#کاش_میدانستند
✨آیت الله بهجت:💕
اگر سلاطین عالم می دانستند که انسان
ممکن است در حال عبادت چه لذت هایی ببرد✨
هیچ گاه دنبال این مسائل مادی نمی رفتند ...🍂
📚برگی از دفتر آفتاب
@omeabih
خطبه 001-آغاز آفرینش آسمان و...
عجز انسان از شناخت ذات خدا
سپاس خداوندی را كه سخنوران از ستودن او عاجزند، و حسابگران از شمارش نعمتهای او ناتوان، و تلاشگران از ادای حق او درماندهاند. خدایی كه افكار ژرف اندیش، ذات او را درك نمیكنند و دست غوّاصان دریای علوم به او نخواهد رسید. پروردگاری كه برای صفات او حدّ و مرزی وجود ندارد، و تعریف كاملی نمیتوان یافت و برای خدا وقتی معیّن، و سر آمدی مشخّص نمیتوان تعیین كرد. مخلوقات را با قدرت خود آفرید، و با رحمت خود بادها را به حركت در آورد و به وسیله كوهها اضطراب و لرزش زمین را به آرامش تبدیل كرد.
2 دین و شناخت خدا
سر آغاز دین، خداشناسی است، و كمال شناخت خدا، باور داشتن، او، و كمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگی اوست و كمال توحید (شهادت بر یگانگی خدا) اخلاص، و كمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا كردن است، زیرا هر صفتی نشان میدهد كه غیر از موصوف، و هر موصوفی گواهی میدهد كه غیر از صفت است، پس كسی كه خدا را با صفت مخلوقات تعریف كند او را به چیزی نزدیك كرده، و با نزدیك كردن خدا به چیزی، دو خدا مطرح شده و با طرح شدن دو خدا، اجزایی برای او تصوّر نموده و با تصّور اجزا برای خدا، او را نشناخته است. و كسی كه خدا را نشناسد به سوی او اشاره میكند و هر كس به سوی خدا اشاره كند، او را محدود كرده، به شمارش آورده. و آن كس كه بگوید «خدا در چیست» او را در چیز دیگری پنداشته است، و كسی كه بپرسد «خدا بر روی چه چیزی قرار دارد» به تحقیق جایی را خالی از او در نظر گرفته است، در صورتی كه خدا همواره بوده، و از چیزی به وجود نیامده است. با همه چیز هست، نه اینكه همنشین آنان باشد، و با همه چیز فرق دارد نه اینكه از آنان جدا و بیگانه باشد. انجام دهنده همه كارهاست، بدون حركت و ابزار و وسیله، بیناست حتّی در آن هنگام كه پدیدهای وجود نداشت، یگانه و تنهاست، زیرا كسی نبوده تا با او انس گیرد، و یا از فقدانش وحشت كند.
3 راههای خدا شناسی
اوّل- آفرینش جهان
خلقت را آغاز كرد، و موجودات را بیافرید، بدون نیاز به فكر و اندیشهای، یا استفاده از تجربهای، بی آن كه حركتی ایجاد كند، و یا تصمیمی مضطرب در او راه داشته باشد. برای پدید آمدن موجودات، وقت مناسبی قرار داد، و موجودات گوناگون را هماهنگ كرد، و در هر كدام، غریزه خاصّ خودش را قرار داد، و غرائز را همراه آنان گردانید. خدا پیش از آن كه موجودات را بیافریند، از تمام جزئیّات و جوانب آنها آگاهی داشت، و حدود و پایان آنها را میدانست، و از اسرار درون و بیرون پدیدهها، آشنا بود. سپس خدای سبحان طبقات فضا را شكافت، و اطراف آن را باز كرد، و هوای به آسمان و زمین راه یافته را آفرید، و در آن آبی روان ساخت، آبی كه امواج متلاطم آن شكننده بود، كه یكی بر دیگری مینشست، آب را بر بادی طوفانی و شكننده نهاد، و باد را به باز گرداندن آن فرمان داد، و به نگهداری آب مسلّط ساخت، و حد و مرز آن را به خوبی تعیین فرمود. فضا را در زیر تند باد و آب را بر بالای آن در حركت بود. سپس خدای سبحان طوفانی بر انگیخت كه آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پی در پی در هم كوبید. طوفان به شدّت وزید، و از نقطهای دور دوباره آغاز شد. سپس به طوفان امر كرد تا امواج دریاها را به هر سو روان كند و بر هم كوبد و با همان شدّت كه در فضا وزیدن داشت، بر امواج آبها حملهور گردد از اوّل آن بر میداشت و به آخرش میریخت، و آبهای ساكن را به امواج سركش بر گرداند. تا آنجا كه آبها روی هم قرار گرفتند، و چون قلّههای بلند كوهها بالا آمدند. امواج تند كفهای بر آمده از آبها را در هوای باز، و فضای گسترده بالا برد، كه از آن هفت آسمان را پدید آورد. آسمان پایین را چون موج مهار شده، و آسمانهای بالا را مانند سقفی استوار و بلند قرار داد، بی آن كه نیازمند به ستونی باشد یا میخهایی كه آنها را استوار كند. آنگاه فضای آسمان پایین را به وسیله نور ستارگان درخشنده زینت بخشید و در آن چراغی روشنایی بخش (خورشید)، و ماهی درخشان، به حركت در آورد كه همواره در مدار فلكی گردنده و بر قرار، و سقفی متحرّك، و صفحهای بی قرار، به گردش خود ادامه دهند.
دوّم- شگفتی خلقت فرشتگان:
سپس آسمانهای بالا را از هم گشود، و از فرشتگان گوناگون پر نمود. گروهی از فرشتگان همواره در سجدهاند و ركوع ندارند و گروهی در ركوعند و یارای ایستادن ندارند و گروهی در صفهایی ایستادهاند كه پراكنده نمیشوند و گروهی همواره تسبیح گویند و خسته نمیشوند و هیچ گاه خواب به چشمشان راه نمییابد، و عقلهای آنان دچار اشتباه نمیگردد، بدنهای آنان دچار سستی نشده، و آنان دچار بی خبری برخاسته از فراموشی نمیشوند. برخی از فرشتگان، امینان وحی الهی، و زبان گویای وحی برای پیامبران میباشند، كه پیوسته برای رساندن حكم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعی از فرشتگان حافظان بندگان، و جمعی دیگر دربانان بهشت خداوند
🔸 پوستر | چون رهند از دست خود دستی زنند
چون جهند از نقص خود رقصی کنند
🔹 تصویرگری نمادین از سپهبد حاج «قاسم سلیمانی» به مناسبت روز شهید - اثر علیرضا باقری
@nahjolbalaghe5
نهجالبلاغهآقـاامیرالمؤمنیـن
خطبه 001-آغاز آفرینش آسمان و... عجز انسان از شناخت ذات خدا سپاس خداوندی را كه سخنوران از ستودن او
ند. بعضی از آنها پاهایشان در طبقات پایین زمین قرار داشته، و گردنهاشان از آسمان فراتر، و اركان وجودشان از اطراف جهان گذشته، عرش الهی بر دوشهایشان استوار است، برابر عرش خدا دیدگان به زیر افكنده، و در زیر آن، بالها را به خود پیچیدهاند. میان این دسته از فرشتگان با آنها كه در مراتب پایینتری قرار دارند، حجاب عزّت، و پردههای قدرت، فاصله انداخته است. هرگز خدا را با وهم و خیال، در شكل و صورتی نمیپندارند، و صفات پدیدهها را بر او روا نمیدارند، هرگز خدا را در جایی محدود نمیسازند، و نه با همانند آوردن، به او اشاره میكنند.
سوم- شگفتی آفرینش آدم علیه السّلام و ویژگیهای انسان كامل.
سپس خداوند بزرگ، خاكی از قسمتهای گوناگون زمین، از قسمتهای سخت و نرم، شور و شیرین، گرد آورد، آب بر آن افزود تا گلی خالص و آماده شد، و با افزودن رطوبت، چسبناك گردید، كه از آن، اندامی شایسته، و عضوهایی جدا و به یكدیگر پیوسته آفرید. آن را خشكانید تا محكم شد. خشكاندن را ادامه داد تا سخت شد تا زمانی معیّن و سر انجامی مشخّص، اندام انسان كامل گردید. آنگاه از روحی كه آفرید در آن دمید تا به صورت انسانی زنده در آمد، دارای نیروی اندیشه، كه وی را به تلاش اندازد و دارای افكاری كه در دیگر موجودات، تصرّف نماید. به انسان اعضاء و جوارحی بخشید، كه در خدمت او باشند، و ابزاری عطا فرمود، كه آنها را در زندگی به كار گیرد. قدرت تشخیص به او داد تا حق و باطل را بشناسد، و حواس چشایی، و بویایی، و وسیله تشخیص رنگها، و أجناس مختلف در اختیار او قرار داد. انسان را مخلوطی از رنگهای گوناگون، و چیزهای همانند و سازگار، و نیروهای متضاد، و مزاجهای گوناگون، گرمی، سردی، تری، خشكی، قرار داد. سپس از فرشتگان خواست تا آن چه در عهده دارند انجام دهند، و عهدی را كه پذیرفتهاند وفا كنند، اینگونه كه بر آدم سجده كنند، و او را بزرگ بشمارند، و فرمود: «بر آدم سجده كنید پس فرشتگان همه سجده كردند جز شیطان» غرور و خود بزرگ بینی او را گرفت و شقاوت و بدی بر او غلبه كرد، و به آفرینش خود از آتش افتخار نمود، و آفرینش انسان از خاك را پست شمرد. خداوند برای سزاوار بودن شیطان به خشم الهی، و برای كامل شدن آزمایش، و تحقّق وعدهها، به او مهلت داد و فرمود: «تا روز رستاخیز مهلت داده شدی».
چهارم- آدم علیه السّلام و داستان بهشت
سپس خداوند آدم را در خانهای مسكن داد كه زندگی در آن گوارا بود. جایگاه او را امن و امان بخشید و او را از شیطان و دشمنی او ترساند. پس شیطان او را فریب داد، بدان علّت كه از زندگی آدم در بهشت و هم نشینی او با نیكان حسادت ورزید. پس آدم علیه السّلام یقین را به تردید، و عزم استوار را به گفتههای ناپایدار شیطان فروخت و شادی خود را به ترس تبدیل كرد، كه فریب خوردن برای او پشیمانی آورد آنگاه خدای سبحان در توبه را بر روی آدم گشود و كلمه رحمت، بر زبان او جاری ساخت و به او وعده بازگشت به بهشت را داد. آنگاه آدم را به زمین، خانه آزمایشها و مشكلات، فرود آورد، تا ازدواج كند، و فرزندانی پدید آورد، و خدای سبحان از فرزندان او پیامبرانی برگزید.
4- فلسفه بعثت پیامبران (نبوّت عامّه)
خدا پیمان وحی را از پیامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه كه در عصر جاهلیتها بیشتر مردم، پیمان خدا را نادیده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدایان دروغین روی آوردند، و شیطان مردم را از معرفت خدا باز داشت و از پرستش او جدا كرد، خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چندگاه، متناسب با خواستههای انسانها، رسولان خود را پی در پی اعزام كرد تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان باز جویند و نعمتهای فراموش شده را به یاد آورند و با ابلاغ احكام الهی، حجّت خدا را بر آنها تمام نمایند و توانمندیهای پنهان شده عقلها را آشكار سازند و نشانههای قدرت خدا را معرّفی كنند، مانند: سقف بلند پایه آسمانها بر فراز انسانها، گاهواره گسترده زمین در زیر پای آنها، و وسائل و عوامل حیات و زندگی، و راههای مرگ و مردن، و مشكلات و رنجهای پیر كننده، و حوادث پی در پی، كه همواره بر سر راه آدمیان است. خداوند هرگز انسانها را بدون پیامبر، یا كتابی آسمانی، یا برهانی قاطع، یا راهی استوار، رها نساخته است، پیامبرانی كه با اندك بودن یاران، و فراوانی انكار كنندگان، هرگز در انجام وظیفه خود كوتاهی نكردند. بعضی از پیامبران، بشارت ظهور پیامبر آینده را دادند و برخی دیگر را پیامبران گذشته معرّفی كردند. بدین گونه قرنها پدید آمد، و روزگاران سپری شد، پدران رفتند و فرزندان جای آنها را گرفتند.
5- فلسفه بعثت پیامبر خاتم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
تا این كه خدای سبحان، برای وفای به وعده خود، و كامل گردانیدن دوران نبوّت، حضرت محمّد (كه درود خدا بر او باد) را مبعوث كرد، پیامبری كه از همه پیامبران پیمان پذیرش نبوّت او را گرفته بود، نشانهه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق فقط یک کلااممم😍😍😍
سید علی والسلام 😍😍 😍 😍
@nahjolbalaghe5
نهجالبلاغهآقـاامیرالمؤمنیـن
ند. بعضی از آنها پاهایشان در طبقات پایین زمین قرار داشته، و گردنهاشان از آسمان فراتر، و اركان وجودش
ای او شهرت داشت، و تولّدش بر همه مبارك بود. در روزگاری كه مردم روی زمین دارای مذاهب پراكنده، خواستههای گوناگون، و روشهای متفاوت بودند: عدّهای خدا را به پدیدهها تشبیه كرده و گروهی نامهای ارزشمند خدا را انكار و به بتها نسبت میدادند، و برخی به غیر خدا اشاره میكردند. پس خدای سبحان، مردم را به وسیله محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از گمراهی نجات داد و هدایت كرد، و از جهالت رهایی بخشید. سپس دیدار خود را برای پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بر گزید، و آنچه نزد خود داشت برای او پسندید و او را با كوچ دادن از دنیا گرامی داشت، و از گرفتاریها و مشكلات رهایی بخشید و كریمانه قبض روح كرد.
6 ضرورت امامت پس از پیامبران الهی
رسول گرامی اسلام، در میان شما مردم جانشینانی برگزید كه تمام پیامبران گذشته برای امّتهای خود برگزیدند، زیرا آنها هرگز انسانها را سرگردان رها نكردند و بدون معرّفی راهی روشن و نشانههای استوار، از میان مردم نرفتند.
7 ویژگیهای قرآن و احكام اسلام
كتاب پروردگار میان شماست، كه بیان كننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع، خاصّ و عام، پندها و مثلها، مطلق و مقیّد، محكم و متشابه میباشد، عبارات مجمل خود را تفسیر، و نكات پیچیده خود را روشن میكند، از واجباتی كه پیمان شناسایی آن را گرفت و مستحبّاتی كه آگاهی از آنها لازم نیست. قسمتی از احكام دینی در قرآن واجب شمرده شد كه ناسخ آن در سنّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم آمده، و بعضی از آن، در سنّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم واجب شده كه در كتاب خدا ترك آن مجاز بوده است، بعضی از واجبات، وقت محدودی داشته كه در آینده از بین رفته است. محرّمات الهی از هم جدا میباشند، برخی از آنها، گناهان بزرگ است كه وعده آتش دارد و بعضی كوچك كه وعده بخشش داده است، و برخی از اعمال كه اندكش مقبول و در انجام بیشتر آن آزادند.
8- فلسفه و راه آورد حج
خدا حجّ را خانه محترم خود را بر شما واجب كرد، همان خانهای كه آن را قبلهگاه انسانها قرار داده كه چونان تشنگان به سوی آن روی میآورند، و همانند كبوتران به آن پناه میبرند. خدای سبحان، كعبه را مظهر تواضع بندگان برابر عظمت خویش و نشانه اعتراف آنان به بزرگی و قدرت خود قرار داد و در میان انسانها، شنوندگانی را برگزید كه دعوت او را برای حج، اجابت كنند و سخن او را تصدیق نمایند و پای بر جایگاه پیامبران الهی نهند. همانند فرشتگانی كه بر گرد عرش الهی طواف میكنند، و سودهای فراوان در این عبادتگاه و محل تجارت زائران به دست آورند و به سوی وعدهگاه آمرزش الهی بشتابند. خدای سبحان، كعبه را برای اسلام، نشانه گویا، و برای پناهندگان، خانه امن و امان قرار داد، ادای حق آن را واجب كرد و حج بیت اللّه را واجب شمرد و بر همه شما انسانها مقرّر داشت كه به زیارت آن بروید، و فرمود: آن كس كه توان رفتن به خانه خدا را دارد، حج بر او واجب است و آن كس كه انكار كند، خداوند از همه جهانیان بی نیاز است
🔹امام علی (علیه السلام) :
✅تمام خير در سه چيز جمع شده است:
1⃣نگاه 2⃣سكوت 3⃣سخن
💥هر نگاهى كه پندى در آن گرفته نشود،
فراموشى است. هر سكوتى كه انديشه اى در آن نباشد، غفلت است. هر سخنى كه ذكرى در آن نباشد، بيهوده است. خوشا بحال كسى كه:نگاه او پند، سكوت او انديشه و سخن او ذكر باشد، بر گناهش گريسته و مردم از شرش در امان باشند.
📚کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال
شیخ صدوق رحمة الله علیه
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
➥ @nahjolbalaghe5
خطبه 002-پس از بازگشت از صفین
ستایش پروردگار
ستایش می كنم خداوند را، برای تكمیل نعمتهای او، و تسلیم بودن برابر بزرگی او، و ایمن ماندن از نافرمانی او، و در رفع نیازها از او یاری می طلبم، زیرا آن كس را كه خدا هدایت كند، هرگز گمراه نگردد، و آن را كه خدا دشمن دارد، هرگز نجات نیابد، و هر آن كس را كه خداوند بی نیاز گرداند، نیازمند نخواهد شد، پس ستایش خداوند از همه چیز گرانسنگ تر، و برترین گنجی است كه ارزش ذخیره شدن دارد،
و گواهی می دهم كه جز خدای یكتای بی شریك، معبودی نیست، شهادتی كه اخلاص آن آزموده، و پاكی و خلوص آن را باور داریم، و تا زنده ایم بر این باور استواریم، و آن را برای صحنه های هولناك روز قیامت ذخیره می كنیم، زیرا شهادت به یگانگی خدا، نشانه استواری ایمان، بازكننده درهای احسان، مایه خشنودی خدای رحمان، و دوركننده شیطان است. ویژگیهای پیامبر اسلام (ص) و شهادت می دهم كه محمد (ص) بنده خدا و فرستاده اوست، خداوند او را با دینی آشكار، و نشانه ای پایدار، و قرآنی نوشته شده و استوار، و نوری درخشان، و چراغی تابان، و فرمانی آشكاركننده، فرستاد تا شك و تردیدها را نابود سازد و با دلائل روشن استدلال كند، و با آیات الهی مردم را پرهیز دهد، و از كیفرهای الهی بترساند. شناخت عصر جاهلیت: خدا پیامبر اسلام را زمانی فرستاد، كه مردم در فتنه ها گرفتارشده، رشته های دین پاره شده، و ستونهای ایمان و یقین ناپایدار بود، در اصول دین اختلاف داشته، و امور مردم پراكنده بود، راه رهایی دشوار، و پناهگاهی وجود نداشت، چراغ هدایت بی نور، و كوردلی همگان را فرا گرفته بود، خدای رحمان معصیت می شد، و شیطان یاری می گردید، ایمان بدون یاور مانده، و ستو
نهای آن ویران گردیده، و نشانه های آن انكارشده، راههای آن ویران، و جاده های آن كهنه و فراموش گردید، مردم جاهلی، شیطان را اطاعت می كردند، و به راههای او می رفتند، و در آبشخور شیطان سیراب می شدند، با دست مردم جاهلیت، نشانه های شیطان، آشكار، و پرچم او برافراشته گردید، فتنه ها، مردم را لگدمال كرده، و با سمهای محكم خود نابودشان كرده، و پابرجا ایستاده بود، اما مردم حیران و سرگردان، بی خبر و فریب خورده، در كنار بهترین خانه (كعبه) و بدترین همسایگان (بت پرستان) زندگی می كردند، خواب آنها بیداری، و سرمه چشم آنها اشك بود، در سرزمینی كه دانشمند آن لب فرو بسته، و جاهل گرامی بود.
ویژگیهای اهل بیت (ع) عترت پیامبر (ص) (اهل بیت (ع)) جایگاه اسرار خداوندی، و پناهگاه فرمان الهی، و مخزن علم خدا، و مرجع احكام اسلامی و نگهبان كتابهای آسمانی، و كوههای همیشه استوار دین خدایند،
خدا به وسیله اهل بیت (ع) پشت خمیده دین را راست نمود، و لرزش و اضطراب آن را از میان برداشت، برابر فاسدانی كه تخم گناه افشاندند، و با آب غرور و فریب آبیاری كردند، و محصول آن را كه جز عذاب و بدبختی نبود برداشتند، كسی را با خاندان رسالت (عترت پیامبر (ع)) نمی شود مقایسه كرد. و آنان كه پرورده نعمت هدایت اهل بیت پیامبرند با آنان برابر نخواهند بود. عترت پیامبر (ص) اساس دین، و ستونهای استوار یقین می باشند، شتاب كننده، باید به آنان باز گردد، و عقب مانده، باید به آنان بپیوندد، زیرا ویژگیهای حق ولایت به آنها اختصاص دارد، و وصیت پیامبر (ص) نسبت به خلافت مسلمین، و میراث رسالت، به آنها تعلق دارد، هم اكنون (كه خلافت را به من سپردید) حق به اهل آن بازگشت، و دوباره به جایگاهی كه از آن دور مانده بود، باز گردانده شد.
@nahjolbalaghe5
خطبه 003-شقشقیه
1 شكوه از ابا بكر و غصب خلافت
آگاه باشید به خدا سوگند ابا بكر، جامه خلافت را بر تن كرد، در حالی كه میدانست جایگاه من نسبت به حكومت اسلامی، چون محور آسیاب است به آسیاب كه دور آن حركت میكند. او میدانست كه سیل علوم از دامن كوهسار من جاری است، و مرغان دور پرواز اندیشهها به بلندای ارزش من نتوانند پرواز كرد. پس من ردای خلافت رها كرده و دامن جمع نموده از آن كناره گیری كردم و در این اندیشه بودم كه آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پاخیزم یا در این محیط خفقانزا و تاریكی كه به وجود آوردند، صبر پیشه سازم كه پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه میدارد پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانهتر دیدم. پس صبر كردم در حالی كه گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود. و با دیدگان خود مینگریستم كه میراث مرا به غارت میبرند.
2 بازی ابا بكر با خلافت
تا اینكه خلیفه اوّل، به راه خود رفت و خلافت را به پسر خطّاب سپرد. سپس امام مثلی را با شعری از أعشی عنوان كرد: مرا با برادر جابر، «حیّان» چه شباهتی است (من همه روز را در گرمای سوزان كار كردم و او راحت و آسوده در خانه بود.) شگفتا ابا بكر كه در حیات خود از مردم میخواست عذرش را بپذیرند، چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد دیگری در آورد. هر دو از شتر خلافت سخت دوشیدند و از حاصل آن بهرهمند گردیدند.
3 شكوه از عمرو ماجرای خلافت:
سرانجام اوّلی حكومت را به راهی در آورد، و به دست كسی (عمر) سپرد كه مجموعهای از خشونت، سختگیری، اشتباه و پوزش طلبی بود زمامدار مانند كسی كه بر شتری سركش سوار است، اگر عنان محكم كشد، پردههای بینی حیوان پاره میشود، و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه سقوط میكند. سوگند به خدا مردم در حكومت دومی، در ناراحتی و رنج مهمّی گرفتار آمده بودند، و دچار دو روییها و اعتراضها شدند، و من در این مدت طولانی محنتزا، و عذاب آور، چارهای جز شكیبایی نداشتم، تا آن كه روزگار عمر هم سپری شد.
4 شكوه از شورای عمر:
سپس عمر خلافت را در گروهی از قرار داد كه پنداشت من همسنگ آنان میباشم پناه بر خدا از این شورا در كدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد تردید بودم، تا امروز با اعضای شورا برابر شوم كه هم اكنون مرا همانند آنها پندارند و در صف آنها قرارم دهند ناچار باز هم كوتاه آمدم، و با آنان هماهنگ گردیدم. یكی از آنها با كینهای كه از من داشت روی بر تافت، و دیگری دامادش را بر حقیقت برتری داد و آن دو نفر دیگر كه زشت است آوردن نامشان.
5 شكوه از خلافت عثمان:
تا آن كه سومی به خلافت رسید، دو پهلویش از پرخوری باد كرده، همواره بین آشپزخانه و دستشویی سرگردان بود، و خویشاوندان پدری او از بنی امیّه به پاخاستند و همراه او بیت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنهای كه بجان گیاه بهاری بیفتد، عثمان آنقدر اسراف كرد كه ریسمان بافته او باز شد و أعمال او مردم را برانگیخت، و شكم بارگی او نابودش ساخت.
6 بیعت عمومی مردم با امیر المؤمنین علیه السّلام:
روز بیعت، فراوانی مردم چون یالهای پر پشت گفتار بود، از هر طرف مرا احاطه كردند، تا آن كه نزدیك بود حسن و حسین علیه السّلام لگد مال گردند، و ردای من از دو طرف پاره شد. مردم چون گلّههای انبوه گوسفند مرا در میان گرفتند. امّا آنگاه كه به پاخاستم و حكومت را به دست گرفتم، جمعی پیمان شكستند و گروهی از اطاعت من سرباز زده و از دین خارج شدند، و برخی از اطاعات حق سر بر تافتند، گویا نشنیده بودند سخن خدای سبحان را كه میفرماید: «سرای آخرت را برای كسانی برگزیدیم كه خواهان سركشی و فساد در زمین نباشند و آینده از آن پرهیزكاران است» آری به خدا آن را خوب شنیده و حفظ كرده بودند، امّا دنیا در دیده آنها زیبا نمود، و زیور آن چشمهایشان را خیره كرد.
7 مسؤولیتهای اجتماعی
سوگند به خدایی كه دانه را شكافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت كنندگان نبود، و یاران حجّت را بر من تمام نمیكردند، و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود كه برابر شكم بارگی ستمگران، و گرسنگی مظلومان، سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهایش میساختم، و آخر خلافت را به كاسه اوّل آن سیراب میكردم، آنگاه میدیدید كه دنیای شما نزد من از آب بینی بزغالهای بی ارزشتر است.
گفتند: در اینجا مردی از أهالی عراق بلند شد و نامهای به دست امام علیه السّلام داد و امام علیه السّلام آن را مطالعه میفرمود، گفته شد، مسایلی در آن بود كه میبایست جواب میداد. وقتی خواندن نامه به پایان رسید، ابن عباس گفت یا امیر المؤمنین چه خوب بود سخن را از همان جا كه قطع شد آغاز میكردید امام علیه السّلام فرمود: هرگز ای پسر عباس، شعلهای از آتش دل بود، زبانه كشید و فرو نشست، ابن عباس میگوید، به خدا سوگند بر هیچ گفتاری مانن
د قطع شدن سخن امام علیه السّلام این گونه اندوهناك نشدم، كه امام نتوانست تا آنجا كه دوست دارد به سخن ادامه دهد.
میگویم: (معنای سخن امام علیه السّلام كه فرمود،
كراكب الصّعبة،
این است كه اگر سوار كار مهار شتر سركش را سخت بكشد، و مركب چموشی نافرمانی كند، بینی او پاره میشود، و اگر مهارش را رها كند، چموشی كرده در پرتگاه سقوط قرار میگیرد و صاحبش قدرت كنترل او را ندارد. میگویند «اشنق الناقه» یعنی بوسیله مهار، سر شتر را بالا بكشد و «شنقها» نیز میگویند كه ابن سكّیت در كتاب اصلاح المنطق گفته است. اینكه فرمود
«اشنق لها»
و نفرمود «اشنقها» برای آنكه این كلمه را مقابل
«اسلس لها»
قرار داد، گویی فرموده باشد كه اگر سر او را بالا كشد. یعنی آن را واگذارد تا سر خود را بالا نگاه دارد).
@nahjolbalaghe5
خطبه 004-اندرز به مردم
ویژگیهای اهل بیت (ع)
شما مردم به وسیله ما، از تاریكیهای جهالت نجات یافته و هدایت شدید، و به كمك ما، به اوج ترقی رسیدید، صبح سعادت شما با نور ما درخشید، كر است گوشی كه بانگ بلند پندها را نشنود، و آن كس را كه فریاد بلند، كر كند، آوای نرم حقیقت چگونه در او اثر خواهد كرد؟ قلبی كه از ترس خدا لرزان است، همواره پایدار و با اطمینان باد
من همواره منتظر سرانجام حیله گری شما مردم بصره بودم، و نشانه های فریب خوردگی را در شما می نگریستم، تظاهر به دینداری شما پرده ای میان ما كشید ولی من با صفای باطن درون شما را می خواندم. من برای واداشتن شما به راههای حق، كه در میان جاده های گمراه كننده بود بپا خاستم در حالی كه سرگردان بودید، و راهنمایی نداشتید، به دنبال رهبر و راهنما بودید اما او را نمی یافتید، امروز زبان بسته را به سخن می آورم، دور باد رای كسی كه با من مخالفت كند، از روزی كه حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شك و تردید نكردم، كناره گیری من چونان حضرت موسی (ع) برابر ساحران است كه بر خویش بیمناك نبود، ترس او برای این بود كه مبادا جاهلان پیروز گردند و دولت گمراهان حاكم گردد، امروز ما و شما بر سر دوراهی حق و باطل قرار داریم، آن كس كه به وجود آب اطمینان دارد تشنه نمی ماند.
@nahjolbalaghe5
خطبه 005-پس از رحلت رسول خدا
راههای پرهیز از فتنه ها
ای مردم، امواج فتنه ها را با كشتیهای نجات، درهم بشكنید، و از راه اختلاف و پراكندگی بپرهیزید. و تاجهای فخر و برتری جویی را بر زمین نهید، رستگار شد آن كس كه با یاران بپا خواست، یا كناره گیری نمود و مردم را آسوده گذاشت، اینگونه زمامداری، چون آبی بدمزه، و لقمه ای گلوگیر است، و آن كس كه میوه را كال و نارس چیند، مانند كشاورزی است كه در زمین دیگری بكارد. فلسفه سكوت در شرائطی قرار دارم كه اگر سخن بگویم، می گویند بر حكومت حریص است، و اگر خاموش باشم، می گویند: از مرگ ترسید!! هرگز! من و ترس از مرگ؟! پس از آن همه جنگها و حوادث ناگوار؟! سوگند به خدا، انس و علاقه فرزند ابیطالب به مرگ در راه خدا، از علاقه طفل به پستان مادر بیشتر است، اینكه سكوت برگزیدم، از علوم و حوادث پنهانی، آگاهی دارم كه اگر باز گویم مضطرب می گردید، چون لرزیدن ریسمان در چاههای عمیق!!
@nahjolbalaghe5
خطبه 006-آماده نبرد
آگاهی و مظلومیت امام (ع)
به خدا سوگند! از آگاهی لازمی برخوردارم و هرگز غافلگیر نمی شوم، كه دشمنان ناگهان مرا محاصره كنند و با نیرنگ دستگیرم نمایند، من همواره با یاری انسان حق طلب، بر سر آن می كوبم كه از حق روی گردان است، و با یاری فرمانبر مطیع، نافرمان اهل تردید را در هم می كوبم، تا آن روز كه دوران زندگانی من به سر آید پس، سوگند به خدا، من همواره از حق خویش محروم ماندم، و از هنگام وفات پیامبر (ص) تا امروز حق مرا از من باز داشتند و به دیگری اختصاص دادند.
@nahjolbalaghe5
خطبه 007-نكوهش دشمنان
شناخت پیروان شیطان
منحرفان شیطان را، معیار كار خود گرفتند، و شیطان نیز آنها را دام خود قرار داد، و در دلهای آنان تخم گذارد، و جوجه های خود را در دامانشان پرورش داد، پس با چشمهای آنان می نگریست، و با زبانهای آنان، سخن می گفت: پس با یاری آنها بر مركب گمراهی سوار شد، و كردارهای زشت را در نظرشان زیبا جلوه داد، مانند رفتار كسی كه نشان می داد در حكومت شیطان شریك است، و با زبان شیطان، باطل می گوید.
@nahjolbalaghe5
خطبه 008-درباره زبیر و بیعت او
پیمان شكنی زبیر
زبیر، می پندارد با دست بیعت كرد نه با دل، پس به بیعت با من اقرار كرده ولی مدعی انكار بیعت با قلب است، بر او لازم است بر این ادعا دلیل روشنی بیاورد، یا به بیعت گذشته باز گردد
@nahjolbalaghe5 ❤️ 🍃
🔰 رهبر انقلاب: امسال سال جهش تولید است. کسانی که دستاندرکار هستند جوری عمل کنند که تولید انشاءاللّه جهش پیدا کند و یک تغییر محسوسی در زندگی مردم انشاءاللّه به وجود بیاورد.
#جهش_تولید
@nahjolbalaghe5
خطبه 009-درباره پیمان شكنان
شناخت طلحه و زبیر (و اصحاب جمل)
چون رعد خروشیدند، و چونان برق درخشیدند، اما كاری از پیش نبردند و سر انجام سست گردیدند، ولی ما اینگونه نیستیم، تا عمل نكنیم رعد و برقی نداریم، و تا نباریم سیل جاری نمی سازیم.
@nahjolbalaghe5
خطبه 010-حزب شیطان
آگاهی امام برای مقابله با اصحاب جمل
آگاه باشید كه شیطان حزب خود را جمع كرده، و سواره و پیاده های لشگر خود را فرا خوانده است، اما من آگاهی لازم به امور دارم، نه حق را پوشیده داشتم و نه حق بر من پوشیده ماند سوگند به خدا، گردابی، برای آنان بوجود آورم كه جز من كسی نتواند آن را چاره سازد، آنها كه در آن غرق شوند، هرگز نتوانند بیرون آیند، و آنها كه گریختند، خیال بازگشتن نكنند.
@nahjolbalaghe5
خطبه 011-خطاب به محمد حنفیه
آموزش نظامی
اگر كوهها از جای كنده شوند تو ثابت و استوار باش، دندانها را بر هم بفشار، كاسه سرت را به خدا عاریت ده، پای بر زمین میخكوب كن، به صفوف پایانی لشگر دشمن بنگر، از فراوانی دشمن چشم پوش، و بدان كه پیروزی از سوی خدای سبحان است.
@nahjolbalaghe5
خطبه 012- پس از پیروزی بر اصحاب جمل
(پس از پیروزی در جنگ بصره در سال 36 هجری یكی از یاران امام علیه السّلام گفت: دوست داشتم برادرم با ما بود و میدید كه چگونه خدا تو را بر دشمنانت پیروز كرد)
امام (ع) پرسید: آیا فكر و دل برادرت با ما بود؟ گفت: آری امام (ع) فرمود: پس او هم در این جنگ با ما بود، بلكه با ما در این نبرد شریكند آنهایی كه حضور ندارند، در صلب پدران و رحم مادران می باشند، ولی با ما هم عقیده و آرمانند، به زودی متولد می شوند، و دین و ایمان به وسیله آنان تقویت می گردد.
@nahjolbalaghe5
خطبه 013-سرزنش مردم بصره
عوامل سقوط جامعه (روانشناسی اجتماعی مردم بصره)
شما سپاه یك زن بودید، و پیروان حیوان (شتر عایشه) تا شتر صدا می كرد می جنگیدید، و تا دست و پای آن قطع گردید فرار كردید، اخلاق شما پست، و پیمان شما از هم گسسته، دین شما دورویی، و آب آشامیدنی شما شور و ناگوار است، كسی كه میان شما زندگی كند به كیفر گناهش گرفتار می شود، و آن كس كه از شما دوری گزیند مشمول آمرزش پروردگار می گردد، گویا مسجد شما را می بینم كه چون سینه كشتی غرق شده است، كه عذاب خدا از بالا و پایین او را احاطه می كند، و سرنشینان آن همه غرق می شوند. و در روایتی است: سوگند به خدا، سرزمین شما را آب غرق می كند، گویا مسجد شما را می نگرم كه چون سینه كشتی یا چونان شترمرغی كه بر سینه خوابیده باشد بر روی آب مانده است. و در روایت دیگر: مانند سینه مرغ روی آب دریا. و در روایت دیگری آمده: خاك شهر شما بد بوترین خاكها است، از همه جا به آب نزدیكتر و از آسمان دورتر، و نه دهم شر و فساد در شهر شما نهفته است، كسی كه در شهر شما باشد گرفتار گناه، و آنكه بیرون رود در پناه عفو خداست گویی شهر شما را می نگرم كه غرق شده، و آب آن را فرا گرفته، چیزی از آن دیده نمی شود، مگر جاهای بلند مسجد، مانند سینه مرغ بر روی امواج آب دریا!
خطبه 014-در نكوهش مردم بصره
نقش عوامل محیط در انسان سرزمین
شما به آب نزدیك و از آسمان دور است، عقلهای شما سست و افكار شما سفیهانه است پس شما نشانه ای برای تیرانداز، و لقمه ای برای خورنده، و صیدی برای صیاد می باشید.
@nahjolbalaghe5
رهبر معظم انقلاب فضای مجازی امروز حاکم بر زندگی مردم دنیاست و قوت در این زمینه حیاتیست
3.1.99
@nahjolbalaghe5
#ویژه_مذهبیونوطلاب
کتاب های تالیفی و تقریظی مقام معظم رهبری👇
http://eitaa.com/joinchat/2469003274Cd50c7fd530
طلاب و مذهبیون حتما ورود کنید 👆👆👆