eitaa logo
مجموعه فرهنگی چند منظوره نسیــم رضوان🇮🇷
1.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
515 ویدیو
1.5هزار فایل
مجری فعالیت های ✓فرهنگی ✓تفریحی ✓تربیتی ✓آموزشی ✓ورزشی ✓لیزر تگ ✓مخزن کتابخانه ✓معیشتی ✓مطب جهادی ✓داروخانه جهادی ۶۰۳۷۹۹۷۹۵۰۲۷۶۶۰۱ مرکز نیکوکاری سفره های آسمانی شهریار،خ انقلاب،مسجدجامع شهریار و مصلی امام خمینی ره ارتباط با ادمین @yasahebanamahdii
مشاهده در ایتا
دانلود
💐 "ابـراز احسـاسـات همسـرتان را ناديـده نگيريـد...!" _ مردان، با درست كردن ميز شكسته آشپزخانه، ممكن است علاقه‌ی خود را به همسرشان نشان دهند در صورتی كه زنان، با بيان كلمات اين كار را انجام می‌دهند... 👈🏻فراموش نكنيد كه زنان و مردان، راه‌های متفاوتی از هم، برای بيان احساسات دارند. _پس به شكلی كه همسرتان از طريق آن ابراز احساس می‌كند؛ احترام بگذاريد. ♡••࿐ به خانواده بزرگ نسیم رضوان بپیوندید... 🍃 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج ╔♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ════╗ @naghshemandegar ╚════♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ╝
    داستان قصابی بود که هنگام کار با ساتور دستش را بریده بود و خون زیادی از زخمش می‌چکید. همسایه‌ها جمع شدند و او را نزد حکیم‌باشی (که دکتر شهرشان بود) بردند. حکیم بعد از ضدعفونی زخم می‌خواست آن را ببندد که متوجه شد لای زخم قصاب استخوان کوچکی مانده است. می‌خواست آن را بیرون بکشد؛ اما پشیمان شد و با همان حالت زخم دست قصاب را بست و به او گفت: "زخمت خیلی عمیق است و باید یک روز در میان نزد من بیایی تا زخمت را پانسمان کنم." از آن روز به بعد کار قصاب درآمد. هر روز مقداری گوشت با خود می‌برد و مبلغی به حکیم‌باشی می‌داد و حکیم هم همان کار همیشگی را می‌کرد؛ اما زخم قصاب خوب نشد که نشد . مدتی به همین منوال گذشت تا اینکه روزی حکیم برای مداوای بیماری از شهر خارج شد و چند روزی به سفر رفت و از آنجایی که پسرش طبابت را از او یاد گرفته بود به جای او بیماران را مداوا می‌کرد. آن روز هم طبق معمول همیشه قصاب نزد حکیم رفت و حکیم باشی دست او را مداوا کرد و پس از ضدعفونی می‌خواست پانسمان کند که متوجهِ استخوانِ لایِ زخم شد و آن را بیرون کشید و زخم را بست و به قصاب گفت : به زودی زخمت بهبود پیدا می‌کند . دو روز بعد قصاب خوشحال نزد پسر حکیم آمد و به او گفت: تو بهتر از پدرت مداوا می‌کنی. زخم من امروز خیلی بهتر است. پسر حکیم هم بار دیگر زخم را ضدعفونی کرد و بست و به قصاب گفت: از فردا نیازی نیست که نزد من بیایی. چند روزی گذشت و حکیم از سفر برگشت. وقتی همسرش سفره را پهن کرد، متوجه شد که غذایش گوشت ندارد و فقط بادمجان و کدو در آن است. با تعجب پرسید: این غذا چرا گوشت ندارد؟ همسرش گفت تو که رفتی پسرمان هم گوشتی نخریده. حکیم با تعجب از پسر سوال کرد : مگر قصاب نزد تو نیامد؟ پسر حکیم با خوشحالی گفت: چرا پدر آمد و من زخمش را بستم و استخوانی که لای آن مانده بود را بیرون کشیدم . مطمئن باشید کارم را خوب انجام داده‌ام . حکیم آهی کشید و روی دستش زد و گفت : از قدیم گفته بودند : نکرده کار ، نبر به کار. پس بگو از امشب غذای ما گوشت ندارد. من خودم استخوان را لای زخم گذاشته بودم تا قصاب هر روز نزد من آمده و مقداری گوشت برایمان بیاورد . پسرجان آن زخم برای من نان داشت چطور استخوان را دیدی نان را ندیدی؟! 🕊 گرچه لای زخم بودی استخوان 🕊 لیک ای جان در کنارش بود نان از آن روز به بعد دربارهٔ کسی که جلوی پیشرفت کارها را بگیرد یا دائم اشکال تراشی کند، می‌گویند : استخوان لای زخم می‌گذارد . ♡••࿐ به خانواده بزرگ نسیم رضوان بپیوندید... 🍃 ┄┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅┄ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج ┄┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅┄ ╔♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ════╗ @naghshemandegar ╚════♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ╝
با عرض سلام به اطلاع کلیه اعضاء محترم مجموعه فرهنگی و آموزشی نسیم رضوان و خانواده های محترم می رساند؛ 🎬 اولین جلسه خانوادگی تحت عنوان: 🔖معرفی اهداف 🔖تبیین سند چشم انداز 🔖رونمایی از سامانه امتیاز دهی 🔖و آغاز رسمی بخش آموزش مجموعه 📆 دوشنبه مورخ ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ همزمان با نماز مغرب و عشاء (مسجد جامع) و در محل مصلی بزرگ امام خمینی (ره) برگزار می گردد. 🎤 لازم بذکر است حضور کلیه والدین و اعضاء محترم (دختران و پسران) در جلسه ضروری می باشد.🍃 به خانواده بزرگ نسیم رضوان بپیوندید... @naghshemandegar
یاصاحب الزمان! مرگم باد ! اگر لحظه ای کوتاه بیایم از تکرار این پیش پا افتاده ترین حرف، که دوستت دارم... ▪️اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج ♡••࿐ با ما همراه شوید... 🍃 ┄┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅┄ 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 ┄┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅┄ ╔♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ════╗ @naghshemandegar ╚════♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ╝
📚 برخورد شیء پاک با نجس احتمالیسؤال: اگر بدانیم که مثلاً یکی از چند لباسی که داریم، نجس است و ندانیم کدامیک از آنهاست؛ آیا برخورد شیء پاک مرطوب با یکی از این لباس ها موجب نجاست آن می شود؟جواب: موجب نجس شدن آن شیء نمی شود. 🏷 پی‌نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله خامنه ای. ♡••࿐ به خانواده بزرگ نسیم رضوان بپیوندید... 🍃 ┄┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅┄ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج ┄┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅┄ ╔♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ════╗ @naghshemandegar ╚════♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ╝
🔴 هر چند وقت یکبار، از همسرتان بپرسید چگونه همسری برای او هستید؟ آیا توانسته‌اید بخشی از خواسته‌های را محقق کنید؟ از او بخواهید صادقانه رفتارهای و شما را بگوید. و شما از انتقاداتش استقبال ویژه کنید نه اینکه سبب شود. انتقاد‌پذیری شما در این موقعیّت، بهترین زمینه برای محبوب شدن شما و تمرین خوبی برای صبور شدن و افزایش سعه‌ی صدر شماست که یقیناً شیرینی آن برایتان لذت‌بخش است و به شما این اعتماد به نفس را می‌دهد که می‌توانید مشکلات را با گفتگو و صبوری حل کنید. ♡••࿐ به خانواده بزرگ نسیم رضوان بپیوندید... 🍃 ┄┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅┄ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج ┄┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅┄ ╔♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ════╗ @naghshemandegar ╚════♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ╝
همسـر ملانصـرالدین از او پرسید:«پس از مـرگ چه بلایی به سـرمان می آورنـد؟» 🎈ملا پاسخ داد:«هنوز نمـرده ام و از آن دنیـا بی‌خـبر هستـم ؛‌ ولی امشب برایـت خـبر می‌آورم.» 🎈یک راست رفت سمت قبـرستـان. در یکی از قبرهای آخـر قبرستان خـوابید. خواب داشت بر چشم های ملا غلبه میـکرد؛ولی خـبری از نکـیر و منـکر نبود. 🎈چند نفـری با اسب و قاطـر به سمت روستا می‌آمدند. با صـدای پای قاطـرها ، ملا از خواب پرید و گمان کرد که نکیـر و منکـر دارنـد می‌آیند. 🎈وحشت زده از قـبر بیـرون پـرید. 🎈بیرون پـریدن او همان و رم کردن اسب هـا و قاطـر ها همان‌!! قاطر سواران که به زمین خورده بودنـد تا چشمشان به ملا افتـاد،او را به باد کتک گرفتند. 🎈ملا با سرو صورت زخمی به خانه بـرگشت... 🎈خانمش پرسیـد: «از عــالـم قـبر چـه خبـر؟!» گفت: 🎈«خـبری نبـود ؛ ولی این را فهمـیدم که اگــر قاطــر کـسی را رم نـدهـی ، کاری با تـو نـدارند!! واقعیت همین است . 🎈اگـر نان کـسی را نبـریده باشیـم ، 🎈اگـر آب در شیر نکـرده باشیـم ، 🎈اگـر با آبروی دیگران بـازی نکـرده باشـیم ، 🎈اگـر جنس نامرغـوب را به جای جنـس مرغوب به مشتـری نداده باشـیم ، 🎈اگر به زیردستـان خود ستـم نکـرده باشیـم ، 🎈و اگـر بندگـی خــدا را کـرده باشیـم، 🎈هیـچ دلیـلی بـرای ترس از مـرگ وجود ندارد !! خدایا آخر عاقبت ما را ختم بخیر کن... ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ♡••࿐ به خانواده بزرگ نسیم رضوان بپیوندید... 🍃 ┄┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅┄ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج ┄┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅┄ ╔♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ════╗ @naghshemandegar ╚════♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ╝
با عرض سلام به اطلاع کلیه اعضاء محترم مجموعه فرهنگی و آموزشی نسیم رضوان و خانواده های محترم می رساند؛ 🎬 اولین جلسه خانوادگی تحت عنوان: 🔖معرفی اهداف 🔖تبیین سند چشم انداز 🔖رونمایی از سامانه امتیاز دهی 🔖و آغاز رسمی بخش آموزش مجموعه 📆 دوشنبه مورخ ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ همزمان با نماز مغرب و عشاء (مسجد جامع) و در محل مصلی بزرگ امام خمینی (ره) برگزار می گردد. 🎤 لازم بذکر است حضور کلیه والدین و اعضاء محترم (دختران و پسران) در جلسه ضروری می باشد.🍃 به خانواده بزرگ نسیم رضوان بپیوندید... @naghshemandegar
♥ سلام بر تو ای مولایی که هرکس تو را یافت به تمام خیر و خوبی ها رسیده. سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین از خیر و خوبی لبریز خواهد شد. ♡••࿐ به خانواده بزرگ نسیم رضوان بپیوندید... 🍃 ┄┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅┄ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج ┄┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅┄ ╔♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ════╗ @naghshemandegar ╚════♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ╝
📚 چسبیدن مُهر به پیشانی در سجده ✅ اگر در سجده اول، مُهر به پیشانی بچسبد، باید برای سجده دوم مُهر را از پیشانی جدا کند و اگر مُهر را از پیشانی جدا نکند و به همان حال به سجده دوم برود، اشکال دارد. 🏷 پی‌نوشت: رساله نماز و روزه آیت الله خامنه ای، مسأله ۲۷۷ ♡••࿐ به خانواده بزرگ نسیم رضوان بپیوندید... 🍃 ┄┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅┄ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج ┄┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅┄ ╔♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ════╗ @naghshemandegar ╚════♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ╝
🍭 زندگی شیرینی خواهیم داشت، اگر ... 🌱 هرچه در زندگی بتوانیم خودخواهی خودمان را کم کنیم، زندگی شیرین‌تری خواهیم داشت. سعی کنیم به جای پرداختن به عیوب طرف مقابل به عیوب خودمان بپردازیم. در روایت است که امام صادق (ع) فرمودند: خوش به حال کسی که مشغول است به عیوب خودش، در حدی که عیوب دیگران را نمی‌بیند. ما باید دائما مشغول به عیب‌جویی و عیب‌یابی رفتار خودمان باشیم. در نتیجه رفتاری که خواهیم داشت با طرف مقابل بهتر خواهد بود و در اکثر زمینه‌ها موجب اصلاح همسرمان نیز خواهد شد. 📦 منبع: انتخاب آسمانی و زندگی مشترک ♡••࿐ به خانواده بزرگ نسیم رضوان بپیوندید... 🍃 ┄┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅┄ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج ┄┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅┄ ╔♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ════╗ @naghshemandegar ╚════♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ╝
یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند. به دنبال ان برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند. شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد، تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسیار لذت می برد. برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبید ه بود و همچنان از افتادن مقاومت می کرد. در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید آن را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد. وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد، با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد. بعد از رفتن باغبان، مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین بار خودش را تکاند، تا این که به ناچاربرگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد، از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت. باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد، بی درنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند. شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد، بر روی زمین افتاد. ناگهان صدای برگ جوان را شنید که می گفت: “اگر چه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود، ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت، که فراموش کنی نشانه حیاتت من بودم!!!” ♡••࿐ به خانواده بزرگ نسیم رضوان بپیوندید... 🍃 ┄┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅┄ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج ┄┅═══✼🍃💐🍃✼═══┅┄ ╔♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ════╗ @naghshemandegar ╚════♡ ✾ ♡✾ ♡✾♡ ╝