eitaa logo
ما نهج البلاغه میخوانیم
92 دنبال‌کننده
338 عکس
526 ویدیو
0 فایل
مانهج البلاغه میخوانیم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌳شجره آشوب« قسمت هفتاد و نهم» 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻4. هنگامی که قیس بن سعد (استاندار علی ع ) از مصر عزل شد، از مصر به مدینه امد و سپس از مدینه به سوی کوفه رفت. این خبر به گوش معاویه رسید. معاویه کاملا انتظار داشت که مروان در مدینه قیس را ترور کند زیرا قیس مهره کلیدی علی ع بود لذا نیز طی نامه ای مروان را سرزنش کرد و گفت: «قيس بن سعد و رأى و اعتبار وى را به كمك على فرستاديد، به خدا اگر يكصد هزار جنگاور به كمك او فرستاده بوديد مرا چنين به خشم نمى‏آورد كه قيس بن سعد را پيش على فرستاديد.» 🔻 سوال مهم اینجاست اگر مروان، نفوذی بنی امیه و شخص معاویه نبود،در سراسر زندگی خود، چیزی جز دشمنی و کینه با اهل بیت نداشت. او بود که جعده را تحریک کرد تا امام حسن علیه السلام را مسموم کند و حتی جزو گروهی بود که با برپا کردن آشوب، جلوی دفن امام حسن در کنار پیامبر را گرفت و به تابوت حضرت، تیراندازی کردند. پیامبر او را وزغ پسر وزغ و شخص ملعون نامید. ما دلایل خود را برای نفوذی بودن مروان از سوی بنی امیه به شرح زیر می آوریم: 🔻1.در زمان خلیفه سوم، او و ابوسفیان، روی رفتارهای عثمان، نفوذ داشتند. به طوری که یعقوبی می نویسد: «مروان بن حکم و ابوسفیان، بر عثمان تسلط داشتند و بر او چیره بودند.» 🔻2. مروان، برای قتل عثمان، مردم را تحریک می کرد. زمانی که معترضان به وساطت امام علی علیه السلام، پذیرفتند تا به مصر برگردند، در نیمه راه پیکی را از سوی عثمان دستگیر کردند. همراه این پیک نامه ای خطاب به ابن ابی سرح، فرماندار مصر نوشته شده و در آن به قتل معترضان دستور داده بود. هنگامی که معترضان آن نامه را دیدند، متوجه شدند به خط مروان به حکم نگاشته شده است. 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز هشتادم ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به امام حسن مجتبی(علیه السلام ) 6⃣ ضرورت توجه به معنويّات 🔻پسرم در وصيّت من درست بينديش، بدان كه در اختيار دارنده مرگ همان است كه زندگی در دست او و پديد آورنده موجودات است، هم او می ميراند و نابود كننده همان است كه دوباره زنده می كند و آن كه بيمار می كند شفا نيز می دهد، بدان كه دنيا جاودانه نيست و آنگونه كه خدا خواسته است برقرار است، از عطا كردن نعمتها و انواع آزمايشها و پاداش دادن در معاد و يا آنچه را كه او خواسته است و تو نميدانی. اگر در باره جهان و تحوّلات روزگار مشكلی برای تو پديد آمد آن را به عدم آگاهی ارتباط ده، زيرا تو ابتدا با ناآگاهی متولّد شدی و سپس علوم را فرا گرفتی و چه بسيار است آنچه را كه نميدانی و خدا می داند كه انديشه ات سرگردان و بينش تو در آن راه ندارد، سپس آنها را ميشناسی. پس به قدرتی پناه بر كه تو را آفريده، روزی داده و اعتدال در اندام تو آورده است، بندگی تو فقط برای او باشد و تنها اشتياق او را داشته باش و تنها از او بترس. بدان پسرم هيچ كس چون رسول خدا (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) از خدا آگاهی نداده است، رهبری او را پذيرا باش و برای رستگاری راهنمایی او را بپذير، همانا من از هيچ اندرزی برای تو كوتاهی نكردم و تو هر قدر كوشش كنی و به اصلاح خويش بينديشی همانند پدرت نميتوانی باشی. پسرم اگر خدا شريكی داشت، پيامبران او نيز به سوی تو می آمدند و آثار قدرتش را می ديدی و كردار و صفاتش را می شناختی، امّا خدا، خدایی است يگانه همانگونه كه خود توصيف كرد، هيچ كس در مملكت داری او نزاعی ندارد، نابود شدنی نيست و همواره بوده است، اوّل هر چيزی است كه آغاز ندارد و آخر هر چيزی كه پايان نخواهد داشت، برتر از آن است كه قدرت پروردگاری او را فكر و انديشه درك كند. حال كه اين حقيقت را دريافتی در عمل بكوش آن چنانكه همانند تو سزاوار است بكوشد، كه منزلت آن اندك و توانایی اش ضعيف و ناتوانی اش بسيار و اطاعت خدا را مشتاق و از عذابش ترسان و از خشم او گريزان است، زيرا خدا تو را جز به نيكوكاری فرمان نداده و جز از زشتيها نهی نفرموده است. 7⃣ ضرورت آخرت گرایی 🔻ای پسرم من تو را از دنيا و تحوّلات گوناگونش و نابودی و دست به دست گرديدنش آگاه كردم و از آخرت و آنچه برای انسانها در آنجا فراهم است اطّلاع دادم و برای هر دو مثالها زدم تا پند پذيری و راه و رسم زندگی بياموزی، همانا داستان آن كس كه دنيا را آزمود، چونان مسافرانی است كه در سر منزلی بی آب و علف و دشوار اقامت دارند و قصد كوچ كردن به سرزمينی را دارند كه در آنجا آسايش و رفاه فراهم است. پس مشكلات راه را تحمّل می كنند و جدایی دوستان را می پذيرند و سختی سفر و ناگواری غذا را با جان و دل قبول می كنند، تا به جايگاه وسيع و منزلگاه أمن با آرامش قدم بگذارند و از تمام سختيهای طول سفر احساس ناراحتی ندارند و هزينه های مصرف شده را غرامت نمی شمارند و هيچ چيز برای آنان دوست داشتنی نيست جز آن كه به منزل أمن و محل آرامش برسند. امّا داستان دنيا پرستان همانند گروهی است كه از جايگاهی پر از نعمتها می خواهند به سرزمين خشك و بی آب و علف كوچ كنند، پس در نظر آنان چيزی ناراحت كننده تر از اين نيست كه از جايگاه خود جدا می شوند و ناراحتيها را بايد تحمّل كنند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(56).mp3
6.14M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 🌺 سهم روز هشتادم نامه ۳۱ بند ۶ تا۷ https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20220827-WA0004.
6.29M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 🔸 شرح 2⃣ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 2⃣ 🔹 بیماری، درد و درمان در نهج البلاغه 🔰 بخش دیگری از مبحث بیماری ذیل حکمت ۲۷ مربوط به سرایت بیماری است. ⁉️ آیا بیماری از کسی به کسی سرایت می کند یا نه؟ 🔻در نهج البلاغه شریف در حکمت ۴۰۰ امیرالمؤمنین (علیه السلام) مطلبی را فرموده اند که بعضی از عزیزان تصور کردند که منظور حضرت این است که اصلا بیماری مُسری نداریم. آن عبارت این است: «الْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَقٍّ»؛ مرحوم آقای دشتی هم اینگونه ترجمه کرده است: " اعتقاد به رسیدن بیماری به دیگری درست نیست ". از این عبارت اشتباهاً برداشت شده است که پس ما بیماری مُسری نداریم، پس اصلاً مسأله کرونا ، مراقبت و دست ندادن و ماسک و... چیز بیخودی است! بنده ان شاءالله توضیح میدهم تا این شبهه هم به بهانه حکمت ۲۷ دفع بشود. 🔻اولاً اگر در این حکمت از ابتدا دقت کنید، امیرالمؤمنین (علیه السلام) مشغولند و درمورد بعضی از اعتقادات و باورهایی که از زمان جاهلیت برای اعراب مانده است صحبت می کنند؛ بعضی را نفی می کنند و بعضی را اثبات می کنند. مثلا می فرمایند: "چشم زخم حقیقت دارد. استفاده از نیروهای مرموز طبیعت حقیقت دارد. سحر و جادو وجود دارد. فال نیک راست است. رویداد بد را بد شگون دانستن درست نیست و..." 🔻نظیر این فرمایش در روایت پیامبر عظیم الشأن هم هست با همین عبارت:«لا الْعَدْوَی» یا « الْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَقٍّ». در آنجا پیامبر(صلوات الله علیه و اله) می فرمایند: العدوی حقیقت ندارد، "هامَّه" و "صفر" هم حقیقت ندارد. 🔻 اجازه بدهید "هامَّه" را توضیح بدهم تا معلوم بشود پیامبر در آن حدیث و امیرالمؤمنین در حکمت ۴۰۰ چه چیزی را دارند نفی و رد می کنند. "هامَّه" یعنی چه؟ عرب از زمان جاهلیت اعتقاد داشت وقتی کسی می میرد، استخوانهایش شبیه یک جغد میشود و این جغد گاهی می آید و بر می گردد روی دیوار خانه می نشیند و این بدشگون است، چون در واقع خبر مرگ است. بعضی ها هم گفته اند نه "هامَّه" اصلا خودش اسم جغد است. اعتقاد عرب جاهلی این بوده است که اگر جغدی آمد بر در خانه ای نشست و آواز خواند این دارد خبر مرگ اهل خانه را می دهد. این اعتقاد غلط را داشتند. حضرت فرمودند " هامَّه" غلط است. یا "صُفْر"، "صَفْر" و " صَفَرْ" هر سه درست هستند. معتقد بودند یک نوع بیماری در شکم شتر هست که به بقیه منتقل می شود که حضرت این را دفع کردند. 🔻 اما اینکه " العَدوی" را هم نفی کردند، ببینید وقتی نفیِ "العدوی" می کنند دو معنی از آن برداشت میشود: یکی اینکه آیا واقعا سبب نیست؟ یعنی اگر من با یک جُذامی رفت و آمد و معاشرت کردم، راحت غذایش را خوردم ،این معاشرت مقدمه نیست برای اینکه من هم جُذام بگیرم؟ چنین چیزی از این روایت برداشت نمیشود. چون بر خلافش، روایات زیادی داریم. امروز هم علم هم اثبات کرده است. مثلا از خود پیامبر حدیث داریم که از جُذامی فرار کنید، همانگونه که از شیر درنده فرار میکنید. یا روایت داریم که انسان بیمار را از جمع سالم جدا کنید. پس معنی اینکه " العدوی" حق نیست، چیست؟ معنی اینکه "العدوی" حق نیست این است که بیماری به تنهایی نمی تواند به صورت قطعی باعث بیماری شخص دیگری باشد، مگر اینکه اراده الهی باشد و تقدیر الهی باشد. یعنی برای بیماری سببیّت میشود قائل شد، اما علت تامّه نیست. 🔻 نتیجه این نگاه این است: ما موظفیم از اسباب بیماری دوری کنیم، اما اعتقادمان این نیست که حتما اگر کسی با یک بیمار نشست ، بیماری را از او گرفته! ممکن است عامل دیگری داشته باشد. پس از این عبارت « الْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَقٍّ» کسی حق ندارد برداشت کند که مراقبتهایی که در قصّه کرونا یا هر بیماری دیگری باید انجام بشود، اینها بیخود است. چون اصلا ما بیماری مُسری نداریم! چرا بیماری مُسری داریم اما اعتقاد به اینکه بدون اذن و اراده خدا این بیماری منتقل بشود، غلط است و الّا سببیتش درست است. یعنی یکی از راههایی که ممکن است انسان دچار بیماری بشود، همنشینی و معاشرت با کسی است که این بیماری مُسری را دارد. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ↩️ ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
AUD-20220123-WA0066.mp3
3.44M
حتماً بشنوید و بشنوانید😁...
AUD-20220123-WA0067.mp3
3.35M
اینم بشنوید و بیشتر تر بشنوانیدید😍 فرزند بی‌ادب، به درد جهنمم نمی‌خوره... آدم کور😎 سوار هر ماشینی🚘 بشه تصادف می‌کنه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️پاسخ جالب رهبر انقلاب به یک شبهۀ مشهور 📍شما که میگید فرزند زیاد، خب اگر زیاد شدند، نمی‌تونیم تربیتشون بکنیم! 🔅منتشر کنید یه دورهمی گرم با محوریت (جمعیت ) دقیقا همینجا 👇🏻♥️ (خانواده جوان وپرجمعیت وافی) @motaharevafi77 https://eitaa.com/motaharevafi77 جمعمون جمعه تو روبیکا فقط شمارو کم داریم 👇🏻 https://rubika.ir/Motaharevafi77 ♦انتشار با لینک کانال
⛔️ چرا باید نماز را به عربی بخونیم؟ 🆔 @Shobhe_ShenaSi 🌏 ghorbanimoghadam.ir
🔴 جعفر پلنگ و غذای حضرتی آقای راست نجات، معاون مهمانسرای حرم مطهر امام رضا علیه السلام، ماه گذشته در شب میلاد حضرت امام محمدالجواد علیه السلام این داستان جالب رو نقل کردن: زمانی که معاون امداد حرم امام رضا علیه السلام بودم، وظیفه داشتیم، غذاهای باقیمانده مهمانسرا را آخر وقت به مناطق ضعیف و حاشیه شهر مشهد برده و بین فقرا توزیع کنیم. شبی با خادم مسجد آخر بلوار توس، تماس گرفته و به او گفتم: امشب قرار است که فلان مقدار غذای مشخص، به منطقه شما آورده و توزیع کنیم و آماده همکاری با ما باش. نیمه های شب به آن مسجد که رسیدیم ، با جمعیت فراوانی که درب مسجد منتظر بودند مواجه شدیم 🙄 بطوری که امکان توزیع غذا را بخاطر ازدحام شدید و ترس از تلف شدن تعدادی از مردم، نداشتیم! خادم مسجد را صدا کردیم که چرا اینقدر شلوغ است؟! گفت : حواسم نبود و در بلندگو📣 اعلام کردم : امشب قرار است غذای متبرک از حرم امام رضا علیه السلام بیاورند و اینگونه شلوغ شد و کاری از دستم بر نمی آید🙄 تصمیم به برگشت داشتیم که ناگاه در گوشه ای کنار دیوار، دختر بچه ای کوچک با کفش های پلاستیکی، نظرم را به خود جلب کرد و از وضعیت حال و روزش ترحمی به دلم‌ افتاد و همانجا در دلم، از خود امام رضا علیه السلام خواستم: آقا جان🤲خودت راه حلی ارائه بده که بتونیم غذاها را بدون مشکل تقسیم کنیم و این مردم که با امید و احتیاج به اینجا آمدند، دست خالی برنگردند که ناگهان انگار هزار نفر درونم فریاد زدند : از خادم محله بپرسم لات این محله کیه؟!🤔 از خادم مسجد پرسیدم : لات این محله کیه و با تعجب پرسید برای چی؟!!! گفتم کارش دارم. گفت: اسمش جعفر پلنگه گفتم بگو بیاد و زنگش زد که تا نیم ساعت دیگه میرسم ومنتظرش موندیم. جعفر با ظاهری خالکوبی شده و پیراهن یقه باز و سوار موتور اومد و سلام کرد که فرمایش: گفتم ما از حرم امام رضا علیه السلام اومدیم و غذای متبرک آوردیم و نمیدونیم چطور تقسیم کنیم که مردم اذیت نشن و از شما میخواهیم در این کار کمکمون کنی😥 جعفر با کمال میل گفت : نوکر خادمهای امام رضا علیه السلام هستم وچشم. به بقیه خدام گفتم ماشین غذا رو تحویل جعفر بدین و بهش کمک کنید تا غذاهارو تقسیم کنه. جعفر مردم را کنار دیوار به صف کرد و به هر خانواده ای بنا به مصلحت و شناختی که خودش به آنها داشت ، غذاها را تقسیم کرد و گفتم چهارتا غذاهم بهخودش و خانواده ش بدهید. بعد از اتمام کار ، به من گفت: آقای راست نجات شماره تلفنت را به من میدهید؟ همکاران با اشاره گفتند اینکارو نکن و برات دردسر درست میکنه و.... اما با کمال میل به او شماره را دادم و رفتیم. ابتدای هفته بود که با من تماس گرفت که جعفر پلنگ هستم و کاری با شما دارم و به دفتر کاری م در حرم آمد! آنجا به من گفت: من هم خادم زوار امام رضا علیه السلام هستم و بنده با تعجب گفتم: بله؟!!!😲گفت : منم روزهای پنج شنبه میام حرم امام رضا علیه السلام و در صحن ها میچرخم و مهرهای اطراف دیوارها را جمع آوری و سرجاهایشان میذارم و برمیگردم و به همین مقدار خودم را خادم حضرت میدانم و اتفاقا همان روز در راه برگشتم به درب مهمانسرا رسیدم و به امام رضا علیه السلام در دلم گفتم : میشه امروز غذای متبرکی از حرمتون برای خواهر بیمارم ببرم؟! وقتی به خادم درب مهمانسرا گفتم با تندی به من گفت: آقا برو کنار بایست و مزاحم نشو!😔 وقتی نا امید شدم و خواستم‌به خانه برگردم، پشت سرم، آن خادم به همکارش گفت مواظبش باشید جیب مردم رو نزند!!!😞 هنگامی که این را شنیدم به او گفتم : خدایا توبه، من جیب بر نیستم و دلم شکست و تا بست نواب گریه میکردم و به امام رضا علیه السلام گفتم دیگه سرکشیکم نمیام و خداحافظ😢 که ناگهان گوشی م زنگ خورد که خادمهای حرم امام رضا علیه السلام در مسجد محله منتظرت هستند وبا ترس و لرز که من جیب بری نکردم و چه زود گزارش دادند و احضارم کردند پیش شما اومدم😕 حالا آمده ام بگویم: امام رضا علیه السلام چقدر مهربونه😭یک غذا میخواستم ولی به من یک ماشین غذا داد و بجای یکی،چهارتا غذا برای خانواده م بردم😇