#ترجمه_فیض (ره)
┄═══════════════(♻️)═┄
از خطبه هاى آن حضرت عليه السّلام است (هنگام رفتن بجنگ جمل كه مردم بصره به همراهى طلحه و زبير عائشه را بر شتر سوار كرده اطراف او گرد آمده مى خواستند با اميرالمؤمنين علیهالسلام بجنگند، و مقصود آنست كه مردم را آگاه سازد كه جنگيدن آن بزرگوار با اصحاب جمل براى اظهار حقّ و ابطال باطل مى باشد):
(۱) پس از حمد و ثناى الهىّ و درود بر خاتم النّبيّين (آگاه باشيد) خداوندِ سبحان محمّد صلّى اللّه عليه و آله را در ميان عرب به رسالت بر انگيخت و هيچيك از آنها نبود كه بخواند كتابى از حقّ، و نبوّت و پيغمبرى و وحى ادّعاء كند (تا درباره آن حضرت شكّ نموده بآن بزرگوار تهمت زنند)
(۲) پس (براى اظهار حقّ و اثبات اسلام) به همراهى پيروانش با مخالفين خود جنگيده آنان را بمحلّ رستگاريشان سوق مى داد (بطريق حقّ و راه سعادت و خوشبختى دعوت مى نمود) و براى رهاندن ايشان از جهالت و نادانى مبادرت مى فرمود كه مبادا مرگ آنها را به حالت كفر و گمراهى دريابد (و بعذاب جاويد مُبتلىٰ گردند) تا (از سنگينى بار فتنه و فساد و گمراهى) آنرا كه مانند شتر (سنگين بار) عاجز و درمانده و وامانده و شكسته مى شد، آن حضرت بر سر راه او مى ايستاد (كوشش مى نمود) تا به منزلش (سعادت و خوشبختى) مى رساند (هدايت مى فرمود، همه براه راست رهسپار شدند) مگر هلاك شدهاى كه ابدا خير و نيكى در او نبود (مانند ابو جهل 👹 كه از بدى فطرت قابليّت رستگارى نداشت و به هيچ گونه هدايت نمى شد، و در تبليغ احكام كوتاهى نكرد)
(۳) تا راه نجات و رهائى از گمراهى را بآنها نمود، و آنان را در جايگاهشان جاى داد (وادار بگرويدن دين اسلام كه فطريشان بود فرمود) پس آسياى ايشان به گردش افتاد (امور زندگانيشان منظّم گشت) و نيزه آنها راست گرديد (توانا شده زير بار گمراهى گمراه كنندگان و ستم ستمگران نمى رفتند)
(۴) و سوگند بخدا من جلو لشگر اسلام بوده لشگر كفر را مى راندم، تا همگى پشت كردند (از كيش خويش دست بر داشتند) و گرد آمده رام گرديدند (فرمانبردار شدند، و هرگز) ضعيف و ناتوان نگشته نترسيده خيانت و سُستى ننمودم،
(۵) و سوگند بخدا (اكنون در اين جنگ هم) باطل را مى شكافم تا حقّ را از پهلوى آن بيرون آورم (با ايشان زد و خورد ميكنم و از كشتن و كشته شدن باكى ندارم، براى آنكه فتنه جويان دست از فتنه و فساد برداشته حقّ آشكار گردد.)
[سيّد رضىّ فرمايد:] اين خطبه پيش از اين بيان شد (خطبه سى و سوّم) و ليكن چون در اين روايت آنرا از جهت زيادى و كمى بر خلاف خطبه مذكوره يافتم، لازم شد دوباره نوشته شود.
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
📗 @nahj_olbalaghe
╰──────────
#ترجمه_شهیدی (ره)
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
و از خطبه های آن حضرت علیهالسلام است :
همانا خداوند سبحان، محمد (صلی الله علیه وآله) را برانگيخت، و از عرب كسى كتابى نخوانده بود، و دعوى پيامبرى و وحى نكرده. بيارى كسانى كه فرمان وى را مى بردند، با آنان كه راه نافرمانى او مى سپردند پيكار كرد تا به راه راستشان درآورد . آنان را به سوى رستگارى راند، و پيش از آنكه قيامت رسد از گمراهى شان رهاند: كوته فكرى در شناخت خدا درمانده، و شكسته عزيمتى راه به حق نبرده. پيامبر او را برخيزاند و در راه كشاند، و بدان جا كه بايدش راند جز كسى كه طريق هلاكت مى پيمود، و در او خيرى نبود تا آن گاه كه به سر منزل نجاتشان رساند، و در جايى كه بايستشان نشاند. آسياى زندگى شان چرخيد، و كارشان راست گرديد. به خدا سوگند، من در دنباله آن سپاه بودم تا يكباره پشت كرد، و سر به حكم اسلام درآورد. نه سُست شده ام نه ترسانم، نه خيانت كرده ام، نه ناتوانم. به خدا سوگند، درون باطل را چاك مى زنم تا حق را از تهى گاه آن بيرون كنم.
[ و گزيده آن پيش از اين نوشته شد كه در روايت با اين خطبه يكسان نيست. ]
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/1836
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
📗 @nahj_olbalaghe
╰──────────
#ترجمه_دشتی (ره)
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
✍ (در سال ۳۶.هجرى وقتى امام علیهالسلام به سوى شهر بصره حركت مى كرد در صحراى ربذه هنگامى كه برخى از حجّاج بيت اللّه نيز به سخنان آن حضرت گوش فرا مى دادند ايراد فرمود)
ره آورد بعثت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم )
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
پس از ستايش پروردگار، همانا خداوند سبحان، حضرت محمّد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) را مبعوث فرمود، در روزگارانى كه عرب كتابى نخوانده و ادّعاى وحى و پيامبرى نداشت.
پيامبر اسلام (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) با يارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سر منزل نجات كشاند، و پيش از آن كه مرگشان فرا رسد آنان را به رستگارى رساند.
با خستگان مدارا كرد، و شكسته حالان را زير بال گرفت تا همه را به راه راست هدايت فرمود، جز آنان كه راه گمراهى پيمودند و در آنها خيرى نبود. همه را نجات داد، و در جايگاه مناسب رستگارى، استقرارشان بخشيد، تا آن كه آسياب زندگى آنان به چرخش در آمد، و نيزه شان تيز شد.
به خدا سوگند من در دنباله آن سپاه بودم، تا باطل شكست خورد و عقب نشست، و همه رهبرى اسلام را فرمانبردار شدند، در اين راه هرگز ناتوان نشدم، و نترسيدم، و خيانت نكردم، و سُستى در من راه نيافت.
به خدا سوگند درون باطل را مى شكافم تا حق را از پهلويش بيرون كشم.
👤 مى گويم: (جملات برگزيده اين خطبه را در خطبه ۳۳ نيز آورده ايم، چون در اين نقل اندك تفاوتى وجود داشت بار ديگر جداگانه آن را آورده ام) .
https://eitaa.com/nahj_olbalaghe/1840
#نهج_البلاغه_بخوانیم
╭────๛- - - - - ┅╮
📗 @nahj_olbalaghe
╰──────────
#واژه_ها | ۱۰۳
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
الْحَسِير: خسته، درمانده.
الْكَسِير: شكسته، مقصود كسى است كه پايه هاى اعتقاديش سُست و لرزان است و در حركت با مؤمنين از خود ضعف نشان مى دهد.
اسْتَدَارَتْ رَحَاهُمْ: آسياب آنها به گردش افتاد، كنايه از فراوانى ارزاق است.
الْقَنَاة: نيزه.
اسْتَقَامَتْ قَنَاتُهُم: نيزه آنها راست گرديد، كنايه از توانمندى و سامان يافتگى اوضاع آنهاست.
يَحسِر: خسته مى شود، حَسير: شخص خسته
يَقِفُ: مى ايستد
كَسِير: كسى كه اعضايش شكسته است
إستَدارَت: بگردش افتاد
رَحا: آسياب
لأَبْقَرَنَّ الْبَاطِلَ: باطل را خواهم شكافت، «البَقر»: شكافتن
استَوثَقَت: وثوق و اطمينان نمود
قِياد: رهبرى
أبقُرَنّ: حتماً خواهم شكافت
خاصِرَة: پهلو، ميان شكم و پشت
#من_نهج_البلاغه_میخوانم
╭────๛- - - - - ┅╮
📗 @nahj_olbalaghe
╰──────────