💚پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
نمازهاى سه تن ، يك وجب نيز فراتر از سرهايشان نمى رود!
:
كسى كه پيشواى مردمى گردد ،
حال آن كه او را ناخوش مى دارند ؛
زنى كه شوهرش از او خشمگين باشد ؛
و
دو برادر [ دينى] كه از يكديگر بريده اند .
❄️كنز العمّال
✨🌺🍂🍃
✅ کلاس نهج البلاغه و زندگی
🆔https://eitaa.com/nahjolbalaghehvazendegi
هدایت شده از جهان نیوز
🔴سید حسن نصرالله: از دیدن تصاویر حضرت آقا و بشار اسد اشک ریختم
🔸بر اساس گزارش برخی از شبکه های اجتماعی در لبنان، سید حسن نصرالله در یک نشست داخلی در واکنش به مصافحه حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران و بشار اسد رئیسجمهور سوریه گفته است: هنگامی که تصویر حضرت امام خامنه ای با بشار اسد رئیس جمهور را دیدم، اشک ریختم.
@jahaannews
📱ایتا eitaa.com/jahaannews
📱سروش sapp.ir/jahaannews
📱بله ble.im/Jahaannews1
هدایت شده از جهان نیوز
🔴💭 #توئیت_جهان|یارا بهشت صحبت یاران همدمست...
@jahaannews
📱ایتا eitaa.com/jahaannews
📱سروش sapp.ir/jahaannews
📱بله ble.im/Jahaannews1
#حق_مادر🌺🌺
در کلام امام سجاد علیه السلام👌
💠أمّا حَقُّ اُمِّكَ فأن تَعلَمَ أنّها حَمَلَتكَ حَيثُ لا يَحتَمِلُ أحَدٌ أحَدا، و أعطَتكَ مِن ثَمَرَةِ قَلبِها ما لا يُعطي أحَدٌ أحَدا ، و وَقَتكَ بجَميعِ جَوارِحِها ، و لَم تُبالِ أن تَجوعَ و تُطعِمَكَ ، و تَعطَشَ و تَسقيَكَ ، و تَعرى و تَكسوَكَ ، و تَضحى و تُظِلَّكَ ، وَ تهجُرَ النَّومَ لأجلِكَ ، و وَقَتكَ الحَرَّ و البَردَ ، لِتَكونَ لَها ، فإنّكَ لا تُطيقُ شُكرَها إلاّ بِعَونِ اللّهِ و تَوفيقِهِ .
💖💖امام سجاد علیه السلام :
و امّا حقّ مادرت بر تو ، اين است كه
💚🔹بدانى او تو را در جايى حمل كرده است كه هيچ كس ديگرى را حمل نمى كند
💚🔹و از ميوه دلش، آن به تو داد كه احدى به ديگرى نمى دهد
💚🔹 و تو را با تمام اعضايش حفظ كرد و اهميتى نمى داد كه خود گرسنه باشد، اما تو سير باشى و خود تشنه باشد، اما تو را سيراب كند
💚🔹و خود برهنه باشد، اما تو را بپوشاند و خود در زير آفتاب باشد، اما تو را سايه افكند
💚🔹و به خاطر تو خواب را بر خود حرام سازد و از گرما و سرما نگاهت دارد، تا تو را داشته باشد و از دست ندهد.
💚🔹بنا بر اين، تو جز با كمك و توفيق الهى، از پس قدردانى او بر نمى آيى.
📚 میزان الحکمه ج 13، ص 495
┄┅┅✿💠❀💖❀💠✿┅┅┄
✅ کلاس نهج البلاغه و زندگی
🆔https://eitaa.com/nahjolbalaghehvazendegi
هدایت شده از افسران جوان جنگ نرم
‼️کودک ۴ ساله در سیاتل آمریکا پس از پیدا کردن اسلحه پدرش از زیر تشک به مادر باردار خود شلیک کرد و او را به کما فرستاد!
⭕️ رسانه و کمپانی های غربی همواره با تکنیکهای خاص در حال آموزش خشونت و مسائل جنسی به کودکان هستند و این کار کودک بسیار شبیه به کاراکترهای کارتونی است که همواره در حال شلیک هستند!
🔺مراقب کودکان خود باشیم
@Afsaran_ir
هدایت شده از pedarefetneh | پدر فتنه
⭕️ #ظریف با اقدام کودکانهاش از جبهه مقاومت انتقام گرفت، ولی #سردار_سلیمانی سخاوتمندانه از این ماجرا چشم پوشید. این هم کلاس درس بزرگان برای آنها که خود را بر منافع ملی ترجیح میدهند.
🔻روزنامه زرد آفتاب یزد نوشته #یامین_پور جزو موافقان استعفای ظریف بود ولی جالب اینکه مطلبی که از من نقل کرده نشان از مخالفت من با استعفا و تاکید بر پاسخگو بودن ظریف است.
🔻اینهم از بلاهت این روزنامه.
👈معتقدم #اصلاح_طلبان مدتهاست به دنبال جدا کردن حسابشان از #روحانی و افتضاحات دولت او هستند و #استعفای_ظریف جرقهی این کار بود.
🔻استعفای ظریف نوعی دغلبازی برای نپذیرفتن مسئولیت و #فرار به جلو بود که با #واکنش_رهبری و #سردار_سلیمانی خنثی شد.
🔻بماند که اختلال در #مانور_اقتدار_نظام در روز حضور بشار اسد در تهران هم به پرونده ظریف اضافه شد.
#یامین_پور
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
🆔 @pedarefetneh 🔜 #پدرفتنه
هدایت شده از جهان نیوز
🔺«داوودی» رئیس دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در واکنش به اظهارات دیروز روحانی:
🔹رهبری صرفاً گفتند با «بررسی» لوایح FATF مخالفت ندارند.
🔸رهبری به روشنی درباره FATF نظر دادهاند، اما بر طی مسیر قانونی تأکید دارند.
🔹رئیسجمهور درباره مجمع میگوید «که چرا ۱۰ الی ۲۰ نفر درباره لوایح تصمیم بگیرند؟»؛ مگر خود دولت چند نفرند که لوایح را تدوین کردهاند؟
🔹این گونه موضعگیری درباره روند قانونی از یک حقوقدان جای تعجب دارد.
🔹چطور زمانی که مجمع در موافقت با نظر برخی رأی میدهد، آن را «یک جمع ۱۰ نفره» نمینامند؟
@jahaannews
📱ایتا eitaa.com/jahaannews
📱سروش sapp.ir/jahaannews
📱بله ble.im/Jahaannews1
سرنوشت متفکران معروفی که خدا را انکار کردند
«فردریش نیچه» فیلسوف ملحد آلمانی ، ده سال آخر عمرش دچار جنون شد و خودکشی کرد.
«برتراند راسل» فیلسوف ملحد انگلیسی ، بخاطر رابطه نامشروع با عروس خود ، باعث جنون پسرش شد.
«صادق هدایت» نویسنده ملحد ایرانی پس از دو بار اقدام نافرجام به خودکشی ، در اقدام سوم خود را با باز گذاشتن شیر گاز از بین برد.
«میشل فوکو» فیلسوف ملحد فرانسوی ، بر اثر همجنس بازی و ابتلا به ایدز از بین رفت.
حالا جالب اینه که این ها شدن الگو و در شبکه های اجتماعی کلی کلمات قصار می ذارن از یه تعداد آدمی که یا خودکشی کردن یا دیوونه شدن، یا ایدزی. انتظار هم دارن مردم اینا رو گوش کنن.
هدایت شده از افسران جوان جنگ نرم
⭕️ اصلاح طلبا به این توییت استناد و از ظریف دارن یه قدیس میسازن اما خودشون میدونن این نظر واقعی صهیونیستاست.👇
نتانیاهو:اصلاح طلبان بزرگترین سرمایه ما در ایران هستند.
شیمون پرز :اصلاح طلبان به نیابت از ما با جمهوری اسلامی می جنگند.
اوباما :اصلاح طلبان سرمایه ای استراتژیک هستند.
👤 ۱۰۰دام تکریتی!
💠 به کانال توییتر انقلابی بپیوندید:
@Twtenghelabi
نهج البلاغه
۳۴۹- وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَنْ نَظَرَ فِي عَيْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ وَ مَنْ رَضِيَ بِرِزْقِ اللَّهِ لَمْ يَحْزَنْ عَلَي مَا فَاتَهُ وَ مَنْ سَلَّ سَيْفَ الْبَغْيِ قُتِلَ بِهِ وَ مَنْ كَابَدَ الْأُمُورَ عَطِبَ وَ مَنِ اقْتَحَمَ اللُّجَجَ غَرِقَ وَ مَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ السُّوءِ اتُّهِمَ وَ مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَيَاؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ وَ مَنْ نَظَرَ فِي عُيُوبِ النَّاسِ فَأَنْكَرَهَا ثُمَّ رَضِيَهَا لِنَفْسِهِ فَذَلِكَ الْأَحْمَقُ بِعَيْنِهِ وَ الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ وَ مَنْ أَكْثَرَ مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ رَضِيَ مِنَ الدُّنْيَا بِالْيَسِيرِ وَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ كَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ كَلَامُهُ إِلَّا فِيمَا يَعْنِيهِ
نهج البلاغه
و درود خدا بر او فرمود: آن كس كه در عيب خود بنگرد از عيب جويي ديگران باز ماند، و كسي كه به روزي خدا خشنود باشد بر آنچه از دست رود، اندوهگين نباشد، و كسي كه شمشير ستم بركشد با آن كشته خواهد شد، و آن كس كه در كارها خود را به رنج انداخت خود را هلاك ساخت، و هركس خود را در گردابهاي بلا افكند غرق خواهد شد، و هر كس كه به جاهاي بدنام قدم گذاشت متهم گرديد. و كسي كه سخن زياد مي گويد زياد هم اشتباه دارد، و هر كس كه بسيار اشتباه كرد، شرم و حياء او اندك است، و آنكه شرم او اندك، پرهيزكاري او نيز اندك خواهد بود، و كسي كه پرهيزكاري او اندك است دلش مرده، و آنكه دلش مرده باشد در آتش جهنم سقوط خواهد كرد. و آن كس كه زشتيهاي مردم را بنگرد، و آن را زشت بشمارد سپس همان زشتيها را مرتكب شود، پس او احمق واقعي است. قناعت مالي است كه پايان نيابد، و آن كس كه فراوان به ياد مرگ باشد در دنيا به اندك چيزي خشنود است، و هركس بداند كه گفتار او نيز از اعمال او به حساب آيد جز به ضرورت سخن نگويد.
نهج البلاغه
Amir al-Mu'minin, peace be upon him, said : He who sees his own
shortcomings abstains from looking into other's shortcomings. He who feels happy
with the livelihood with which Allah provides him does not grieve over what he misses. He who draws out te sword of revolt gets killed with it. He who strives
without means perishes. He who enters the depths gets drowned. He who visits places of ill repute receives blame.
He who speaks more commits more errors. He who eommits more errors becomes shameless. He who is shameless will have less fear of Allah. He whose fear of
Allah less, his heart dies. He whose heart enters the Fire. He who observes the shortcomings of others and disapproves of them and then accepts them for
himself is definitely a fool. Contentment is a capital that does not dwindle. He who remembers death much is satisfied with small favours in this world. He
who knows that his speech is also a part of his action speaks less except where he has some purpose.
شرح و تفسير
يازده نكته مهم
امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه كه مجموعه اى است از اندرزهاى بسيار سودمند و سرنوشت ساز، به يازده نكته مهم اشاره مى كند؛ نخست مى فرمايد : «هركس به عيب خود نگاه كند از عيب جويى ديگران بازمى ماند»؛ (مَنْ نَظَرَ فِي عَيْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ).
بى شك انسان بى عيب غير از معصومان : وجود ندارد. بعضى عيوب كمترى دارند و بعضى بيشتر، بنابراين عقل و درايت ايجاب مى كند انسان به جاى اينكه به عيب ديگران بپردازد به اصلاح عيب خويش بپردازد. اصولاً كسى كه به اصلاح عيب خويش مى پردازد مجالى براى عيب جويى ديگران نمى بيند واگر مجالى هم داشته باشد شرم مى كند و به خود مى گويد: من با داشتن اين عيوب چگونه به عيب جويى ديگران بپردازم.
البته منظور حضرت ترك عيبجويى است و گرنه بيان كردن عيب ديگران به عنوان امر به معروف و نهى از منكر و براى اصلاح آن صفات و آن هم به گونه اى كه به احترام و شخصيت آنان برنخورد نه تنها عيب نيست، بلكه كارى است بسيار پسنديده و در بسيارى از موارد، واجب.
در خطبه 176 نيز امام علیه السلام تعبير جالب ديگرى در اين زمينه دارد و مى فرمايد : «طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيبُهُ عَنْ عُيوبِ النَّاسِ؛ خوشا به حال كسى كه اشتغالش به عيوب خود، او را از اشتغال به عيوب مردم بازدارد».
اميرمومنان على علیه السلام در حديث ديگرى مى فرمايد: «أَعْقَلُ النّاسِ مَنْ كانَ بِعَيْبِهِ بَصيرآ وَعَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ ضَريرآ؛ عاقل ترين مردم كسى است كه بيناى عيب خود باشد و كور از عيب ديگران».
امام صادق علیه السلام مى فرمايد: «ثَلاثَةٌ فِى ظِلِّ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ يوْمَ لا ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ رَجُلٌ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ وَرَجُلٌ لَمْ يقَدِّمْ رِجْلاً وَلَمْ يوَخِّرْ رِجْلاً أُخْرَى حَتَّى يعْلَمَ أَنَّ ذَلِکَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ رِضًى أَوْ سَخَطٌ وَرَجُلٌ لَمْ يعِبْ أَخَاهُ بِعَيبٍ حَتَّى ينْفِى ذَلِکَ الْعَيبَ مِنْ نَفْسِهِ فَإِنَّهُ لا ينْفِى مِنْهَا عَيباً إِلاَّ بَدَا لَهُ عَيبٌ آخَرُ وَكَفَى بِالْمَرْءِ شُغُلاً بِنَفْسِهِ عَنِ النَّاسِ؛ گروهى در سايه عرش خدا در روز قيامت هستند در آن روزى كه سايه اى جز سايه او نيست: كسانى كه عدالت را درمورد حقوق خود با ديگران رعايت مى كنند و كسانى كه گامى جلو و گامى به عقب نمى گذارند مگر اينكه بدانند رضاى خدا در آن است يا خشم او و كسانى كه هيچ عيب را بر برادر خود نگيرند مگر اينكه نخست آن عيب را از خود دور سازند (اگر اين كارها را كند هرگز به عيوب ديگران نمى پردازد) زيرا انسان هيچ عيبى را برطرف نمى سازد مگر اينكه عيب ديگرى از خودش براى او ظاهر مى شود و اين كار او را از پرداختن به عيوب ديگران بازمى دارد)».
در دومين جمله مى فرمايد: «كسى كه به آنچه خدا به او روزى داده راضى وقانع شود، بر آنچه از دست داده اندوهناك نخواهد شد»؛ (وَمَنْ رَضِيَ بِرِزْقِ اللّهِ لَمْ يَحْزَنْ عَلَى مَا فَاتَهُ).
بسيارند كسانى كه پيوسته به دليل از دست دادن اموال يا مقامات خود، گرفتار غم و اندوهند و با اينكه زندگى نسبتآ مطلوبى دارند غم و اندوه همچون طوفانى زندگى آنها را مشوش مى سازد، در حالى كه اگر قناعت پيشه مى كردند و به آنچه خدا به آنها داده بود راضى مى شدند، غم و اندوه از صفحه دل آنها برچيده مى شد و زندگى خوب و آرامى داشتند.
اضافه بر اين انسان بايد بداند بسيارى از امورى كه از دست مى رود هيچگاه مقدر نبوده است كه نصيب وى شود، پس چرا براى آنچه براى انسان مقدر نيست غمگين گردد.
در سومين نكته مى فرمايد: «آنكس كه تيغ ستم بركشد (سرانجام) با همان تيغ كشته مىشود»؛ (وَمَنْ سَلَّ سَيْفَ الْبَغْيِ قُتِلَ بِهِ).
گرچه اين موضوع مانند بسيارى ديگر از پيامدهاى رذائل اخلاقى جنبه كلى وعمومى و دائمى ندارد؛ ولى در طول تاريخ بسيار ديده شده كه ظالمان با همان روش كه ديگران را مى كشتند كشته شده اند.
در حالات «ابومسلم» آمده است كه «ابوسلمة» را غافلگيرانه كشت وششصدهزار نفر را نيز به طور غافلگيرانه و ناجوانمردانه و توأم با شكنجه به قتل رسانيد. هنگامى كه منصور دوانيقى خواست او را به قتل برساند اين دو شعر را براى او خواند.
زَعَمْتَ أَنَّ الدِّينَ لا يَنْقَضي فَاسْتَوْفِ بِالْكَيْلِ أبا مُجْرِمٍ
اشْرَبْ بِكَأسٍ كُنْتَ تَسْقي بِها امَرُّ فِي الْحَلْقِ مِنَ الْعَلْقَمِ
گمان كردى كه دين ادا نمى شود. اى ابومجرم! با همان پيمانه اى كه به ديگران مى دادى دريافت دار!
از همان جامى بنوش كه با آن تلخ ترين نوشابه را به ديگران مى دادى.
در همان كتاب آمده است: هنگامى كه متوكل عباسى بر محمد بن عبدالملك زيات خشمگين شد ـ و آن چند ماه پس از خلافت متوكل بود ـ تمام اموال او وآنچه را در اختيار داشت گرفت؛ اموالى كه زيات در ايام وزارتش در دوران معتصم و الواثق بالله از افراد به زور گرفته بود و تنورى از آهن ساخته بو
فرمايد: «مَنْ عَرَّضَ نَفْسَهُ لِلتُّهْمَةِ فَلايَلُومَنَّ مَنْ أساءَ بِهِ الظَّنَّ؛ كسى كه خود را در معرض تهمت قرار دهد نبايد كسانى را سرزنش كند كه به او سوءظن پيدا مى كنند».
نيز در حديث ديگرى از امام صادق علیه السلام مى خوانيم: «اِتَّقُوا مَواضِعَ الرَّيْبِ
وَلا يَقِفَنَّ أَحَدُكُمْ مَعَ أُمِّهِ فِى الطَّريقِ فَإِنَّهُ لَيْسَ كُلُّ أَحَدٍ يَعْرِفُها؛ از مواضعى كه موجب سوءظن است بپرهيزيد و هيچكس از شما با مادرش در وسط راه نايستد، زيرا همه نمى دانند او مادر وى است (و چه بسا فكر كنند او با زن نامحرمى رابطه دارد)».
البته مواردى هست كه قرائن نشان مى دهد فلان زن، خواهر يا مادر يا همسر اوست كه اينگونه موارد مستثناست.
ادامه اندرزها
امام علیه السلام هفتمين نكته راهگشا و تربيت كننده را بيان مى كند و مى فرمايد : «كسى كه سخنش بسيار شود (و پرحرف باشد) خطاى او فراوان خواهد بود»؛ (وَمَنْ كَثُرَ كَلاَمُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ).
دليل آن روشن است. افراد پرحرف مجالى براى تفكر و انديشه كافى ندارند و كسى كه نينديشد و سخن بگويد اشتباهش فراوان خواهد بود. به عكس، كسانى كه كم مىگويند و فكر مى كنند، گزيده مى گويند.
حضرت به دنبال آن مى افزايد: «كسى كه خطايش زياد شود حيائش كم مى شود»؛ (وَمَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قُلَّ حَيَاؤُهُ).
دليل آن نيز روشن است. انسان تا زمانى كه گناه نكرده يا خطايى از او سرنزده از انجام آن گناه يا خطا شرم دارد؛ اما هنگامى كه تكرار شد، شرم او فرو مى ريزد. به تجربه ثابت شده است افراد بى بندوبار براثر فزونى گناه، حيا و شرم را از دست مى دهند و از انجام دادن آن گناه در انظار مردم باكى ندارند.
به دنبال آن مى فرمايد: «كسى كه حيائش كم شد تقوايش كاستى مىگيرد»؛ (وَمَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ).
اين هم دليل واضحى دارد، زيرا حيا مانع مهمى در برابر گناه است. اگر شرم وحيا از بين برود راه انسان به سوى گناه باز مى شود و افراد گنهكار نمى توانند باتقوا باشند.
در ادامه آن مى فرمايد: «كسى كه تقوا و ورع او كم شود قلبش مى ميرد»؛ (وَمَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ).
زيرا حيات قلب به احساس مسئوليت در پيشگاه خدا و در برابر مردم ووجدان خويش است. قلبى كه احساس مسئوليت نكند و عكس العمل مناسب در مقابل خطا نشان ندهد مرده است و به يقين بى تقوايى سبب مرگ قلب است.
در پايان اين سخن مى فرمايد: «كسى كه قلبش بميرد داخل آتش دوزخ مى شود»؛ (وَمَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ).
زيرا ناپارسايان گنهكار، پرخطا و فاقد احساس مسئوليت، جايى جز دوزخ نخواهند داشت.
درواقع اين گفتار امام علیه السلام مقدمه و نتيجه اى دارد و در ميان آن مقدمه و نتيجه چهار مرحله به صورت علت و معلول پيموده مى شود؛ از پرحرفى و كثرت كلام، شروع و پس از گذشتن از چهار مرحله به دوزخ منتهى مى گردد و همه ازقبيل علت و معلول يكديگرند.
در حديثى از امام باقر علیه السلام كه در كتاب شريف كافى آمده مى خوانيم: «مَا مِنْ عَبْدٍ إِلاَّ وَفِى قَلْبِهِ نُكْتَةٌ بَيضَاءُ فَإِذَا أَذْنَبَ ذَنْباً خَرَجَ فِى النُّكْتَةِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ ذَهَبَ ذَلِکَ السَّوَادُ وَإِنْ تَمَادَى فِى الذُّنُوبِ زَادَ ذَلِکَ السَّوَادُ حَتَّى يغَطِّى الْبَياضَ فَإِذَا غَطَّى الْبَياضَ لَمْ يرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَى خَيرٍ أَبَداً وَهُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ : (كَلاَّ بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ) ؛ هيچ بنده اى نيست مگر اينكه در قلبش نقطه روشنى است (روشنايى و نورانيت ايمان و تقوا). هنگامى كه مرتكب گناهى مى شود در آن نقطه روشن، نقطه سياهى پديدار مى گردد. هرگاه توبه كند آن نقطه سياه برطرف مى شود و اگر ادامه بدهد سياهى فزونى مى يابد تا تمام آن نقطه روشن را بگيرد و هنگامى كه آن نقطه روشن به كلى از بين برود صاحب آن قلب هرگز به سوى خير بازنمى گردد و اين همان است كه خداى متعال در قرآن مجيد فرموده: چنين نيست كه آنها (گروه كافران و منافقان) مى پندارند، بلكه اعمالشان چون زنگارى بر دلهايشان نشسته است! (ازاينرو حق را درك نمى كنند)».
در نقطه مقابل پرگويى و كثرت كلام، سكوت است و اينكه انسان جز در موارد ضرورت سخن نگويد كه در روايات اسلامى مدح فراوانى از آن شده است. در حديثى از امام اميرمومنان علیه السلام در غررالحكم مى خوانيم: «إنْ كانَ فِي الْكَلامِ الْبَلاغَةُ فَفِى الصُّمْتِ السَّلامَةُ مِنَ الْعِثارِ؛ اگر در سخن گفتن، زيبايى بلاغت باشد، در سكوت، سلامت از لغزش هاست».
در حديث ديگرى امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله چنين نقل مى كند كه فرمود: «الصَّمْتُ كَنْزٌ وَافِرٌ وَزَينُ الْحَلِيمِ وَسِتْرُ الْجَاهِلِ؛ سكوت گنج بزرگى است وزينت افراد عاقل و پوششى براى جاهل است».
در نكوهش پرگويى و كثرت كلام نيز روايات فراوانى نقل شده است؛ از جمله در بابى كه در ميزان الحكمة تحت عنوان «ال
د ودرون آن ميخهايى كار گذاشته بود؛ ميخهايى تيز همچون سوزن و به اين وسيله مخالفان خود را شكنجه مى كرد و مى كشت. متوكل دستور داد خودش را در همان تنور بيندازند. او در آنجا دو شعر (عبرت انگيز) براى متوكل نوشت :
هِىَ السَّبِيلُ فَمِنْ يَوْم إلى يَوْمٍ كَأنَّهُ ما تَريکَ الْعَيْنُ فِي النَّوْمِ
لا تَجْزِعَنَّ رُوَيْدآ إنَّها دُوَلٌ دُنْيا تُنَقِّلُ مِنْ قَوْمٍ إلى قَوْمٍ
اين راهى است كه هر روز روندهاى دارد و شبيه چيزى است كه انسان در خواب مى بيند.
بى تابى نكن، آرام باش اينها حكومت هايى است دنيوى كه از گروهى به گروه ديگر منتقل مى شود.
هنگامى كه فرداى آن روز اين نامه به دست متوكل رسيد (كمى متنبه شد و) دستور داد او را از آن تنور خارج كنند. وقتى به سراغ او آمدند مرده بود و حبس او در آن تنور چهل روز به طول انجاميد.
امثال اينگونه داستانها در طول تاريخ بسيار است.
اين سخن را با حديثى كوتاه و پرمعنا از اميرمومنان على علیه السلام كه در تحف العقول آمده است پايان مى دهيم كه به فرزندش امام حسين علیه السلام ضمن نصايح فراوانى فرمود: «وَمَنْ حَفَرَ بِئْراً لاَِخِيهِ وَقَعَ فِيهَا؛ كسى كه چاهى براى ديگران حفر كند سرانجام خودش در آن چاه خواهد افتاد».
در چهارمين نكته مى فرمايد: «كسى كه (بى مقدمه) به سراغ كارهاى سخت وسنگين برود هلاك مى شود»؛ (وَمَنْ كَابَدَ الاُْمُورَ عَطِبَ).
«كابد» از ماده «مكابدة» به معنى درگير شدن سخت با كارى است و «عَطِب» از ماده «عَطَب» بر وزن «نسب» به معناى هلاكت است. اين گفتار حكيمانه دو تفسير دارد: نخست اينكه انسان هنگامى كه مى خواهد به سراغ كارهاى مهم وسخت برود بايد پيشبينىهاى لازم و مقدمات كار را از هر نظر فراهم كند. در غير اين صورت گرفتار مى شود و به هلاكت مى رسد.
تفسير ديگر اينكه انسان چون به سراغ كارى مى رود در صورتى كه با مشكلات سخت يا بن بست ها روبرو شد نبايد اصرار ورزد و لجوجانه ادامه دهد كه مايه هلاكت اوست.
بنابراين نه بدون مقدمه بايد به سراغ كارهاى مهم رفت و نه لجوجانه در انجام كارهاى سخت اصرار داشت كه هر دو مايه از بين رفتن نيروها و قواى انسان و هلاكت است.
البته هلاكت در اينجا ممكن است به معناى مرگ يا كنايه از ناتوانى شديد واز دست دادن نيروها باشد.
سپس امام علیه السلام به نكته پنجم كه از جهاتى شباهت با نكته چهارم دارد، هر چند با آن متفاوت است، اشاره كرده مى فرمايد: «هركس خود را در گردابهاى خطرناك بيفكند، غرق مى شود»؛ (وَمَنِ اقْتَحَمَ اللُّجَجَ غَرِقَ).
اشاره به اينكه كسى كه بى مطالعه خودش را در امور خطرناك بيندازد، سرانجام غرق خواهد شد. البته شجاعت صفت بسيار پسنديده اى است؛ ولى تهوّر صفت زشت و ناپسندى است، چراكه شجاعت را در غير مورد، صرف كرده است و اين به كار كوهنوردانى شبيه است كه از نقاط خطرناك به سوى قله پيش مى روند، اين كار عاقلانه نيست، بايد راههاى مطمئن تر را پيدا كرد و از آن طريق به قله صعود نمود.
يا مثلا هنگام زمستان به كسى مى گويند مسيرى كه مى روى خطر سقوط بهمن در آن است و او مى گويد من شجاعت مى كنم و پيش مى روم، و يا از نقاطى كه احتمال وجود ميدان مين باشد بى مطالعه عبور مى كند.
در مسائل اجتماعى، سياسى و اقتصادى نيز همين معنا متصور است كه انسان دست به كارهاى خطرناك بزند و فكر عاقبت آن را نكند. عاقل كسى است كه با تدبير و شجاعت كارها را دنبال كند.
در فقه اسلامى نيز طبق حديث معروف: «نَهَى النَّبِىُّ عَنِ الْغَرَرِ «يا» نَهَى النَّبِىُّ عَنْ بَيْعِ الْغَرَرِ» پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله از انجام كارهاى مجهول و خطرناك ومعاملاتى كه اينگونه باشد نهى كرده است. بسيارند كسانى كه در معاملاتى كه يا ثمن مجهول است يا مثمن و يا شرايط مبهم يا وضع بازار تيره و تار است وارد مى شوند وتمام سرمايه خود را از كف داده، به فقر مبتلا مى گردند.
شاعر عرب مى گويد :
مَنْ حارَبَ الاْيّامَ أَصْبَحَ رُمْحُه قَصِدآ وَأَصْبَحَ سَيْفُهُ مَفْلولا
كسى كه به جنگ حوادث روز، بى مطالعه برود نيزه اش مى شكند و شمشير او كند مى شود.
حضرت در ششمين توصيه مى فرمايد: «هركس در موارد سوءظن گام بگذارد سرانجام متهم خواهد شد»؛ (وَمَنْ دَخَلَ مَدَاخِلَ آلسُّوءِ اتُّهِمَ).
گفتار حكيمانه امام علیه السلام در اينجا اشاره به همان چيزى است كه به صورت ضرب المثل در ميان مردم درآمده است: «إتَّقُوا مِنْ مَواضِعِ التُّهَمِ؛ از جاهايى كه تهمت خيز است بپرهيزيد».
بى شك انسان هرقدر پاك و منزه باشد نبايد در جاهايى كه تهمت خيز است گام بگذارد؛ مثلا در مجلس شرابخواران حضور يابد، در محله هاى بدنام ومراكز فساد گام نهد و يا با افراد بدنام و آلوده طرح دوستى بريزد. به يقين انسان پاك و پرهيزكار نيز هنگامى كه مرتكب اينگونه كارها شود متهم مى گردد ودرواقع آبروى خود را به دست خود ريخته است.
شبيه همين معنا از امام علیه السلام در حديث ديگرى آمده است كه مى
الْمَوْتِ فَإِنَّهُ لَمْ يكْثِرْ إِنْسَانٌ ذِكْرَ الْمَوْتِ إِلاَّ زَهِدَ فِى الدُّنْيا؛ زياد به ياد مرگ باش، چراكه هيچ انسانى فراوان ياد مرگ نمى كند مگر اينكه نسبت به زرق و برق دنيا بى اعتنا مى شود».
مرحوم علامه مجلسى نيز در بحارالانوار رواياتى در اين زمينه آورده؛ از جمله روايتى است از امام صادق علیه السلام كه مى فرمايد: «ذِكْرُ الْمَوْتِ يمِيتُ الشَّهَواتِ فِى النَّفْسِ وَيقْلَعُ مَنابِتَ الْغَفْلَةِ، وَيقَوِّى الْقَلْبَ بِمَواعِدِ اللَّهِ وَيرِقُّ الطَّبْعَ، وَيكْسِرُ أَعْلامَ الْهَوى، وَيطْفِى نارَ الْحِرْصِ، وَيحَقِّرُ الدُّنْيا، وَهُوَ مَعْنى ما قالَ النَّبِى صلی الله علیه و آله فِكْرُ ساعَةٍ خَيرٌ مِنْ عِبادَةِ سَنَةٍ؛ ياد مرگ، شهوت هاى سركش را در درون آدمى مى ميراند، ريشه هاى غفلت را از دل برمى كند، قلب را به وعده هاى الهى نيرو مى بخشد، به طبع آدمى نرمى و لطافت مىدهد، نشانه هاى هواپرستى را دَرهم مى شكند، آتش حرص را خاموش مى سازد و دنيا را در نظر انسان كوچك مى كند، و اين است معناى سخنى كه پيغمبر صلی الله علیه و آله فرموده: يك ساعت فكر كردن از يك سال عبادت بهتر است».
در يازدهمين و آخرين نكته حكيمانه مى فرمايد: «آنكس كه بداند گفتارش جزء اعمال او محسوب مىشود سخن كم مى گويد مگر در آنجا كه به او مربوط است»؛ (وَمَنْ عَلِمَ أَنَّ كَلاَمَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ كَلاَمُهُ إِلاَّ فِيَما يَعْنِيهِ).
بسيارند كسانى كه هرچه بر سر زبانشان آمد مى گويند و چنين مى پندارند كه سخن، باد هواست و جايى ثبت نمىشود در حالى كه سخنان انسان سرنوشت سازترين اعمال اوست و بارها گفته ايم بخش عظيمى از گناهان كبيره به وسيله زبان انجام مى شود، همانگونه كه بخش عظيمى از طاعات با زبان است. زبان، كليد خوشبختى ها و بدبختى هاست، بنابراين چگونه ممكن است انسان سخنش را جزء اعمالش نداند؟ به يقين اگر بداند (مَّا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ)؛ انسان هيچ سخنى را بر زبان نمى آورد مگر اينكه همان دم، فرشته اى مراقب و آماده براى انجام مأموريت (و ضبط آن) است!» در سخنان خود دقت مى كند و جز آنچه به او مربوط است و مصلحت وى ايجاب مى كند سخن نخواهد گفت.
درباره خطرات زبان و بيهوده گويى ها و سخنان بدون مطالعه روايات فراوانى از معصومان : نقل شده است.
نكته
نسخه اى كامل!
امام علیه السلام در اين مجموعه از كلمات حكمت آميز كه به يازده دستور مهم اشاره كرده، نسخه اى كامل مربوط به سير و سلوك در راه حق و رسيدن به قرب خدا ونجات از عذاب دنيا و آخرت ارائه فرموده است.
بخشى از آن مربوط به تربيت نفوس و خودسازى است: نپرداختن به عيوب ديگران و به عكس، دقت در عيوب خويشتن و ترك فضول كلام كه مايه حيات قلب است و توجه به خطرات زبان، همه از امورى است كه سالكان راه حق را در اين مسير كمك مى كند و به اهداف مقدس خود واصل مى نمايد.
بخش ديگر مربوط به تحصيل آرامش در حيات دنياست: قناعت پيشه كردن و ترك تجمل پرستى و به ياد مرگ بودن و راضى شدن به مقدار ضرورت از مواهب دنيا، همه از امورى است كه درهاى آرامش را به روى انسان مى گشايد واو را از غوطه ور شدن در امورى كه مايه پريشانى و اضطراب است
حفظ مى كند.
بخش ديگر در ارتباط با مسائل اجتماعى و زندگى صحيح با مردم است؛ ترك ظلم و ستم و توجه به عواقب سوء آن، پرهيز از موارد تهمت و نگاه كردن به وضع مردم و خويشتن با يك چشم، همه از امورى است كه رابطه انسان را با مردم اصلاح مى كند.
در مجموع نسخه جامعى است كه هركس آن را به كار بندد در طريق سير وسلوك و پوييدن راه حق نياز به چيز ديگرى ندارد. چه خوب است افراد به جاى اينكه به دنبال پير و شيخ و مرشد و استاد عرفان بيفتند كه خطرات فراوانى دربر دارد همين برنامه مطمئن را نصب العين خود قرار دهند و آنچه را مى خواهند از آن بخواهند و آنچه را مى جويند در آن بجويند.