eitaa logo
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
354 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
5.4هزار ویدیو
162 فایل
یانورَڪُلِّ‌نور...! :)☀️ تا‌ ڪه‌ آید‌ بھـ‌ جهان‌ عشق‌ و امید آورد‌ او بگذرد دوره غــم دورِ جدید آورد اوツ • . شࢪایط ٺبادل وکپے کانال رو بخونید⇩⇩ @sharayetnajvaye_noorr جهٺ انٺقاد وپیشنهاد در خدمٺم⇩⇩ بخاطر دلایلی کلا برداشته شد((:
مشاهده در ایتا
دانلود
8.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصویری جدید و زیبا از عملیات وعده صادق ۲ گنبد آهنین رفت قاطی باقالیا کجا رو میزنه؟🤦‍♂ من که خیلی ذوق کردم😍🇮🇷 🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
چی پیدا کردم😐🤤 بیسکویت باغ وحش، بیسکویت مورد علاقه ما تو زمان بچگی بود😍😁 خاطرس واقعا وقتی تو عالم کودکی اینارو بهم معرفی میکردم باهم دوست بشن😐😂😂 بچه بودیم دیگه😬😁
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💯 اهدای باغ 5 میلیاردی به مردم جنگ زده فلسطین و لبنان 🔸آقای مهرعلیان از اهالی شریف آباد است که باغ 400 متری خود را به ارزش 5 میلیارد ریال هدیه کرده است. 🔸این باغ سالیانه 3 تن گردو و بادام محصول می دهد. 🔸دیگر اهالی شریف آباد هم با شنیدن این خبر به آقای مهر علیان پیوستند و در این کار شریک شدند. 🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
🌼❥✺﷽ ✺❥🌼 #قسمت_شصت_و_ششم 📚 #تنها_میان_داعش زودتر از حلیه پای هلیکوپتر رسیدم و شنیدم رزمنده ای با خ
🌼❥✺﷽ ✺❥🌼 📚 دلتنگی، گرسنگی، گرما و بیماری جانم را گرفته بود، قدم هایم را به سمت خانه میکشیدم و هنوز دلم پیش حلیه و یوسف بود که قدمی میرفتم و باز سرم را می‌چرخاندم مبادا انفجار و سقوطی رخ داده باشد. در خلوت مسیر خانه، حرف های فرمانده در سرم میچرخید و به زخم دلم نمک میپاشید که رسیدن نیروهای مردمی و شکست محاصره در حالیکه از حیدرم بی خبر بودم، عین حسرت بود. به خانه که رسیدم دوباره جای خالی عباس و عمو، در و دیوار دلم را در هم کوبید و دست خودم نبود که باز پلکم شکست و اشکم جاری شد. نمیدانستم وقتی خط حیدر خاموش و خودش اسیر عدنان یا شهید است، با هدیه حلیه چه کنم و با این حال بی اختیار سمت کمد رفتم. در کمد را که باز کردم، لباس عروسم خودی نشان داد و دیگر دامادی در میان نبود که همین لباس عروس آتشم زد. از گرما و تب خیس عرق شده بودم و همان جا پای کمد نشستم. حلیه باطری را کنار موبایلم کف کمد گذاشته بود و گرفتن شماره حیدر و تجربه حس انتظاری که روزی بهاری ترین حال دلم بود، به کام خیالم شیرین آمد که دستم بی اختیار به سمت باطری رفت. در تمام لحظاتی که موبایل را روشن میکردم، دستانم از تصور صدای حیدر میلرزید و چشمانم بی اراده میبارید. انگشتم روی اسمش ثابت مانده و همه وجودم دست دعا شده بود تا معجزه ای شود و این همه خوش خیالی تا مغز استخوانم را میسوزاند. کلید تماس زیر انگشتم بود، دلم دست به دامن امام مجتبی شد و با رؤیایی دست نیافتنی تماس گرفتم. چند لحظه سکوت و بوق آزادی که قلبم را از جا کنَد! تمام تنم به لرزه افتاده بود، گوشی را با انگشتانم محکم گرفته بودم تا لحظه اجابت این معجزه را از دست ندهم و با رؤیای شنیدن صدای حیدر نفس هایم میتپید. فقط بوق آزاد میخورد، جان من دیگر به لبم آمده بود و خبری از صدای حیدرم نبود. پرنده احساسم در آسمان امید پر کشید و تماس بی هیچ پاسخی تمام شد که دوباره دلم در قفس دلتنگی به زمین کوبیده شد. پی در پی شماره میگرفتم، با هر بوق آزاد، میمردم و زنده میشدم و باورم نمیشد شر عدنان از سر حیدر کم شده و عشقم رها شده باشد. دست و پا زدن در برزخ امید و ناامیدی بلایی سر دلم آورده بود که دیگر کارم از گریه گذشته و به درگاه خدا زار میزدم تا دوباره صدای حیدر را بشنوم. بیش از چهل روز بود حرارت احساس حیدر را حس نکرده بودم که دیگر دلم یخ زده و انگشتم روی گوشی میلرزید. ♻ ادامه دارد... ‌‌ اللهم‌صل‌علی‌محمدو آل‌محمدوعجل‌فرجهم ــــ|💕🌸|ـــــــــــــــــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr⎨🌙⎬
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
🌼❥✺﷽ ✺❥🌼 #قسمت_شصت_و_هفتم 📚 #تنها_میان_داعش دلتنگی، گرسنگی، گرما و بیماری جانم را گرفته بود، قدم ه
🌼❥✺﷽ ✺❥🌼 📚 در تمام این مدت منتظر شهادتش بودم و حالا خطش روشن بود که عطش چشیدن صدایش آتشم میزد. باطری نیمه بود و نباید این فرصت را از دست میدادم که پیامی فرستادم: - حیدر! تو رو خدا جواب بده! پیام رفت و دلم از خیال پاسخ عاشقانه حیدر از حال رفت. صبر کردن برایم سخت شده بود و نمیتوانستم در انتظار پاسخ پیام بمانم که دوباره تماس گرفتم. مقابل چشمانم درصد باطری کمتر میشد و این جان من بود که تمام میشد و با هر نفس به خدا التماس میکردم امیدم را از من نگیرد. یک دستم به تمنا گوشی را کنار صورتم نگه داشته بود، با دست دیگرم لباس عروسم را کنار زدم و چوب لباسی بعدی با کت و شلوار مشکی دامادی حیدر در چشمم نشست. یکبار برای امتحان پوشیده و هنوز عطرش به یادگار مانده بود که دوباره مست محبتش شدم. بوق آزاد در گوشم، انتظار احساس حیدر و اشتیاق عشقش که بی اختیار صورتم را سمت لباسش کشید. سرم را در آغوش کتش تکیه دادم و از حسرت حضورش، دامن صبوری ام آتش گرفت که گوشی را روی زمین انداختم، با هر دو دست کتش را کشیدم و خودم را در آغوش جای خالی اش رها کردم تا ضجه های بی کسی ام را کسی نشنود. دیگر تب و تشنگی از یادم رفته و پنهان از چشم همه، از هر آنچه بر دلم سنگینی میکرد به خدا شکایت میکردم؛ از شهادت پدرو مادر جوانم به دست بعثی ها تا عباس و عمو که مظلومانه در برابر چشمانم پَرپَر شدند، از یوسف و حلیه که از حالشان بی خبر بودم و از همه سخت تر این برزخ بی خبری از عشقم! قبل از خبر اسارت، خطش خاموش شد و حالا نمیدانستم چرا پاسخ دل بیقرارم را نمیدهد. در عوض داعش خوب جواب جان به لب رسیده ما را میداد و برایمان سنگ تمام میگذاشت که نیمه شب با طوفان توپ و خمپاره به جانمان افتاد. اگر قرار بود این خمپاره ها جانم را بگیرد، دوست داشتم قبل از مردن نغمه عشقم را بشنوم که پنهان از چشم بقیه در اتاق با حیدر تماس گرفتم، اما قسمت نبود این قلب غمزده قرار بگیرد. دیگر این صدای بوق داشت جانم را میگرفت و سقوط خمپاره ای نفسم را خفه کرد. دیوار اتاق به شدت لرزید، طوری که شکاف خورد و روی سر و صورتم خاک و گچ پاشید. با سر زانو وحشت زده از دیوار فاصله میگرفتم و زن عمو نگران حالم خودش را به اتاق رساند. ظاهراً خمپاره ای خانه همسایه را با خاک یکی کرده و این فقط گرد و غبارش بود که خانه ما را پُر کرد. ♻ ادامه دارد... ‌‌ اللهم‌صل‌علی‌محمدو آل‌محمدوعجل‌فرجهم ــــ|💕🌸|ـــــــــــــــــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr⎨🌙⎬
⭕️بالاخره بعد از گذشتِ یک و نیم سال از ثبتِ پتیشنِ «من وکالت می‌دهم»، تعداد امضاها از سد پونصدهزار گذشت و به ۵۰۴ هزارنفر رسید همونطور که می‌بینید همه‌ی مردمِ ایران عاشق اعلی‌حضرت هستند 🥴 🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
😍 و باز هم موشک‌های بی‌نظیرمون ✔️ بریم با سه‌تا از موشک‌های اسرائیل‌زن بیشتر آشنا بشیم😌 | 🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
12.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واردات گوشی های اپل ، آزاد شد! گلایه صریح رهبر انقلاب از واردات میلیاردی گوشی لوکس آمریکایی 🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
‏منگل جان اون برای اینه که درصورت آتش‌سوزی از گسترش آتیش به ساختمون‌های مجاور جلوگیری کنه. دور بقیه ساختمونای همین عکس هم هست!🤦‍♀ از مغزتون که استفاده نمی‌کنید؛ چرا از سرچ گوگل استفاده نمی‌کنید لااقل؟!🤣 🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیش بینی وعده صادق ۲ و وعده ناصادق ۱ از زبان صادق زیبا کلام😂😂 ممنون که با این پیش بینی هاتون موجبات خنده رو برای ما فراهم می‌کنید😐😂😂 🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
1.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتی اگر جواب کنی باز نوکرم گیرم که خاک پای مرا کیمیا کنند خاک درت اگر نشوم خاک بر سرم🥲💔 🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
•🖐🏻🙂• . :) مثــل‌هــرشب...🌚✨ همگـــے‌بــاهم‌دعـــای‌فــرج‌رو‌میــخونیمــ💛 بہ‌امیــدفــرج‌نــور‌چشممـــون😍 اگرهمگی‌یکدل‌ویکصدابراےظهوردعاکنیم... ان‌شاءالله‌ظہــورمحقق‌خواهدشد ...|✋🏻📿| . (عــج): ✨بِسْمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ✨ •🦋اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا🦋• الّلهُم‌صَلِّ‌علی‌محمَّدوَ آلِ‌محمَّدوعجِّل‌فرجهُم ⓙⓞⓘⓝ↯ 🕊|→❁⎨@najvaye_noorr ⃟🦋