با سلام و عرض ادب خدمت حضّار و فضلای گرامی
«فراخوان مباحثه کاربردی ادبیات عربی
از کتاب های شرح النهجة المرضیة جلال الدین سیوطي و مختصر المعاني تفتازاني »
عزیزانی که خواهان مباحثه کاربردی مستمر و منظم به صورت مجازی میباشند به آیدی اینجانب پیام دهند.
(مباحثه به صورت کاربردی و تخصصی میباشد و نه به صورت مقدماتی که مباحث توصیفی ارائه شود.)
@Hich_ibn_hich
نصیحة
کلمه نصح از باب :نَصَحَ ینصَح نُصحا
💠نصیحة اسم مصدر ان است.
معنای اصلی و ریشه لغوی آن عبارت است از:
💠تصفیه عسل از موم.
"نصحت العسل اذا صفیته من الشمع"
💠معنای نصیحه در کلام معصومین علیهم السلام و عرف آن زمان به معنای حیازت و جمع اوری خیر برای منصوح له است.
ارتباط دو معنا چنین است:
تشبیه کرده اند تلخیص کلام را از غش و فساد به تلخیص عسل از موم.
💠راغب گفته است:
نصح یعنی خالص کردن محبت برای غیر در اظهار انچه که به صلاح اوست.
✅نصیحت در کلام معصومین علیهم السلام یعنی:
ارشاد عباد به مصالح دنیوی و اخروی،تعلیم انها و یاری انها،امر به معروف و نهی از منکر و....
💠لذا گفته شده نصح با وجود وجازت و کوتاهی لفظ در زیادی معنا مانند لغت فلاح است که جامع خیر دنیا و اخرت می باشد.
سید علیخان مدنی ره
https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
اِن و لو وصلیه
اکرِمه وان شتمنی...
ان وصلیه ان است که:
💠اولا قرینه بر جواب شرط آن،سابقا ذکر شده باشد.مثل اکرمه در مثال!
💠ثانیا ضدّ شرط مذکور بعد از آن،نسبت به جزاء، اولی باشد از شرط.
در مثال بالا:
💠متکلم گفته است اورا اکرام کن اگرچه مرا ناسزا گوید، واضح است ضد ناسزا که مثلا اکرام باشد نسبت به وجوب اکرام اولویت دارد.یعنی اگر مرا اکرام کرد، او را اکرام کن!اولی است.
✅اما شرط است که قبل ان وصلیه همیشه واو ذکر شود،این واو چه نوع واوی است؟
💠احتمال اول:عطف باشد به ضد شرط مذکور زیرا در ان وصلیه همیشه اعلی یا ادنی فرد ذکر می شود.
اکرمه ان اکرمنی و ان شتمنی...
💠احتمال دوم:واو حالیه
اکرمه والحال انه شتمنی.
📗سید علیخان مدنی ره
https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
سوال :یصحّ السکوت یا یحسن السکوت؟
💠مقدمه
💠مفید در اصطلاح نحوی ها بر سه امر اطلاق می شود
💠لفظ مفید مقابل لفظ مهمل.
💠مفید یعنی آنچه که معنای جدید می دهد.
💠مفید یعنی آنچه که معنای تام می دهد.
❇️اما محل بحث
💠اگر قائل به ترادف بین جمله و کلام شویم و ان دو را یک چیز بدانیم فرقی بین یصح السکوت با یحسن السکوت نیست.
💠اما اگر رابطه بین آن دو عام و خاص مطلق باشد و جمله اعم از کلام( زیرا کلام آن است که فایده تام بدهد و مثل جمله شرط به تنهایی یا صله و...کلام نیست) بین آن دو اصطلاح فرق است،به این بیان که:
💠یصح السکوت یعنی کلام متضمن اسناد اصلی (مسند و مسند الیه)باشد و فرقی ندارد مقصود لذاته باشد یا لغیره.
💠اما یحسن السکوت یعنی کلام متضمن اسناد اصلی باشد و مقصو لذاته.
💠بنابراین لفظ (مفید) در عبارات اگر تفسیر به صحه سکوت شد،تعریف برای جمله است و اگر تفسیر به حسن سکوت شد تعریف کلام است.)¹
💠مثل شرح سیوطی:
کلامنا لفظ مفید ای مفهِم معنی یحسن السکوت علیه.
📗¹شرح علامه کافیجی بر قواعد بن هشام
https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
سوال : تاء در یا أبتِ چه تائی است؟
💠این تاء عوض از یاء متکلم است یعنی در اصل یا ابی بوده است.
💠زمخشری گفته است: این تاء تانیث است و دلیل بر اینکه تانیث است این می باشد که موقع وقف هاء تلفظ میشود.(مثل فاطمة).
حلبی گفته است:
ابن کثیر و ابن عامر تاء در ابت را قلب به هاء می کنند، اما باقی قرّاء وقف به تاء می کنند کانّ آنها آن را جاری مجرای تاء الحاق می دانند مثل بنت و اخت.
💠از جمله کسانی که تصریح کرده تاء در ابتِ تانیث است سیبویه می باشد که گفته است:
💠از خلیل در مورد تاء یا ابتِ سوال کردم و او فرمود:
💠این تاء بمنزله تاء در خالة و عمة است*یعنی برای تانیث* و دلیل بر تانیث آن این است که: در نوشتار هاء نوشته شده، در حالی که قیاس کسی که وقف در تاء می کند ان است که به صورت تاء بنت کتابت کند آن را.
💠در ادامه زمخشری گفته:
💠اگر گفته شود چگونه جایز است الحاق تاء تانیث به مذکر.
💠می گویم: همچنانکه مذکر مثل شاة و حمامة وربعة(رجل) تاء تانیث می گیرد.یعنی صرفا تانیث لفظی است،مانند الفاظ مذکور.
https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
طبقات و مدارس نحوی ها ۱
💠لحاظ عصر های نحات به اشکال مختلف ممکن است اما کسی که قصد دارد وسیله ای برای بصیرة در تاریخ این علم تحصیل کند،تقسیم بندی آتی مناسب تر بنظر می آید:
تقسیم نحوی ها به:
بصری ها و کوفی ها و اخفش!
💠شناخت اصناف بصری ها محتاج احاطه به مذاهب انها و تدبر زیادتری نسبت به شناخت کوفی ها و اخفش است.
💠بصری ها کسانی هستند که کتاب سیبویه را امام خود قرار داده و اذعان داشته اند که این کتاب مخّ فصاحت عربی است،بنابر این بدلیل اهمیت این کتاب بصری ها به دو گروه تقسیم می شوند:
۱.کسانی که مقدم بر تدوین کتاب سیبویه بوده اند.
۲.کسانی که موخر از این کتاب بوده اند.
https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
طبقات و مدارس نحوی ها ۲
💠مدرسه قدماء
💠قدماء بصری،کسانی بودند که سابق بر الکتاب سیبویه بوده و الکتاب عصاره ی تعالیم نحوی آنها می باشد!
در راس آنها:
💠خلیل بن احمد سپس عیسی بن عمر و ابوعمرو بن العلاء و ابن ابی اسحاق الخضرمی و یونس نحوی و ...بوده اند.
💠در کتاب الحلقه المفقوده فی تاریخ النحو العربی در رابطه با نحوِ قبل تدوین الکتاب سیبویه بحث شده است.
♨️اما مدرسه سیبویه
💠با ظهور کتاب سیبویه امر عوض شد!کتاب سیبویه به تنهایی یک امّة محسوب می شد،امّتی که مورد تبعیت آنها قرار گفت.
حول الکتاب سیبویه سه مذهب شکل گرفت:
۱.مدرسه منتقدین الکتاب
۲.مدرسه شارحین الکتاب
۳.مدارس بصریه(بصری بالمعنی الاخص که اقوال انها اکنون مورد قبول است غالبا)
https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
طبقات و مدارس نحوی ها ۳
🕌مدرسة الشارحین
💠شارحین اولیه کتاب سیبویه،اینها کسانی بودند که علم الکتاب را رواج دادند و غوامض آن را شرح کردند و مناقشاتی داشتند و فروعات جدیدی به آن اضافه کردند...
💠این افراد مانند جرمی و مازنی و زجاج و... خصیصه آنها این بود که هرچند قبول داشتند کتاب سیبویه اساس این علم است اما خود را در عرض سیبویه می شمردند،بنابر این آراء و مناهج خاصی نزد آنها شکل گرفت که باید به شکل جدا باید درس گرقته شود.
🕌مدرسة المنتقدین
💠آنها کسانی بودند که رویکرد نقدی به الکتاب داشتند و اشکالات متعددی در اعتبار مطالبی که سیبویه گفته داشتند.
💠بزخی از آنها عبارتند از: مبرّد در بسیاری از آراء او،ابن الطراوه نحوی و شاگردش سهیلی و ابن مضاء قطربی و صدر الافاضل.
💠کتاب جملی که منسوب به خلیل است اما در واقع برای ابن خالویه است و همچنین الموفّقی فی النحوِ ابن کیسان از شمار تالیفات این مدرسه می باشند.
💠 کلمات این مدرسه شایسته است به صورت جدا بررسی و درس گرفته شود.
💠ابوحیان نحوی این مدرسه را ذم کرده در منظومه اش در رابطه با تاریخ نحو:
تلقاه (الکتاب)کلُ بالقبول و بالرضی
فذوالفهم من تبدو لدیه مقاصده
و لم یعترض فیه سوی ابن الطراوه
و کان طریّا لم تقادم معاهده
و جسّره طعن المبرّد قبله
و انّ الثمالی بارد الذهن جامده
هما ما هما صارا مدر الدهر ضحکة
یزیّف ما قالا و تبدی مفاسده
💠از جمله منتقدینی که به شکل عمیق و اسلوب جدید در دراست نحوی و مفاهیم مهم نحو کار کرده است ابن رشید اندلسی است و کتاب او الضروری من النحو نام دارد.
💠در هر حال مدرسه منتقدین را نمی توان از مدارس بصره دانست.
https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
✅بررسی ترکیب نحوی و معنای جمله: أ رأیت در قرآن کریم
💠در بسیاری از آیات شریفه قرآن کریم، از این جمله استفاده شده است و اهل عربیت در ترکیب و معنای آن اختلاف دارند.
💠چند نمونه از آیات شریفه:
💠قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
💠قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَكُمْ وَأَبْصَارَكُمْ وَخَتَمَ عَلَىٰ قُلُوبِكُمْ مَنْ إِلَٰهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِهِ ۗ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ ثُمَّ هُمْ يَصْدِفُونَ
💠قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَآ إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَآ أَنْسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ ۚ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا
💠قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَٰهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِيَآءٍ ۖ أَفَلَا تَسْمَعُونَ.
https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
✅بررسی ترکیب نحوی و معنای جمله: أ رأیت در قرآن کریم ۲
💠أ رایتَکم همراه همزه استفهام و صیغه مفرد مذکر ماضی از ماده رویت و ضمیر جمع مخاطب.
💠اهل ادب آن را به معنای أخبرنی می دانند.
💠راغب در مفردات گفته است:
💠جاری میشود (أ رایت)مجرای أخبرنی که کاف بر آن داخل می گردد(کاف خطاب) و ضمیر آن (تَ)در همه حالت های مثنی و جمع و تانیث تغییر نمیکند. در عوض تغییر روی کاف خطاب می آید.
💠در ادامه دلیل اینکه چرا برخلاف اصل ضمیر در حالت های مختلف تغییر نکرده و تغییر روی کاف خطاب بوده،می آید.ان شاء الله.
📗المیزان فی تفسیر القرآن ج۷ ص ۸۵
https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi
✅بررسی ترکیب نحوی و معنای جمله: أ رأیت در قرآن کریم ۳
💠کاف در این جمله برای مجرد خطاب است و از اسمیت خلع گردیده؛ زیرا اگر کاف اسم بود لازمه اش این بود که در چنین ترکیبی:
💠أ رایتکَ هذا الذی کرّمتَ،علیُّ
(...کسی که اکرام کردی علی است)
💠زید بدل از کاف باشد؛زیرا جمله مذکور دو مفعولی است و مفعول اول و دوم در معنا یکی هستند،در حالی که هذا نمیتواند در معنا با کاف خطاب یکی باشد،لفساد المعنی.
💠بنابر این وقتی اسم نیست،پس حرف خطاب است مثل کاف در ذلک و هنالک وانت و...
💠تاء در ا رایتَکم ( در آیه شریفه ارایتکم ان اتاکم عذاب الله...)جایز نیست برای خطاب باشد؛زیرا جایز نیست دو علامت خطاب به کلمه ملحق گردد همچنانکه به کلمه دو حرف تانیث ملحق نمی شود و نه دو علامت برای استفهام.
💠وقتی که جایز نیست که تاء برای خطاب باشد و این تاء در جمیع احوال مفرد می آید دلیل این است که: اولا واجب است فعل دارای فاعل باشد و ثانیا (در جمیع احوال مفرد قرار داده شده)؛زیرا کاف خطاب(کم)بیان فاعل های جمع مذکر میکند پس میماند معنای تانیث و تثنیه.
حال اگر علامت تانیث و جمع ملحق به تاء شود لازمه اش جمع شدن دو علامت خطاب است که بیان باشند از آنچه که به تاء ملحق شده و انچه که به کاف ملحق شده و نتیجه ان ساخت کلمه ایست که در کلام عرب نظیر ندارد.
💠این مطلب از کلام ابو علی فارسی است.
✅مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج۴ ص ۴۶۳
https://eitaa.com/nahvvsarfanjomanarbirazavi