✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
#یلدا
#تزیین
#ایده
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی ساخت یه ماهی زیبا با لیوان یکبار مصرف
#کاردستی
مناسب داستان یونس پیامبر
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
ایده ساخت عروسک انگشتی با شانه تخم مرغ
مناسب قصه گویی
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ کودکانه
توضیحات مختصر و مفید این کلیپ میتونه کمکتون کنه در جمله بندی ساده برای توضیح راجع به #حضرت_فاطمه_س برای بچهها
#فاطمیه
#مناسبت_مذهبی
#فاطمیه
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
#کاربرگ_مذهبی
#حجاب
🌷کاربرگ رنگ آمیزی با موضوع حجاب...
┄┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
این کاربرگ را میتوانید کلاژ کار کنید
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
#کاربرگ_مذهبی
#حجاب
🌷کاربرگ رنگ آمیزی با موضوع حجاب...
┄┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
#شعر
#حجاب
🌸سلام گل های زیبا
🌱چادر به سر با حیا
🌸دلم میخواد که باشم
🌱دوست شما بچه ها
🌸وقتی که بیرون می رم
🌱منم چادر میپوشم
🌸مثل یه دختر خوب
🌱در حفظ اون میکوشم
🌸حجاب برای دختر
🌱نشونه ی وقاره
🌸هرکی که با حجابه
🌱خدا دوستش می داره
🌸وقتی چادر میپوشیم
🌱فرشته ها میخندن
🌸دست و پای شیطون رو
🌱با خوشحالی می بندن
🌸ما دوست داریم خدا رو
🌱چون خیلی مهربونه
🌸گوش میکنیم به حرفاش
🌱بی عذر و بی بهونه
🌸همیشه با متانت
🌱همیشه با حجابیم
🌸ما نوگلای خندان
🌱فرزند انقلابیم
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
29_2267_7iPrDuYq.pdf
4.86M
#کتاب_داستان
📖پنج داستان از زندگی امام رضا علیه السلام با تصاویر جذاب
داستان
#امام_رضا ع
#محتوا
#تبلیغ
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🌷
السلام علیک یا فاطمةالزهراء
قرینه سازی نام مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها با نام پدر بزرگوارشان محمد مصطفی ص و شوهر گرامیشان امیرالمؤمنین علی علیه السلام دراین کلیپ
🌷🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🌷
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
#قصه_متنی
♨️داستان کره اسب کوچولو
يكي بود ، يكي نبود ، غير از خداي خوب و مهربان هيچ كس نبود .
دشتي بود سرسبز و زيبا ، توي اين دشت قشنگ كره اسب سفيد كوچولويي زندگي مي كرد .
كره اسب كوچولو هر روز صبح از علفهاي تازه دشت مي خورد و دور تا دور آن مي دويد و بازي مي كرد . وقتي هم خسته مي شد در گوشه اي مي نشست و به دور دورها نگاه مي كرد .
كره اسب قصه ما خورشيد را خيلي خيلي دوست داشت . او دلش مي خواست روزي آن قدر قوي و بزرگ بشود كه به ديدار خورشيد برود .
براي همين هم بود كه ساعتها مي نشست و به آفتاب خوب و مهربان نگاه مي كرد روزها مي گذشت , كره اسب سفيد كوچولوي ما قوي تر و قوي تر مي شد .
يك روز صبح خيلي زود از خواب بيدار شد با خودش گفت : ((حالا بايد راه بيفتم بروم تا به خورشيد برسم . ))
كره اسب ما راه افتاد و رفت . او به طرف خورشيد مي رفت . به دوردورها نگاه مي كرد و با تمام سرعت مي دويد باد خنك به صورت قشنگش مي خورد و فكر رسيدن به خورشيد او را قوي تر مي كرد . هرجه او تندتر مي دويد خورشيد دورتر مي شد . كره اسب خسته بود ، كنار رودخانه اي رسيد كمي آب خورد و پاهايش را در آن شست .
رودخانه وقتي پاهاي خسته كره اسب را ديد گفت : ((خيلي خسته اي ، با اين عجله كجا مي روي ؟ ))
كره اسب گفت : (( پيش خورشيد ))
رودخانه با صدايي بلند خنديد و گفت : (( پيش خورشيد تو كره اسب كوچولو و ناداني هستي هيچ كس نمي تواند پيش خورشيد برود . ))
كره اسب گفت : (( به كوه كه برسم راه نزديكتر مي شود . ))
رودخانه گفت : (( من از بالاي آن كوه مي آيم . و خورشيد خيلي دورتر از كوه است . ))
كره اسب به آسمان نگاه كرد . خورشيد كم كم مي رفت و آسمان تاريك مي شد . كره اسب روي تپه بلندي كه خورشيد هر روز صبح از پشت آن بيرون مي آمد . نشست و منتظر برگشتن خورشيد شد . ولي از خستگي خيلي زود به خواب رفت .
صبح كه خورشيد دوباره به آسمان برگشت ، كره اسب كوچولوي قصه ما هنوز خواب بود . صداي آرام و مهرباني گفت : (( كره اسب كوچولو ، بيدارشو صبح شده . ))
كره اسب كوچولو چشمان سياه و قشنگش را باز كرد و به دورو بر نگاه كرد . اين صداي خورشيد بود . كه با كره اسب حرف مي زد . خورشيد گفت : (( كره اسب كوچولو ، شنيده ام كه مي خواهي بيايي پيش من ؟ ))
كره اسب گفت : (( بله خيلي دلم مي خواهد بيايم و به شما برسم . ))
خورشيد گفت : (( من خيلي خيلي دورتر از زمين هستم تو هرچقدر هم كه تند بدوي نمي تواني به من برسي ، ولي من خيلي خوشحالم ، كه دوست خوب و مهرباني مثل تو دارم . گرماي من خيلي زياد است . هيچ كس نمي تواند اينجا بيايد . ولي من همه شما را كه روي زمين زندگي مي كنيد خيلي دوست دارم . هر روز صبح به ديدارتان مي آيم و همه جا را برايتان گرم و روشن مي كنم اگر تو نمي تواني پيش من بيايي در عوض من هر روز به ديدن تو مي آيم حالا بلند شو و به دشتي كه در آن زندگي مي كني برگرد . ))
كره اسب كوچولو با خودش گفت : (( خورشيد مرا دوست دارد و هر روز به ديدارم مي آيد . )) و به طرف دشت سرسبز رفت آنروز خورشيد خانم مهربان تما راه همراه كره اسب كوچولو بود وقتي كه او به دشت رسيد با كره اسب خداحافظي كرد و رفت و همانطور كه قول داده بود هر روز به ديدن كره اسب آمد
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
#تزیین_غذای_کودک
کوچولوها گاهی غذا و میوه نمی خورند، تزیین زیبای غذا میتونه بچه ها رو تشویق به مصرف بهتر و بیشتر مواد غذایی سالم کنه و باعث رشد بهتر بچه ها بشه
🌼
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
1.mp3
405.8K
#شعر_صوتی 🎧
قاشق چایخوری
شاعر: ناصر کشاورز 🌺
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
💕💕
#کاردستی
خلاقیت
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
💕💕
شعر کودکانه آقای راننده از مجموعه شعرهای آشنایی با مشاغل
یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود
توی یک شهر بزرگ
یک آقا راننده بود
در خیابانهای شهر
مینیبوس رانی میکرد
ماشین قشنگی داشت
آبی و قرمز و زرد
بچهها منتظرند
آقا راننده بیاد
حالا وقت رفتنه
همه خوشحالند و شاد
بچهها داد میزنند
آقا راننده اومد
با نگاه مهربان
لب پرخنده آمد
همگی، یکی یکی
سوار ماشین شدند
یک به یک گفتند سلام
با صداهای بلند
آقا راننده میگفت
بچهها خوش آمدید
حالا وقت شادیه
شعر و آواز بخوانید
آقا رانندهی ما
گاز میده بوق میزنه
رسیدیم به کوچهمان
حالا ترمز میکنه
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese
ArmisaiS1218.pdf
1.06M
#کتاب_بخونیم
📚قصه های پیامبران
✍️ فرزانه تقدیری
برای کودکان و نوجوانان
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@naghashi_ghese