: « آخه از اون روز كه افتادی تو گِلا، هنوز دُمت گِلیه!» خال‌خالی كه خیلی ناراحت بود شروع كرد با نوكش تنش را خاراندن و گفت: «یادم رفت!» كلاغ كوچولو گفت: «لابد حمومم نكردی!» خال‌خالی گفت: «اونم یادم رفت!»    « تمیزی چه خوبه! من از این به بعد همش تمیز می‌مونم!»   در همین موقع خانم كلاغه كه مربی مهد كودک كلاغ‌ها بود پر زد و آمد كنار آن‌ها نشست. نگاهی به خال‌خالی كرد و پرسید:« خب جوجه‌های من چرا اینجا نشستین، مگه نمی‌خواین بشینین روی درخت مهدكودک تا درسمون رو شروع كنیم؟» كلاغ كوچولو گفت: « آخه...آخه...» بعد سرش را پایین انداخت. خانم كلاغه كه متوجه موضوع شده بود، گفت: «می‌خواستم در مورد براتون صحبت كنم... تو خال‌خالی می‌دونی ما كلاغ‌ها چه‌جوری باید تمیز باشیم؟» خال‌خالی جواب داد:« بله خانم كلاغه، باید حموم كنیم، ناخن پنجه‌هامونو بگیریم، همیشه بعد از خوردن غذا منقارمون رو تمیز كنیم، عین آدما كه مسواک می‌زنن، پرهامونو مرتب و كوتاه كنیم.» كلاغ كوچولو دنباله‌ی حرف خال خالی رو گرفت و گفت:«مثله آدما كه موهاشونو كوتاه می‌كنن و شونه می‌زنن.» خانم كلاغه گفت:«آفرین آفرین... خوشحالم كه همه چی رو بلدی... پس من می‌رم به كلاغای دیگه یاد بدم.» همین‌كه خانم كلاغه خواست پرواز كند و برود، كلاغ كوچولو گفت:«صبر كنین خانم كلاغه. منم میام،»... خال‌خالی هم گفت:«منم میام... اما ...» خانم كلاغه پرسید:« اما چی؟» خال‌خالی خندید و جواب داد: «بعد از اینكه همه‌ی اون چیزایی كه گفتم، خودم انجام دادم!...» خانم كلاغه خندید و با بالش سرخال خالی رو نوازش كرد و گفت:«پس زود باش كه همه‌ی جوجه كلاغ‌ها منتظرن!» خال‌خالی به سرعت پری زد و رفت تا خودشو تمیز بكنه، صدای قارقارش به گوش می‌رسید كه می‌گفت:  « تمیزی چه خوبه! من از این به بعد همش تمیز می‌مونم!»
🎲🏵مگس🏵🎲 رفتم به آشپزخانه تا بخورم یک چایی یک مگس وزوزکنان سویم آمد ازجایی نشست روی صورتم سرم را دادم تکان مگس کش را برداشتم هی به او دادم نشان اما مگس بی خیال می چرخید و می چرخید شاید که در خیالش برای من می رقصید پنجره را واکردم مگس پرید و دررفت پنجره را که بستم روی شیشه اش نشست حالا پشت پنجره نشسته روی شیشه وز وز وز وز می خواند آوازش را همیشه 🎲 🏵🎲 🎲🏵🎲 🏵🎲🏵🎲 🎲🏵🎲🏵🎲
🌸🐚لباس شکوفه ای🐚🌸 نازنین به درخت هلو نگاه کرد. روی شاخه های درخت پر بود از شکوفه های صورتی. درخت هلو گفت: چرا ناراحتی؟نازنین گفت: آخه جشن تولد دوستم است ولی لباس قشنگ ندارم بپوشم. درخت گیلاس با شکوفه های سفید کنار درخت هلو ایستاده بود، گفت: این غصه ندارد نازنین خانم. درخت سیب به بقیه درخت ها نگاه کرد و گفت: کی دوست دارد نازنین کوچولو لباس شکوفه ای قشنگ داشته باشد؟ درخت ها یک صدا گفتند: ما بعد همگی خودشان را تکان دادند. شکوفه های زیادی روی سر نازنین افتاد. نازنین خندید. درخت هلو خاله پینه دوز را صدا زد. بلبل شکوفه ها را با نوکش جمع کرد و جلوی خاله پینه دوز گذاشت. خاله پینه دوز هم تند تند شکوفه های صورتی و سفید را کنار هم می گذاشت و می دوخت. وقتی کار خاله پینه دوز تمام شد. به نازنین گفت: بیا این هم یک لباس خوشگل برای میهمانی جشن تولد. نازنین با خوشحالی لباس را پوشید. درخت ها برای نازنین دست زدند. بلبل بقیه شکوفه ها را جمع کرد، آن ها را به هم بست و به نازنین داد و گفت: بیا، این دسته گل قشنگ هم هدیه تولد. من هم آوازم را توش گذاشتم ببری برای دوستت. نازنین گفت: شما چقدر مهربانید. بلبل گفت: توی سرزمین آرزوها همه به هم کمک می کنند. نازنین دسته گل را گرفت و گفت من هم می خواهم مثل اهالی سرزمین آرزوها به همه کمک کنم. درخت ها برای نازنین دست زدند. نازنین خندید. 🐚 🌸🐚 🐚🌸🐚 🌸🐚🌸🐚 🐚🌸🐚🌸🐚 🌸🐚🌸🐚🌸🐚
🦋 پروانه ی وسواسی یک پروانه بود وسواسی از صبح تا شب ده بار بال هایش را گردگیری می کرد. ده بار شاخک هایش را برق می انداخت. ده بار گلی را که رویش می نشست، آب می ریخت و می شست. شب که می شد، باز هم می گفت: «هنوز هیچ جا تمیز نیست. » یک شب دست های پروانه خانم گفتند: «چروک شدیم! چه قدر باید هی بشوریم! تا کی باید هی بسابیم! » صبح که پروانه خانم بیدار شد، جیغ زد: «آخ! دستم درد می کند. وای! دستم جان ندارد. » پروانه ی همسایه جیغش را شنید. آمد و گفت: «بلا به دور! چی شده پروانه خانم؟ » پروانه خانم گفت: «بالم را خاک گرفته، شاخکم برق نداره، گُلم پر از گِل شده. با دستی که درد می کند، چه جوری خاک بروبم و برق بندازم و گل بشورم؟ آخ دستم! » بعد دستش را هی بوس کرد و گفت: «خوب شو دست من! درد نکن دست من! » پروانه ی همسایه، بال پروانه خانم را گرفت و گفت: «یه ذره آرام بگیر، یه ذره روی گُلت بشین! » پروانه خانم هم نشست. پروانه ی همسایه تند و تند شیر هی گل ها را مالید روی دست پروانه خانم. با برگ گل ها هم آن را پیچید. بوسش کرد و گفت: «نترس! یک هفته بگذرد، خوب می شوی! تا آن وقت، بیا یه ذره پرواز کنیم. » پروانه خانم هم رفت و با پروانه ی همسایه پرواز کرد. یک هفته که پرواز کرد، دیگر بشور بساب از یادش رفت. به جایش پرواز کرد و گفت: «چه قدر دنیا قشنگ است!» ✍نویسنده: لاله جعفری
#کاردستی کاردستی ماهی که با نی و مقوای رنگی درست شده