﷽1.🩸🌿🦋👈اشکوی من ابن ابی قحافه:
أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ] وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَيْتُ عَنْهَا كَشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ وَ يَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ وَ يَكْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّهُ، فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِي نَهْباً.
1.🩸🌿🦋👈 #شكوهازابابكروغصب #خلافت
آگاه باشيد به خدا سوگند ابا بكر، جامه خلافت را بر تن كرد، در حالى كه مى دانست جايگاه من نسبت به حكومت اسلامى، چون محور آسياب است به آسياب كه دور آن حركت مى كند. او مى دانست كه سيل علوم از دامن كوهسار من جارى است، و مرغان دور پرواز انديشه ها به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز كرد. پس من رداى خلافت رها كرده و دامن جمع نموده از آن كناره گيرى كردم و در اين انديشه بودم كه آيا با دست تنها براى گرفتن حق خود به پاخيزم يا در اين محيط خفقان زا و تاريكى كه به وجود آوردند، صبر پيشه سازم كه پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا قيامت و ملاقات پروردگار اندوهگين نگه مى دارد. پس از ارزيابى درست، صبر و بردبارى را خردمندانه تر ديدم. پس صبر كردم در حالى كه گويا خار در چشم و استخوان در گلوى من مانده بود. و با ديدگان خود مى نگريستم كه ميراث مرا به غارت مى برند.
۲.🩸🌿🦋👈ابوبکرو التلاعب بالخلافه؛
«شَتَّانَ مَا يَوْمِي عَلَى كُورِهَا ، وَ يَوْمُ حَيَّانَ أَخِي جَابِرِ»؛ فَيَا عَجَباً بَيْنَا هُوَ يَسْتَقِيلُهَا فِي حَيَاتِهِ إِذْ عَقَدَهَا لِآخَرَ بَعْدَ وَفَاتِهِ لَشَدَّ مَا تَشَطَّرَا ضَرْعَيْهَا.
2.🩸🌿🦋👈 #بازىابابكرباخلافت:
تا اينكه خليفه اوّل، به راه خود رفت و خلافت را به پسر خطّاب سپرد. سپس امام مثلى را با شعرى از أعشى عنوان كرد: «مرا با برادر جابر، «حيّان» چه شباهتى است❓ (من همه روز را در گرماى سوزان كار كردم و او راحت و آسوده در خانه بود.)
شگفتا ابابكر كه درحيات خود از مردم مى خواست عذرش رابپذيرند،چگونه درهنگام مرگ،خلافت رابه عقدديگرى در آورد❓
هر دو از شتر خلافت سخت دوشيدند و از حاصل آن بهره مند گرديدند.
شیعیان مولا امیرالمومنین علی علیه السلام در این کانال دورهم جمع شدند که حداقل در طول عمرشون نهج البلاغه رو بخونند اگه شما جزو کسانی هستید که هنوز نهج البلاغه رو نخوندید
وارد کانال بشید
@nahjool
3.🩸🌿🦋👈الشکوی من عمر؛
فَصَيَّرَهَا فِي حَوْزَةٍ خَشْنَاءَ يَغْلُظُ كَلْمُهَا وَ يَخْشُنُ مَسُّهَا وَ يَكْثُرُ الْعِثَارُ فِيهَا وَ الِاعْتِذَارُ مِنْهَا فَصَاحِبُهَا كَرَاكِبِ الصَّعْبَةِ إِنْ أَشْنَقَ لَهَا خَرَمَ وَ إِنْ أَسْلَسَ لَهَا تَقَحَّمَ فَمُنِيَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللَّهِ بِخَبْطٍ وَ شِمَاسٍ وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِرَاضٍ، فَصَبَرْتُ عَلَى طُولِ الْمُدَّةِ وَ شِدَّةِ الْمِحْنَةِ.حَتَّى إِذَا مَضَى لِسَبِيلِهِ
3.🦋👈 #شكوهازعمروماجراىخلافت:
سرانجام اوّلى حكومت را به راهى در آورد، و به دست كسى (عمر) سپرد كه مجموعه اى از خشونت، سختگيرى، اشتباه و پوزش طلبى بود. زمامدار مانند كسى كه بر شترى سركش سوار است، اگر عنان محكم كشد، پرده هاى بينى حيوان پاره مى شود، و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه سقوط مى كند. سوگند به خدا مردم در حكومت دومى، در ناراحتى و رنج مهمّى گرفتار آمده بودند، و دچار دو رويى ها و اعتراض ها شدند، و من در اين مدت طولانى محنت زا، و عذاب آور، چاره اى جز شكيبايى نداشتم تا آن كه روزگار عمر هم سپرى شد.