eitaa logo
نهج البلاغه و زندگی
4هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
12.3هزار ویدیو
371 فایل
💌اجتماعی که علی (علیه السلام) را کنار گذاشت، علی (علیه السلام) را از علی(علیه السلام)بودن منع نکرد، بلکه خود را از علی(علیه السلام) داشتن محروم کرد. اینجا کلاسی است برای مرور تفکرات امیرالمومنین (علیه السلام) باشد که مقبول حضرتش افتد. ساجدی نسب
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 گروه هکرهای خاتم سلیمان نبی ویدئویی با متن زیر منتشر کرد! 🔹 با یاری خداوند از این پس از این صحنه های در سرزمین های اشغالی بسیار دیده خواهد شد . 🔹 قوم شیطان بدانید کنترل نیروگاه های شما در ید با کفیات جنود الله است. ما اماده امر فرمانده هستیم تا دنیای مدرنتان را بر سرتان ویران کنیم . 🔹 پیروزی قریب و قطعی است و این وعده خدا است ، خدا در وعده خود صادق است .
چرا قانون حجاب؟ 📌دیروز توی اتوبوس خط واحد یه حرکت عجیبی از یک جوان حدودا سی‌وپنج‌ساله دیدم که درس آموز است. 📌توی اتوبوس تعدادی از خانم‌ها بی‌روسری بودند. مرد جوان یک سیگار روشن کرد و شروع کرد به سیگار کشیدن! 📌یکی از همون خانم‌ها با صدای گوشخراش داد زد آقا سیگارت را خاموش کن خفه شدیم اینجا سیگار کشیدن ممنوعه! 📌جوان با لبخند و البته سر به زیر گفت خانم محترم تو روسری را درآوردی و میگی من آزاد هستم و بهتره مردها جلو چشم خودشون رو بگیرن و نگاه نکنند! 📌منم دلم میخواد آزاد باشم و سیگارم را هم میکشم! بهتره شما جلوی دماغت را بگیری و بو نکشی! اگر قراره من چشمم را ببندم تو هم بهتره دماغ و دهنت رو ببندی! 📌باور کنید سی‌ثانیه‌ای همه ساکت شدن بعد کل جمعیت زدن زیر خنده و همه شروع کردن به بحث کردن در این مورد از آزادی؛ موافق و مخالف؛ تریبون آزادی بود که بیا و ببین! (به نقل از یکی از دوستان) ✍ برخی فقط قدر قانون را با بی قانونی عملی می‌فهمند!
هدایت شده از طلوع زندگی
🙇‍♂️ کودکان بدبخت 🎙 شهید مطهری می‌گوید: «بدبخت ‏ترین کودکان، آنهایی هستند که والدینشان، آنها را در ناز و نعمت پرورش می‏ دهند و نمی‏ گذارند سردی و گرمی دنیا را بچشند و پستی ‌و بلندی جهان را لمس کنند. این‌گونه کودکان در مقابل سختی ها حساس می‏ شوند و در مقابل لذّت‌ها بی‏ تفاوت، هم‌چون ساق نازک یک درخت کوچک در مقابل هر نسیمی می‏ لرزند و کوچک‏ترین حادثه سوئی آنان را ناراحت می‏ کند. تا جایی که یک حادثه کوچک، آنان را به فکر خودکشی می‏ اندازد و از آن‌طرف، هر چه موجبات لذّت به آنها داده شود به هیجان نمی‏ آیند و نشاط پیدا نمی‏ کنند.» ⚠️ شهید مطهری رفاه زدگی را از عوامل تربیت فاسد و ایجاد اختلالات در ادراکات یا احساسات می دانند و از نظر ایشان نازپروردگی روح را پرتوقع و در مقابله با حوادث، ناتوان و در نتیجه مأیوس و بدبین و غیر متکی به نفس بار می ‏آورد. 🔹🔷 کانال طلوع زندگی🔷🔹 🌐@tolooezendegi
10.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رزمایش بانوان مشهدی دیشب در امامت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اقدام جالب یک هوادار ایرانی ⚽️ پخش آهنگ ماندگار «ای ایران ای مرز پر گهر» از بلندگوی راهنمای مترو دوحه
7.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تماشاگرنماهای ایرانی که حتی فارسی حرف زدن را بلد نیسن! مزدورها با پرچم و لباس ایران در قطر
◽️وَجَاهِدْ فِي اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ، وَلاَ تَأْخُذْکَ فِي اللهِ لَوْمَةُ لاَئِم. وَخُضِ الْغَمَرَاتِ لِلْحَقِّ حَيْثُ کَانَ 🌖در راه خدا آن گونه که بايد و شايد جهاد کن و هرگز سرزنشِ سرزنش گران، تو را از تلاش در راه خدا باز ندارد و در درياى مشکلات براى رسيدن به حق فرو شو هرجا که باشد» 🖊 اشاره به اين است که گاهى افراد آلوده، اطراف انسان هاى مجاهد و مبارز را مى گيرند و با ملامت و سرزنش مى خواهند سدى بر سر راه آنها ايجاد کنند. امام عليه السلام مى فرمايد: هرگز اين سرزنش ها مانع راه تو نشود; هنگامى که راه را تشخيص دادى با توکل بر خدا و عزم راسخ و بدون اعتنا به سرزنش سرزنش گران به پيش تاز. 📘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک سال قبل از انقلاب در بدرقه اعضای تیم فوتبال به جام جهانی آرژانتین بازیکنان تیم ملی تا کمر خم شدن و دست محمد رضا شاه رو بوسیدن با این حال انقلابیون برای این تیم که نماد ایران بود آرزوی شکست نکردن و تا اونجایی که میشد از تیم ایران حمایت کردن.
📜 روایت هشتم : حواله‌ات دادم به فرزندم حسین علامه امینی می‌فرمایند : روزی به کتاب «ربیع الابرار» زمخشری نیاز پیدا کردم ، در آن موقع این کتاب به چاپ نرسیده بود ، فقط سه نسخه از آن سراغ داشتم : یکی در کتابخانه امام یحیی در ، دیگری در کتابخانه ظاهریّه در و سومی در کتابخانه یکی از مراجع اشرف که پس از فوتش به پسرش به ارث رسیده بود . علامه امینی به در خانه‌ی آن شخص می‌رود و از او می‌طلبد که این کتاب را به مدت سه روز به او امانت بدهد ؛ قبول نمی‌کند . به مدت دو روز ؛ قبول نمیکند . به مدت یک روز ؛ باز هم قبول نمی‌کند . به مدت سه ساعت ؛ باز هم قبول نمی‌کند . در پایان می‌فرماید : اجازه دهید بیایم در کتابخانه‌تان مطالعه کنم ، باز هم نمی‌پذیرد . علامه امینی به خدمت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی می‌رود ، ایشان را واسطه قرار می‌دهد ، صاحب نسخه باز هم نمی‌پذیرد . سپس آیت الله کاشف الغطاء را واسطه قرار می‌دهد ، باز هم نمی‌پذیرد ! پس از ناامیدی به حرم مولای متقیان «ع» مشرف می‌شود و از این رویداد شکایت می‌کند . با غم و اندوه فراوان به خانه بر میگردد ، مدتی خوابش نمی‌برد ، تا در اواخر شب در میان خواب و بیداری به محضر می‌رسد و عرضه می‌دارد :«مولا جان ! می‌بینید که برای دسترسی به یک کتاب چه مشکلاتی پیش روی من قرار می‌گیرد . مولا «ع» می‌فرمایند : پاسخ خواسته‌ی شما در نزد فرزندم حسین (ع) است .» از خواب بیدار شده ، وضو گرفته ، به مشرف شده ، نماز صبح را در حرم سالار شهیدان می‌خواند ، شکایاتش را به آن حضرت عرضه می‌کند . از حرم امام حسین «ع» به حرم حضرت ابوالفضل «ع» روی می‌آورد . پس از زیارت آن حضرت به خداوند متوسل می‌شود و عرضه می‌دارد :«بار خدایا ، تو را به مقام و منزلت این دو برادر مشکل مرا آسان بگردان .» در حدود طلوع آفتاب از حرم بیرون آمده و در یکی از ایوان ها می‌نشیند و در مورد مشکل خود به اندیشه فرو می‌رود . در آن هنگام خطیب توانا شیخ محسن ابوالحبّ می‌رسد و تقاضا می‌کند که برای صرف صبحانه به منزل ایشان تشریف ببرند . هوا گرم بوده ، در باغچه‌ی خانه می‌نشینند و صبحانه را صرف می‌کنند و بعد از دقایقی می‌فرماید : کتابخانه‌ات را به من نشان بده . با هم به کتابخانه می‌روند ، کتابخانه‌اش را بسیار غنی و پربار می‌بیند . وقتی قفسه‌ها را مورد توجه قرار می‌دهد ، چشمش به نسخه‌ای از کتاب «ربیع الأبرار» زمخشری می‌افتد ، که برای آن به امیرالمومنین «ع» شکایت کرده بود و حضرت فرموده بود : پاسخ این خواسته در نزد فرزندم حسین «ع» می‌باشد . یک مرتبه اشک در دیدگانش حلقه می‌زند . آرام آرام صدایش به گریه بلند می‌شود . صاحب خانه از راز گریه‌اش می‌پرسد و داستان را نقل می‌کند . او نیز اشک می‌ریزد و عرضه می‌دارد : این نسخه یکی از نسخه‌های نادر است و بسیار پر ارزش و آقای قاسم محمد رجب ، صاحب انتشارات «المثنّی» بزرگ‌ترین مرکز انتشاراتی آن را به یک هزار دینار از من خواست که چاپ و منتشر کند ، ولی من ندادم . آنگاه قلم خود را از جیبش در آورد و بر روی نسخه نوشت :«تقدیم به علامه‌ی امینیسپس گفت :«این بود معنای حواله‌ی امیرمومنان (ع) شما را ، به محضر حضرت سیدالشهداء (ع).» منابع : ✓ موسوعة الغدیر ، ج۱ ، ص۴۴ 🆔@heyat_rahpoyan_velayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا