eitaa logo
کانال نهج البلاغه
129 دنبال‌کننده
729 عکس
559 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ متفاوت شب یلدا السلام علیک یا اباصالح المهدی ♥️
02.Baqara.160.mp3
1.04M
تفسیر سوره بقره آیه ۱۶۰ توسط استاد قرائتی
عظمت و قدرت خداوند سُبْحَانَكَ مَا أَعْظَمَ شَأْنَكَ، سُبْحَانَكَ مَا أَعْظَمَ مَا نَرَى مِنْ خَلْقِكَ وَ مَا أَصْغَرَ كُلَّ عَظِيمَةٍ فِي جَنْبِ قُدْرَتِكَ، وَ مَا أَهْوَلَ مَا نَرَى مِنْ‏ مَلَكُوتِكَ وَ مَا أَحْقَرَ ذَلِكَ فِيمَا غَابَ عَنَّا مِنْ سُلْطَانِكَ، وَ مَا أَسْبَغَ نِعَمَكَ فِي الدُّنْيَا وَ مَا أَصْغَرَهَا فِي نِعَمِ الْآخِرَةِ. (پروردگارا!) پاک و منزّهى! چه بزرگ است مقام تو. (بازهم) منزّهى! چه بزرگ است آنچه را که از آفريده هايت مى بينيم و چه کوچک است هر بزرگى در برابر قدرت و عظمت تو، و چه باشکوه است آنچه را از ملکوتت مشاهده مى کنيم. (با اين حال،) چقدر ناچيز است آنچه را مى بينيم، در برابر آنچه از قلمرو حکومتت از ما پنهان است! چه قدر نعمت هاى دنيايت فراوان و پراهميّت است و چه کوچک است اين نعمت ها در برابر نعمت هاى آخرتت.
دعا در دفع نيرنگ دشمنان و برگرداندن اذيت و آزار آنان فَابْتَدَأْتَنِي بِنَصْرِكَ ، وَ شَدَدْتَ أَزْرِي بِقُوَّتِكَ ، ثُمَّ فَلَلْتَ لِي حَدَّهُ ، وَ صَيَّرْتَهُ مِنْ بَعْدِ جَمْعٍ عَدِيدٍ وَحْدَهُ ، وَ أَعْلَيْتَ كَعْبِي عَلَيْهِ ، وَ جَعَلْتَ مَا سَدَّدَهُ مَرْدُوداً عَلَيْهِ ، فَرَدَدْتَهُ لَمْ يَشْفِ غَيْظَهُ ، وَ لَمْ يَسْكُنْ غَلِيلُهُ ، قَدْ عَضَّ عَلَى شَوَاهُ وَ أَدْبَرَ مُوَلِّياً قَدْ أَخْلَفَتْ سَرَايَاهُ. (پروردگارا) پیش از آن‌که از تو یاری بخواهم، بی‌مقدّمه به یاری‌ام برخاستی؛ و پشتم را به نیرویت محکم کردی؛ سپس سطوت و صولت و تندی و تیزی دشمن را شکستی و پس از آن‌که در میان عدّه‌ای انبوه و افرادی فراوان جا داشت، تنهایش گذاشتی؛ و مرا بر او قدرت و برتری دادی؛ و آنچه را به سوی من نشانه رفته بود، به خودش برگرداندی؛ و او را از عرصه‌گاه جنگِ بر ضد من بازگرداندی؛ در حالی که خشمش بهبودی نیافت و کینه‌اش آرام نشد و سرانگشتانش را به دندان گزید و رخ برتافت و به میدان جنگ پشت کرد؛ در حالی که سپاهیانش از آنچه وعده‌اش داده بودند، تخلّف کردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وصف ملئکه مِنْ مَلَائِكَةٍ أَسْكَنْتَهُمْ سَمَاوَاتِكَ وَ رَفَعْتَهُمْ عَنْ أَرْضِكَ هُمْ أَعْلَمُ خَلْقِكَ بِكَ وَ أَخْوَفُهُمْ لَكَ وَ أَقْرَبُهُمْ مِنْكَ لَمْ يَسْكُنُوا الْأَصْلَابَ وَ لَمْ يُضَمَّنُوا الْأَرْحَامَ وَ لَمْ يُخْلَقُوا مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ وَ لَمْ يَتَشَعَّبْهُمْ رَيْبُ الْمَنُونِ وَ إِنَّهُمْ عَلَى مَكَانِهِمْ مِنْكَ وَ مَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَكَ وَ اسْتِجْمَاعِ أَهْوَائِهِمْ فِيكَ وَ كَثْرَةِ طَاعَتِهِمْ لَكَ وَ قِلَّةِ غَفْلَتِهِمْ عَنْ أَمْرِكَ لَوْ عَايَنُوا كُنْهَ مَا خَفِيَ عَلَيْهِمْ مِنْكَ لَحَقَّرُوا أَعْمَالَهُمْ وَ لَزَرَوْا عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَعَرَفُوا أَنَّهُمْ لَمْ يَعْبُدُوكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ لَمْ يُطِيعُوكَ حَقَّ طَاعَتِكَ. از جمله مخلوقات تو فرشتگانى هستند که آنها را در آسمان هاى خود سکونت بخشيدى و از زمينت بالا بردى. آنها از همه آفريده هاى تو نسبت به تو آگاهترند، و پيش از همه، از تو خائفند، و از همه به تو نزديکتر. آنها هرگز در صُلب پدران قرار نداشته و رحم مادران آنها را در برنگرفته، از آبى پَست، آفريده نشده، و حوادث زمان و مرگ و ميرها آنها را از يکديگر جدا نساخته است; ولى آنان با اين مقام قرب که نسبت به ساحت مقدّست دارند و منزلتى که نزد تو يافته اند و عشق و علاقه اى که تنها به تو دارند و طاعات فراوانى که براى تو انجام مى دهند و از فرمان تو کمتر غفلت مى کنند، با اين همه، هرگاه آنچه را از عظمت تو بر آنها پوشيده است مشاهده مى کردند، اعمال خويش را حقير مى شمردند و بر خود عيب مى گرفتند (و آن را شايسته مقام تو نمى دانستند) و به خوبى مى فهميدند که حقّ عبادتت را هرگز انجام نداده اند و آن گونه که سزاوار مقام توست، اطاعت ننموده اند.
دعا در دفع نيرنگ دشمنان و برگرداندن اذيت و آزار آنان وَ كَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَانِي بِمَكَايِدِهِ ، وَ نَصَبَ لِي شَرَكَ مَصَايِدِهِ ، وَ وَكَّلَ بِي تَفَقُّدَ رِعَايَتِهِ ، وَ أَضْبَأَ إِلَيَّ إِضْبَاءَ السَّبُعِ لِطَرِيدَتِهِ انْتِظَاراً لِانْتِهَازِ الْفُرْصَةِ لِفَرِيسَتِهِ ، وَ هُوَ يُظْهِرُ لِي بَشَاشَةَ الْمَلَقِ ، وَ يَنْظُرُنِي عَلَى شِدَّةِ الْحَنَقِ. و چه بسیار متجاوزی که با حیله‌هایش به حقوق من تجاوز کرد و دام‌های شکارش را برایم نهاد و مراقبت و نگهبانی‌اش را بر من گماشت و چون درنده‌ای که به انتظار به دست آوردن فرصت، برای شکار کردن صیدش کمین کند، در کمین من نشست؛ در حالی که خوش‌رویی چاپلوسانه را برایم آشکار می‌کند و با شدّت خشم مرا می‌پاید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلبستگی به دنیا سُبْحَانَكَ خَالِقاً وَ مَعْبُوداً بِحُسْنِ بَلَائِكَ عِنْدَ خَلْقِكَ، خَلَقْتَ دَاراً وَ جَعَلْتَ فِيهَا مَأْدُبَةً مَشْرَباً وَ مَطْعَماً وَ أَزْوَاجاً وَ خَدَماً وَ قُصُوراً وَ أَنْهَاراً وَ زُرُوعاً وَ ثِمَاراً، ثُمَّ أَرْسَلْتَ دَاعِياً يَدْعُو إِلَيْهَا فَلَا الدَّاعِيَ أَجَابُوا وَ لَا فِيمَا رَغَّبْتَ رَغِبُوا وَ لَا إِلَى مَا شَوَّقْتَ إِلَيْهِ اشْتَاقُوا، أَقْبَلُوا عَلَى جِيفَةٍ قَدِ افْتَضَحُوا بِأَكْلِهَا وَ اصْطَلَحُوا عَلَى‏ حُبِّهَا، وَ مَنْ عَشِقَ شَيْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ، فَهُوَ يَنْظُرُ بِعَيْنٍ غَيْرِ صَحِيحَةٍ وَ يَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَيْرِ سَمِيعَةٍ. (خداوندا) خالق و معبودى هستى پاک و منزّه! تو را (به خاطر نعمت هايى که به آفريدگان عطا کرده اى) تنزيه و ستايش مى کنم! سرايى بزرگ آفريده اى (به نام سراى آخرت) که در آن انواع نعمت ها را قرار داده اى: آشاميدنى ها، خوردنى ها، همسران، خدمتکاران، کاخ ها، نهرها، درختان بارور و ميوه ها. سپس دعوت کننده اى فرستاده اى که مردم را به سوى آن همه نعمت فرا خواند; ولى نه دعوت او را اجابت کردند و نه به آنچه ترغيب فرموده اى، اظهار علاقه نمودند و نه به آنچه تشويق نموده اى مشتاق شدند; (بلکه) به مردارى روى آوردند که با خوردن آن رسوا گشته اند، و (عجب اينکه) در محبّت و دوستى آن با هم توافق کرده اند. آرى! هر کس به چيزى عشق ورزد چشم او را ناتوان و قلب و فکر او را بيمار مى سازد; در نتيجه با چشمى معيوب (به همه چيز) مى نگرد و با گوشى ناشنوا مى شنود.
دعا در دفع نيرنگ دشمنان و برگرداندن اذيت و آزار آنان فَلَمَّا رَأَيْتَ يَا إِلَهِي تَبَاركْتَ وَ تَعَالَيْتَ دَغَلَ سَرِيرَتِهِ ، وَ قُبْحَ مَا انْطَوَى عَلَيْهِ ، أَرْكَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِي زُبْيَتِهِ ، وَ رَدَدْتَهُ فِي مَهْوَى حُفْرَتِهِ ، فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِيلًا فِي رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِي كَانَ يُقَدِّرُ أَنْ يَرَانِي فِيهَا ، وَ قَدْ كَادَ أَنْ يَحُلَّ بِي لَوْ لَا رَحْمَتُكَ مَا حَلَّ بِسَاحَتِهِ. ای خدای من! پربرکت و بلند مرتبه‌ای؛ هنگامی‌که فساد باطن و زشتی آنچه را در دل و اندیشه (دشمن)، دیدی؛ او را با مغز در آن گودالی که برای شکار کنده بود، در انداختی؛ و در پرتگاه حفره‌اش در افکندی؛ تا پس از سرکشی‌اش، با خواری و خفت در بند دامی که فکر می‌کرد مرا در آن ببیند، گرفتار شد؛ و اگر رحمت تو نبود، آنچه بر سر او آمد، نزدیک بود به سر من آید.