هدایت شده از کاروان انقلاب
۱۶ دی ماه به مناسبت سالروز شهادت مظلومانه دانشجوی شهید #سیدحسین_علمالهدی و یاران باوفایش در سال ۵۹ در منطقه هویزه ، روز #شهدای_دانشجو نامگذاری شده است.
معاون فرهنگی سازمان بسیج دانشجویی با اشاره به اینکه امروز دانشجویان ما باید در عرصه و جبهه دیگری در برابر دشمنان ایستادگی کنند، بیان کرد: امروز نبرد در جبهه اقتصادی و فرهنگی به مراتب دشوارتر از مقابله نظامی است و در این عرصه اگر از ابزارهای نوین علیه دشمن استفاده نکنیم، به طور قطع مغلوب جنگ شدهایم.
وجدانی نیا تصریح کرد: امروز هر یک از دانشجویان ما باید یک مرد جنگی باشند و در برابر زورگوییهای دشمنان و برای دفاع از آرمانهای انقلاب مبارزه کنند.
#دولت_انقلابی 👊
@dolate_enghelabi
هدایت شده از کاروان انقلاب
خاطره ای از ایام انتخابات
امروز با یکی از دوستان مومن که دبیر هم هستند از نماز جمعه بر می گشتیم .
تو راه بحث دولت و مسئولین بود و رسیدیم سر انتخابات پارسال ...
ایشان گفتند در ایام انتخابات ۹۶ ، چند تا از دوستان ، مسئله تتلو را مطرح می کردند و طعنه میزدند.
شبش تو خواب دیدم آسمان سیاه بود و شب بود، یکدفعه خورشید در وسط آسمان ظاهر شد و همه جا را روشن کرد و چهره حاج آقا رئیسی را در قرص خورشید می دیدم .
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی
#دولت_انقلابی 👊
@dolate_enghelabi
هدایت شده از مردان خدا 📿
🌹شهید سید محمدحسین علم الهدی
فرزند سید مرتضی
محل ولادت – اهواز
سال ولادت – ۸/۷/۱۳۳۷
محل شهادت – اهواز ( هویزه )
تاریخ شهادت – ۱۶/۱۰/۱۳۵۹
مزار – خوزستان – هویزه ( گلزار شهدای هویزه )
زندگینامه در کانال زیر 👇👇👇👇
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
حکمت 67 نهج البلاغه: بخشش کم، بهتر از هیچ ندادن
وَ قَالَ (علیه السلام): لَا تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِيلِ، فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ.
رزش ايثار اقتصادى (اخلاقى، اقتصادى):
و درود خدا بر او، فرمود: از بخشش اندك شرم مدار كه محروم كردن، از آن كمتر است.
بخشش كم:
امام(علیه السلام) در این سخن حکیمانه اش از محروم کردن نیازمندان به هر اندازه که ممکن باشد نهى مى کند و مى فرماید: «از بخشش کم حیا مکن، زیرا محروم کردن از آن هم کمتر است»; (لاَ تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِیلِ، فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ).
بسیارند کسانى که معقتدند باید بخشش به مقدار قابل ملاحظه باشد و اگر انسان توان آن را نداشت، ترک کند، در حالى که بخشش کم (توأم با عذرخواهى و ادب) حد اقل دو فایده دارد: نخست این که در بسیارى از موارد همین مقدار حل مشکلى مى کند و دیگر این که دست رد به سینه درخواست کننده زدن نوعى اهانت است و این کار جلوى اهانت را مى گیرد. اضافه بر اینها روح سخاوت را در انسان در تمام حالات پرورش مى دهد.
تعبیر به «إنَّ الْحِرْمانَ أقَلُّ مِنْهُ; محروم ساختن از آن کمتر است» نوعى کنایه و تشبیه است، زیرا محروم کردن قابل مقایسه با مقدار مالى که انسان مى بخشد نیست تا بگوییم این از آن کمتر است. امام(علیه السلام) در واقع محروم کردن را نیز نوعى بخشش بسیار کم محسوب کرده که هر بخششى از آن بیشتر است.
در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «هر کار نیکى صدقه اى محسوب مى شود خواه به غنى باشد یا فقیر، بنابراین صدقه را ترک نکنید هرچند به نیمى از یک دانه خرما باشد و خود را از آتش دوزخ دور دارید هرچند به نیمى از یک دانه خرما باشد، زیرا خداوند متعال این صدقه کوچک را براى صاحبش پرورش مى دهد، همان گونه که شما بچه اسب یا بچه شتر خود را پرورش مى دهید و در روز قیامت پرورش یافته آن را به او باز مى گرداند تا جایى که بزرگ تر از کوه عظیمى خواهد بود; «کُلُّ مَعْرُوف صَدَقَةٌ إِلَى غَنِیّ أَوْ فَقِیر فَتَصَدَّقُوا وَلَوْ بِشِقِّ تَمْرَة وَاتَّقُوا النَّارَ وَلَوْ بِشِقِّ التَّمْرَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یُرَبِّیهَا لِصَاحِبِهَا کَمَا یُرَبِّی أَحَدُکُمْ فَلُوَّهُ أَوْ فَصِیلَهُ حَتَّى یُوَفِّیَهُ إِیَّاهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى یَکُونَ أَعْظَمَ مِنَ الْجَبَلِ الْعَظِیمِ».(1)
در گفتار حکیمانه 422 تعبیر دیگرى از همین موضوع مهم آمده است مى فرماید: «افْعَلُوا الْخَیْرَ وَلاَ تَحْقِرُوا مِنْهُ شَیْئاً; کار نیک را انجام دهید و هیچ مقدار از آن را کم مشمارید».
مهم این است که انسان در انفاق خود، هرچند کم اخلاص داشته باشد. این خلوص نیت کم را بسیار و کوچک را بزرگ مى کند. شاهد این سخن داستانى است که در شأن نزول آیه 79 سوره توبه آمده است:
لشکر اسلام براى مقابله احتمالى با دشمن در جنگ تبوک آماده مى شد. پیغمبر اکرم دستور به جمع آورى کمک هاى غذایى براى سربازان اسلام داد. هرکس به اندازه توانایى خود مقدارى خرما به عنوان زکات یا تبرع به مسجد مى آورد و کسانى که امکانات بیشترى داشتند مقدار فزون ترى مى آوردند.
کارگر مسلمانى به نام «ابو عقیل انصارى» که از چاه هاى اطراف مدینه آب براى منازل مى آورد و با مبلغ مختصرى که از این کار دریافت مى کرد هزینه زندگى خانواده خود را در حد پایین تأمین مى کرد نیز به فکر کمک به ارتش اسلام افتاد و چون اندوخته اى نداشت گفت: یک شب را اضافه کار مى کنم و درآمد آن را خدمت پیامبر مى آورم. محصول کار شبانه او دو من خرما بود که یک من آن را براى خانواده خود گذارد و یک من را خدمت پیامبر آورد. منافقان عیب جو هنگامى که دیدند «ابو عقیل» مشتى خرماى خشکیده در دامن ریخته خدمت پیامبر مى آورد او را به باد مسخره و استهزا گرفتند و سخن ها گفتند. آیه شریفه نازل شد، کار «ابو عقیل» را کاملاً ستود و استهزا کنندگان را به عذاب الیم الهى تهدید کرد: «(اَلَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِى الصَّدَقَتِ وَالَّذِینَ لایجِدُونَ إِلاّ جُهْدَهُمْ فَیَسخَرُونَ مِنهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ); کسانى که از صدقات مومنان اطاعت کار عیبجویى مى کنند، و آنهایى را که دسترسى جز به مقدار (ناچیز) توانائیشان ندارند مسخره مى نمایند خدا آنها را مسخره مى کند (کیفر استهزا کنندگان را به آنها مى دهد) و براى آنان عذاب دردناکى است».(2)
ببخش مال و مترس از کسى که هرچه دهى *** جزاى آن به یکى ده ز دادگر یابى.
البته گاه به هفتصد برابر و بیشتر مى رسد.
پی نوشت:
(1). بحارالانوار، ج 71، ص 410، ح 16.
(2). توبه، آیه 79 .
#حکمت شماره ۶۷ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
هدایت شده از مردان خدا 📿
شهید سید محمدحسین علم الهدی از ولادت تا شهادت
فرزند سید مرتضی
محل ولادت – اهواز
سال ولادت – ۸/۷/۱۳۳۷
محل شهادت – اهواز ( هویزه )
تاریخ شهادت – ۱۳۵۹/۱۰/۱۶
مزار – خوزستان – هویزه ( گلزار شهدای هویزه )
در سال 1337 در خانواده مجاهد بزرگ آیت الله سید مرتضی علمالهدی در اهواز دیده به جهان گشود. از 6 سالگی به فراگیری قرآن پرداخت. وی بسیار اهل مطالعه بود. در دبیرستان با تشکیل انجمن اسلامی و سخنرانی فعالیتهای خود را آغاز نمود. در سال 1356 در رشته تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد تحصیل خود را ادامه داد. در دوران دانشجویی علاوه بر تحصیل، در رشته تاریخ دانشگاه مشهد به تدریس نهجالبلاغه، عقاید و تاریخ اسلام میپرداخت. وی از مبارزان دوران ستمشاهی بود و در شهرهای مشهد، کرمان و اهواز فعالیت سیاسی انجام میداد و در سنین 14 تا 21 سالگی چند بار توسط رژیم ستمشاهی، زندانی و شکنجه شد.
از جمله اقدامات او در زمان طاغوت تشکیل سازمان موحدین بود، این سازمان با هدف مبارزه مسلحانه برای سست کردن بنیانهای رژیم منفور پهلوی، به دور از تئوریهای گروهها و سازمانهایی که مبنای علمی آنها از تئوریهای مارکسیستی نشات میگرفت، برنامههای خود را در تحقق بخشیدن فرامین حضرت امام (رحمه الله علیه) تنظیم نمود و حرکتی نو را از اواخر سال 1356 شروع کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی عضو اولین شورای تشکیل دهنده سپاه پاسداران در خوزستان بود. قبل از شروع جنگ وقت خویش را صرف امور فرهنگی مینمود. از اوایل جنگ در اهواز مستقر بود و سازماندهی بسیجیان اعزامی از سراسر کشور به جبهههای نبرد را به عهده داشت. پس از گذشت دو ماه از جنگ نقطه حساس مرزی یعنی هویزه را برای خود انتخاب کرد و برای تشکیل سپاه پاسداران و سازماندهی عشایر عازم این منطقه شد.
او و جمعی از دانشجویان پیرو خط امام در حماسه هویزه (16 دی ماه 1359) به دریای تانکهای دشمن که آنها را محاصره کرده بودند حملهور شدند.حسین پس از شهادت همرزمانش با فریاد الله اکبر، آخرین گلولههای باقیمانده آرپیجی را به سوی دشمن شلیک نمود و چند تانک مهاجم را منهدم کرد، اما با تمام شدن مهمات و تنگتر شدن حلقه محاصره، چون مولایش امام حسین (علیه السلام) به شهادت رسید .
#شهید_علمالهدی
#شهدای_دانشجو
#مردان_خدا 📿
@mardane_khoda
هدایت شده از کاروان انقلاب
۱۷ دی سالروز اجرای طرح انگلیسی #کشف_حجاب توسط رضاخان ملعون
خاطرات کشف حجاب در کانال 👇👇
#دولت_انقلابی 👊
@dolate_enghelabi
هدایت شده از کاروان انقلاب
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔘ببینید وضع مردم در زمان رضاشاه ملعون چطوری بوده
💚قدر اسلام و انقلابمان را بدانیم
💛قدر امام و رهبرمان را بدانیم
❤️قدر چادر و حجاب را بدانیم
@dolate_enghelabi
🌺حکمت ۶۸ نهج البلاغه:
لزوم همراهی فقر با عفاف و غنا با شکر
وَ قَالَ (علیه السلام): الْعَفَافُ زِينَةُ الْفَقْرِ، وَ الشُّكْرُ زِينَةُ الْغِنَى.
و فرمود (ع): پاكدامنى، زيور تنگدستی است و سپاسگزارى، آرايش توانگرى است.
شرح و تفسیر:
زينت فقر و غنا:
امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه اش از زینت فقر و زینت غنا سخن مى گوید و مى فرماید: «خویشتن دارى و عفت زینت فقر و شکرگزارى زینت غناست»; (الْعَفَافُ زِینَةُ الْفَقْرِ، وَالشُّکْرُ زِینَةُ الْغِنَى).
فقیر در معرض آفات مختلفى قرار دارد: اظهار حاجت توأم با ذلت، دست بردن به سوى اموال حرام، ناسپاسى در برابر خداوند و مانند اینها. اما اگر خویشتن دار باشد نه دست حاجت به سوى لئیمان مى برد و نه عزت نفس خود را زیر پا مى گذارد، نه آلوده حرام مى شود و نه زبان به ناشکرى مى گشاید، بنابراین عفت به معناى خویشتن دارى، زینت فقر است، از این رو خداوند از این گونه فقیران در قرآن مجید با عظمت یاد کرده و مى فرماید: «(لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الأَْرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیمَاهُمْ لاَ یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا); (انفاق شما مخصوصاً باید) براى نیازمندانى باشد که در راه خدا در تنگنا قرار گرفتند (از وطن خود براى شرکت در میدان جهاد آواره شده و در تأمین زندگى وامانده اند) آنها نمى توانند (براى تأمین روزى) مسافرتى کنند و از شدت خویشتن دارى افراد ناآگاه آنها را بى نیاز مى پندارند; اما آنها را از چهره هایشان مى توانى بشناسى. آنان هرگز با اصرار چیزى از کسى نمى خواهند».(1) این همان عفت است که زینت فقر است.
البته باید توجه داشت که عفت معناى عام و معناى خاصى دارد: معناى خاص آن پاکدامنى در مقابل آلودگى هاى جنسى و معناى عام آن هر گونه خویشتن دارى در برابر گناه و کارهاى زشت و پست است.
در حدیث دیگرى از امام(علیه السلام) در غررالحکم مى خوانیم: «مَنْ عَفَّ خَفَّ وِزْرُهُ وَعَظُمَ عِنْدَاللّهِ قَدْرُهُ; آن کس که عفاف پیشه کند بار گناهش سبک و قدر و مقامش در پشگاه خدا افزون مى شود».
اما در مورد غنا که بهترین زینت شکرگزارى است; نه تنها شکر لفظى بلکه شکر عملى. اغنیا و ثروتمندانى که شرک عملى به جا مى آورند، به نیازمندان کمک مى کنند، در کارهاى خیر و عام المنفعه سرمایه گذارى مى نمایند، به آنها که وام مى خواهند وام مى دهند و حتى به کسانى که محتاجند و روى سؤال ندارند به طور پنهانى کمک مى کنند آنها برترین زینت را در زندگى براى خود فراهم کرده اند، در پیشگاه خدا آبرومندند و در برابر خلق خدا نیز داراى شخصیت و آبرو و چه زینتى از این بالاتر.
اما اگر غنىّ راه طغیان پیش گیرد، در کمک به دیگران بخل بورزد، آلوده شهوات و عیش و نوش گردد، در نظر همه زشت و منفور خواهد شد.
البته همه باید شکر نعمت هاى خدا را به جا آورند; ولى این کار براى آنها که مشمول نعمت بیشترى هستند زیبنده تر، بلکه لازم تر است.
شکر نعمت را باید از پیامبران بزرگ الهى یاد گرفت; سلیمان که ملک و حکومت بى مانندى داشت و جن و انس سر بر فرمان او بودند و بسیارى از قواى زمین و آسمان در خدمت او قرار داشتند هنگامى که مى بیند یکى از شاگردانش به نام «آصف بن برخیا» چنان مقام والاى روحانى پیدا کرده که مى تواند تخت «بلقیس» را در یک چشم بر هم زدن از شهر سبأ به شام نزد وى حاضر کند مى گوید: «(هَذَا مِنْ فَضلِ رَبِّى لِیَبْلُوَنِى أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ); خداوند چنین نعمتى را در اختیار من گذاشته تا مرا بیازماید که آیا شکر نعمت به جاى مى آورم یا نه (و به یقین من شاکر و سپاس گزار اویم».(2)
شکرگزارى نه تنها براى غنىّ زینت، بلکه موجب فزونى نعمت است. رسول خدا(صلى الله علیه وآله)» فرمود: «مَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَى عَبْد بَابَ شُکْر فَخَزَنَ عَنْهُ بَابَ الزِّیَادَةِ; خدا درِ شکرگزارى را به روى کسى نگشود که زیادى نعمت را از او باز دارد»(3).
پی نوشت:
(1). بقره، آیه 273.
(2). نمل، آیه 40.
(3). اصول کافى، ج 2، ص 94، ح 2.
#حکمت شماره ۶۸ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97
حکمت ۶۹ نهج البلاغه:
راضی بودن از سرنوشت
وَ قَالَ (علیه السلام): إِذَا لَمْ يَكُنْ مَا تُرِيدُ، فَلَا تُبَلْ [كَيْفَ] مَا كُنْتَ.
فرمود (ع): اگر آنچه مى خواستى ميسرت نشد، به هر حال كه هستى، قانع باش.
نگران مباش:
امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به افرادى که در رسیدن به مقصودشان ناکام مى مانند دستورى مى دهد که مایه آرامش است، مى فرماید: «هنگامى که آنچه را مى خواهى انجام نمى گیرد، هرگونه باشى اعتنا نکن»; (إِذَا لَمْ یَکُنْ مَا تُرِیدُ فَلاَ تُبَلْ(1) مَا کُنْتَ).
براى این جمله تفسیرهاى متعددى از سوى شارحان نهج البلاغه ذکر شده است; اکثر شارحان بر این عقیده اند که این سخن حکیمانه اشاره به همان چیزى است که در قرآن مجید آمده: (لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُم)(2) یعنى هنگامى که به مقصد نرسیدى غمگین مباش، چرا که اگر مقصود مادى است دنیاى مادى بقایى ندارد و اگر مقصود معنوى است خداوند براى تلاشى که کردى به تو اجر و پاداش مى دهد.
بعضى دیگر مانند «محمد عبده» گفته اند که منظور این است که اگر به مقصود نرسیدى دست از تلاش و کوشش بر ندار و به سخنان این و آن اعتنا مکن.
بعضى دیگر گفته اند: مقصود این است که اگر به مقصود نرسیدى به همان حال که هستى راضى باش تا از مقام و مرتبه تو نزد خداوند کاسته نشود.
تفسیر چهارمى براى این سخن به نظر مى رسد که از بعضى جهات مناسب تر است و آن این که اگر به مقصود نرسیدى به هر صورت باشى تفاوتى نمى کند مثل این که کسى هدفش این بوده که در فلان شهر زندگى کند و موفقیت خود را تنها در آنجا مى بیند. اگر این مقصود براى او حاصل نشود چه تفاوتى مى کند که در هر شهر دیگرى باشد، زیرا همه شهرها نسبت به خواسته او یکسان است و نباید در این باره سخت گیرى کند. این شبیه چیزى است که مرحوم «علامه شوشترى» در شرح نهج البلاغه خود آورده که زنى تنها یک پسر داشت و از دنیا رفت. آن مادر گفت: من مى خواستم این فرزند من زنده بماند حال که از دنیا رفت هر کس دیگرى مى خواهد بعد از او زنده بماند یا نماند.
بارها گفته ایم که اراده چند معناى مختلف از عبارت واحد مانعى از نظر ادبى ندارد و در نثر و نظم کلام عرب و سایر لغات، نمونه هاى فراوانى از آن هست، بنابراین ممکن است تمام معانى فوق در محتواى کلام امام(علیه السلام) جمع باشد.
پی نوشت:
(1). «لا تُبَلْ» از ماده «بَلْو» بر وزن «دَلو» به معناى اهمیت دادن به چیزى گرفته شده و این صیغه در اصل «لا تُبالَ» بوده و در حالت جزمى واو آن حذف شده سپس الف باب مفاعله نیز به عنوان تخفیف حذف گردیده و «لا تُبَلَ» شده سپس جزم که روى واو محذوف بوده، منتقل به لام شده است و «لا تُبَلْ» شده است.
(2). حدید، آیه 23.
#حکمت شماره ۶۹ 🌴
همراه با #نهج_البلاغه 🌸🌼🍀
@nahj97