🌺 #فضائل_امام_علی_علیه_السلام 🌺 مَکحول از امیر المومنین سلام الله علیه نقل مى‏ کند که ایشان فرمود: حافظان از یاران حضرت محمّد (ص) مى‏ دانند که در میان آنان کسى نیست که مَنقبى داشته باشد مگر آن که من با او شریک بوده و بر او برترى دارم ولى من هفتاد منقبت دارم که کسى در آنها با من شریک نیست. عرض کردم: اى امیر المؤمنین! مرا از آنها آگاه کن! فرمود: ‼️ پیامبر خدا(ص) فرمود: «اى على! آنگاه که روز قیامت شود منادى از میان عرش ندا در دهد که: سرور پیامبران کجاست؟ پس من برخیزم. آنگاه فریاد مى‏زند: سَرور اوصیا کجاست؟ پس تو برمى‏خیزى. آنگاه رضوان کلیدهاى بهشت را و مالک کلیدهاى دوزخ را آورده مى‏گویند: خداوند متعال به ما دستور فرمود که این کلیدها را به تو بدهیم و به تو عرض کنیم که شما نیز آنها را به على بن ابى طالب (ع) بدهید. پس تو ـ اى على ـ قسمت‏ کننده بهشت و دوزخ هستى. 📚 #ابن_بابویه، محمد بن على، #الخصال ؛ ج‏2 ؛ ص572 به_کانال_خودتان_بپیوندید در کانال نهج‌البلاغه 📚 برادر قرآن و احادیث ناب راه بهشت را پیدا کنید 👇 @nahiolbalaghe ═══❖══════❖══

🌱امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام: الْغِنَى الاَْكْبَرُ، الْيَأْسُ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ ❤️ برترين بى نيازى، 👇 يأس و چشم پوشى است از آنچه در دست مردم است. ✍️نهج‌البلاغه، حکمت۳۴۲@nahiolbalaghe

ریشه چهارشنبه سوری در روایات داستان اصحاب رس: امام حسین ع : مردی از اشراف بنی‌تمیم سه روز قبل از شهادت امیرالمؤمنین علی ‏بن ‏ابیطالب ع نزد ایشان آمد ، نامش عمرو بود . گفت : ای امیرالمؤمنین به من از اصحاب رسّ خبر ده . در کدام عصر بودند ؟ منازلشان کجا بود ؟ پادشاهشان چه کسی بود ؟ آیا خداوند متعال رسولی را به سویشان فرستاد یا نه ؟ چگونه هلاک شدند ؟ من در قرآن نام آنان را یافتم ولی احوالشان را ندیدم و از سرگذشتشان بی‌اطلاعم . امیرالمؤمنین ع فرمودند : از سخنی سؤال کردی که قبل از تو احدی از من سؤال نکرد و احدی آن را بعد از من برايت بيان نمي‌كند مگر آن‌كه آن را از من نقل نمايد . . . ای بـرادر تمیـمی آنـان قـومی بودنـد کـه درخـت صنـوبـر را ( که در تمام سال سبز است ) می‏پرستیدند و به آن شاه درخت می‏گفتند . یافث ‏بن ‏نوح آن را برکنار چشمه‏ای کاشت ، آن چشمه را روشاب نامند که بعد از طوفان ، برای نوح ع جاری شد و آنان را اصحاب رسّ نامیدند زیرا پیامبرشان را زیر خاک کردند . این ماجرا بعد از سلیمان ‏بن ‏داود ع اتفاق افتاد . آنان دوازده شهر در اطراف رودخانه‏ داشتند ، آن رودخانه را در بلاد مشرق رسّ نامند ، که به خاطر عمل زشتشان رسّ نامگذاری شده است . آن روز در زمین نهری پرآب‏تر ، گواراتر و شهـرهایی بیشتر و آبادتر از آن‌ها نبود . اوّلی آن‌ها را آبان می‏نامیدند . دومی آذر . سومی دی . چهارمی بهمن . پنجمی اسفندار . ششمی‌فروردین . هفتمی اردیبهشت . هشتمی خرداد . نهمی مرداد . دهمی تیر . یازدهمی مهر . و دوازدهمی شهریور . بزرگ‌ترین شهرشان اسفندار ، پایتخت پادشاهشان ترکوز بن شابور بن‌ یارش‌ بن ‌شازن بن ‌نمرود بن کنعان ، از نوادگان نمرود پادشاه روزگار ابراهیم ع بود . چشمه و صنوبر اصلی در این شهر قرار داشت ( چون همه نمی‏توانستند کنار صنوبر بزرگ بيایند ) در هر شهر دانه و بذری از شکوفه آن صنوبر را کاشته بودند و به سوی آن‌ها نهری را از چشمه روشاب که نزد صنوبر مادر بود جاری کرده بودند . آن دانه‏ها روئید و درختان بزرگی شد ، آنان آب چشمه اصلی و نهرهایی که درختان صنوبر از آن‌ها سیراب می‏شد را بر خودشان و حیواناتشان حرام کردند و از آن نمی‏نوشیدند ، هر کس از آن می‏نوشید او را می‏کشتند و می‏گفتند : هُوَ حَیاةُ آلِهَتِنا این مایه زندگی خدایان ماست و برای احدی جایز نیست از حیات آنان کم کند و خودشان و چهارپایانشان از رودخانه رسّ که از شهرهایشان می‏گذشت می‏نوشیدند . اصحاب رسّ با هم قرار گذاشته بودند در هر شهر در هر ماه از سال یک شبانه روز مراسم عید داشته باشند . اهل هر شهر در روز عید جمع می‏شدند و روی درخت ، پرده و سایه‏بانی نازک از ابریشم و حریر که رویش شکل‌هایی نقاشی کرده بودند و به انواع صورت‌ها آراسته بودند نصب می‏کردند . سپس گوسفندان و گاوها را می‏آوردند و برای تقرّب به درخت صنوبر و احترام به او ذبح می‏کردند و با هیزم آن‌ها را آتش می‏زدند . وقتی دود و غبار قربانی‏ها بالا می‏رفت و بین آنان و آسمان حائل می‏شد در برابر درخت به سجده می‏افتادند ، گریه می‏کردند و متضرّعانه می‏خواستند که او از آنان راضی شود و خطاهایشان را ببخشد . پس شیطان می‏آمد و شاخه‏های درخت را تکان می‏داد و به صدای پسر بچه‏ای از تنه درخت فریاد می‏زد : إنّی قَد رَضیتُ عَنکُم عِبادی فطیبوا نَفْساً وَ قَرّوا عیناً بندگان من از شما راضی شدم ، راحت باشید ، شادمانی کنید ، چشمتان روشن ‌باد آنان سر بر می‏داشتند و شراب می‏خوردند و موسیقی می‏نواختند و دست بندهای زینتی به دست می‏کردند و روز و شبشان را بر آن حال بودند و سپس به منازلشان بر‌می‏گشتند . عجمی‏ها نام ماه‌هایشان ‌را به آبان‌ماه ، آذرماه و . . . نامیدند ، در حالی‌‌که مشتقّ از اسماء این شهرها بود زیرا أعیاد ماهانه‏شان را هر دفعه به نام یک شهر برگزار می‏کردند و به هم می‏گفتند : این عید ماه آبان است و این جشن ماه فلان است . سرانجام عید شهر بزرگشان اسفندار فرا می‏رسید ، در شهر پایتخت ، کوچک و بزرگ جمع می‏شدند ، در اطراف صنوبر بزرگ و چشمه اصلی خیمه و سایه ‏بانی ابریشمین با اشکال مختلف نصب می‏کردند که بسیار بزرگ بود و ۱۲ دروازه برایش قرار می‏دادند ، هر دری برای اهالی شهری بود و آن جا استراحت‌گاه آنان بود . آنان خارج از خیمه برای درخت صنوبر سجده می‏کردند و چندین برابر آن‌چه برای درختی‌که در شهرشان ‌قربانی‌ می‏کردند ‌برای‌ صنوبر بزرگ‌ ‌قربانی می‏کردند . در آن وقت ابليس می‏آمد و صنوبر را حرکت شدیدی می‏داد و با صدای بلند از درون درخت فریاد می‏زد و آنان را به بیشتر از آن‌چه شیاطین و یارانش در شهرهای دیگر می‏گفتند وعده ‌می‏داد و امیدوار می‏کرد .

آنان سر از سجده برمی‏داشتند و از شدت فرح و نشاط چنان از خود بی‌خود می‏شدند که سر از پا نمی‏شناختند و از شرب خمر و موسیقی فرصت حرف زدن نداشتند . دوازده روز و شب به عدد اعیادشان در طول سال دور شاه درخت بر آن حال بودند ، سپس روز سیزدهم از پایتخت به در شده و سر به بیابان‌ها گذاشته و به شهرشان بر می‏گشتند . زمانی‌که کفرشان به خداوند متعال طولانی شد و کار ناشایستشان به درازا کشید و سالیان دراز به عبادت صنوبر پرداختند ، خداوند پیامبری از بنی‏اسرائیل از فرزندان یهودا پسر یعقوب ع فرستاد . او مدتی طولانی در بینشان بود ، آنان را به عبادت خدا و ربوبیّت پروردگار دعوت می‏کرد ، امّا آنان از او پیروی نمی‏کردند و گوش به حرفش نمی‏دادند . وقتی پیامبرشان شدت گمراهی و قبول نکردن مواعظ را از آنان دید و از هدایتشان مأیوس شد ، روزی که مراسم عید بزرگشان فرا رسیده بود گفت : پروردگارا ، بندگانت مرا تکذیب کردند و به تو كافر شدند و درختی را می‏پرستـند که نفع و ضرری به حالشان ندارد ، خدايا تمام درختانشان را خشک نما و قدرتت را به آنان نشان ده . صبحگاهان دیدند درختشان خشک ‌شده ‌است ، ناراحت و وحشت‌زده شده ، در مورد این‌ ماجرا دو فرقه شدند . گروهی‌ می‏گفتند : این مرد که ‌خود‌ را فرستاده ‌پروردگار آسمان و زمین معرفی می‏کند خدایانتان را سحر کرده تا شما را از عبادت خدایانتان بازدارد و به عبادت خدای خودش دعوت نماید . و گروهی می‏گفتند : نه ، بلکه خدایانتان غضبناک شده‏اند ، آنان وقتی دیدند این مرد از آنان عیب می‏گیرد و شما را به عبادت غیر خودشان دعوت می‏کند ، زیبایی و طراوتشان را پنهان کردند تا شما غضب کنید و انتقامشان را بگیرید . سرانجام به دنبال آن سخنان همه قوم بر کشتن آن پیامبر اجماع و اتفاق‌کردند . بدین منظور لوله‏های سُربی بلند و دهان ‏گشادی را تهیه کرده ، آن‌ها را به ته چشمه فرستادند و تا سطح آب ، یکی بالای دیگری نصب کردند ، آب داخل لوله‏ها را خالی کردند و در ته چشمه چاهی عمیق که دهانه تنگی داشت حفر کردند و پیامبرشان را داخل آن چاه‌کردند و دهانه چاه را با سنگ بزرگی بستند ، سپس لوله‏ها را از میان آب خارج کردند و گفتند : ما امیدواریم با چنین اقدامی که کردیم خدایانمان از ما راضی شوند زیرا می‏بینند که ما کُشتیم کسی را که به آنان بدی می‏کرد و از آن‌ها عیب‏جویی می‏کرد و ما را از عبادتشان باز می‏داشت ، ما آن پیامبر را زیر درخت بزرگ دفن کردیم تا خشمش فرو نشیند و از او انتقام گیرد و نور و طراوت و رونق و شکوهش را همان‌طور که بود برایمان برگرداند . آنان تمام روزشان را ماندند در حالي‌كه صدای ناله پیامبرشان را می‏شنیدند ، كه می‏گفت : سَیِّدی قَد تَرَی ضِیقَ مَکَانِی وَ شِدَّةَ کَرْبی فَارْحَمْ ضَعفَ رُکنی وَ قِلَّةََ حِیلَتِی وَ عَجِّل بِقَبضِ روحِی وَ لا‌تُؤخِّر إجَابَةََ دَعوَتِی . سرانجام پیامبرشان در آن زندان تنگ و تاریک از دنیا رفت و جان‌ تسلیم کرد . خداوند ‌متعال خطاب ‌به‌ جبرئیل فرمود ‌: ای‌ جبرئیل آیا ‌این بندگانم که حلم من آنان را مغرور کرد و خودشان را از مکر من ایمن می‏دانستند و غیر مرا عبادت می‏کردند و رسولم را کشتند گمان می‏کنند غضبم را می‏توانند تحمّل نمایند یا می‏توانند از سلطنت من خارج شوند ؟ چگونه ؟ و حال ‌آن‌که من ‌از گنهکاران و کسانی که ‌از عذابم ‌نمی‏ترسند‌ انتقام‌ گیرنده ‌هستم . به‌‌ عزّتم‌ قسم ‌‌می‏خورم که آنان را مایه عبرت عالمیان قرار دهم . به امر الهی ، هنگام عیدشان ، تند باد ‌شدید و سرخی وزیدن گرفت ، آنان متحیّر و وحشت‏زده شدند ، بعضی به بعض دیگر پناه می‏بردند ، زمین از زیر پایشان شعله‌ می‏کشید و مانند سنگ کبریت شعله‏ور گردید و ابر سیاه‌ رنگی بالای سرشان ظاهر شد و بر آنان گلوله‏های آتشین و شعله‏ور به مانند گنبد فرو می‏ریخت . پس بدن‌هایشان ذوب شد همان‌طور که سرب در آتش ذوب می‏شود . عيون اخبارالرضا ع للصدوق ج ۱ باب ۱۶ ح ۱ ص ۱۸۱ تا ۱۸۴ علل‌الشرايع للصدوق ج۱ باب ۳۸ ص ۷۹ تا ۸۳ عن الهروی عن الرضا عن آبائه عن الحسین بن علی:قال : أتی علی بن أبیطالب ع قبل مقتله بثلاثة أیام رجل من أشراف تمیم یقال له عمرو فقال : یا أمیرالمؤمنین ، أخبرنی عن أصحاب الرس فی أی عصر کانوا ؟ و أین کانت منازلهم ؟ و من کان ملکهم ؟ و هل بعث الله عزوجل إلیهم رسولا أم لا ؟ و بماذا اُهلکوا ؟ فإنی أجد فی کتاب الله ذکرهم و لا أجد خبرهم فقال له علی ع . . . @nahiolbalaghe

#بـ‌وےاِسپَنـ‌دوگُلاٰبِ‌رَمَضـ‌اٰن‌مےآیـَ‌د هَمِـ‌ه‌مِهمـ‌اٰنِ‌دودَسٺـ‌اٰنِ‌ڪَریٖمِ‌حَسَنیٖـ‌م به_کانال_خودتان_بپیوندید در کانال نهج‌البلاغه 📚 برادر قرآن و احادیث ناب راه بهشت را پیدا کنید 👇 @nahiolbalaghe ═══❖══════❖══

🌷🌿 #یا_اباعبدالله_ع🌷🌿 در بدو ورود #رمضانيم هنوز حسرت بہ دليم و نگرانيم هنوز گويند: ڪہ آرزو بما عيبے نيسٺ يك #ڪرببلا ڪہ ما جوانيم هنوز #اللهم_ارزقنا_ڪربلا🌷 #ماه_رمضان🌙 #یا_ثارالله_ع❤️ به_کانال_خودتان_بپیوندید در کانال نهج‌البلاغه 📚 برادر قرآن و احادیث ناب راه بهشت را پیدا کنید 👇 @nahiolbalaghe ═══❖══════❖══

🌙 #بوی ماه_رمضان ♨️فرصت ویژه ماه رمضان! 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام #علیرضا_پناهیان 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔴بهترین #سخنرانی های روز به_کانال_خودتان_بپیوندید در کانال نهج‌البلاغه 📚 برادر قرآن و احادیث ناب راه بهشت را پیدا کنید 👇 @nahiolbalaghe ═══❖══════❖══

🌹•﷽•🌹 ❈نهج‌البلاغه در آینه تصویر❈ 💖 اللهُمَّ عَجِّــــلْ لِوَلِیِّـکَ الْفَــــرَجْ 💖 ☆آهِ آهِ شَـــوْقاً إِلَـــــی رُؤْیَتِـهِــــــمْ!☆ •••❁❀❈◦✨🌹✨◦❈❀❁••• 💖آه، آه، چــــــه ســــــخـت اشتیاقِ دیدارشــان را دارم! 📚 نهج‌البلاغه، فرازی از حکمت ۱۴۷ (بند۵) #نهج_البلاغه به_کانال_خودتان_بپیوندید در کانال نهج‌البلاغه 📚 برادر قرآن و احادیث ناب راه بهشت را پیدا کنید 👇 @nahiolbalaghe ═══❖══════❖══

✅طراحی لوگو با قیمت مناسب ✅ اصلا لوگو به چه کاری میاد⁉️ لوگو همون عکسهای خیلی جذاب و لوکس که در عکس پروفایل بعضی از کانال های برتر استفاده میشه هست✅ جهت توضیحات بیشتر و ثبت سفارش به این آیدی مراجعه کنید👇 @Sadat11000 ❌راستی فقط به ۱۰ نفر اول که سفارش بدن تخفیف هم میدیم ✅ ❌ظرفیت محدوده ❌

ایشون معتبر هستن حتما امشب رزرو کنید تا ظرفیتشون پر نشده

🌙دعای شب آخر #شعبان و شب اول #ماه_رمضان 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🙏التماس دعا 🙏 به_کانال_خودتان_بپیوندید در کانال نهج‌البلاغه 📚 برادر قرآن و احادیث ناب راه بهشت را پیدا کنید 👇 @nahiolbalaghe ═══❖══════❖══