┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
📣 (از نوف بكالی نقل شد كه امام علیه السلام در سال ٤٠ هجری در اواخر عمر خود در شهر كوفه بر روی تخته سنگی كه جعده بن هيبره مخزومی برای او نصب كرد ايستاد و اين سخنرانی را ايراد كرد، در حالیكه پيراهنی خشن از پشم بر تن داشت و شمشيری با بندی از ليف خرما به گردن آويخته و بر پاهای مباركش، كفشی از ليف خرما داشت و بر پیشانی او پینه از کثرت سجود آشکار بود، فرمود:)
1️⃣ ستايش پروردگار سبحان
ستايش خداوندی را سزاست که سرانجام خلقت و پايان کارها به او باز می گردد. خدا را بر احسان بزرگش و برهان آشکار و فراوانی فضل و آنچه بدان بر ما منّت نهاده است می ستائيم، ستايشی که حقِّ او را اداء کند و شکر شايسته او را به جا آورد، به ثواب الهی ما را نزديک گرداند و موجب فراوانی نيکی و احسان او گردد. از خدا ياری می طلبيم، ياری خواستن کسی که به فضل او اميدوار و به بخشش او آرزومند و به دفع زيانش مطمئن و به قدرت او معترف و به گفتار و کردار پروردگار اعتقاد دارد. به او ايمان می آوريم، ايمان کسی که با يقين به او اميدوار و با اعتقاد خالص به او توجّه دارد و با ايمانی پاک در برابرش کرنش می کند و با اخلاص به يگانگی او اعتقاد دارد و با ستايش فراوان خدا را بزرگ می شمارد و با رغبت و تلاش به او پناهنده می شود.
2️⃣ راههای خداشناسی
خدا از کسی متولّد نشد تا در عزّت و توانايی دارای شريک باشد. فرزندی ندارد تا وارث او باشد. وقت و زمان از او پيشی نگرفت و زيادی و نقصان در او راه ندارد. خدا با نشانه های تدبير استوار و خواسته های حکيمانه در خلق نظام احسن، در برابر عقل ها آشکارا جلوه کرده است. از نشانه های آفرينش او خلقت آسمان های پابرجا، بدون ستون و تکيه گاه است. آسمان ها را به اطاعت خويش دعوت و آنها بدون درنگ اجابت کردند. اگر اقرار آسمان ها به پروردگاری او و اعترافشان در اطاعت و فرمانبرداری از او نبود، هرگز آسمان ها را محلّ عرش خويش و جايگاه فرشتگان و بالا رفتن سخنان پاک و اعمال نيک و صالح بندگانش قرار نمی داد. ستارگان را نشانه های هدايت گر بيابان ماندگانِ سرگردان قرار داد، تا به وسيله آنها راهنمايی شوند، ستارگانی که پرده های تاريکِ شب، مانع نورافشانی آنها نمی گردد و نمی تواند از نورافشانی و تلألو ماه در دل آسمان جلوگيری کند. پس پاک است خدايی که پوشيده نيست بر او سياهی تيره و تار بر روی ناهمواری های زمين و نه در قلّه های کوتاه و بلند کوه ها و نه غرّش رعد در کرانه آسمان و نه درخشش برق در لابلای ابرها و نه وزش بادهای تند و طوفان و نه ريزش برگ ها بر اثر بارش باران و نه محلِّ سقوط قطرات باران و نه مسير کشيده شدن دانه ها به وسيله مورچگان و نه غذاهای کوچکِ ناديدنی پشه ها و نه آنچه که در شکم حيوانات مادّه در حال رشد است (خدا به همه آنها آگاه است).
3️⃣ خداشناسی
حمد و سپاس خداوندی را سزاست که همواره وجود داشت، پيش از آن که کرسی يا عرش، آسمان يا زمين، جن يا انس، پديد آيند. خداوندی که ذات او را فکرها و عقل های ژرف انديش نمی توانند بشناسند و با نيروی انديشه نمی توانند اندازه ای برای او تصوّر کنند. هيچ سؤال کننده ای او را به خود مشغول نسازد و فراوانی عطا و بخشش از دارايی او نکاهد، برای ديدن به چشم مادّی نياز ندارد و در مکانی محدود نمی شود. همسر و همتايی ندارد و با تمرين و تجربه نمی آفريند و با حواس درک نشود و با مردم مقايسه نگردد. خدايی که بدون اعضاء و جوارح و زبان و کام با حضرت موسی(علیه السلام) سخن گفت و آيات بزرگش را به او شناساند. ای کسی که برای توصيف کردن پروردگارت به زحمت افتاده ای! اگر راست می گويی جبرييل و ميکاييل و لشکرهای فرشتگان مقرّب را وصف کن، که در بارگاه قدس الهی سرفرود آورده اند و عقل هايشان در توصيف بهترين آفريننده، سرگردان و درمانده است. تو چيزی را می توانی با صفات آن درک کنی که دارای شکل و اعضاء و جوارح و دارای عمر محدود و أجَلِ معيّن باشد. پس جز الله خدايی نيست که هر تاريکی را به نور خود روشن کرد و هرچه را که جز به نور او روشن بود، به تاريکی کشاند.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه182
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
4️⃣ سفارش به تقوی و پندپذيری از تاريخ
ای بندگان خدا! شما را به پرهيزکاری و ترس از خدايی سفارش می کنم که بر شما جامه ها پوشانيد و وسايل زندگی شما را فراهم کرد. اگر راهی برای زندگی جاودانه وجود می داشت، يا از مرگ گريزی بود، حتماً سليمان بن داوود(علیه السلام) چنين می کرد، او که خداوند، حکومت بر جنّ و انس را همراه با نبوّت و مقام بلند قرب و منزلت در اختيارش قرار داد. امّا آنگاه که پيمانه عمرش لبريز و روزی او تمام شد، تيرهای مرگ از کمان های نيستی بر او باريدن گرفت و خانه و ديار از او خالی گشت، خانه های او بی صاحب ماند و ديگران آنها را به ارث بردند. مردم! برای شما در تاريخ گذشته درس های عبرت فراوان وجود دارد، کجايند عمالقه و فرزندانشان؟ «پادشاهان عرب در يمن و حجاز» کجايند فرعون ها و فرزندانشان؟ کجايند مردم شهر رَس «درخت پرستانی که طولانی حکومت کردند» آنها که پيامبران خدا را کشتند و چراغ نورانی سنّت آنها را خاموش کردند و راه و رسم ستمگران و جبّاران را زنده ساختند؟ کجايند آنها که با لشکرهای انبوه حرکت کردند و هزاران تن را شکست دادند، سپاهيان فراوانی گرد آوردند و شهرها ساختند؟
5️⃣ وصف حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشريف)
زِرِه دانش بر تن دارد و با تمامی آداب و با توجّه و معرفت کامل آن را فرا گرفته است. حکمت، گمشده اوست که همواره در جستجوی آن می باشد و نياز اوست که برای به دست آوردنش می پرسد. در آن هنگام که اسلام غروب می کند و چونان شتری در راه مانده ،دُم خود را به حرکت در آورده، گردن به زمين می چسباند. او پنهان خواهد شد (دوران غيبت صغری و کبری) او باقيمانده حجّت های الهی و آخرين جانشين از جانشينان پيامبران است.
6️⃣ پند و اندرز ياران
ای مردم! من پند و اندرزهايی که پيامبران در ميان امّت های خود داشتند، در ميان شما نشر دادم و وظائفی را که جانشينان پيامبران گذشته در ميان مردم خود به انجام رساندند تحقّق بخشيدم. با تازيانه شما را ادب کردم، نپذيرفتيد، به راه راست نرفتيد و با هشدارهای فراوان شما را خواندم ولی جمع نشديد. شما را به خدا، آيا منتظريد رهبری جز من با شما همراهی کند و راه حق را به شما نشان دهد؟ آگاه باشيد! آنچه از دنيا روی آورده بود پشت کرد و آنچه پشت کرده بود روی آورد و بندگان نيکوکار خدا آماده کوچ کردن شدند و دنيای اندک و فانی را با آخرت جاويدان تعويض کردند.
7️⃣ ياد ياران شهيد
"آری! آن دسته از برادرانی که در جنگ صفّين خونشان ريخت هيچ زيانی نکرده اند، گرچه امروز نيستند تا خوراکشان غم و غصّه و نوشيدنی آنها خونابه دل باشد. به خدا سوگند! آنها خدا را ملاقات کردند، که پاداش آنها را داد و پس از دوران ترس، آنها را در سرای امن خود جايگزين فرمود. کجا هستند برادران من که بر راه حق رفتند و با حق در گذشتند؟ کجاست عمّار؟ و کجاست پسر تيهان؟ (مالک بن تيهان انصاری) و کجاست ذوالشّهادتين؟ و کجايند همانند آنان از برادرانشان که پيمان جانبازی بستند و سرهايشان را برای ستمگران فرستادند؟ (پس دست به ريش مبارک گرفت و زمانی طولانی گريست و فرمود:) دريغا! از برادرانم که قرآن را خواندند و بر اساس آن قضاوت کردند، در واجبات الهی انديشه کرده و آنها را برپا داشتند، سنّت های الهی را زنده و بدعت ها را نابود کردند، دعوت جهاد را پذيرفته و به رهبر خود اطمينان داشته و از او پيروی کردند. (سپس با بانگ بلند فرمود:) جهاد! جهاد! بندگان خدا! من امروز لشکر آماده می کنم، کسی که می خواهد به سوی خدا رود همراه ما خارج شود.
نوف گفت: برای حسين(علیه السلام) ده هزار سپاه و برای قيس بن سعد ده هزار سپاه و برای ابو ايّوب ده هزار سپاه قرار داد و برای ديگر فرماندهان نيز سپاهی معيّن کرد و آماده بازگشت به صفّين بود که قبل از جمعه، ابن ملجم ملعون به امام ضربت زد و لشکريان به خانه ها بازگشتند و ما چون گوسفندانی بوديم که شبان خود را از دست داده و گرگ ها از هر سو برای آنان دهان گشوده بودند."
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه182
┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀✨🌺✨❀✿┅┅┄┄
📣(در سال ٣٨ هجری در آستانه جنگ نهروان، امام علیه السلام فردی را فرستاد تا گروهی از کوفیان که قصد ملحق شدن به لشکر خوارج را داشتند و ترسناک بودند بپاید.از او پرسید:《ایمن شدند و بر جای ماندند یا ترسیدند و فرار کردند؟》 مرد گفت:《ترسیدند و به خوارج پیوستند》فرمود:)
🔹نكوهش فريب خوردگان از خوارج
🔻از رحمت خدا دور باشند. چونان قوم ثمود، آگاه باشيد! اگر نيزه ها به سوی آنان راست شود و شمشيرها بر سرشان فرود آيد، از گذشته خود پشيمان خواهند شد. امروز شيطان آنها را به تفرقه دعوت کرد، و فردا از آنها بيزاری می جويد، و از آنها کنار خواهد کشيد. همين ننگ آنان را کافی است که از هدايت گريختند و در گمراهی و کوری فرو رفتند، راه حق را بستند، و در حيرت و سرگردانی ماندند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه181
┄┄┅┅✿❀✨🌺✨❀✿┅┅┄┄
📣در سال ٣٨ هجری جهت کمک به محمدبن ابی بکر در مصر در نکوهش یاران، ایراد فرمود
1⃣نكوهش كوفيان
🔻خدا را بر آنچه که خواسته و هرکار که مقدّر فرمود ستايش می کنم، و او را بر اين گرفتار شدنم به شما کوفيان می ستايم. ای مردمی که هرگاه فرمان دادم، اطاعت نکرديد و هر زمان شما را دعوت کردم، پاسخ نداديد، هرگاه شما را مهلت می دهم در بيهودگی فرو می رويد، و درهنگامه جنگ سُست و ناتوانيد، اگر مردم اطراف امام خود جمع شوند، طعنه زده و اگر شما را برای حلِّ مشکلی بخوانند، سر باز می زنيد. پدر مباد دشمنان شما را! برای پيروزی منتظر چه چيزی هستيد؟ چرا برای گرفتن حقِّ خود جهاد نمی کنيد؟ آيا در انتظار مرگ يا ذلّت هستيد؟ به خدا سوگند! اگر مرگ من فرا رسد - که حتماً خواهد رسيد - بين من و شما جدايی خواهد افتاد، در حالی که من از همنشينی با شما ناراحت، و حضورتان برای من بی فايده بود.
2⃣ علل سقوط و انحطاط فكری كوفيان
🔻خدا خيرتان دهد، آيا دينی نيست که شما را گرد آورد؟ آيا غيرتی نيست که شما را برای جنگ با دشمن بسيج کند؟ شگفت آور نيست که معاويه انسان های جفاکار پَست را می خواند و آنها بدون انتظار کمک و بخششی، از او پيروی می کنند! و من شما را برای ياری حق می خوانم، در حالی که شما بازماندگان اسلام، و يادگار مسلمانان پيشين می باشيد، با کمک و عطايا شما را دعوت می کنم، ولی از اطراف من پراکنده می شويد، و به تفرقه و اختلاف روی می آوريد. نه از دستورات من راضی می شويد، و نه شما را به خشم می آورد که بر ضد من اجتماع کنيد، اکنون دوست داشتنی ترين چيزی که آرزو می کنم، مرگ است. کتاب خدا رابه شما آموختم، و راه و رسم استدلال را به شما آموزش دادم و آنچه را که نمی شناختيد به شما شناساندم، و دانشی را که به کامتان سازگار نبود، جرعه جرعه به شما نوشاندم. ای کاش نابينا می ديد و خفته بيدار می شد! سوگند به خدا! چه نادان مردمی که رهبر آنان معاويه، و آموزگارشان پسرنابغه «عمرو عاص» باشد!.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه180
┄┄┅┅✿❀✨🌺✨❀✿┅┅┄┄
📣(این خطبه در مسجد کوفه در سال ٣٦ هجری، پس از جنگ جمل ایراد شد. ذعلب یمانی پرسید: 《ای امیر مومنان! آیا پروردگار خود را دیده ای؟》پاسخ فرمود:《آیا چیزی را که نبینم می پرستم؟》گفت:《 چگونه او را می بینی؟》فرمود:)
🔹خداشناسی
🔻ديده ها هرگز او را آشکار نمی بينند، امّا دل ها با ايمان درست او را در می يابند. خدا به همه چيز نزديک است، نه آن که به اشياء چسبيده باشد؛ از همه چيز دور است، نه آن که از آنها بيگانه باشد؛ گوينده است نه با انديشه و فکر؛ اراده کننده است، نه از روی آرزو و خواهش؛ سازنده است نه با دست و پا، لطافت دارد نه آن که پوشيده و مخفی باشد؛ بزرگ است نه با ستمکاری؛ بيناست نه با حواس ظاهری؛ مهربان است نه با نازک دلی؛ سرها و چهره ها در برابر عظمت او به خاک افتاده، و دل ها از ترس او بی قرارند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه179
┄┄┅┅✿❀✨🌺✨❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
📣(گفته اند: این خطبه را پس از داوران حکمیت در 《دومه الجندل》ایراد فرمود. )
1⃣خداشناسی
🔻هيچ کاری خدا را از کار ديگر باز نمی دارد، و گذشت زمان در او دگرگونی ايجاد نمی کند، و مکانی او را در بر نمی گيرد. هيچ زبانی قدرت وصف او را ندارد، و چيزی از خدا مخفی و پنهان نيست، نه تعداد قطرات فراوان آب ها و نه ستارگان انبوه آسمان، و نه ذرّات خاک همراه با گِردبادها در هوا، و نه حرکات مورچگان بر سنگ های سخت، و نه استراحتگاه مورچگان ريز در شب های تار. خدا از مکان ريزش برگ درختان و حرکات مخفيانه چشم ها آگاه است و شهادت می دهم که جز الله، خدايی نيست، همتايی نداشته و شکّ و ترديدی در او راه ندارد. دين او را انکار نمی کنم و به آفريدگاری او اعتقاد دارم، شهادت کسی که نيّت او راست، درون او پاک، يقين او خالص، و ميزان عمل او گرانسنگ است و شهادت می دهم که محمّد(صلی الله علیه و آله) بنده و فرستاده و برگزيده او از ميان انسان هاست. پيامبر(صلی الله علیه و آله) برای تشريح حقايق آيين الهی انتخاب، و به ارزش های ويژه اخلاقی گرامی داشته شد. او را برای رساندن رسالت های کريمانه اش برگزيد، نشانه های هدايت به وسيله او آشکار و تاريکی های جهل و گمراهی با نور هدايت او از ميان رفت.
2⃣روش برخورد با دنيا
🔻ای مردم! دنيا آرزومندان و خواهان خود را فريب می دهد، برای شيفتگان خود ارزشی قائل نيست، و آن کس را که بر دنيا پيروز شود مغلوب گرداند. به خدا سوگند! هرگز ملّتی از ناز و نعمت زندگی گرفته نشدند، مگر به کيفر گناهانی که انجام داده اند، زيرا خداوند بر بندگان خود ستم روا نمی دارد. اگر مردم به هنگام نزول بلاها، و گرفته شدن نعمت ها، با درستی نيّت در پيشگاه خدا زاری کنند، و با قلب های پر از محبّت از خداوند درخواست عفو نمايند، آنچه از دستشان رفته، باز خواهد گشت، و هرگونه فسادی اصلاح خواهد شد. من بر شما ترسناکم که در جهالت و غرور فرو رفته باشيد، چه اينکه در گذشته به سويی کشيده شديد که قابل ستايش نبود. امّا اگر در زندگانی خود اصلاحاتی پديد آوريد، سعادتمند خواهيد شد. وظيفه من جز تلاش و کوشش در اصلاح امور شما نيست، اگر می خواستم، بی مهری های شما را بازگو می کردم. خدا آنچه را گذشت ببخشايد.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه178
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
📣( پس از خیانت داوران حکمیت 《ابوموسی و عمروعاص》 فرمود:)
🔹نكوهش از خيانت حكمين
🔻رأی جمعيّت شما در صفّين يکی شد که دو مرد را به داوری برگزينند، (ابوموسی اشعری و عمروعاص) و از آن دو پيمان گرفتيم که در برابر قرآن تسليم باشند، و از آن تجاوز نکنند و زبان آن دو با قرآن و قلب هايشان پيرو کتاب خدا باشد. امّا آنها از قرآن روی گردان شدند، حق را آشکارا می ديدند و ترک گفتند، که جور و ستم، خواسته دلشان، و کجی و انحراف در روش فکريشان بود. در صورتی که پيش از صدورِ رأی زشت و حُکمِ جائرانه، با آنها شرط کرده بوديم که به عدل حکم کرده و به حق عمل کنند. ما به حقّانيت خود ايمان داريم، در حالی که آن دو از راه حق بيرون رفتند و حکمی بر خلاف حکم خدا صادرکردند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه177
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
📣 این سخنرانی را در روزهای نخست خلافت خود در سال٣٥ هجری در مدینه ایراد فرمودند.
{قسمت_اول}
1⃣ ضرورت اطاعت از دستورات الهی
🔻مردم! از آنچه خداوند بيان داشته بهره گيريد و از پند و اندرزهای خدا پند پذيريد و نصيحت های او را قبول کنيد، زيرا خداوند با دليل های روشن راه عذر را به روی شما بسته و حجّت را بر شما تمام کرده است و اعمالی که دوست دارد بيان فرموده و از آنچه کراهت دارد معرّفی کرده تا از خوبی ها پيروی و از بدی ها دوری گزينيد. همانا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) همواره می فرمود: «گرداگرد بهشت را دشواری ها (مکاره) و گرداگرد آتش جهنّم را هوس ها و شهوات گرفته است».
آگاه باشيد، چيزی از طاعت خدا نيست جز آن که با کراهت انجام می گيرد و چيزی از معصيت خدا نيست، جز اينکه با ميل و رغبت عمل می شود. پس رحمتِ خداوند بر کسی که شهوت خود را مغلوب و هوای نفس را سرکوب کند، زيرا کار مشکل بازداشتن نفس از شهوت بوده که پيوسته خواهان نافرمانی و معصيت است. بندگان خدا! بدانيد که انسانِ با ايمان شب را به روز و روز را به شب نمی رساند، جز آنکه نفس خويش را متّهم می داند، همواره نفس را سرزنش می کند و گناهکارش می شمارد. پس در دنيا چونان پيشينيانِ صالحِ خود باشيد که در پيش روی شما درگذشتند و همانند مسافران خيمه خويش را از جا در آوردند و به راه خود رفتند.
2⃣ ويژگيهای قرآن
🔻 آگاه باشيد! همانا اين قرآن پند دهنده ای است که نمی فريبد و هدايت کننده ای است که گمراه نمی سازد و سخنگويی است که هرگز دروغ نمی گويد. کسی با قرآن همنشين نشد مگر آن که بر او افزود يا از او کاست، در هدايت او افزود و از کوردلی و گمراهی اش کاست. آگاه باشيد! کسی با داشتن قرآن نيازی ندارد و بدون قرآن بی نياز نخواهد بود. پس درمان خود را از قرآن بخواهيد و در سختی ها از قرآن ياری بطلبيد که در قرآن درمان بزرگ ترين بيماری ها، يعنی کفر و نفاق و سرکشی و گمراهی است. پس به وسيله قرآن خواسته های خود را از خدا بخواهيد و با دوستی قرآن به خدا روی آوريد و به وسيله قرآن از خلق خدا چيزی نخواهيد، زيرا وسيله ای برای تقرّب بندگان به خدا، بهتر از قرآن وجود ندارد. آگاه باشيد! که شفاعت قرآن پذيرفته و سخنش تصديق می گردد. آن کس که در قيامت قرآن شفاعتش کند، بخشوده می شود و آن کس که قرآن از او شکايت کند محکوم است. در روز قيامت ندا دهنده ای بانگ می زند که: «آگاه باشيد! امروز هر کس گرفتار بذری است که کاشته و عملی است که انجام داده، جز اعمال منطبق با قرآن». پس شما در شمار عمل کنندگان به قرآن باشيد، از قرآن پيروی کنيد، با قرآن خدا را بشناسيد و خويشتن را با قرآن اندرز دهيد و رأی و نظر خود را در برابر قرآن متّهم کنيد و خواسته های خود را با قرآن نادرست بشماريد.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه176
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
📣 خطبه ۱۷۶
{قسمت_دوم}
3⃣ تشويق به اعمال نيكو
🔻 عمل صالح! عمل صالح! سپس آينده نگری! آينده نگری! و استقامت! استقامت! آنگاه، بردباری! بردباری! و پرهيزکاری! پرهيزکاری! برای هر کدام از شما عاقبت و پايان مهلتی تعيين شده، با نيکوکاری بدانجا برسيد. همانا پرچم هدايتی برای شما برافراشتند، با آن هدايت شويد و برای اسلام نيز هدف و نتيجه ای است، به آن دسترسی پيدا کنيد و با انجام واجبات، حقوق الهی را ادا کنيد که وظايف شما را آشکارا بيان کرده و من گواه اعمال شما بوده و در روز قيامت از شما دفاع می کنم و به سود شما گواهی می دهم. آگاه باشيد! آنچه از پيش مقرّر شده بود، به وقوع پيوست و خواسته های گذشته الهی انجام شد و همانا من با تکيه به وعده های الهی و براهين روشن او سخن می گويم که فرمود: «کسانی که گفتند پروردگار ما خداست، سپس استقامت ورزيدند، فرشتگان بر آنها فرود می آيند و می گويند: نترسيد و محزون نباشيد که بشارت باد بر شما بهشتی که به شما وعده داده اند.» و همانا شما گفتيد: پروردگار ما خداست. پس در عمل به دستورات کتابِ خدا و در ادامه راهی که فرمان داد و بر روشِ درستِ پرستشِ بندگانِ او، استقامت داشته باشيد و پايدار مانيد و از دستورات خدا سرپيچی نکنيد و در آن بدعت گذار مباشيد و از آن منحرف نگرديد؛ زيرا خارج شوندگان از دستورات الهی در روز قيامت از رحمت خدا دورند.
4⃣ ضرورت كنترل زبان
🔻 سپس مواظب باشيد که اخلاق نيکو را در هم نشکنيد و به رفتار ناپسند مبدّل نسازيد. زبان و دل را هماهنگ کنيد. انسان بايد زبانش را حفظ کند، زيرا همانا اين زبان سرکش صاحب خود را به هلاکت می اندازد. به خدا سوگند! پرهيزکاری رانديده ام که تقوا برای او سودمند باشد، مگر آنکه زبان خويش را حفظ کرده بود و همانا زبان مؤمن در پسِ قلب او و قلب منافق از پَسِ زبانِ اوست. زيرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنی گويد، نخست می انديشد، اگر نيک بود اظهار می دارد و چنانچه ناپسند بود، پنهانش می کند، در حالیکه منافق آنچه بر زبانش آمد می گويد و نمی داند چه به سود او و چه حرفی بر ضرر اوست؟ و پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمود: «ايمان بنده ای استوار نگردد تا دل او استوار شود و دل استوار نشود تا زبان استوار گردد.» پس هرکس از شما بتواند خدا را در حالی ملاقات کند که دستش از خون و اموال مسلمانان پاک و زبانش از عِرض و آبروی مردم سالم ماند، بايد چنين کند.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه176
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
📣 خطبه ۱۷۶
{قسمت_سوم}
5⃣ پرهيز از بدعتها
ای بندگان خدا! آگاه باشيد! مؤمن کسی است که حلال خدا را هم اکنون حلال و حرام خدا را هم اکنون حرام بشمارد و آنچه را مردم با بدعت ها تغيير دادند، چيزی از حرام را حلال نمی کند زيرا حلال همان است که خدا حلال کرده و حرام همان چيزی است که خدا حرام شمرده است. پس شما در امور و حوادث روزگار تجربه آموختيد و از تاريخ گذشتگان پند گرفتيد، مَثَل ها برای شما زده اند و به امری آشکار دعوت شده ايد، جز ناشنوايان کسی ادّعای نشنيدن حق را ندارد و جز کوران و کوردلان کسی ادّعای نديدن واقعيّت ها را نمی کند. آن کس که از آزمايش ها و تجربه های خدادادی سودی نبرد، از هيچ پند و اندرزی سود نخواهد برد و کوته فکری دامنگير او خواهد شد، تا آنجا که بد را خوب و خوب را بد می نگرد. و همانا مردم دو دسته اند: گروهی پيرو شريعت و دين و برخی بدعت گذارند که از طرف خدا دليلی از سنّت پيامبر(صلی الله علیه و آله) و نوری از براهين حق ندارند.
6⃣ ويژگيهای قرآن
🔻همانا خداوند سبحان کسی را به چيزی چون قرآن پند نداده است که قرآن ريسمان استوار خدا و وسيله ايمنی بخش است. در قرآن بهار دل و چشمه های دانش است؛ برای قلب جلايی جز قرآن نتوان يافت، به خصوص در جامعه ای که بيداردلان در گذشته و غافلان و تغافل کنندگان حضور دارند. پس هرجا کار نيکی ديديد، ياری کنيد و هرگاه چيز بد و ناروايی مشاهده کرديد، دوری گزينيد، زيرا پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) همواره می فرمود: «ای فرزند آدم! کار نيک را انجام ده و کار بد را واگذار، اگر چنين کنی در راه راست الهی قرار خواهی داشت.»
7⃣ اقسام ظلم و ستم
🔻آگاه باشيد! که ظلم بر سه قسم است: ظلمی که نابخشودنی است و ظلمی که بدون مجازات نمی ماند و ظلمی که بخشودنی و جبران شدنی است؛ امّا ظلمی که نابخشودنی است، شرک به خدای سبحان است که فرمود: «خداوند هيچ گاه از شرک به خود در نمی گذرد.» و امّا ظلمی که بخشودنی است، ستمی است که بنده با گناهان بر خويشتن روا داشته است؛ و ظلمی که بدون مجازات نيست، ستمگریِ بعضی از بندگان بر بعض ديگر است که قصاص در آنجا سخت است؛ مجروح کردن با کارد يا تازيانه زدن نيست، بلکه اينها در برابرش کوچک است! پس مبادا در دين دورويی ورزيد، که همبستگی و وحدت در راه حق گرچه کراهت داشته باشيد از پراکندگی در راه باطل گرچه مورد علاقه شما باشد بهتر است، زيرا خداوند سبحان نه به گذشتگان و نه آيندگان، چيزی را با تفرقه عطا نفرموده است.
8⃣ ضرورت خودسازی
♦️ای مردم! خوشا به حال کسی که عيب شناسی نفس، او را از عيب جويی ديگران باز دارد و خوشا به حال کسی که به خانه و خانواده خود پردازد و غذای حلال خود را بخورد و به اطاعت پروردگار مشغول باشد و بر خطاهای خويش بگريد، همواره به خويشتنِ خويش مشغول باشد و مردم از او در امان باشند.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه176
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📣 (برخی از شارحان نوشتند، این خطبه را هنگامی که به ستون مسجد تکیه داده بود ایراد فرمود. )
1️⃣ نكوهش غافلان
♦️ای بی خبرانی که لحظه ای مورد غفلت نيستيد و ای ترک کنندگان فرامين الهی که از تمامی کارهايتان بازخواست می شويد! شما را چه شده است که از خدای خود روی گردان و به غير او گرايش داريد؟ چونان چارپايانی که چوپان آنها را در بيابانی وَبا خيز و آب هايی بيماری زا رها کرده است. گوسفندان پروار را می مانيد که برای کارد قصّاب آماده اند، ولی خودشان نمی دانند! چه آن که هر گاه به گوسفندان با مقداری علف نيکی کنند، يک روز خود را يک عمر پندارند و زندگی را در سيرشدن شکم ها می نگرند.
2️⃣ علوم بی پايان امام (علیه السلام )
♦️سوگند به خدا! اگر بخواهم می توانم هر کدامِ شما را از آغاز و پايان کارش و از تمام شئون زندگی اش آگاه سازم، امّا از آن می ترسم که با اينگونه خبرها نسبت به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) کافر شويد. آگاه باشيد! که من اين اسرار گرانبها را به ياران رازدار و مورد اطمينان خود می سپارم. سوگند به خدايی که محمّد(صلی الله علیه و آله) را به حق برانگيخت و او را برگزيد. جز به راستی سخن نگويم. پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) همه اطّلاعات را به من سپرده است و از محلِّ هلاکت آن کس که هلاک می شود و جای نجات کسی که نجات می يابد و پايان اين حکومت، همه را به من خبر داده و مرا آگاه کرده است. هيچ حادثه ای بر من نگذشت، جز آن که در گوشم نجوا کرد، و مرا مطّلع ساخت.
3️⃣ ويژگيهای امام علی (علیه السلام )
♦️ای مردم! سوگند به خدا من شما را به هيچ طاعتی وادار نمی کنم، مگر آن که پيش از آن، خود عمل کرده ام و از معصيتی شما را باز نمی دارم، جز آن که پيش از آن ترک گفته ام.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه175
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📣 (درباره طلحه فرزند عبیدالله در سال ٣٦ هجری در آستانه جنگ جمل فرمود:)
🔹افشاء ادعاهای دروغين طلحه
♦️تا بوده ام مرا از جنگ نترسانده و از ضربت شمشير نهراسانده اند. من به وعده پيروزی که پروردگارم داده است، استوارم. به خدا سوگند! او (طلحئ بن عبيدالله) برای خونخواهی عثمان شورش نکرد، جز اينکه می ترسيد خون عثمان از او مطالبه شود، زيرا او خود متّهم به قتل عثمان است، که در ميان مردم از او حريص تر بر قتل عثمان يافت نمی شد. برای اينکه مردم را دچار شک و ترديد کند، دست به اينگونه ادّعاهای دروغين زد. سوگند به خدا! لازم بود طلحه، نسبت به عثمان يکی از سه راه حل را انجام می داد (که نداد). اگر پسر عفّان ستمکار بود، چنان که طلحه می انديشيد سزاوار بود با قاتلان عثمان همکاری می کرد و از ياران عثمان دوری می گزيد؛ يا اگر عثمان مظلوم بود، می بايست از کشته شدن او جلوگيری می کرد و نسبت به کارهای عثمان عذرهای موجّه و عموم پسندی را طرح می کرد (تا خشم مردم فرو نشيند) و اگر نسبت به امور عثمان شکّ و ترديد داشت، خوب بود که از مردم خشمگين کناره می گرفت و به انزوا پناه برده و مردم را با عثمان وا می گذاشت. امّا او هيچ کدام از سه راه حل را انجام نداد و به کاری دست زد که دليل روشنی برای انجام آن نداشت و عذرهايی آورد که مردم پسند نيست.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه174
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📣 (با توجه به برخی از شواهد این سخنرانی در شهر مدینه ایراد شده )
1️⃣ ویژگیهای پیامبر
♦️پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) امين وحی پروردگار و خاتم پيامبران و بشارت دهنده رحمت و بيم دهنده كيفر الهی است.
2️⃣ ويژگيهای رهبر اسلامی
♦️ای مردم! سزاوارترين اشخاص به خلافت، آنكه در تحقق حكومت نيرومندتر و در آگاهی از فرمان خدا داناتر باشد، تا اگر آشوبگری به فتنه گری برخيزد به حق باز گردانده شود و اگر سر باز زد با او مبارزه شود. به جانم سوگند! اگر شرط انتخاب رهبر، حضور تمامی مردم باشد هرگز راهی برای تحقق آن وجود نخواهد داشت، بلكه آگاهان دارای صلاحيت و رای و اهل حل و عقد (خبرگان ملت) رهبر و خليفه را انتخاب می كنند كه عمل آنها نسبت به ديگر مسلمانان نافذ است، آنگاه نه حاضران بيعت كننده حق تجديد نظر دارند و نه آنان كه در انتخابات حضور نداشتند حق انتخابی ديگر را خواهند داشت آگاه باشيد! من با دو كس پيكار می كنم، كسی چيزی را ادعا كند كه از آن او نباشد و آن كس كه از ادای حق سر باز زند. ای بندگان خدا! شما را به تقوی و ترس از عذاب خدا سفارش می كنم، زيرا تقوای الهی بهترين سفارش مومنان و بهترين پايان نامه كار در پيشگاه خداست، مردم! هم اكنون آتش جنگ بين شما و اهل قبله شعله ورشده است و اين پرچم مبارزه را جز افراد آگاه و بااستقامت و عالم به جايگاه حق بدوش نمی كشند بنابراين آنچه فرمان دادند انجام دهيد و از آنچه نهی كردند توقف كنيد و در هيچ كاری تا روشن نشود شتاب نكنيد، زيرا در آنچه شما اكراه داريد توان تغييراتی داريم.
3️⃣ پرهیز از نیرنگ دنيا
♦️آگاه باشيد! همانا اين دنيا كه آرزوی آن را می كنيد و بدان روی می آوريد و شما را گاهی به خشم می آورد و زمانی خشنود می سازد، خانه ماندگار شما نيست و منزلی نيست كه برای آن آفريده و به آن دعوت شديد، آگاه باشيد نه دنيا برای شما جاودانه و نه شما در آن جاودانه خواهيد ماند. دنيا گرچه از جهتی شما را می فريبد ولی از جهت ديگر شما را از بديهايش می ترساند، پس برای هشدارهايش از آنچه مغرورتان می كند چشم پوشيد و به خاطر ترساندنش از طمع ورزی در آن بازايستيد، به خانه ای كه دعوت شديد سبقت گيريد و دل از دنيا برگيريد و چونان كنيزكان برای آنچه كه از دنيا از دست می دهيد گريه نكنيد و با صبر و استقامت بر اطاعت پروردگار و حفظ و نگهداری فرامين كتاب خدا، نعمتهای پروردگار را نسبت به خويش كامل كنيد. آگاه باشيد! آنچه برای حفظ دين از دست می دهيد زيانی به شما نخواهد رساند!. آگاه باشيد! آنچه را با تباه ساختن دين به دست می آوريد سودی به حالتان نخواهد داشت خداوند دلهای ما و شما را به سوی حق متوجه سازد و صبر و استقامت عطا فرمايد.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه173
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
📣 (مطالب اين خطبه، بخشی از نوشته های افشاگرانهای است كه در سال ۴۰ هجری برای روشن شدن واقعيّتهای تاريخ اسلام به دستور امام نوشته شد)
1️⃣ گفتگو در روز شورا
♦️ ستايش خداوندی را سزاست که نه آسمانی مانع آگاهی او از آسمان ديگر و نه زمينی مانع او از زمين ديگر می شود.
شخصی در روز شورا به من گفت: «ای فرزند ابوطالب! نسبت به خلافت حريص می باشی.» در پاسخ او گفتم: به خدا سوگند! شما با اينکه از پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) دورتريد، حريص تر می باشيد، امّا من شايسته تر و نزديک تر به پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) هستم. همانا من تنها حقِّ خود را مطالبه می کنم که شما بين من و آن حائل شديد و دستِ رد بر سينه ام زديد. پس چون در جمع حاضران با برهان قاطع او را مغلوب کردم، درمانده و سرگردان شد و نمی دانست در پاسخم چه بگويد!."
2️⃣ شكوه از قريش
♦️بار خدايا! از قريش و از تمامی آنها که ياريشان کردند به پيشگاه تو شکايت می کنم، زيرا قريش پيوند خويشاوندی مرا قطع کردند و مقام و منزلت بزرگ مرا کوچک شمردند و در غصب حقِّ من، با يکديگر هم داستان شدند، سپس گفتند: برخی از حق را بايد گرفت و برخی را بايد رها کرد. (يعنی خلافت حقّی است که بايد رهايش کنی.)
3️⃣ شكوه از ناكثين
♦️و آنها (طلحه و زبير و يارانشان) بر من خروج کردند و همسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) - عايشه - را به همراه خود می کشيدند، چونان کنيزی را که به بازار بَرده فروشان می برند، به بصره روی آوردند در حالی که همسران خود را پشت پرده نگهداشتند. امّا پرده نشين حَرَم پيامبر(صلی الله علیه و آله) را در برابر ديدگان خود و ديگران قرار دادند. لشکری را گرد آوردند که همه آنها به اطاعت من گردن نهاده و بدون اکراه و با رضايت کامل با من بيعت کرده بودند. پس از ورود به بصره، به فرماندار من و خزانه داران بيت المال مسلمين و به مردم بصره حمله کردند، گروهی از آنان را شکنجه و گروه ديگر را با حيله کشتند. به خدا سوگند! اگر جز به يک نفر دست نمی يافتند و او را عمدآ بدون گناه می کشتند، کشتار همه آنها برای من حلال بود، زيرا همگان حضور داشتند و انکار نکردند و از مظلوم با دست و زبان دفاع نکردند، چه رسد به اينکه ناکثين به تعداد لشکريان خود از مردم بی دفاع بصره قتل عام کردند.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه172
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄
📣 دعای امام (علیه السلام) در آغاز نبرد صفين در نبرد با قاسطین در هفتم صفر در سال ٣٧ هجری
1️⃣ نيايش در آستانه جنگ
♦️ای خدای آسمانِ برافراشته و فضایِ نگاه داشته! که آن را زمينه پيدايش شب و روز و جريان گردش ماه و خورشيد و مسير آمد و شد ستارگان سيّار قرار داده ای و جايگاه گروهی از فرشتگانت ساخته ای که از عبادت تو خسته نمی گردند؛ ای پروردگار اين زمين! که آن را جايگاه سکونت انسان ها و مکان رفت و آمد حشرات و چارپايان و پديده های ديدنی و ناديدنی غيرقابل شمارش قرار داده ای و ای پروردگار کوه های بلند و پابرجا! که آن را برای زمين چونان ميخ های محکم و برای مخلوقات تکيه گاهی مطمئن ساخته ای. اگر بر دشمن پيروزمان ساختی، ما را از تجاوز بر کنار دار و بر راه حق استوار فرما و چنانچه آنها را بر ما پيروز گرداندی شهادت نصيب ما فرموده و از شرک و فساد و فتنه ها، ما را نگهدار!
2️⃣ روش بسيج نيروها در جنگ
♦️کجايند آزادمردانی که به حمايت مردم خويش برخيزند؟ کجايند غيور مردانی که به هنگام نزول بلا و مشکلات مبارزه می کنند؟ هان مردم!! ننگ و عار پشت سر شما و بهشت در پيش روی شماست.
#نهج_البلاغه ، #خطبه171
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
📣 (در آستانه جنگ بصره، گروهی از اعراب، «کلیب جرمی» شخصی را جهت آگاهی از حقيقت و دانستن علل مبارزه امام (علیه السلام ) با ناكثين به نمايندگی نزد حضرت علی (علیه السلام ) فرستادند، امام به گونه ای با آن شخص صحبت فرمود كه حقيقت را دريافت، آنگاه به او فرمود: بيعت كن! كليب جرمی گفت: من نماينده گروهی هستم و قبل از مراجعه به آنان به هيچ كاری اقدام نمی كنم امام علیه السلام فرمود:)
🔹روش هدايت كردن
♦️اگر آنها تو را می فرستادند که محلِّ ريزش باران را بيابی، سپس به سوی آنان باز می گشتی و از گياه و سبزه و آب خبر می دادی، اگر مخالفت می کردند و به سرزمين های خشک و بی آب روی می آوردند، تو چه می کردی؟ گفت: آنها را رها می کردم و به سوی آب و گياه می رفتم، امام فرمود: پس دستت را برای بيعت کردن بگشای. مرد گفت: سوگند به خدا به هنگام روشن شدن حق، توانايی مخالفت نداشتم و با امام(علیه السلام) بيعت کردم.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه170
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄
📣 (این سخنرانی را در سال ٣٦ هجری، هنگام حرکت اصحاب به سوی بصره ایراد فرمود. )
1️⃣ ضرورت اطاعت از رهبری
♦️همانا خداوند پيامبری راهنما را با کتابی گويا و دستوری استوار برانگيخت. هلاک نشود جز کسی که تبهکار است و بدانيد که بدعت ها به رنگ حق در آمده و هلاک کننده اند، مگر خداوند ما را از آنها حفظ فرمايد و همانا حکومت الهی حافظ امور شماست، بنابراين زمام امور خود را بی آن که نفاق ورزيد يا کراهتی داشته باشيد، به دست امام خود سپاريد.
به خدا سوگند! اگر در پيروی از حکومت و امام، اخلاص نداشته باشيد، خدا دولت اسلام را از شما خواهد گرفت که هرگز به شما باز نخواهد گردانيد و در دست ديگران قرار خواهد داد.
2️⃣ افشا توطئه ناكثين
♦️همانا ناکثين عهدشکن، به جهت نارضايتی از حکومت من به يکديگر پيوستند و من تا آنجا که برای وحدت اجتماعی شما احساس خطر نکنم، صبر خواهم کرد، زيرا آنان اگر برای اجرای مقاصدشان فرصت پيدا کنند، نظام جامعه اسلامی متزلزل می شود. آنها از روی حسادت بر کسی که خداوند حکومت را به او بخشيده است، به طلب دنيا برخاسته اند. می خواهند کار را به گذشته باز گردانند. حقّی که شما به گردن ما داريد، عمل کردن به کتاب خدا (قرآن) و سنّت پيامبر(صلی الله علیه و آله) و قيام به حق و بر پاداشتن سنّت اوست.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه169
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
📣 (پس از بيعت با امام علیه السلام در سال ٣٥ هجری، گروهی از صحابه گفتند: ای کاش شورشیان برضد عثمان را کیفر می دهی؟ پاسخ فرمود:)
1️⃣ واقع بينی در مبارزه با ناكثين
♦️ای برادران! از آنچه شما می دانيد بی اطّلاع نيستم، امّا قدرت اجرای آن را چگونه به دست آورم؟ آنان با ساز و برگ و نيرو به راه افتادند، بر ما تسلّط دارند و ما بر آنها قدرتی نداريم! هم اکنون بردگان شما با آنها می جوشند و باديه نشينانِ اطرافِ شما به آنها پيوسته اند. آنها در ميان شما زندگی می کنند و هر مشکلی را که بخواهند بر شما تحميل می کنند. آيا برای خواسته های خود تواناييد؟
2️⃣ مشكلات جنگ داخلی
♦️ کاری که پيش آمده از جاهليّت است، شورشيان يار و ياور دارند، اگر برای کيفر دادنشان حرکتی آغاز شود، مردم به چند دسته تقسيم می شوند: گروهی خواسته های شما را دارند و عدّه ای بر خلاف شما فکر می کنند و گروهی نه اين را می پسندند و نه آن را. پس صبر کنيد تا مردم آرام شوند و دل های مضطرب در جای خود قرار گيرد و حقوق از دست رفته با مدارا گرفته شود. اکنون مرا آسوده گذاريد و در انتظار فرمان من باشيد، کاری نکنيد که قدرت ما را تضعيف کند و اقتدار امّت ما را متزلزل سازد و سستی و زبونی به بار آورد. اين جريان سياسی را تا می توانم مهار می کنم، امّا اگر راه چاره ای نيابم، با آنان می جنگم (که سرانجام درمان، داغ کردن است).
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه168
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
📣 (سخنرانی امام علیه السلام در آغاز خلافت در سال٣٥ هجری نوشتند که نخستین سخنرانی آن حضرت است. )
1️⃣ ويژگيهای قرآن
♦️همانا خداوند بزرگ کتابی هدايت گر فرستاد، نيکی و بدی، خير و شر را آشکارا در آن بيان فرمود. پس راه نيکی در پيش گيريد، تا هدايت شويد و از شرّ و بدی پرهيز کنيد، تا در راه راست قرار گيريد. واجبات! واجبات! در انجام واجبات کوتاهی نکنيد، تا شما را به بهشت رساند. همانا خداوند چيزهايی را حرام کرده که ناشناخته نيست و چيزهايی را حلال کرده که از عيب خالی است و در اين ميان حرمت مسلمان را بر هر حرمتی برتری بخشيد و حفظ حقوق مسلمانان را به وسيله اخلاص و توحيد استوار کرد.
2️⃣ ويژگيهای مسلمانی
♦️پس مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دست او آزاری نبينند، مگر آنجا که حق باشد و آزار مسلمان روا نيست، جز در آنچه که واجب باشد. به سوی مرگ که همگانی است و فرد فرد شما را از آن گريزی نيست بشتابيد، همانا مردم در پيش روی شما می روند و قيامت از پشت سر، شما را می خواند. سبکبار شويد تا به قافله برسيد، که پيش رفتگان در انتظار بازماندگانند. از خدا بترسيد و تقوا پيشه کنيد، زيرا شما در پيشگاه خداوند، مسئول بندگان خدا و شهرها، و خانه ها و حيوانات هستيد. خدا را اطاعت کنيد و از فرمان خدا سر باز نزنيد، اگر خيری ديديد برگزينيد و اگر شرّ و بدی ديديد از آن دوری کنيد.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه167
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
📣 خطبه ۱۶۶
1️⃣ احترام متقابل اجتماعی
♦️بايد خردسالان شما از بزرگان شما پيروی کنند و بزرگسالان شما نسبت به خردسالان مهربان باشند و چونان ستم پيشگان جاهليّت نباشيد که نه از دين آگاهی داشتند و نه در خدا انديشه می کردند. همانند تخم افعی در لانه پرندگان نباشيد که شکستن آن گناه و نگهداشتن آن شر و زيانبار است. (به جای جوجه، ماری از آن بيرون می آيد.)
2️⃣ آينده بنی اميه
♦️ مسلمانان، پس از وحدت و برادری به جدايی و تفرقه رسيدند، و از ريشه و اصل خويش، پراکنده شدند. تنها گروهی شاخه درخت توحيد را گرفتند و به هر طرف که روی آورد همسو شدند. امّا خداوند مسلمانان را به زودی برای بدترين روزی که بنی اميّه در پيش دارند جمع خواهد کرد، آن چنان که قطعات پراکنده ابرها را در فصل پاييز جمع می کند. خدا ميان مسلمانان ألفت ايجاد می کند، و به صورت ابرهای فشرده در می آورد، آنگاه درهای پيروزی به رويشان می گشايد، که مانند سيلی خروشان از جايگاه خود بيرون می ريزند. «چونان «سيل عَرِم» که دو باغستان «شهر سَبا» را در هم کوبيد، و در برابر آن سيل هيچ بلندی و تپّه ای برجای نماند، نه کوه های بلند و محکم، و نه برآمدگی های بزرگ، توانستند برابر آن مقاومت کنند». خداوند بنی اميّه را مانند آب در درون درّه ها و رودخانه ها پراکنده و پنهان می کند، سپس چون چشمه سارها بر روی زمين جاری می سازد، تا حقّ برخی از مردم را از بعضی ديگر بستاند، و گروهی را توانايی بخشيده، در خانه های ديگران سکونت دهد. به خدا سوگند! بنی اميّه پس از پيروزی و سلطه گری، همه آنچه را که به دست آوردند از کفشان می رود، چنان که چربی بر روی آتش آب شود!.
3️⃣ علل پيروزی و شكست ملتها
♦️ای مردم! اگر دست از ياری حق بر نمی داشتيد و در خوار ساختن باطل سُستی نمی کرديد، هيچ گاه آنان که به پايه شما نيستند، در نابودی شما طمع نمی کردند و هيچ قدرتمندی بر شما پيروز نمی گشت، امّا چونان امّت بنی اسرائيل در حيرت و سرگردانی فرو رفتيد. به جانم سوگند! سرگردانی شما پس از من بيشتر خواهد شد، چرا که به حق پشت کرديد و با نزديکان پيامبر(صلی الله علیه و آله) بريده، به بيگانه ها نزديک شديد. آگاه باشيد! اگر از امام خود پيروی می کرديد، شما را به راهی هدايت می کرد که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) رفته بود و از اندوه بيراهه رفتن در امان بوديد و بار سنگين مشکلات را از دوش خود بر می داشتيد.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه166
┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄
📣 خطبه ۱۶۵ {بخش اول}
1⃣ شگفتی آفرينش انواع پرندگان
♦️خداوند پديده های شگفتی از جانداران حرکت کننده و بی جان، برخی ساکن و آرام، بعضی حرکت کننده و بی قرار، آفريده است و شواهد و نمونه هايی از لطافت صنعت گری و قدرت عظيم خويش بپاداشته، چندان که تمام انديشه ها را به اعتراف واداشته و سر به فرمان او نهاده اند و درگوش های ما بانگ براهين يکتايی او پيچيده است. آن گونه که پرندگانِ گوناگون را بيافريد و آنان را در شکاف های زمين و رخنه درّه ها و فراز کوه ها مسکن داد. با بال های متفاوت و شکل و هيأت های گوناگون که زمام آنها به دست اوست، پرندگانی که با بال های خود در لابلای جوّ گسترده و فضای پهناور پرواز می کنند. آنها را از ديار نيستی در شکل و ظاهری شگفت آور بيافريد و استخوان هاشان را از درون در مفصل های پوشيده از گوشت به هم پيوند داد. برخی از پرندگان را که جثّه سنگين داشتند از بالا رفتن و پروازهای بلند و دور بازداشت، آن گونه که آرام و سنگين در نزديکی زمين بال می زنند. پرندگان را با لطافت قدرتش و دقّت صنعتش، در رنگ های گوناگون، با زيبايیِ خاصّی رنگ آميزی کرد، گروهی از آنها را تنها با يک رنگ بياراست که رنگ ديگری در آن راه ندارد؛ دسته ای ديگر را در رنگ مخالف آن فروبرد، جز اطراف گردنشان که چونان طوقی آويخته، مخالف رنگ اندامشان است.
2⃣ شگفتيهای آفرينش طاووس
♦️و از شگفت انگيزترين پرندگان در آفرينش، طاووس است که آن را در استوارترين شکل موزون بيافريد و رنگ های پر و بالش را به نيکوترين رنگ ها بياراست. با بال های زيبا که پرهای آن به روی يکديگر انباشته و دُم کشيده اش که چون به سوی مادّه پيش می رود، آن را چونان چتری گشوده و بر سر خود سايبان می سازد، گويا بادبان کشتی است که ناخدا آن را برافراشته است. طاووس به رنگ های زيبای خود می نازد و خوشحال و خرامان دُم زيبايش را به اين سو و آن سو می چرخاند و سوی مادّه می تازد، چون خروس می پرد و چون حيوانِ نرِ مستِ شهوت، با جفت خويش می آميزد، اين حقيقت را از روی مشاهده می گويم، نه چون کسی که بر اساس نقل ضعيفی سخن بگويد. اگر کسی خيال کند، باردار شدن طاووس به وسيله قطرات اشکی است که در اطراف چشم نر حلقه زده و طاووس مادّه آن را می نوشد آنگاه بدون آميزش با همين اشک ها تخم گذاری می کند، افسانه بی اساس است، ولی شگفت تر از آن نيست که می گويند، زاغ نر، طعمه به منقار ماده می گذارد، که همين عامل باردار شدن زاغ است!. گويا نی های پر طاووس چونان شانه هايی است که از نقره ساخته و گِردی های شگفت انگيز آفتاب گونه که به پرهای اوست از زر ناب و پاره های زَبَرجد بافته شده است. اگر رنگ های پرهای طاووس را به روييدنی های زمين تشبيه کنی، خواهی گفت دسته گُلی است که از شکوفه های رنگارنگ گل های بهاری فراهم آمده است و اگر آن را با پارچه های پوشيدنی همانندسازی، پس چون پارچه های زيبای پرنقش و نگار يا پرده های رنگارنگ يَمَن است و اگر آن را با زيورآلات مقايسه کنی، چون نگين های رنگارنگی است که در نواری از نقره با جواهرات زینت داده شده است.
3⃣ روانشناسی حيوانی طاووس
♦️طاووس، چون به خود بالنده مغرور راه می رود، دُم و بال های زيبايش را برانداز می کند، پس با توجّه به زيبايی جامه و رنگ های گوناگون پر و بالش قهقهه سر می دهد، امّا چون نگاهش به پاهای او می افتد، بانگی برآورد که گويا گريان است، فرياد می زند گويا که دادخواه است و گواه صادق دردی است که در درون دارد، زيرا پاهای طاووس چونان ساق خروس دورگه (هندی و پارسی) باريک و زشت و در يک سویِ ساقِ پايش ناخنکی مخفی روييد است.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه165
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄
📣 خطبه ۱۶۵ {بخش دوم}
4⃣ شگفتی رنگ آمیزی پرهای طاووس
♦️بر فراز گردن طاووس به جای يال، کاکلی سبز رنگ و پر نقش و نگار روييده و برآمدگی گردنش چونان آفتابه ای نفيس و نگارين است و از گلوگاه تا روی شکمش به زيبايی وَسْمِه يمانی رنگ آميزی شده، يا چون پارچه حرير بَرّاق يا آيينه ای شفّاف که پرده بر روی آن افکندند. در اطراف گردنش گويا چادری سياه افکنده که چون رنگ آن شاداب و بسيار می باشد، می پنداری با رنگ سبز تندی در هم آميخته است، در کنار شکاف گوش طاووس، خطی است باريک، مانند سَرِ قلم به سفيدی گل بابونه که در کنار سياهی آن جلوه خاصّی دارد. کمتر رنگی می توان يافت که طاووس از آن در اندامش نداشته باشد يا با شفّافيّت و صيقل فراوان و زرق و برق جامه اش آن را جلای برتری نداده باشد. طاووس چونان شکوفه های پراکنده ای است که باران بهار و گرمای آفتاب را در پرورش آن نقش چندانی نيست و شگفت آور آن که هر چند گاهی از پوشش پرهای زيبا بيرون می آيد و تن عريان می کند، پرهای او پياپی فرو می ريزند و از نو می رويند، پرهای طاووس چونان برگ خزان رسيده می ريزند و دوباره رشد می کنند و به هم می پيوندند تا ديگر بار شکل و رنگ زيبای گذشته خود را باز می يابد، بی آنکه ميان پرهای نو و ريخته شده تفاوتی وجود داشته باشد يا رنگی جابجا برويد. اگر در تماشای يکی از پرهای طاووس دقّت کنی، لحظه ای به سرخی گل و لحظه ای ديگر به سبزی زَبَرجَد و گاه به زردی زر ناب جلوه می کند.
5⃣ عجز انسان از درك حقائق موجود در پديده ها
♦️راستی! هوش های ژرف انديش و عقل های پُرتلاش، چگونه اين همه از حقايق موجود در پديده ها را می توانند درک کنند؟ و چگونه گفتار توصيف گران، به نظم کشيدن اين همه زيبايی را بيان توانند کرد؟ و در درک کمترين اندام طاووس، گمان ها از شناخت درمانده و زبان ها از ستودن آن در کام مانده اند. پس ستايش خداوندی را سزاست که عقل ها را از توصيف پديده ای که برابر ديدگان جلوه گرند ناتوان ساخت، پديده محدودی که او را با ترکيب پيکری پرنقش و نگار، با رنگ ها و مرزهای مشخّص می شناسد، باز هم از توصيف فشرده اش زبان ها عاجز و از وصف واقعی آن درمانده اند! (حال چگونه خدا را می توانند درک کنند؟)
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه165
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄
📣 خطبه ۱۶۵ {قسمت_سوم}
6⃣ شگفتی آفرينش جانداران كوچک
♦️پاک و برتر است خدايی که در اندام مورچه و مگس ريز، پاها پديد آورد و جانداران بزرگتر از آنها، از ماهيان دريا و پيلان عظيم الجثّه را نيز آفريد و بر خود لازم شمرد، که هيچ کالبد جانداری را وانگذارد و به درستی اداره اش نمايد، جز آن که ميعادگاهش را مرگ و پايان راهش را نيستی قرار داد.
7⃣ وصف ويژگيهای بهشت
♦️ اگر با چشم دل به آنچه که از بهشت برای تو وصف کرده اند بنگری، از آنچه در دنياست دل می کنی، هر چند شگفتی آور و زيبا باشد و از خواهش های نفسانی و خوشی های زندگانی و منظره های آراسته و زيبای آن کناره می گيری و اگر فکرت را به درختان بهشتی مشغول داری که شاخه هايشان همواره به هم می خورند و ريشه های آن در توده های مشک پنهان و در ساحل جويباران بهشت قرار گرفته، آبياری می گردند و خوشه هايی از لؤلؤ آبدار به شاخه های کوچک و بزرگ درختان آويخته و ميوه های گوناگونی که از درون غلاف ها و پوشش ها سر بيرون کرده اند، سرگردان و حيرت زده می گردی. شاخه های پر ميوه بهشت که بدون زحمتی خم شده در دسترس قرار گيرند، تا چيننده آن هر گاه که خواهد برچينَد، مهمانداران بهشت، گِرد ساکنان آن و پيرامون کاخ هايشان در گَردشند و آنان را با عَسَل های پاکيزه و شراب های گوارا پذيرايی کنند. آنها کسانی هستند که همواره از کرامت الهی بهره مندند تا آنگاه که در سرای ثابت خويش فرود آيند و از نقل و انتقال سفرها آسوده گردند. ای شنونده! اگر دل خود را به منظره های زيبايی که در بهشت به آن می رسی مشغول داری، روح تو با اشتياق فراوان به آن سامان پرواز خواهد کرد و از اين مجلس من، با شتاب به همسايگی اهل قبور خواهی شتافت. خداوند با لطف خود، من و شما را از کسانی قرار دهد که با دل و جان برای رسيدن به جايگاه نيکان تلاش می کنند.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه165
┄┄┅┅✿❀🌿🌺🌿❀✿┅┅┄┄
🖤
تسليت ای حجّت ثانی عشر ياين الحسن
زود بود از بهر تو داغ پدر يابن الحسن
قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش از پا تا به سر يابن الحسن
كودك شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز
ريختی از چشم خود خون جگر يابن الحسن
.
.
.
شهادت امام یازدهم شیعیان
امام حسن عسکری علیه السلام
بر شما تسلیت و تعزیت باد...
┄┄┅┅✿❀🌿🦋🌿❀✿┅┅┄┄
📣 (در سال ٣٤ هجری مردم در اطراف امام (علیه السلام ) جمع شده و از عثمان شکایت کردند و از او خواستند که با عثمان صحبت کند تا از اشتباهات خود دست بردارد. )
🔹 هشدار دادن به عثمان
♦️همانا مردم پشت سر من هستند و مرا ميان تو و خودشان ميانجی قرار داده اند، به خدا نمی دانم با تو چه بگويم؟ چيزی را نمی دانم که تو ندانی. تو را به چيزی راهنمايی نمی کنم که نشناسی. تو می دانی آنچه ما می دانيم. ما به چيزی پيشی نگرفته ايم که تو را آگاه سازيم و چيزی را در پنهانی نيافته ايم که آن را به تو ابلاغ کنيم. ديدی چنان که ما ديديم، شنيدی چنان که ما شنيديم، با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بودی چنان که ما بوديم، پسر ابوقُحافه «ابابکر» و پسر خطّاب، در عمل به حق، از تو بهتر نبودند. تو به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در خويشاوندی از آن دو نزديک تری و داماد او شدی که آنان نشدند. پس خدا را، خدا را، پروا کن! سوگند به خدا! تو کور نيستی تا بينايت کنند، نادان نيستی تا تو را تعليم دهند، راه ها روشن است و نشانه های دين برپاست. پس بدان که برترين بندگان خدا در پيشگاه او رهبر عادل است که خود هدايت شده و ديگران را هدايت می کند، سنّت شناخته شده را برپا دارد و بدعت ناشناخته را بميراند. سنّت ها روشن و نشانه هايش آشکار است، بدعت ها آشکار و نشانه های آن برپاست و بدترين مردم نزد خدا، رهبر ستمگری است که خود گمراه و مايه گمراهی ديگران است، که سنّت پذيرفته را بميراند و بدعت ترک شده را زنده گرداند. من از پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله) شنيدم که گفت: «روز قيامت رهبر ستمگر را بياورند که نه ياوری دارد و نه کسی از او پوزش خواهی می کند، پس او را در آتش جهنّم افکنند و در آن مانند سنگ آسياب می چرخد، تا اينکه به قعر دوزخ رسيده، به زنجير کشيده شود.» من تو را به خدا سوگند می دهم که امام کشته شده اين امّت مباشی، چرا که پيش از اين گفته می شد. در ميان اين امّت، امامی به قتل خواهد رسيد که دَرِ کشتار تا روز قيامت گشوده خواهد شد و کارهای امّت اسلامی با آن مشتبه شود و فتنه و فساد در ميانشان گسترش يابد، تا آنجا که حق را از باطل نمی شناسند و به سختی در آن فتنه ها غوطه ور می گردند. برای مروان چونان حيوان به غارت گرفته مباش که تو را هر جا خواست براند، آن هم پس از ساليانی که از عمر تو گذشته و تجربه ای که به دست آورده ای. (عثمان گفت: «با مردم صحبت کن که مرا مهلت دهند تا از عهده ستمی که به آنان رفته برآيم» ) امام(علیه السلام) فرمود: آنچه در مدينه است به مهلت نياز ندارد، و آنچه مربوط به بيرون مدينه باشد تا رسيدن فرمانت مهلت دارند.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه164
┄┄┅┅✿❀🌿🦋🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🦋🌿❀✿┅┅┄┄
📣 خطبه ۱۶۳
1️⃣ خداشناسی
♦️سپاس خداوندی را سزاست که آفريننده بندگان و گستراننده زمين و جاری کننده آب در زمين های پَست و روياننده گياه در کوه ها و تپّه های بلند می باشد، نه اوّل او را آغازی و نه اَزَلی بودن او را پايانی است، آغاز هر چيزی و جاويدان است و پايدار و ماندگار بدون مدّت و زمان است. پيشانی بندگان در برابر عظمت او به خاک افتاده، و لب ها در اعتراف به يگانگی او در حرکتند. به هنگام آفرينش برای هر پديده ای حدّ و مرزی قرار داد تا برای وجود بی نهايت او همانندی نباشد. گمان ها خدا را با اندازه ها و حرکت ها و اندام ها و آلت ها نمی توانند اندازه گيری نمايند. نمی توان گفت: خدا از کی بود؟ و تا کی خواهد بود؟ وجود آشکاری است که نمی توان پرسيد: از چيست؟ و حقيقت پنهانی است که نمی توان پرسيد در کجاست؟ نه جسم است که او را نهايتی باشد و نه پوشيده ای که چيزی او را در برگرفته باشد، به موجودات آن قدر نزديک نيست که به آنها چسبيده و آن قدر دور نيست که جدا و بريده باشد. بر خداوند، خيره نگريستن بندگان و بازگشتن لفظی به زبان آنان، نزديک شدن به تپّه ای، گام برداشتن در تاريکی شب، يا راه رفتن در مهتاب که نور می افشاند و درخشش خورشيدی که پس از ماه طلوع می کند و با طلوع و غروبش و آمدن شب و روز، چرخ زمان می گردد و تاريخ ورق می خورد، هيچ کدام پنهان نيست. خدا پيش از هر نهايت و مدّت و فراتر از هر گونه حساب و شمارش است، خدا والاتر از آنچه می باشد که عقل های عاجز تشبيه کنندگان تصوّر می کند. والاتر از صفات پديده ها و اندازه ها و قُطرهاست که برای موجودات مادّی پندارند و جايگاه هايی که برای آن در نظر می گيرند؛ زيرا حدّ و مرز و اندازه، شايسته پديده هاست و به غير خدا تعلّق دارد.
2️⃣ وصف آفرينش
♦️ پديده ها را از موادّی اَزَلی و اَبَدی نيافريد، بلکه آنها را از نيستی به هستی آورد و برای هر پديده ای حَدّ و مرزی تعيين فرمود و آنها را به نيکوترين صورت زيبا، صورت گری کرد. چيزی از فرمان او سرپيحی نمی کند و خدا از اطاعت چيزی سود نمی برد، علم او به مردگانی که رفتند چونان آگاهی او به زندگانی است که هستند و علم او به آسمان های بالا، چونان علم او به زمين های زيرين است.
3️⃣ شگفتی آفرينش انسان
♦️ای انسان! ای آفريده راست قامت، ای پديده نگاهداری شده در تاريکی های رحم های مادران و قرار داده شده در پرده های تو در تو! «آغاز آفرينش تو از گل و لای بود» و سپس «در جايگاه آرامی نهاده شدی تا زمانی مشخّص و سرآمدی تعيين شده» و آنگاه که در شکم مادرت حرکت می کردی، نه دعوتی را می توانستی پاسخ دهی و نه صدايی را می شنيدی. سپس تو را از قرارگاهت بيرون کردند و به خانه ای آوردند که آن را نديده بودی و راه های سودش را نمی دانستی، پس چه کسی تو را در مکيدن شير، از پستان مادر هدايت کرد؟ و به هنگام نياز جايگاه های طلب کردن و خواستن را به تو شناساند؟. هرگز، آن کس که در توصيف پديده ای با شکل و اندازه و ابزار مشخّص درمانده باشد، بدون ترديد از وصفِ پروردگارش ناتوان تر و از شناخت خدا با حَدّ و مرز پديده ها دورتر است.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه163
┄┄┅┅✿❀🌿🦋🌿❀✿┅┅┄┄