eitaa logo
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
358 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
5.4هزار ویدیو
162 فایل
یانورَڪُلِّ‌نور...! :)☀️ تا‌ ڪه‌ آید‌ بھـ‌ جهان‌ عشق‌ و امید آورد‌ او بگذرد دوره غــم دورِ جدید آورد اوツ • . شࢪایط ٺبادل وکپے کانال رو بخونید⇩⇩ @sharayetnajvaye_noorr جهٺ انٺقاد وپیشنهاد در خدمٺم⇩⇩ بخاطر دلایلی کلا برداشته شد((:
مشاهده در ایتا
دانلود
15.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صوت شهید دکتر علی حیدری چند روز قبل از شهادت 🔥 🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
2.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیکر شهید دکتر حیدری طبق وصیتش در حرم امام خمینی(ره) آرام گرفت 🔹عصر امروز بعد از اقامۀ نماز توسط حجت‎‌الاسلام سید حسن خمینی بر پیکر شهید دکتر علی حیدری، پیکر این شهید در صحن شرقی آستان مقدس امام خمینی(ره) به خاک سپرده شد. 🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
🌼❥✺﷽ ✺❥🌼 #قسمت_پنجاه_و_هشتم 📚 #تنها_میان_داعش دیگر داعشی ها مطمئن شده بودند امشب هم خواب را حرامما
🌼❥✺﷽ ✺❥🌼 📚 و از چشمان شکسته ام فهمیده بود از غم دوری حیدر کمر خم کرده ام که با لبخندی دلربا دلداری ام داد: - ان‌شاءالله محاصره میشکنه و حیدر برمیگرده! و خبر نداشت آخرین خبرم از حیدر نغمه ناله هایی بود که امیدم را برای دیدارش ناامید کرده است. دلم میخواست از حال حیدر و داغ دلتنگی اش بگویم، اما صورت سفید و پیشانی بلندش که از ضعف و درد خیس عرق شده بود، امانم نمیداد. با همان دست مجروحش پرده عرق را از پلک و پیشانی اش کنار زد و طاقت او هم تمام شده بود که برایم درددل کرد: - نرجس دعا کن برامون اسلحه بیارن! نفس بلندی کشید تا سینه اش سبک شود و صدای گرفته اش را به سختی شنیدم: - دیشب داعش یکی از خاکریزهامون رو کوبید، دو تا از بچه ها شهید شدن. اگه فقط چندتا از اون اسلحه هایی که آمریکا واسه کردها میفرسته دست ما بود، نفس داعش رو میگرفتیم. سپس غریبانه نگاهم کرد و عاشقانه شهادت داد: - انگار داریم با همه دنیا میجنگیم! فقط و پشت ما هستن! اما همین پشتیبانی به قلبش قوت میداد که لبخندی فاتحانه صورتش را پُر کرد و ساکت سر به زیر انداخت. محو نیمرخ صورت زیبایش شده بودم که دوباره سرش را بالا آورد، آهی کشید و با صدایی خسته خبر داد: - سنجار با همه پشتیبانی که آمریکا از کردها میکرد، آخر افتاد دست داعش! صورتش از قطرات عرق پُر شده و نمیخواست دل مرا خالی کند که دیگر از سنجار حرفی نزد، دستش را جلو آورد و چیزی نشانم داد که نگاهم به لرزه افتاد. در میان انگشتانش نارنجکی جا خوش کرده بود و حرفی زد که در این گرما تمام تنم یخ زد: - تا زمانی که یه نفر از ما زنده باشه، نمیذاریم دست داعش به شما برسه! اما اینواسه روزیه که دیگه ما نباشیم! دستش همچنان مقابلم بود و من جرأت نمیکردم نارنجک را از دستش بگیرم که لبخندی زد و با آرامشی شیرین سوال کرد: - بلدی باهاش کار کنی؟ من هنوز نمیفهمیدم چه میگوید و او اضطرابم را حس میکرد که با گلوی خشکش نفس بلندی کشید و گفت: - نترس خواهرجون! این همیشه باید دم دستتون باشه، اگه روزی ما نبودیم و پای داعش به شهر باز شد... و از فکر نزدیک شدن داعش به ناموسش صورت رنگ پریده اش گل انداخت و نشد حرفش را ادامه دهد، ضامن نارنجک را نشانم داد و تنها یک جمله گفت: - هروقت نیاز شد فقط این ضامن رو بکش. با دست هایی که از تصور تعرض داعش میلرزید، نارنجک را از دستش گرفتم و با چشمان خودم دیدم تا نارنجک را به دستم داد، مرد و زنده شد. ♻ ادامه دارد... ‌‌ اللهم‌صل‌علی‌محمدو آل‌محمدوعجل‌فرجهم ــــ|💕🌸|ـــــــــــــــــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr⎨🌙⎬
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
🌼❥✺﷽ ✺❥🌼 #قسمت_پنجاه_و_نهم 📚 #تنها_میان_داعش و از چشمان شکسته ام فهمیده بود از غم دوری حیدر کمر خ
🌼❥✺﷽ ✺❥🌼 📚 این نارنجک قرار بود پس از برادرم فرشته نجاتم باشد، باید با آن جان خود و داعش را یکجا میگرفتیم و عباس از همین درد در حال جان دادن بود که با نگاه شرمنده اش به پای چشمان وحشت زده ام افتاد: - ان‌شاءالله کار به اونجا نمیرسه... دیگر نفسش بالا نیامد تا حرفش را تمام کند، به سختی از جا بلند شد و با قامتی شکسته از پله های ایوان پایین رفت. او میرفت و دل من از رفتنش زیر و رو میشد که پشت سرش دویدم و پیش از آنکه صدایش کنم، صدای در حیاط بلند شد. عباس زودتر از من به در رسیده بود و تا در را باز کرد، دیدم زن همسایه، ام جعفر است. کودک شیرخوارش در آغوشش بیحال افتاده و در برابر ما با درماندگی التماس کرد: - دو روزه فقط بهش آب چاه دادم! دیگه صداش درنمیاد، شما شیر دارید؟ عباس بی معطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت. میدانستم از شیرخشک یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد. از پله های ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم: - پس یوسف چی؟ هشدار من نه تنها پشیمانش نکرد که با حرکت دستش به ام جعفر اشاره کرد داخل حیاط شود و از من خواهش کرد: - یه شیشه آب میاری؟ بیقراری های یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمیرفت که قاطعانه دستور داد: - برو خواهرجون! نمیدانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل همسایه را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم. وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم ام جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است. اشاره کرد شیشه را به ام جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقیمانده را در شیشه ریخت. دستان زن بینوا از شادی میلرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بلافاصله قوطی را به من داد و بی هیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد. ام جعفر میان گریه و خنده تشکر میکرد و من میدیدم عباس روی زمین راه نمیرود و در آسمان پرواز میکند که دوباره بیتاب رفتنش شدم. دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با گریه ای که گلویم را بسته بود التماسش کردم: - یه ساعت استراحت کن بعد برو! انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان آسمانی اش شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد: - فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با قرار گذاشتیم! و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را مشتاقانه به سمت معرکه میکشید. ♻ ادامه دارد... ‌‌ اللهم‌صل‌علی‌محمدو آل‌محمدوعجل‌فرجهم ــــ|💕🌸|ـــــــــــــــــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr⎨🌙⎬
آقای همتی! لطفا همت کن و جلوی روند افزایش افسار گسیخته نرخ ارز را بگیر. وگرنه همت می‌کنیم و شما را برای پاسخگویی و اتخاذ تصمیم مقتضی، به مجلس احضار خواهیم کرد. اگر جلوی این روند را نگیرید مطمئن باشید که به همراه سایر نمایندگانی که شرافتشان را در حمایت از معیشت پابرهنه‌ها جستجو می‌کنند و نه در حفاظت از منافع سرمایه‌دارها گام بعد را در مجلس برخواهیم داشت. پ.ن: البته آقای همتی یه بار همت کردن همت مردم رو در دولت روحانی برای اقتصاد زیاد کردن همان کافی 😂 🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
1.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اشاره رهبر انقلاب به استفاده برخی سرویس های امنیتی از اجنه ✍ نکته مهم: نقش این موجودات تنها به جاسوسی خلاصه نمی‌شود بلکه از توان آنها برای مسخ اجتماعی یا ایجاد وهم و اختلال محاسباتی مردم و مسئولان هم استفاده می‌کنند. 🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
«بسمِ‌ربِ‌نـامَت‌که‌اِعجـاز‌میکُنَـد‌یااُمـاه»||😌✋🏻|| 🌸🍃
✍ ظاهرا حمله جدی بوده اما بسیاری از پرتابه هایی که از سوی جنگنده های صهیونیستی به سمت اهدافی در ایران پرتاب شده بودند توسط پدافند ارتش رهگیری و منهدم شدند، پرتابه های شلیک شده به سمت مشهد کاملاً منهدم شده اند. درود بر پدافند👏👏 🇮🇷.|@najvaye_noorr | نجوای نور
7.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌️ویدیویی از رهگیری دقیق چند گلوله شلیک شده به سمت یک هدف در شرق تهران توسط پدافند هوایی ایران 🇮🇷.|@najvaye_noorr | نجوای نور
مگه اسرائیل نزده؟ پس چرا این دوتا اسکل، وزیر جنگ اسرائیل و نتانیاهو رفتن تو پناهگاه؟😐🤣 🇮🇷.|@najvaye_noorr | نجوای نور