eitaa logo
نهج البلاغه و زندگی
4هزار دنبال‌کننده
24.1هزار عکس
12هزار ویدیو
369 فایل
💌اجتماعی که علی (علیه السلام) را کنار گذاشت، علی (علیه السلام) را از علی(علیه السلام)بودن منع نکرد، بلکه خود را از علی(علیه السلام) داشتن محروم کرد. اینجا کلاسی است برای مرور تفکرات امیرالمومنین (علیه السلام) باشد که مقبول حضرتش افتد. ساجدی نسب
مشاهده در ایتا
دانلود
نهج البلاغه و درود خدا بر او (از ايمان پرسيدند) فرمود: ايمان، بر شناخت با قلب، اقرار با زبان، و عمل با اعضا و جوارح استوار است.
نهج البلاغه Amir al-Mu'minin, peace be upon him, was asked about belief when he said : Belief means appreciation with the heart, acknowledgement with the tongue, and action with the limbs.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح و تفسير حقيقت ايمان امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى خود، كه بر گرفته از كلام رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) است حقيقت ايمان كامل را در عبارتى كوتاه و پرمعنا بيان كرده است، هنگامى كه از امام(عليه السلام)درباره تفسير ايمان سؤال كردند فرمود: «ايمان معرفت با قلب (عقل) و اقرار به زبان و عمل به اركان (دين) است»; (وَسُئِلَ عَنِ الاِْيمَانِ فَقَالَ(عليه السلام): الاِْيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَإِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ، وَعَمَلٌ بِالاَْرْكَانِ). در واقع ايمان درختى است كه ريشه آن شناخت خدا و پيامبر اكرم و پيشوايان دين و معاد است و به دنبال آن بر زبان ظهور پيدا مى كند و ثمره اين شجره طيبه انجام وظايف الهى است، بنابراين كسانى كه در انجام وظايف كوتاهى مى كنند ايمانشان ناقص است و از دو حال خارج نيست يا گرفتار ضعف ايمانند و يا هوا و هوس چنان بر آنها غالب شده كه از تجلى ايمان در عمل پيش گيرى مى كند. ابن ابى الحديد در اينجا به نفع مذهب معتزله استفاده كرده مى گويد: آنچه امام(عليه السلام)در اينجا فرموده عين چيزى است كه معتزله اهل سنت به آن معتقدند كه عمل به اركان و انجام واجبات (و ترك محرمات) را در مفهوم ايمان داخل مى دانند و آن كس كه عمل نكند نمى توان نام مؤمن بر او نهاد، هرچند با قلب پذيرفته و با زبان اقرار كرده باشد و اين بر خلاف اعتقاد اشعرى ها از اهل سنت و اماميه است. ولى ابن ابى الحديد از اين نكته غافل شده است كه اماميه، اسلام و ايمان را متفاوت مى دانند; كسى كه شهادتين را ابراز كند و يقين به خلاف گويى او نداشته باشيم در زمره مسلمانان است و جان و مال و خونش محفوظ، ذبيحه او حلال و ازدواج با او مباح است; اماميه آن را به معناى اقرار به شهادتين و اقرار به امامت ائمه دوازده گانه مى دانند و براى آن درجاتى قائلند; بعضى داراى درجات پايين، بعضى درجات متوسط و بعضى درجات عالى هستند و آنچه در كلام امام(عليه السلام)آمده اشاره به درجه عالى ايمان است. از آن بالاتر چيزى است كه قرآن مجيد در اوائل سوره «انفال» بيان كرده است: «(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَاناً وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ * أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ); مؤمنان، تنها كسانى هستند كه هرگاه نام خدا برده شود، دل هاشان ترسان مى گردد; و هنگامى كه آيات او بر آنها خوانده مى شود، ايمانشان فزونتر مى گردد; و تنها بر پروردگارشان توكل دارند. * آنها كه نماز را برپا مى دارند; و از آنچه به آنها روزى داده ايم، انفاق مى كنند. * (آرى،) مؤمنان حقيقى آنها هستند; براى آنان درجاتى والا نزد پروردگارشان است; و براى آنها، آمرزش و روزى پرارزش است». از اين سه آيه شريفه به خوبى استفاده مى شود كه ايمان كامل علاوه بر اعتقاد قلبى و عمل به اركان مسائل ديگرى را نيز شامل مى شود; از جمله اين كه هنگامى كه نام خدا برده مى شود دل لرزان گردد و احساس مسئوليت كند و هنگامى كه آيات قرآن بر او خوانده شود ايمانش رشد يابد و اينها امورى است كه حتى معتزله نيز آن را شرط ايمان نمى دانند و جالب اين كه در دو مورد از اين آيات واژه حصر به كار برده است در ابتدا مى گويد: «(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ...); مؤمنان تنها اينها هستند كه داراى اين صفات پنج گانه مى باشند» و در پايان آيه مى فرمايد: «(أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً); مؤمنان حقيقى فقط آنها هستند» و از اينجا به خوبى روشن مى شود كه ايمان داراى درجات متفاوت و مختلفى است. اضافه بر اين در بعضى از روايات كه در منابع اهل بيت آمده است مى خوانيم: هنگامى كه درباره ايمان سؤال كردند در جواب فرمودند: «الإيمانُ أنْ يُطاعَ اللهُ فَلا يُعْصى; ايمان آن است كه انسان خدا را اطاعت كند پس هيچ معصيتى به جا نياورد. (اين تعبير معاصى كبيره و صغيره را هر دو شامل مى شود)». ✅  کلاس نهج البلاغه و زندگی 🆔https://eitaa.com/nahjolbalaghehvazendegi
هدایت شده از روشنگری
بیرحم ترین متلک مطبوعاتی تاریخ! خاشقچی در واشنگتن پست نوشته بود: "وقتش رسیده که سوریه چندتکه شود." نماینده مجلس سوریه هم حالا نوشته: "متاسفیم که اربابانت خودت رو چندتکه کردند!" 🆘 @Roshangari_ir
🌹🍃آثار نماز شب در كلام امام صادق (ع) ⚜قال الصادق عليه السلام : 🌸✨صَلاةُ اللَّيْلِ تُحَسِّنُ الْوَجْهَ وَ تُحَسِّنُ الْخُلْقَ وَ تُطَيِّبُ الرِّيحَ وَ تَدُرُّ الرِّزْقَ وَ تَقْضِى الدَّيْنَ وَ تَذْهَبُ بِالْهَمِّ وَ تَجْلُو الْبَصَرَ؛✨🌸 👈انسان را خوش سيما مي كند 👈انسان را خوش اخلاق مي كند 👈انسان را خوش بو مي كند 👈 روزي را زياد ميكند 👈قرض را ادا مي كند 👈غم و اندوه را از بين مي برد 👈 چشم را نوراني مي كند 📚ثواب الأعمال ، ص 42 ✅  کلاس نهج البلاغه و زندگی 🆔https://eitaa.com/nahjolbalaghehvazendegi
🏴🏴🏴 🔸 حضرت امام صادق علیه السّلام فرمودند : « لا تدع زیارة الحسین بن على علیهماالسلام و مُرّ أصحابک بذلک یمدالله فى عمرک و یزید فى رزقک و یحییک الله سعیدا ولا تموت الا شهیدا » 🔹 زیارت امام حسین علیه السّلام را ترک نکن و به دوستان و یارانت نیز همین را سفارش کن! تا خدا عمرت را دراز و روزى و رزقت را زیاد کند و خدا تو را با سعادت زنده دارد و نمیرى مگر با شهادت. 📚 وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۳۵ ✅  کلاس نهج البلاغه و زندگی 🆔https://eitaa.com/nahjolbalaghehvazendegi
هدایت شده از شبکه ادیان
▪️روزنامه ابتکار تو مطلبی که درباره بیماری ها و نکات منفی راهپیمایی اربعین نوشته از عبارت "درگذشت امام حسین (ع)" استفاده کرده! حالا اینقدر تابلو بازی در نمیاوردین، میدادین العربیه منتشرش می‌کرد! اونا هم مثل خودتون اعتقادی به شهادت ائمه شیعه ندارند! 💬 حاج پطروس 🌐 @adyan8
هدایت شده از شبکه ادیان
♦جی‌می تازه مسلمان آمریکایی(مدل و بازيگر سابق هاليوودي ) فکر می کنم اصلی‌ترین چیزی که در اسلام وجود دارد احترام به زنان و توجه به حقوق آنهاست rahyafteha.ir/13855/ 🌐 @rahyafte_com 🌐 @adyan8
هدایت شده از شبکه ادیان
حضور پرشورتر #اهل_سنت، #مسیحیان و اقلیت های مذهبی منطقه در اربعین نشان می دهد برخلاف برخی پندارها راهپیمایی اربعین غیریت ساز شیعیان در مقابل دیگران نیست بلکه اربعین #مجمعی است از آزادگان برای پاسداشت عدالت و ظلم ستیزی 🌐 @adyan8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توجه توجه:📣📣📣 لطفا تا آخر بخوانیم و ولایت پذیریمان را محک بزنیم. 🔵سخنان مهم سیدحسن نصرالله در جمع ایرانیان لبنان ❌قبل از پیروزی انقلاب، مظلوم، محروم و بی پناه و بدون حامی بودند !! فرانسه به کمک میکرد و مسیحی ها فرانسه را ام الحنونه ( مادر مهربان ) لقب میدهند، روسیه از ارتدوکسها حمایت میکردند و انگلیس از دروزیها، سنی ها توسط سعودی و مصر حمایت میشدند ❌اما شیعه هيچ حامی نداشت و از صفوی تا پهلوی هم حامی شیعیان نبودند و در معادلات داخلی لبنان در حاشیه بودند و در همه زمینه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بیسواد و فقیر بودند ❌در کتابی خواندم که علامه سید شرف الدین بزرگ مرجع شیعه قصد داشت که یک مدرسه ابتدایی برای شیعیان لبنان بنا کند،حدود چهل تن از علما را جمع کرد و نامه ای به رئیس جمهور نوشتند که مجوز ساخت یک مدرسه را بگیرند، چهل فقیه نتوانستند نه پولی جمع کنند و نه یک مجوز مدرسه بگیرند ❌شیخ محمد جواد مغنیه، از اقوام شهید حاج عماد، که سی سال پیش فوت کرد در کتاب خاطرات خودش می نویسد که : در زمستان سه روز غذا نداشتم و امکان گرمایش هم نداشتم !! پای پیاده از صور به بیروت آمدم و پولی جمع کردم و برای تحصیل به نجف رفتم، وضعیت شیعیان اینگونه بود ❌روستاهای شیعیان نزدیک مرز رژیم غاصب صهیونیستی است ، پس از ۱۹۴۸ و تشکیل رژیم غاصب اسرائیلی ها هرگاه می خواستند وارد لبنان می شدند هرکاری می خواستند می کردند هیچکس جلودار آنها نبود و مردم فرار می کردند و حامی نداشتند. به تدریج کوچ کردند و ناحیه ی جنوبی لبنان با یک میلیون نفر جمعیت شکل گرفت. تنها امید ما بود که از قم آمده بود و هیچکس از او پشتیبانی نمی کرد، حتی علمای لبنان که قائل به جدایی دین از سیاست بودند می گفتند، شما ایرانی هستید، ایشان شیعیان را بیدار کرد شیعیان اصلا اعتماد به نفس نداشتند، خودباوری نداشتند همانطور که در انتخابات می گویید "میتوانیم" (خنده حضار) در اینجا همیشه عثمانیها، ابن تیمیه و عباسی ها حکومت می کردند، شیعه نمیتوانستند اظهار کنند که شیعه هستند، خون آنها حلال بود. لذا بسیاری از شیعیان سنی شدند ، طرابلس ۱۰۰ سال قبل همه اش شیعه بود، شهر صيدا اكثرش شیعه بود الان سنی است شهر جزین شهید اول عالم جبل لبنان از آنجا بود وقتی دختر شهید اول فوت کرد، ۷۰ فقیه شیعه بر جنازه او نماز خواندند، اکنون جزین مسیحی نشین است، تعدادی از سادات، مسیحی یا سنی شدند ❌خود مسیحیان میگویند ما سادات و از فرزندان علی ابن ابیطالب هستیم میشل عون مسیحی رئیس جمهور فعلی سید است از فرزندان امیر المومنین است، تاریخ ما اینگونه بود، بعد از انقلاب ایران شرایط منطقه فرق کرد، وضعیت ماهم متفاوت شد، ممکن است بگویند ما رهبری امام را ترویج کردیم، تا قبل از انقلاب و شهادت سید مصطفی خمینی (ره) هیچ خبری نبود، پس از شهادت سید مصطفی، امام (ره) را شناختیم، حضرت امام، مانند خورشید بود هیچکس نمی تواند بگوید، من خورشید را معرفی کردم ، مردم خودشان، بدون واسطه جذب خورشید شدند ، حتی علمایی که در دل خود ما را قبول نداشتند، امام را تایید کردند، امام محمد باقر صدر، نقش زیادی در تاریخ مرجعیت شیعه داشت، شهید صدر خیلی به امام (ره) کمک کرد. ما با انقلاب متولد شدیم، ما موجودیت و حیات خود را با انقلاب بدست آوردیم !! ❌مهمترین نمونه تجربه ولایت فقیه، در خارج از کشور در لبنان به دست آمد، اگر الان عزیز، کریم و زنده هستیم، حیات داریم؛ نه به خاطر سلاح یا پول و کمک های ایران است، بلکه به خاطر عمل به اعتقاد به ولایت فقیه است ❌اصل ولایت فقیه !! مسبب الاسباب و علة العلل می باشد . شیعیان از کشورهای مختلف می آمدند از تشکیلات، ساختار و بدنه حزب الله، تجربه ما سوال می کردند که چگونه حزب الله شدیم و به آنها می گفتم، اینها جسم و بدنه حزب الله است، از روح حزب الله سوال کنید و آن اعتقاد به ولایت فقیه است، اعتقاد ما به ولایت فقیه با بسیاری از ایرانیها که ولایت را قبول دارند فرق میکند !! اعتقاد ما قوی تر است من چند مرحله برای اعتقاد به ولایت فقیه قائلم : 1⃣ - ما معتقدیم اطاعت از ولی فقیه مانند اطاعت از معصوم است !! 2⃣ - ما اعتقاد داریم، اگر ولی فقیه فرمود: پیشنهاد و نظر من این است (امر نکرد) ما باید اطاعت کنیم (در ایران می گویند ایشان دستور نداند پیشنهاد کردند) 3⃣ - ما بالاتر از قانون اساسی به ایشان اعتقاد داریم !! ( برخی می گویند در قالب قانون اساسی) ایشان میگویند بهتر است اینگونه عمل کنید، ما این نظر را تکلیف و واجب میدانیم 4⃣ - ما در لبنان وقتی در شورای حزب الله بحث میکنیم اگر احتمال بدهیم اینکار را بکنیم، حضرت آقا ناراحت می شوند ...بدان عمل نمی کنیم !! ✅  کلاس نهج البلاغه و زندگی 🆔https://eitaa.com/nahjolbalaghehvazendegi
بسم الله الرحمن الرحیم ✅شما می توانید برای اطلاع از نظر مرجع تقلید خود در مسائل شرعی با دفاتر عظام تماس بگیرید... مقام معظم رهبری در قم: 025-37746666 آیت‌الله سیستانی: 025-37836464 آیت‌الله شبیری زنجانی: 025-37740322 آیت‌الله صافی گلپایگانی: 025-37715511 آیت‌الله مکارم شیرازی: 025-37743110 آیت‌الله وحید خراسانی: 025-37740611 آیت‌الله فاضل لنکرانی: 025-37752752 آیت‌الله بهجت(ره): 025-37743271 آیت‌الله تبریزی(ره): 025-37736464 آیت‌الله مظاهری: 0311-4464691 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺? ✳️شما می‌توانید پاسخ هرگونه سؤالی را که داشته باشید به راحتی به دست آورید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💙🍃 🍃🍁 📌محاسبات نجومی جمعه🍃🌺 ✴️ جمعه 👈 چهارم آبان ماه ۱۳۹۷ 👈 ۲۶ اکتبر ۲۰۱۸ 👈 ۱۶ ماه صفر ۱۴۴۰ 🌓 این جمعه قمر در برج برج ثور واقع است. ✅ این روز ، روز مناسبی برای امور زیر است: 🔘 ساخت و ساز 🔘 دیدار شیوخ و بزرگان 🔘خرید جواهرات 🔘ساخت وساز ❤️ برای مباشرت در این جمعه شب دستور خاصی وارد نشده. ⚫️ طبق روایات، اصلاح مو (سر و صورت) در این روز ماه قمری ، موجب دلتنگی است. 🔴 خون دادن یا حجامت، بطور کلی در جمعه ها طبق روایاتی، ممنوع است و مناسب نیست. ⚪️ ❌ جمعه ها طبق برخی روایات، برای نوره کشیدن (رفع موهای بدن با نوره) مناسب نیست. ولی بعضی علما بلا مانع ذکر کرده اند. 👈 بطور کلی نیمه دوم ماه قمری (۱۵ روز دوم ) چون جرم ماه در حال کوچک شدن است برای نوره کشیدن مناسب است. 👈اما از فواید نوره: درمان سرطان سینه (استفاده برای زیر بغل) همچنین درمان سرطان خون ( در صورت بوییدن نوره) 🔵 جمعه برای گرفتن ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد. 👕 جمعه برای بریدن، دوختن، خریدن و پوشیدن لباس نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود.. ✴️️ وقت استخاره : در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر ❇️️ ذکر روز جمعه نیز: اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد . 💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به حجة ابن الحسن عسکری عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نهج البلاغه ۲۲۸- وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَنْ أَصْبَحَ عَلَي الدُّنْيَا حَزِيناً فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اللَّهِ سَاخِطاً وَ مَنْ أَصْبَحَ يَشْكُو مُصِيبَةً نَزَلَتْ بِهِ فَقَدْ أَصْبَحَ يَشْكُو رَبَّهُ وَ مَنْ أَتَي غَنِيّاً فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِهِ وَ مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَمَاتَ فَدَخَلَ النَّارَ فَهُوَ مِمَّنْ كَانَ يَتَّخِذُ آيَاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ مَنْ لَهِجَ قَلْبُهُ بِحُبِّ الدُّنْيَا الْتَاطَ قَلْبُهُ مِنْهَا بِثَلَاثٍ هَمٍّ لَا يُغِبُّهُ وَ حِرْصٍ لَا يَتْرُكُهُ وَ أَمَلٍ لَا يُدْرِكُهُ
نهج البلاغه و درود خدا بر او فرمود: كسي كه از دنيا اندوهناك مي باشد، از قضاء الهي خشمناك است، و آن كس كه از مصيبت واردشده شكوه كند از خدا شكايت كرده، و كسي كه نزد توانگري رفته و به خاطر سرمايه اش برابر او كرنش كند، دو سوم دين خود را از دست داده است، و آن كس كه قرآن بخواند و وارد آتش جهنم شود پس او از كساني است كه آيات الهي را بازيچه قرار داده است، و آن كس كه قلب او با دنياپرستي پيوند خورد، همواره جانش گرفتار سه مشكل است، اندوهي رهانشدني، حرصي جدانشدني، و آرزويي نايافتني.
نهج البلاغه Amir al-Mu'minin, peace be upon him, said : He who is sorrowful for this world is in fact displeased with the dispensation of Allah. He who complains of a calamity that befalls him complains of his Lord (Allah). He who approaches a rich ma and bends before him on account of his riches then two-third of his religion is gone. If a man reads the Qur'an and on dying goes to Hell then it means that he was among those who treated Divine verese with mockery. If a man's heart gets attached to the world, then it catches three things, namely worry that never leaves him, greed that does not abandon him and desire which he never fulfils.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح و تفسير نتايج غم انگيز پنج صفت امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به پنج رذيله اخلاقى و آثار سوء آن اشاره كرده نخست مى فرمايد: «كسى كه براى دنيا غمگين باشد (درواقع) از قضاى الهى ناخشنود است»; (مَنْ أَصْبَحَ عَلَى الدُّنْيَا حَزِيناً فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اللَّهِ سَاخِطاً). با توجه به اين كه آنچه در عالم رخ مى دهد به اراده خداست و معناى توحيد افعالى همين است كه «لا مُؤَثِّرَ فِى الْوُجُودِ إلاَّ اللهُ» بنابراين اگر بر اثر حوادثى بخشى از امكانات دنيوى ما از دست برود در واقع قضاى الهى بوده و اگر كسى به سبب آن اندوهگين گردد در واقع به قضاى الهى خشمگين شده است. به تعبير ديگر، گاه ضررها و زيان ها و حوادث نامطلوب بر اثر كوتاهى ها و ندانم كارى هاى خود ماست كه بايد خود را درباره آن ملامت كنيم و گاه بر اثر امورى است كه خارج از اختيار ماست و اين همان چيزى است كه به عنوان قضاى الهى تعبير مى شود. اندوهگين شدن براى اين امور در واقع اظهار ناراحتى در برابر قضاى الهى است. از سوى ديگر توجه به اين حقيقت كه انسان بايد در برابر قضاى الهى تسليم باشد دو اثر مثبت در انسان دارد: نخست موجب آرامش روح انسان است و ديگر اين كه يأس و نوميدى را از انسان دور مى دارد و وى را از حالت انفعالى دور ساخته به سوى آينده اى بهتر حركت مى دهد. در قرآن مجيد در سوره «توبه» مى خوانيم: «(إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكَ مُصيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ وَيَتَوَلَّوْا وَهُمْ فَرِحُونَ * قُلْ لَنْ يُصيبَنا إِلاَّ ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ); هرگاه نيكى به تو رسد، آنها را ناراحت مى كند; و اگر مصيبتى به تو رسد، مى گويند: «ما تصميم خود را از پيش گرفته ايم». و (از نزد تو) بازمى گردند در حالى كه خوشحالند! * بگو: «هيچ حادثه اى براى ما رخ نمى دهد، مگر آنچه خداوند براى ما مقرّر داشته است; او پشتيبان و سرپرست ماست; و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكّل كنند!». دشمنان اسلام اصرار داشتند كه مسلمانان و شخص پيامبر را در برابر حوادثى كه رخ مى دهد ناراحت كنند، لذا هنگامى كه مصيبتى براى مسلمانان پيش مى آمد اظهار خوشحالى مى كردند و آن را دليل بر عدم حقانيت اسلام مى گرفتند. خداوند به پيغمبر گرامى اش مى فرمايد: «بگو اين حوادث قضاى الهى است او مولاى ماست (و براى ما غير از نيكى نمى خواهد و به همين دليل ما بر او توكل مى كنيم). اين منطق منافقان را مأيوس و دوستان را اميدوار مى كرد. البته طبيعى است كه انسان با از دست دادن مال و ثروت يا مقام و فرزند و امثال آن غمگين مى شود; ولى براى مؤمن اين غمگينى امر موقتى است; هنگامى كه در قضاى الهى فكر كند و به اين نكته توجه نمايد كه خداوند هم حكيم است هم رحمان و رحيم است و چيزى جز خير بندگانش را نمى خواهد در اين حال غم و اندوه فروكش مى كند و جاى خود را به رضا و تسليم مى دهد.
در دومين جمله حكيمانه مى فرمايد: «و آنكس كه از مصيبتى كه به او رسيده شكايت كند از پروردگارش شكايت كرده است»; (وَمَنْ أَصْبَحَ يَشْكُو مُصِيبَةً نَزَلَتْ بِهِ فَقَدْ أَصْبَحَ يَشْكُو رَبَّهُ). اين جمله در واقع جمله سابق را تكميل مى كند، زيرا حوادث تلخ گاه به شكل ضرر و زيان خودنمايى مى كند و گاه به صورت مصيبت; آن كس كه ايمان و توحيدش كامل است مى داند در اين مصائب نيز حكمت ها و رحمت هايى است و به همين دليل زبان به شكايت نمى گشايد كه اگر زبان به شكايت بگشايد در واقع از خداوندى كه اين مصيبت را مقدر كرده شكايت كرده است. البته همان طور كه در بالا گفتيم اينها مربوط به ضررها و مصائبى است كه خود ساخته نباشد، بلكه از دايره اختيار ما بيرون باشد. جالب اين كه بعضى براى اين كه زبان به شكايت بگشايند چرخ گردون را مخاطب قرار مى دهند و زمانه را نفرين مى كنند كه نمونه هاى آن در اشعار شعرا و نثر نويسندگان فراوان است; اما اگر درست آن را بشكافيم گاهى اين شكايت به شكايت از پروردگار باز مى گردد. همان گونه كه در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده است كه فرمود: «لا تَسُبُّوا الدَّهْرَ فَإنَّ اللهَ هُوَ الدَّهْرُ; زمانه را دشنام ندهيد، زيرا اين همان خداوند است (كه با اين تعبير بيان شده است)». در حديث ديگرى از آن حضرت آمده است كه فرمود: «لا تَسِبُّوا الرِّياحَ فَإنَّها مَأمُورَةٌ وَلاَ الْجِبالَ وَلاَ السّاعاتِ وَلاَ الاَْيّامَ وَلاَ اللَّيالِىَ فَتَأْثِمُوا وَيَرْجِعَ إلَيْكُمْ; بادها را دشنام ندهيد زيرا از طرف خدا مأمورند و نه كوه ها و نه ساعت ها و نه روزها و شب ها را كه اگر اين كار را كنيد مرتكب گناه شده ايد و آن لعن و نفرين، به خود شما باز مى گردد». البته گاه انسان براى جلب آرامش مصيبت خود را با دوستان مؤمن در ميان مى گذارد تا آن ها به او تسلى دهند، اين ضررى ندارد; ولى گاه نزد غير آنها شكايت مى كند كه اين كار، زيان بار است. البته شكايت كردن به درگاه خداوند نه تنها عيبى ندارد، بلكه نوعى دعا و تضرع و درخواست از اوست و در دعاهاى معصومان هم آمده است، همان گونه كه يعقوب پيغمبر بعد از آنكه يوسف و بنيامين را از دست داد در برابر سرزنش افراد گفت: «(قالَ إِنَّما أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْني إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ); گفت: من غم و اندوهم را تنها به خدا شكوه مى كنم; و از خدا چيزهايى مى دانم كه شما نمى دانيد!». نيز در مناجات دوم از مناجات هاى پانزده گانه امام سجاد(عليه السلام) مى خوانيم: «إِلَهِى إِلَيْكَ أَشْكُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَةً».
سپس در سومين گفتار حكيمانه مى افزايد: «كسى كه در برابر ثروتمندى به علّت ثروتش تواضع كند، دو سوم دين خود را از دست داده است»; (وَ مَنْ أَتَى غَنِيّاً فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِهِ). در اين كه چگونه تواضع كردن در برابر ثروتمندى براى غناى او سبب مى شود كه دو سوم دين انسان بر باد رود، توجيهات فراوانى از سوى شارحان نهج البلاغه ذكر شده است. ۱. همان گونه كه در حكمت ۲۲۷ گذشت، ايمان داراى سه ركن است: معرفت قلبى، اقرار زبانى و عمل به اركان دين; كسى كه در برابر چنين ثروتمندى خضوع مى كند در واقع اقرار زبانى به توحيد را با كلمات تملق آميزش در هم شكسته و همچنين خضوعى كه بايد در برابر ذات پاك پروردگار داشته باشد به وسيله خضوع در مقابل اين ثروتمند، به شرك آلوده كرده است، بنابراين دو ركن از اركان ايمان را بر باد داده، هرچند ايمان قلبى او محفوظ مانده باشد. ۲. كمال نفس انسانى به وسيله علم و عفت و شجاعت است و كمال قوه شهوانى به داشتن عفت و كمال قوه غضبى به داشتن شجاعت است و از آنجا كه فروتنى در مقابل ثروتمند براى ثروتش موجب علاقه زياد به دنيا و خارج شدن از فضيلت عفت مى شود و همچنين سبب بيرون رفتن از دايره حكمت و دانش است كه بايد هر چيز را به جاى خود بگذارد به اين ترتيب دو ركن از اركان سه گانه فضليت و كمال انسانى از بين مى رود. ولى اين توجيه قابل نقد است، زيرا چنين كسى فضيلت سوم او كه شجاعت است نيز براى اين خضوع ذليلانه از بين مى رود، بنابراين هر سه ركن فضيلت از ميان رفته است. ۳. توجيه سوم اين است كه منظور از دو ثلث، بخش اعظم دين است كه مجازا اطلاق دو ثلث بر آن شده، زيرا انسانى كه در برابر غير خدا براى غنايش تواضع مى كند و او را در واقع روزى رسان خود مى پندارد آلوده به شرك شده است و مى دانيم كه توحيد، اعظم بخش هاى دين است. در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: هنگامى كه آيه شريفه «(لاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِّنْهُمْ ...); (بنابر اين،) هرگز چشم خود را به مواهب مادّى، كه به گروه هايى از آنها داديم، مدوز» نازل شد. پيغمبر(صلى الله عليه وآله)بيان مشروحى فرمود; از جمله فرمود: «مَنْ أَتى ذا مَيْسَرَة فَتَخَشَّعَ لَهُ طَلَبَ ما في يَدَيْهِ ذَهَبَ ثُلْثا دينِهِ; كسى كه نزد ثروتمندى برود و به اميد استفاده آنچه او در اختيار دارد، در برابر او خضوع كند دو سوم دينش بر باد رفته است». سپس امام صادق(عليه السلام) به راوى اين روايت (مفضل بن عمر) فرمود: (در تفسير اين جمله) عجله نكن. كسى كه نزد ديگرى برود كه داراى امكاناتى است و او را احترام و توقير كند گاهى لازم است كه چنين كارى را انجام دهد، زيرا مى خواهد شكر نعمت را بگزارد (بنابراين چنين كسى دو ثلث دينش از بين نمى رود). ۴. توجيه ديگر اين است كه لازمه خضوع در برابر غير خداوند اين است كه انسان عمل خود را براى غير خدا قرار داده باشد و بزرگ شمردن مال در واقع نشانه ضعف يقين است، بنابراين چيزى جز اقرار به زبان باقى نمى ماند. اين توجيه نيز قابل ايراد است، زيرا اين گونه اشخاص معمولاً در مقابل اغنيا تعبيرات شرك آلودى مى كنند; مثلاً مى گويند: اميد ما اول به خدا و بعداً به توست يا مى گويند همه اميد ما به توست، بنابراين هر سه بخش از دينش مطابق اين توجيه از بين مى رود. بهترين توجيه همان است كه در ابتدا گفته شد. به هر حال شك نيست كه تواضع در برابر ثروتمندان براى ثروتشان هم موجب ذلت تواضع كننده است و هم طغيان ثروتمندى كه به او تواضع شده تا آنجا كه گويى خود را روزى رسان مى داند و ديگران را روزى خوار خودش و متأسفانه اين رذيله اخلاقى در افراد بسيارى ديده مى شود; اما در هر حال نبايد احترام ثروتمندان مؤمن و صالح را به سبب خدماتشان به نيازمندان و جامعه اسلامى را مصداق اين حديث دانست; آن در واقع فضيلتى است و اداى حقى.