eitaa logo
نهج‌البلاغه‌آقـاامیرالمؤمنیـن
17.3هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
12 فایل
‌✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰شرح و تفسيرحکمت38🔰* 👌🔆 چهار نكته سرنوشت‌ ساز 🔮 بخش دوم (پایان) 🔮 📜امام علیه السلام بعد از ذكر اين چهار جمله حكمت‌آميز درباره عقل و حمق و عُجب و حسن خلق به چهار نكته ديگر درباره ترك دوستى با چهار گروهى كه صفات زشتى دارند مى‌پردازد. 📛نخست مى‌فرمايد: «فرزندم از دوستى با احمق برحذر باش، چرا كه او مى‌خواهد به تو منفعت برساند ولى زيان مى‌رساند (زيرا بر اثر حماقتش سود وزيان را تشخيص نمى‌دهد)» ❌احمق كسى است كه بر اثر نادانى گرفتار اشتباهات بزرگ مى‌شود؛ خوب را بد و بد را خوب مى‌پندارد. 🔶تنها به ظاهر امور قضاوت مى‌كند غافل از اين‌كه گاه آنچه ظاهرش زيان‌آور است باطنى پرسود دارد و يا آنچه آغازش ضرر دارد پايانش بسيار پرفايده است. 🔶به همين دليل گاه با اصرار، دوست خود را وادار به انجام كارى مى‌كند كه عاقبت دردناكى دارد. 💥 و به عكس از كارى باز مى‌دارد كه سرانجامش بسيار قرين موفقيت و سعادت است 📛سپس در جمله حكمت‌آميز دوم مى‌فرمايد: «از دوستى با بخيل برحذر باش، زيرا به هنگامى كه شديدترين نياز را به او دارى تو را رها مى‌سازد»؛ 🔶 بخيل انواع و اقسامى دارد. ساده‌ترين آن اين است كه حاضر نيست از مواهبى كه خدا به او داده در اختيار ديگران بگذارد، هرچند بسيار بيش از نياز در اختيار دارد. 🔶و نوع ديگر از بخيل اين است كه خودش هم حاضر به مصرف آن مواهب نيست؛ يعنى نسبت به خود بخل مى‌ورزد و 🔶بدترين انواع بخل كسى است كه از استفاده كردن مردم از مواهب يكديگر ناراحت مى‌شود.. 📛 سومين كسى را كه امام فرزندش را از دوستى با او نهى مى‌كند افراد فاجر وفاسق و بى‌بند و بار اند. 🔶 مى‌فرمايد: «از دوستى با انسان فاجر بپرهيز، چرا كه تو را به اندك چيزى مى‌فروشد»؛ 🔶اين‌گونه افراد پيوسته به دنبال هوا و هوس خويش اند؛ نه وجدان بيدارى دارند و نه شخصيت و شرف و نه دين و ايمان درستى. 📛 در آخرين و چهارمين جمله پرنور و حكمت‌آميزش مى‌فرمايد: «از دوستى با دروغ‌گو برحذر باش، چرا كه او مثل سراب است؛ دور را در نظر تو نزديك ونزديك را در نظر تو دور مى‌سازد (و همچون سراب، حقايق را به تو وارونه نشان مى‌دهد)» ⚠️آدم كذاب و بسيار دروغ‌گو خواه اين رذيله اخلاقى‌اش ناشى از بى‌بند و بارى و ضعف ايمان باشد يا بر اثر علاقه به منافع زودگذر خود، دوستى با او خطرناك است. ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
⚜️⚜️  وَ قَالَ (علیه السلام): لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ، إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ. 🟡جايگاه واجبات و مستحبّات (عبادى، معنوى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: عمل مستحب انسان را به خدا نزديك نمى گرداند، اگر به واجب زيان رساند. ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسيرحکمت 39🔰* 👌🔆 مستحبّات بى ارزش 📜امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه مى فرمايد:«كارهاى مستحب اگر به واجبات زيان برساند موجب قرب به خدا نمى شود»; 🔸روشن ترين تفسيرى كه براى اين گفتار حكيمانه امام(عليه السلام) به نظر مى رسد اين است كه هرگاه كارهاى مستحب ضررى به واجبات بزند ارزش آن كاسته مى شود و ثواب آن كم مى گردد، 🚫مثل اين كه كسى از سر شب تا بعد از نيمه شب مشغول عزادارى باشد ولى خواب بماند و نماز صبح او قضا شود. ♻️همه مى گويند آن مستحبى كه به اين فريضه لطمه زد كم ارزش است. 🔷 يا اين كه به سراغ كارهاى خير و كمك به مستمندان برود; ولى در اداى ديون خود و يا حج واجب كوتاهى كند. 👌دليل آن هم روشن است فرائض و واجبات مصالحى دارد كه اگر ترك شود به انسان لطمه جدّى مى زند 🔹در حالى كه مستحبّات چنين نيست و به اين مى ماند كه كسى داروى اصلى درد خود را رها كرده و به داروهاى اضافى و غير ضرورى بپردازد. 🔰در حديثى كه در غررالحكم از اميرمؤمنان(عليه السلام) نقل شده مى خوانيم: 🔻 چهار چيز است كه دليل بر سقوط دولت ها مى شود: 🔸 ضايع ساختن اصول، 🔸 وچسبيدن به فروع 🔸و مقدم داشتن اراذل 🔸و مؤخر داشتن افاضل 🔰تفسير ديگرى كه براى اين گفتار حكيمانه است اين كه در بعضى از عبادات اگر واجبات را رها كنند و به مستحبات بپردازند مستحب اساساً باطل است; 🔵مانند كسى كه روزه قضاى واجب بر اوست اگر روزه مستحب بگيرد از اساس باطل است و يا اين كه حج واجب را رها كند و به سراغ حج مستحب برود كه به عقيده جمعى حج مستحب او باطل است. ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
⚜️⚜️  وَ قَالَ (علیه السلام): لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ، وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ. [قال الرضي رحمه الله و هذا من المعاني العجيبة الشريفة و المراد به أن العاقل لا يطلق لسانه إلا بعد مشاورة الروية و مؤامرة الفكرة، و الأحمق تسبق حذفات لسانه و فلتات كلامه مراجعة فكره و مماخضة رأيه، فكأن لسان العاقل تابع لقلبه و كأن قلب الأحمق تابع للسانه]. 🟡راه شناخت عاقل و احمق (اخلاقى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: زبان عاقل در پشت قلب اوست، و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد. (سید رضی گوید: اين از سخنان ارزشمند و شگفتى آور است، كه عاقل زبانش را بدون مشورت و فكر و سنجش رها نمى سازد، امّا احمق هر چه بر زبانش آيد مى گويد بدون فكر و دقّت، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مى گيرد). ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسیر حکمت 40 🔰*  👌🔆 فرق جایگاه زبان عاقل و احمق    📜آنچه امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه بیان فرموده کنایه زیبایى است درباره ی کسانى که سنجیده یا نسنجیده سخن مى گویند.    💠اشاره به این که انسان عاقل نخست اندیشه مى کند سپس سخن مى گوید در حالى که احمق نخست سخن مى گوید و بعد در اندیشه فرو مى رود به همین دلیل سخنان عاقل حساب شده، موزون، مفید و سنجیده است; ولى سخنان احمق ناموزون و گاه خطرناک و بر زیان خود او.    ✴️همین عبارت با شرح جالبى در خطبه ۱۷۶ آمده است و در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «زبان انسان با ایمان پشت قلب (و فکر) او است، لذا هنگامى که مى خواهد سخنى بگوید نخست در آن تدبّر 🤔مى کند سپس بر زبانش جارى مى سازد، ولى زبان منافق جلو قلب او است، لذا هنگامى که تصمیم به چیزى مى گیرد بدون هیچ گونه تدبّر بر زبانش جارى مى سازد». 🔮از آنجا که على(علیه السلام) باب علم پیامبر(صلى الله علیه وآله) است این سخن را از او آموخته است ❇️امام حسن عسکرى(علیه السلام) این سخن را با عبارت لطیف دیگرى بیان فرموده: «قلب (و فکر) احمق در دهان او و دهان شخص حکیم در قلب اوست!».    _🔰مرحوم سیّد رضى پس از ذکر این کلام حکمت آمیز مى گوید:_ «این سخن از مطالب شگفت انگیز و پرارزش است و منظور این است که عاقل زبانش را به کار نمى گیرد مگر بعد از مشورت با عقل خویش و فکر و دقت; ❌ولى احمق سخنانى که از زبانش مى پرد و حرف هایى که بدون دقت مى گوید بر مراجعه به فکر و اندیشه و دقت رأیش پیشى مى گیرد، بنابراین گویا زبان عاقل پشت قلب او قرار گرفته و قلب احمق پشت زبان اوست». ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.. ای صبحدم همیشه جاوید بیا عطر خوش بوستان توحید بیا... دلها همه بیتاب شد از غیبت عشق باران شکوفـه های امیـد بیا... @mahman11
‍ ‍ 💢 (ع)از حوادث آینده ✅ در پیشگویی(حضرت علی علیه السلام) از : ✍️اسلام را همچون پوستینِ وارونه پوشند. ♦️به وقت برپا شدن بیرق گمراهى باطل در محلّ خود جاى گرفته، و جهالت بر مرکبهایش سوار گشته، 📌و گروه ستمگر بزرگ و فراوان گردد، 📌و دعوت کننده به حق کم شود، 📌و روزگار همچون وحشى گزنده حمله نماید، و شتر باطل پس از سکوت عربده کشد و قوّت گیرد، 📌و مردم بر معصیت پیمان برادرى بندند، و بر دین از هم دورى نمایند، 📌و بر دروغ با یکدیگر دوست شوند، و بر راستى با هم دشمنى ورزند. در این وقت فرزند باعث خشم پدر، و باران عامل حرارت گردد، 📌و مردم پست فراوان، و خوبان کمیاب شوند. 🔻مردم (توانمند) آن روزگار همچون گرگ، و حاکمانشان درنده، و میانه حالشان طعمه، و نیازمندانشان مرده خواهند بود، راستى ناپدید شود، و دروغ فراوان گردد، 📌 مردم به زبان اظهار دوستى، و به دل دشمنى کنند، فسق عامل نسبت، و عفّت باعث شگفتى شود، 📚بخشی از خطبه ١٠٧ نهج البلاغه ‍ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
⚜️⚜️  [قال و قد رُوي عنه (علیه السلام) هذا المعنى بلفظ آخر و هو قوله]: (حكمت 40 به گونه ديگرى نيز نقل شده). و قال (علیه السلام): قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِي فِيهِ، وَ لِسَانُ الْعَاقِلِ فِي قَلْبِهِ. 🟡راه شناخت عاقل و احمق (اخلاقى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: قلب احمق در دهان او، و زبان عاقل در قلب او قرار دارد. ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسیر حکمت 41🔰* 👌🔆 باز هم فرق عاقل و احمق 📜مرحوم سیّد رضى در آغاز این سخن حکیمانه مى گوید: «همان جمله پرمایه قبل از امام(علیه السلام) به تعبیر دیگرى بدین صورت نقل شده است:🔻 «قلب احمق در دهان اوست و زبان عاقل در درون قلبش قرار دارد»; 💎سپس مى افزاید: «و هر دو یک معنا را بازگو مى کنند»; (وَمَعْناهُما واحِدٌ.). 🔻تفاوت این دو تعبیر آن است که در تعبیر اول مى فرماید : ✴️زبان عاقل پشت قلب (عقل) اوست. ✴️در اینجا مى فرماید: در درون قلب اوست 🛑و در آنجا مى فرمود: قلب احمق پشت زبان اوست 🛑و در اینجا مى فرماید: در دهان اوست. 🔰به یقین هر دو بیان تعبیرى کنایى زیبا و صحیحى است و هر دو اشاره به یک حقیقت دارد و آن این که افراد عاقل بى مطالعه، فکر و دقت سخن نمى گویند; حسن و قبح، سود و زیان، مناسبت و عدم مناسبتِ گفتار خود را به دقت بررسیده و سپس آن را بر زبان جارى مى کنند در حالى که افراد نادان به عکس آن هستند; سخنى را بى مطالعه مى گویند و بعد که به آثار زیانبارش برخورد کردند در فکر فرو مى روند که آیا صلاح بود ما چنین سخنى را بگوییم؟ 🔰در کتاب محجة البیضاء همین مضمون کلام امام(علیه السلام) با شرح بیشترى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که مى فرماید: ⤵️ 🔸زبان مؤمن در پشت قلب (عقل) اوست و هنگامى که اراده کند سخنى بگوید نخست با عقل خود آن را بررسى مى کند سپس بر زبانش جارى مى سازد ولى زبان منافق جلو قلب (عقل) اوست هنگامى که تصمیم به چیزى بگیرد بدون مطالعه بر زبانش جارى مى سازد». 🔰در حدیث دیگرى از امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى خوانیم: 🔶سخنانى که بر زبان هر انسانى جارى مى شود دلیل بر میزان عقل اوست».(1) 🔸نیز در همان کتاب در عبارت کوتاه ترى آمده است: «کَلامُ الرَّجُلِ میزانُ عَقْلِهِ; سخن انسان معیار عقل اوست».(2) 🔷در ادامه همین کلمات قصار در جمله 392 خواهد آمد: «تَکَلَّمُوا تُعْرَفُوا فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ; 🔹سخن بگویید تا شناخته شوید; زیرا شخصیت انسان زیر زبان او پنهان شده است». 💢هرگاه در مورد عبادات و طاعات و گناهان و سیئات دقت کنیم مى بینیم قسمت عمده طاعات با زبان و قسمت مهم گناهان نیز با زبان است، بنابراین زبانى که در اختیار صاحبش نباشد بلاى بزرگى است و به عکس، زبانى که در اختیار عقل انسان باشد منبع برکات و طاعات فراوانى است ✴️نكته: مفهوم واقعى عقل و حمق: ⤵️ ⁉️در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه عقل و حماقت در انسان ها ذاتى ايشان است; نه عاقل را مى توان بر عقلش ستايش كرد و نه احمق را بر حماقتش نكوهش. 📝پاسخ سؤال اين است كه منظور در اينجا عقل و حماقت اكتسابى است. كسى كه ذاتا احمق است در واقع نوعى بيمارى دارد كه در صورت امكان بايد به وسيله ديگران معالجه شود; ولى گاه انسان حماقت را با اراده خود فراهم مى سازد; با نيكان و پاكان و عاقلان و خردمندان معاشرت نمى كند و بر عكس به دنبال هواى نفس مى رود و با افراد نادان و شرور طرح دوستى مى ريزد، تحصيل علم را رها مى كند و با اختيار خود در وادى جهل گام بر مى دارد و هنگامى كه مسئله سرنوشت سازى پيش آيد با اين كه مى تواند تأمل كند، به مشورت بپردازد و از اين و آن نظر بخواهد همه اينها را ترك كرده و بى گدار به آب مى زند و گرفتار غرقاب مى شود. نكوهش حضرت از چنين حماقتى است. 🔰همان گونه كه امام(عليه السلام) در غررالحكم مى فرمايد: 🔸عقل غريزه اى است كه با علم و تجربه افزون مى شود. (و در نقطه مقابل با ترك علم و عدم بهره گيرى از تجارب ضايع مى گردد)». 🔰در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: نگاه كردن در حكمت باعث بارورى عقل انسان است». ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
⚜️⚜️  وَ قَالَ (علیه السلام) لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِي عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا: 🔔و به يكى از يارانش كه بيمار بود فرمود: جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ [مِنْكَ] مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ، فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ، وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِي الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَيْدِي وَ الْأَقْدَامِ. وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّيَّةِ وَ السَّرِيرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةََ. [قال الرضي رحمه الله تعالى و أقول صدق (علیه السلام)، إن المرض لا أجر فيه لأنه ليس من قبيل ما يستحق عليه العوض لأن العوض يستحق على ما كان في مقابلة فعل الله تعالى بالعبد من الآلام و الأمراض و ما يجري مجرى ذلك و الأجر و الثواب يستحقان على ما كان في [مقابل] مقابلة فعل العبد، فبينهما فرق قد بيّنه (علیه السلام) كما يقتضيه علمه الثاقب و رأيه الصائب]. 🟡بيمارى و پاك شدن گناهان (اخلاقى، معنوى): 📜خدا آنچه را كه از آن شكايت دارى (بيمارى) موجب كاستن گناهانت قرار داد، در بيمارى پاداشى نيست امّا گناهان را از بين مى برد، و آنها را چونان برگ پاييزى مى ريزد، و همانا پاداش در گفتار به زبان، و كردار با دست ها و قدم هاست. و خداى سبحان به خاطر نيّت راست، و درون پاك، هر كس از بندگانش را كه بخواهد وارد بهشت خواهد كرد 🔔(سید رضی مى گويد: راست گفت امام على عليه السّلام «درود خدا بر او باد» كه بيمارى پاداشى ندارد، بيمارى از چيزهائى است كه استحقاق عوض دارد، و عوض در برابر رفتار خداوند بزرگ است نسبت به بنده خود، در ناملايمات زندگى و بيمارى ها و همانند آنها، امّا اجر و پاداش در برابر كارى است كه بنده انجام مى دهد. پس بين اين دو تفاوت است كه امام عليه السّلام آن را با علم نافذ و رأى رساى خود، بيان فرمود). ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسیر حکمت 42🔰* 👌🔆بیمارى و ریزش گناهان 📜مطابق این روایت، امام(علیه السلام) هنگامى که یکى از یاران خود را بیمار مى بیند (ضمن احوال پرسى) به او مى فرماید: 🔻«خداوند این درد و بیمارى تو را سبب ریزش گناهانت قرار داد».   🚨این بشارت بزرگى بود که امام(علیه السلام) به آن یار بیمار داد که قطعا سبب شادى او شد، و فشار درد و بیمارى را براى او کاست و روحیه اى را که بیمار براى مبارزه با مرض باید پیدا کند در او دمید.   🔶مى دانیم درد و رنج ها و بلاها و حوادث ناگوار فلسفه ها متعددى دارد; یکى از آن فلسفه ها آمرزش گناهان است; یعنى خداوند مى خواهد بنده ی صالحش را که لغزشى داشته در همین دنیا پاک کند تا حساب او به قیامت نیفتد. ⏪اضافه بر این، انسان در حال بیمارى توجه خاصى به خدا پیدا مى کند و گاه به یاد مرگ مى افتد و از گناهان خود توبه مى کند و همین بیدارى و آگاهى و توبه نیز سبب دیگرى براى ریزش گناهان اوست 💠سپس امام(علیه السلام) در پایان این سخن مى افزاید: 🕋«خداوند سبحان کسانى را از بندگانش که بخواهد (و لایق بداند)، به موجب صدق نیت و پاکى باطن داخل بهشت مى کند». ✴️آن گاه امام راز این نکته را که چرا فرمود: بیمارى سبب سقوط گناهان است و نفرمود: پاداش و اجر دارد، بیان مى کند و مى فرماید: «زیرا بیمارى پاداشى در آن نیست; ولى گناهان را مى ریزد، همچون ریزش برگ درختان» 💎روشن است که پاداش مربوط به عمل است; خواه با زبان انجام گیرد و یا با اعضاى بدن انسان; ولى یک بیمارى ناخواسته که به انسان عارض مى شود کارى نیست که او انجام داده باشد تا خداوند اجر و پاداشى براى او قرار دهد. البته اگر این بیمارى بر اثر اعمال و طاعاتى باشد; مثلا سرباز مجاهدى که به سوى میدان جنگ مى رود، خسته و ناتوان و بیمار گردد این بیمارى که زاییده اطاعات اوست ممکن است اجر داشته باشد، 📌بدیهى است انسان در مشکلات بیش از هر زمان دیگر به یاد خداست مخصوصاً در حال بیمارى که افزون بر یاد خدا به فکر مرگ و معاد و قیامت نیز مى افتد و از گناهان خود توبه مى کند و سعى دارد مسیر زندگى نادرست خویش را اصلاح کند و روشن است که در چنین حالتى دعا به استجابت مقرون تر است. مجموعه این جهات سبب مى شود که گناهان انسان به سبب بیمارى فرو بریزد. ⬇️این نکته نیز شایان توجه است که در بعضى از روایات اجر و ثواب هایى براى بیمارى ذکر شده که منظور از آن همان فرو ریختن گناهان و یا تفضلات الهى به بیماران با ایمانى است که تقصیرى در ابتلاى به بیمارى نداشتند. از بعضى از روایات نیز استفاده مى شود که عباداتى که انسان در حالت سلامت انجام مى داد اگر بر اثر بیمارى ترک شود خداوند از باب تفضل ثواب آنها را براى او مى نویسد. ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
⚜️⚜️  وَ قَالَ (علیه السلام) فِي ذِكْرِ خَبَّابِ بْنِ الْأَرَتِّ: در ياد يكى از ياران، «خبّاب بن أرت» فرمود: [رَحِمَ] يَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الْأَرَتِّ، فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً وَ هَاجَرَ طَائِعاً وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ وَ عَاشَ مُجَاهِداً. 🟡الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى يكى از ياران) (تاريخى، تربيتى): 📜خدا خبّاب بن أرت را رحمت كند، با رغبت مسلمان شد، و از روى فرمانبردارى هجرت كرد، و با قناعت زندگى گذراند، و از خدا راضى بود، و مجاهد زندگى كرد. ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسیر حکمت 43🔰* 👌🔆مجاهدى وارسته 📜امام(علیه السلام) در این گفتار پرمایه خود تعریف و تمجیدى از یکى از مجاهدان اسلام و مسلمانان راستین به نام «خبّاب بن الارتّ» دارد، اوصافى که مى تواند براى همه الگو باشد و از آن پند و اندرز گیرند . 🔶امام علی(علیه السلام) در اینجا پنج وصف مهم براى خبّاب به دنبال طلب رحمت الهى، براى او ذکر مى کند: ✅نخست اسلام وى از روى عشق و علاقه و رغبت است نه از روى ترس و نه از روى طمع و نه به سبب تقلید کورکورانه. ✅وصف دوم اینکه او جزء مهاجران بود و مهاجرتش براى اطاعت خدا صورت گرفت. شاید هجرت بعضى از مکه به مدینه براى ترس از مشرکان یا طمع در آینده ی اسلام بود; ولى این مرد مجاهد تنها به موجب اطاعت خداوند هجرت کرد و مى دانیم هجرت مهاجران فصل جدیدى در تاریخ اسلام گشود، زیرا آنها با انصار مدینه دست به دست هم داده لشکر نیرومندى براى اسلام فراهم شد که در سایه ی آن توانست در مبارزات خود با دشمنان پیروز گردد و حکومت اسلامى به کمک آنها تحقق یابد. ✅سوم اینکه او مرد قانعى بود و زندگى ساده و زاهدانه اى داشت و مى دانیم افراد قانع افرادى عزیز و سربلندند و در برابر ثروتمندان از خدا بى خبر هرگز سر تعظیم فرود نمى آورند. ✴️در حقیقت او در این کار از پیغمبر گرامى اسلام الگو مى گرفت. ✅در چهارمین جمله خشنودى او را از تقدیرات الهى بیان مى کند با این که او دوران هاى سخت و طوفانى اسلام را از نزدیک مشاهده کرد و زجر بسیار کشید و تحمل شدائد نمود; اما با این حال همیشه از خدا راضى بود; راضى از مقدرات الهى و به پاداش هاى نیک. ✅در پنجمین و آخرین توصیف مى فرماید: او در تمام عمر مجاهد بود; در مکه جهادى آمیخته با شکنجه داشت. مشرکان آتش افروختند، او را به پشت بر آتش خواباندند به گونه اى که قسمت زیادى از پشت او سوخت; ولى هرگز از اسلام باز نگشت. ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋ سلام مولای من ، مهدی جان سلامی از ذره به خورشید ... سلامی از فرش به عرش ... سلامی از قفس به پرواز ... سلامی از التهاب به آرامش ... سلامی از طوفان به ساحل ... سلامی از درد به طبیب ... سلامی از رنج به نجات ... ✋سلامی از من به شما ‌مولای غریبم ...
📔 نهج البلاغه بخوانیم ⚜️⚜️  وَ قَالَ (علیه السلام): طُوبَى لِمَنْ ذَكَرَ الْمَعَادَ، وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ، وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ، وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ. 🟡ارزش آخرت گرايى (اخلاقى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: خوشا به حال كسى كه به ياد معاد باشد، براى حسابرسى قيامت كار كند، با قناعت زندگى كند، و از خدا راضى باشد. ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسیر حکمت 44🔰* 👌🔆خوشا به حال چنین کسانی 📜 امام(علیه السلام) در این گفتار پرمعناى خود🔻 به چهار جمله اشاره مى کند و آن را مایه خوشبختى انسان مى داند که جمله ⭕سوم و چهارم آن با حکمت ۴۳ مشترک است. ✅در جمله ی اول و دوم مى فرماید: «خوشا به حال کسى که (پیوسته) به یاد معاد باشد و براى روز حساب عمل کند». 🔶هنگامى که واژه ی معاد گفته مى شود دنیایى در برابر انسان مجسم مى گردد که در آن موازین سنجش اعمال برپاست و نامه هاى اعمال به دست افراد است; گروهى (نیکوکاران) به دست راست و گروهى (بدکاران) به دست چپ; همان نامه عملى که هیچ عمل کوچک و بزرگى از صاحب آن سر نزده مگر این که در آن احصا شده است. 🔷همه از سرنوشت خود نگرانند و اضطراب بر همه حاکم است. تمام اعضاى بدن انسان در آن دادگاه بزرگ گواه بر اعمال او هستند و نیازى به گواهى فرشتگان ثبت اعمال نیست، هرچند آنها نیز گواهى مى دهند. 📣آن کس که چنین دادگاهى را باور داشته باشد و به یاد آن بیفتد به یقین به سراغ گناه و ظلم و فساد نمى رود، زیرا چنین ایمانى انگیزه ی عمل است; 💎عملى پاک و خالى از هرگونه آلودگى و اگر لغزشى از او سر زند به زودى توبه مى کند و به سراغ جبران مى رود. 📌ممکن نیست ایمان به چیزى در دل انسان راسخ باشد و عملى هماهنگ آن انجام ندهد. ✅آن گاه در سومین و چهارمین جمله مى فرماید: «به مقدار کفایت قانع گردد و از خدا راضى باشد». منظور از قانع بودن به مقدار کفایت این است که حداقل لازم زندگى را داشته باشد، زیرا بالاتر از آن خالى از مسئولیت نیست و کمتر از آن خالى از ذلت. 🔸قانع بودن به مقدار کفایت به قدرى اهمیت دارد که در حدیث معروفى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده که با یارانش از بیابانى مى گذشت، ساربانى در آنجا بود، حضرت براى رفع عطش یا براى نیاز به غذا مقدارى شیر از او طلب کردند (البته در برابر وجه) و او بخل ورزید و گفت: آنچه از شیر در پستان و یا در ظرف هاست همه براى صبحانه و شام قبیله است و به دیگرى نمى رسد. 📜پیامبر در حق او دعا کرد:خداوندا مال و فرزندانش را افزایش ده. 🔸بعدا به چوپان دیگرى رسید و همین درخواست را نمود. چوپان نه تنها شیرى را که در ظرف داشت بلکه آنچه در پستان گوسفند بود را نیز دوشید و به عنوان هدیه، با احترام به نزد پیامبر آورد و به آن حضرت تقدیم کرد. 📜پیغمبر در حق او نیز دعا کرد; ولى چنین عرضه داشت: 🤲خداوندا به حد کفاف به او مرحمت کن بعضى از یاران تعجب کردند که چگونه در حق آن بخیل پیغمبر اکرم دعاى فزونى مال و فرزند کرد ولى درباره این مؤمن سخاوتمند دعایى کمتر از آن فرمود. ⁉️از این مطلب سؤال کردند و پیامبر در جواب فرمود: مقدار کم که براى زندگانى انسان کافى باشد بهتر از مقدار فراوانى است که آدمى را از خدا غافل سازد». 🔮منظور از رضایت پروردگار که در سخن پربار بالا به آن اشاره شده همان رضایت از مقدارات خداست چه مطابق میل انسان باشد و چه بر خلاف میل او همان گونه که در حدیثى از امام صادق مى خوانیم: ✴️«برترین طاعت الهى صبر و شکیبایى و رضایت و خشنودى از خداست; چه در امورى که بنده او دوست دارد یا دوست ندارد و هیچ بنده اى از مقدرات الهى در آنچه دوست دارد یا دوست ندارد راضى نیست ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
📔 نهج البلاغه بخوانیم ⚜️⚜️  وَ قَالَ (علیه السلام): لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفِي هَذَا عَلَى أَنْ يُبْغِضَنِي مَا أَبْغَضَنِي، وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ يُحِبَّنِي مَا أَحَبَّنِي؛ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ قُضِيَ، فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ (صلی الله علیه وآله) أَنَّهُ قَالَ: "يَا عَلِيُّ لَا يُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ وَ لَا يُحِبُّكَ مُنَافِقٌ". 🟡راه شناخت مؤمن و منافق (اخلاقى، انسان شناسى، سياسى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: اگر با شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم كه دشمن من شود، با من دشمنى نخواهد كرد، و اگر تمام دنيا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد، دوست من نخواهد شد. و اين بدان جهت است كه قضاى الهى جارى شد، و بر زبان پيامبر امّى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گذشت كه فرمود: «اى على مؤمن تو را دشمن نگيرد، و منافق تو را دوست نخواهد داشت.» ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسیر حکمت 45 🔰* 👌🔆 دوستان و دشمنان واقعى امام علی(ع)  📜امام علی علیه السلام در این سخن حکمت آمیزش به حقیقتى قابل توجه اشاره مى کند که آثارش در طول تاریخ زندگى امام علی علیه السلام دیدنى است. 🔶این حقیقت که مؤمنان هرگز على علیه السّلام را مبغوض نمى دارند و منافقان هرگز او را دوست نخواهند داشت نخست در علم الهى گذشته و مقدر گشته سپس بر لسان پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله جارى شده است.   🔰از این حدیث شریف استفاده مى شود که وجود مبارک امیرمؤمنان على بن ابى طالب علیه السلام با آن معرفت بالا و آن صفات والا، معیار سنجش مؤمن و منافق بود.    🔶مؤمنان که صفات خود را پرتوى از صفات آن بزرگوار مى دیدند به مناسبت تجانس روحى و اعتقادى و اخلاقى به آن حضرت عشق می ورزیدند و منافقان که صفات و اعتقاد خود را در تضاد با صفات و معارف اعتقادى على علیه السلام مشاهده مى کردند بغض و کینه او را در دل مى پروراندند. 🔶امام علیه السلام به کلام پیامبر صلى الله علیه و آله استناد مى جوید و حدیث معروف آن حضرت را بازگو مى کند، زیرا همه مدعى اند که سخن پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله براى آنها قول فصل و آخرین سخن است.  🔶این سخن ادعا نیست بلکه واقعیت است و در طول تاریخ زندگى امام علیه السلام نمونه هاى زنده اى دارد از جمله در داستان ابن ملجم قاتل امام على بن ابى طالب علیه السلام نیز مى خوانیم: هنگامى که ضربه اى بر سر مبارک آن حضرت وارد ساخت او را خدمت على علیه السّلام آوردند. 🔅به او فرمود: اى دشمن خدا مگر من به تو نیکى نکردم؟ 🔅گفت: آرى به من نیکى کردى .    💎فرمود پس چه چیزى باعث شد که این جنایت را انجام دهى؟  🔶گفت: چهل روز شمشیر خود را تیز کردم و از خدا خواستم که به وسیله ی آن بدترین خلق خدا را به قتل برسانم (و چنین شد.)   📜امام(علیه السلام) فرمود:✴️(دعاى تو مستجاب شده است زیرا) تو را با همین شمشیر خواهند کشت و تو بدترین خلق خدايى. 🔰 جالب توجه این که روایات فراوانى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و صحابه ى آن حضرت درباره شناختن مؤمنان با محبت على بن ابى طالب علیه السلام و منافقان با بغض و کینه ی او در کتب معروف اهل سنت و شیعه به طور گسترده نقل شده است. 🔸این بیان را با سخنى از ابن ابى الحدید پایان مى دهیم. او مى گوید: استاد من «ابوالقاسم بلخى» مى گفت: «اخبار صحیحى که اتفاق بر این در نزد راویان اخبار شکى در آن نیست متفق است که پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله به على علیه السلام فرمود: “دشمن نمى دارد تو را جز منافق و دوست نمى دارد تو را جز مؤمن“» ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
⚜️⚜️  وَ قَالَ (علیه السلام): سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ، خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ‏. 🟡ارزش پشيمانى و زشتى غرور زدگى (اخلاقى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: گناهى كه تو را پشيمان كند بهتر از كار نيكى است كه تو را به خود پسندى وا دارد. ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسیر حکمت 46🔰* 👌🔆 بلاى عُجب 📜امام (علیه السلام) در این سخن کوتاه و پرمحتوا به نکته مهمى اشاره مى فرماید🔻 که در سیر و سلوک انسان به سوى خدا بسیار تأثیرگذار است. مى فرماید: «کار بدى که تو را ناراحت (و پشیمان) مى سازد نزد خدا بهتر است از کار نیکى که تو را مغرور مى کند»; دلیل آن روشن است، زیرا انسان معصیت کارى که از عمل زشت خود ناراحت مى شود به سوى پشیمانى و توبه و جبران آن گام بر مى دارد حال آنکه آن کس که از کار نیک خود مغرور مى گردد گامى به سوى ریاکارى بر مى دارد. توبه آثار شوم آن معصیت را مى شوید در حالى که غرور عُجب و ریا از کارهاى نیک، انسان را به پرتگاه گناهان کبیره مى کشاند. 🔰در حدیثى از پیغمبر اکرم مى خوانیم: «مَنْ رَأى أنَّهُ مُسىءٌ فَهُوَ مُحْسِنٌ; کسى که خود را بدکار مى داند او نیکوکار است». به گفته مرحوم مغنیه در فى ظلال نهج البلاغه عکس این مطلب نیز صادق است و آن اینکه گفته شود «مَنْ رَاى إنَّهُ مُحْسِنٌ فَهُوَ مَسىءٌ; 🔴کسى که خود را نیکوکار بداند بدکار است» زیرا عُجب و غرور احسانش را تباه کرده و چه بسا سخنانى که ایمان را نیز از اساس متزلزل سازد. 🔰در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «خداوند متعال به داود وحى فرستاد: 🔸 گنهگاران را بشارت ده و صدیقین (والا مقام) را بیم ده» (داود تعجب کرد و) عرض کرد: اى پروردگار چگونه چنین چیزى ممکن است؟ 🕋خداوند فرمود: گنهکاران (پشیمان و نادم) را بشارت ده که من توبه آنها را مى پذیرم و از گناهانشان صرف نظر مى کنم و صدیقین را بیم ده که از اعمالشان عُجب به خود راه ندهند». 🔰در حدیث دیگرى از آن حضرت چنین آمده است که مى فرماید: دو نفر وارد مسجد شدند یکى عابد بود و دیگرى فاسق اما هنگامى که از مسجد خارج مى شدند فاسق، جزء صدیقان شده بود و عابد از فاسقان. سپس فرمود: این بدان رو است که چون عابد وارد مسجد شد به عبادت خود مى بالید و در این فکر بود و فاسق هنگامى که وارد شد فکرش در پشیمانى بود و پیوسته از گناهان خویش استغفار مى کرد. 🔰این سخن را با حدیث دیگرى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم: خداوند به آن حضرت وحى فرستاد که بعضى از بندگان من در مسیر عبادت تلاش مى کند و شب از خواب خوش و بستر لذت بخش بر مى خیزد و مشغول عبادت مى شود و خود را در عبادت من به سختى و تعب مى اندازد. گاه من او را یک شب یا دو شب گرفتار خواب مى کنم تا در مسیر صحیح گام بردارد، زیرا هنگامى که به خواب مى رود و صبح بیدار مى شود نسبت به خود خشمگین است و خود را سرزنش مى کند و اگر او را در آنچه از عبادت من مى خواهد آزاد بگذارم، چه بسا عُجب و خودپسندى به او عارض شود و از این راه حالتى به او دست دهد که هلاکش در آن است. ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
⚜️⚜️  وَ قَالَ (علیه السلام): قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ. 🟡شناخت ارزش ها (اخلاقى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: ارزش مرد به اندازه همّت اوست، و راستگويى او به ميزان جوانمردى اش، و شجاعت او به قدر ننگى است كه احساس مى كند، و پاكدامنى او به اندازه غيرت اوست. ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسیر حکمت 47🔰* 👌🔆 چهار فضیلت مهم اخلاقى 📜امام علی(علیه السلام) در این چند جمله ی حکیمانه به رابطه ی چهار موضوع مهم با چهار موضوع دیگر از صفات انسانى اشاره فرموده است.🔻 ✅نخست مى فرماید: «ارزش هر کس به اندازه همت اوست». 🔹منظور از همّت، تصمیماتى است که انسان براى انجام کارهاى مهم مى گیرد و به دنبال آن تلاش مى کند. هر اندازه این تصمیمات والاتر و این تلاش ها گسترده باشد همت انسان بلندتر است 🔻 و این که امام مى فرماید: ارزش هر کسى به اندازه همت اوست براى آن است که اشخاص والا همت معمولاً تلاش مى کنند تا به مقامات عالى برسند پس نباید ارزش وجودى ظاهرى آنها را امروز ملاحظه کرد بلکه آن نیروى نهفته در درون آنها که نامش همّت است باید مقیاس و معیار شمرده شود. ✅در دومین جمله ی پرمعناى خود مى فرماید: «راستگویى و صداقتِ هر کس به اندازه شخصیت اوست». زیرا انسان با شخصیت این کار را براى خود ننگ مى داند که به دیگران دروغ بگوید. ✴️اضافه بر این، غالبا دیده شده است که دروغ ها بعد از مدتى فاش مى گردد; انسان با شخصیت حاضر نمى شود کارى انجام دهد که در آینده آبروى او را ببرد. ✅سپس در سومین سخن حکمت آمیز خود مى فرماید: «شجاعت هر کس به اندازه بى اعتنایى او (به ارزش هاى مادى) است». 🔻روشن است وابستگى هاى انسان به مقام و مال و شهوات دنیا از شجاعت او مى کاهد و او را به اسارت مى کشاند; اما هنگامى که خود را از این امور آزاد سازد، با شجاعت حرف خود را مى زند و راه خود را مى پیماید و در برابر کسى ذلیلانه سر تعظیم فرو نمى آورد و با توکل بر خدا در برابر حوادث سخت مى ایستد. ✅آن گاه امام علی(علیه السلام) در چهارمین و آخرین سخن حکیمانه اش مى فرماید: «عفت هر کس به اندازه غیرت اوست». 🔔 «غیرت» به گفته ی بعضى از شارحان نهج البلاغه عبارت از انزجار طبیعى انسان نسبت به تصور شرکت دیگران در امورى است که مورد علاقه اوست و به تعبیر دیگر غیرت به معناى حفظ ارزش هاى مربوط به خود و جلوگیرى از تجاوز دیگران به حریم اوست که غالباً در عرف ما در امور ناموسى به کار مى رود. ⭕بدیهى است کسى که نسبت به نوامیس خود غیرت دارد هرگز حاضر نمى شود به نوامیس دیگران چشم خیانت بدوزد، بنابراین هر اندازه غیرت انسان بیشتر باشد عفت او هم بیشتر خواهد بود.  🔸گرچه عفت و غیرت هر دو غالباً در عرف امروز ما بیشتر در مسائل ناموسى به کار مى رود; 👈ولى از نظر ارباب لغت و علماى اخلاق، هر دو معنایى وسیع دارند: «عفت» به معناى خوددارى و حالت انزجار از ملاحظه صحنه هاى زشت و «غیرت» هرگونه اهتمام و دفاع از حقوق الهى و انسانى خویش است و بعید نیست که منظور از امام(علیه السلام)از جمله ی بالا همان معناى وسیع کلمه در هر دو مورد باشد. ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ سلام اى گل نرگس، اى كه شيرين ترين انتظار، انتظار توست و بهترين منتظر، منتظر توست مى توانم در يك كلمه پر معنا بگويم گر عشقى هست و عاشقى نام تو معشوق و من عاشق و شيفته توأم اَلَّلهُم‌ عجِّل‌‌ لِوَلیِک الفرَج🌷
⚜️⚜️  وَ قَالَ (علیه السلام): الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ، وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْيِ، وَ الرَّأْيُ بِتَحْصِينِ الْأَسْرَارِ. 🟡راز دارى و پيروزى (اخلاقى، سياسى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: پيروزى در دورانديشى، و دور انديشى در به كار گيرى صحيح انديشه، و انديشه صحيح به راز دارى است. ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسیر حکمت 48🔰* 👌🔆راه پیروزى امام(علیه السلام) 📜در این گفتار حکیمانه و پرمایه در سه جمله کوتاه رمز پیروزى را در کارها بیان مى کند.🔻 1️⃣ نخست مى فرماید: «پیروزى در گرو تدبیر است»; (الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ). «حَزْم» که به معناى دوراندیشى و مطالعه عواقبِ کار است، یکى از مهم ترین عوامل پیروزى است، زیرا افراد سطحى نگر که گرفتار روزمرّگى هستند در برابر حوادث پیش بینى نشده به زودى به زانو در مى آیند و رشته کار از دستشان بیرون مى رود و شکست مى خورند. 🔰در حدیثی در غررالحکم امام مى فرماید: کسى که حزم و دوراندیشى بر گیرد پیروز مى گردد و کسى که آن را ضایع کند به هلاکت مى افتد». 2️⃣سپس امام(علیه السلام) در جمله دوم مى فرماید: «حزم و دوراندیشى در گرو به کار گرفتن فکر است»; (وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَهِ الرَّأْیِ). «اجاله» به معناى جولان دادن و «رأى» به معناى فکر است و منظور از جولان دادن فکر این است که انسان همچون اسب سوارى که در تمام اطراف میدان نبرد، قبل از شروع گردش مى کند تا از نقاط ضعف و قوت با خبر شود، باید در مسائل مهم نیز چنین کند. ◀️و تمام جوانب یک مسئله را از خوب و بد بدون اغماض بررسى کند تا بتواند تصمیم صحیح بگیرد. 📜 شخصى به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) عرض کرد: اى رسول خدا! به من سفارشى کن. فرمود: اگر بگویم مى پذیرى؟ عرض کرد: آرى! 💠پیامبر این جمله را سه بار تکرار کرد و در هر سه بار آن مرد گفت: آرى اى رسول خدا! 📜پیامبر فرمود: من به تو سفارش مى کنم هنگامى که تصمیم بر انجام کارى گرفتى در عاقبت آن بیندیش اگر کار صحیحى بود انجام ده و اگر گمراهى بود از آن خوددارى کن». ✴️به یقین حزم و دوراندیشى ایجاب مى کند که انسان افزون بر استفاده از فکر خویش، از افکار دیگران نیز بهره بگیرد، 🔰همان گونه که در حدیثى از امام باقر(علیه السلام)مى خوانیم که فرمود: «از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پرسیدند حزم و دوراندیشى چیست؟ فرمود: مشورت با صاحب نظران و پیروى از آنها». گاه براى رسیدن به پیروزى باید از نقشه پیچیده و مختلفى استفاده کرد که آگاهى دشمن بر آن سبب نابود شدن وى است، 3️⃣از این رو امام(علیه السلام) در سومین و آخرین جمله حکمت آمیز فوق مى فرماید: «تفکر صحیح در گرو نگه دارى اسرار است»; (وَ الرَّأْیُ بِتَحْصِینِ الاَْسْرَارِ). 🔰در حدیث دیگرى که از امام(علیه السلام) در غررالحکم نقل شده مى خوانیم: ◀️ راز تو اسیر توست; اما اگر آن را افشا کردى تو اسیر آن مى شوى». 🔰در حدیث دیگرى از امام جواد(علیه السلام) آمده است: 🔔اظهار کردن چیزى (سرى از اسرار) پیش از آنکه مستحکم شود و به نتیجه برسد موجب فساد آن است». 🔰از بعضى روایات معصومین استفاده مى شود که اسرارتان را حتى به همه دوستان هم نگویید، زیرا احتمال تغییر حالت در آنان وجود دارد. 🔰امام صادق(علیه السلام)مى فرماید: « اسرارت را حتى به دوستت مگو مگر در آنجا که اگر دشمن تو بر آن سر آگاه شود ضررى به تو نمى رساند، زیرا دوست ممکن است روزى به صورت دشمن درآید». ✴️گفتنى است که انسان گاهى سر خود را براى دوست مطمئنى بیان مى کند غافل از آنکه آن دوست نیز ممکن است دوست مطمئن دیگرى داشته باشد و سومى نیز به همین صورت، ناگاه متوجه مى شود که اسرارش همه جا بر سر زبان هاست. از این رو شاعر پرمایه، سعدى شیرازى مى گوید: به دوست گرچه عزیز است راز دل مگشاى ❤️ که دوست نیز بگوید به دوستان عزیز! ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
⚜️⚜️  وَ قَالَ (علیه السلام): احْذَرُوا صَوْلَةَ الْكَرِيمِ إِذَا جَاعَ، وَ اللَّئِيمِ إِذَا شَبِعَ. 🟡شناخت بزرگوار و پست فطرت (اخلاقى، اجتماعى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: از يورش بزرگوار به هنگام گرسنگى، و از تهاجم انسان پست به هنگام سيرى، بپرهيز. ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄
*🔰شرح و تفسیر حکمت 49🔰* 👌🔆حمله هاى خطرناک 📜امام علی(علیه السلام) در این کلام حکمت آمیزش به یکى از تفاوت هاى میان افراد با شخصیت و بزرگوار و افراد پست و بى ارزش اشاره مى کند و مى فرماید:🔻 «بترسید از حمله افراد با شخصیت به هنگام نیاز و گرسنگى و از حمله افراد پست به هنگام سیرى».  ✴️در این که منظور از گرسنگى و سیرى در این عبارت حکیمانه معناى کنایى آن مراد است یا معناى حقیقى در میان مفسران نهج البلاغه گفت و گو است.  ⭕جمعى گرسنگى را کنایه از هرگونه نیاز و یا تحت فشار و ظلم واقع شدن دانسته اند بدین ترتیب معناى جمله چنین مى شود:    🔶افراد بزرگوار و با شخصیت تنها هنگامى دست به حمله مى زنند که به آنها ستم شود و یا نیاز مبرم براى ادامه حیات پیدا کنند که در این صورت براى گرفتن حق خود و دفاع در مقابل ظالمان غیرت آنها به جوش مى آید و حمله جانانه اى مى کنند; ولى لئیمان هنگامى که به نوایى برسند و بر مراد خویش سوار گردند طغیان مى کنند و افراد بى گناه را مورد حمله قرار مى دهند همچون حیوانات درنده اى که پس از سیرى، مست مى شوند. 🔅در حالى که بعضى دیگر معتقدند «جُوع» در اینجا به همان معناى حقیقى یعنى گرسنگى است و «شَبَع» به معناى سیرى است و آن را اشاره به این نکته مى دانند که افراد شجاع و با شخصیت پیش از رفتن به میدان نبرد کمتر غذا مى خوردند مبادا ضربه اى بر شکم آنها وارد شود و غذا بیرون ریزد و موجب سرافکندگى آنان شود; ولى لئیمان چنین نیستند و در هر حال تفسیر اول مناسب تر به نظر مى رسد. ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄ 📚نهج البلاغه ای شویم▪🌸▪👇 🔶 @nahjolbalaghe5 ┄┅═✧❁📚🔶📚❁✧═┅┄