🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
سال ۸۹ وقتی مشغول جمع آوری خاطرات #شهید_تورجی_زاده در اصفهان بودیم، متوجه شدیم که از شهید، چند نوار
🎙📼#شهید_تورجی_زاده می گفت: در ایام انقلاب با محمد حسن آشنا شدم. او یکی از بسجی های مخلص و فرزند آیت الله هدایت بود.✨
تمام رفتارهای او برای ما الگو بود. هیچ عمل ناشایستی از او سراغ نداشتیم. اگر یقین می کرد عملی درست است انجام می داد.
در روزی که بنی صدر در میدان امام اصفهان سخنرانی می کرد، با چند نفر از بسیجی ها برای برقراری امنیت به میدان امام رفت. بعد از جلسه، طرفداران بنی صدر به آنها حمله کردند. محمدحسن را به قصد کشت زدند!
وقتی بعدها با او صحبت می کردم میگفت: اشکالی ندارد، انقلابی بودن و در راه امام زمان عج الله قدم برداشتن هزینه دارد.
🔻شهید تورجی ادامه داد: سال ۶۰ که هر دوی ما هجده ساله بودیم راهی جبهه شدیم. در تیپ امام حسین مستقر شدیم و سعی می کردم از او جدا نشوم.
او الگوی تمام اخلاق و رفتار من بود. نماز شب و نمازجماعت او ترک نمی شد. محمدحسن اخلاص عجیبی داشت. سعی می کرد کسی از کارهای او باخبر نشود.
اما مهم ترین خاطره ای که از او دارم مربوط به قبل از عملیات والفجر۱ است. یعنی فروردین ۱۳۶۲🥲💔
#ادامه...
🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
🎙📼#شهید_تورجی_زاده می گفت: در ایام انقلاب با محمد حسن آشنا شدم. او یکی از بسجی های مخلص و فرزند آیت
🎙📼شهید تورجی زاده ادامه داد: ما در یک گردان مستقر بودیم و در منطقه #فکه_شمالی حضور داشتیم.
فرمانده گروهان ما گفت: هر دو نفر، دو ساعت به سنگر کمین، در جلوی خاکریز بروند و به داخل سنگر برگردند و دو نفر بعدی...
اول شب بود که فرمانده اعلام کرد، دو نفر به سنگر کمین بروند.
سوز سرما شدید بود. کسی بلند نشد. محمدحسن که یکبار به کمین رفته بود و باید استراحت می کرد از جا بلند شد و از سنگر بیرون رفت. قرار بود یک نفر دیگر همراهش برود اما کسی بلند نشد.
دو ساعت بعد فرمانده به چادر آمد و دو نفر را به جای محمد حسن فرستاد.
وقتی حسن برای استراحت به چادر برگشت، #بوی_عطر بود که با حضور او در چادر پخش شد، حتی برخی ها که خواب بودند بلند شدند و می پرسیدند کی عطر زده؟ این چه عطریه؟!
وقتی رفقا جستجو کردند معلوم شد این عطر از وجود محمدحسن است!
هرچی از او سوال می کردم که این چه عطری است فقط لبخند می زد و می گفت: بعدا بهت میگم🥲🥀
#ادامه...
🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
🎙📼شهید تورجی زاده ادامه داد: ما در یک گردان مستقر بودیم و در منطقه #فکه_شمالی حضور داشتیم. فرمانده
عصر روز بعد یکباره اعلام شد که کل گردان آماده حرکت باشند. عملیات والفجر۱ آغاز خواهد شد و گردان ما خط شکن عملیات خواهد بود.⏳🗣
رفقا با خوشحالی همدیگر را در آغوش کشیده و خداحافظی و حلالیت می طلبیدند. وسایل جمع شد و بعد از استراحت، نماز مغرب را خواندیم و حرکت کردیم.🫂
قبل از حرکت محمد حسن را در آغوش کشیدم و خداحافظی کردم.
حسن یک کاغذ از جیبش در آورد و در جیب پیراهن من گذاشت و گفت: تا فردا این برگه را نخوان. بعد حرکت کردیم.🚶♂🚶♂🚶♂
🎙تورجی در نوار کاست ادامه داد: ما به خط دشمن زدیم و نیمه های شب از کانال محل استقرار نیروهای دشمن عبور کردیم. کار در محور ما خوب پیش می رفت، اما محورهای شمال و جنوب ما نتوانسته بودند از خط دشمن عبور کنند.
دستور عقب نشینی صادر شد. قبل از روشن شدن هوا مجوز شدیم به عقب برگردیم.
عملیات ادامه داشت اما نیروهای ما قبل از ظهر فردا به مقر قبلی برگشتیم.‼️
#ادامه...
🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
عصر روز بعد یکباره اعلام شد که کل گردان آماده حرکت باشند. عملیات والفجر۱ آغاز خواهد شد و گردان ما خط
سراغ رفقا را گرفتم. بیش از نیمی از بچه های گردان برنگشته بودند. برخی مجروح، برخی شهید، برخی ها جامانده بودند.🥺
نگاهم به برگه داخل جیبم افتاد. یاد #محمد_حسن_هدایت افتادم. برگه را برداشتم و خواندم. آنقدر حالم گرفته شد که قابل بیان نبود.
🔻🔻در آنجا نوشته بود: وقتی شب قبل، برای سنگر کمین حرکت کردم، منتظر بودم یک نفر دیگر از بچه ها با من بیاید. در نزدیکی سنگر کمین احساس کردم یک نفر پشت سر من می آید. وقتی به سنگر رسیدم، نفر بعد هم رسید.
شخصی که پشت سر من به سنگر کمین آمد #وجود_نازنین_امام_زمان عج الله بود.
آقا مرا در آغوش گرفت و مدتی با من صحبت کرد. من عطر نداشتم و نزدم. بوی عطری که شما حس کردید، نتیجه در آغوش گرفتن مولا بود.
بعد آقا خداحافظی کردند و فرمودند که فرداشب #مهمان جد ما #سیدالشهدا خواهی بود.
🔻شهید تورجی ادامه داد: این نامه را که خواندم از جا بلند شدم و به دنبال محمدحسن گشتم. هیچ کسی از او خبر نداشت.
تا اینکه یکی از رفقا گفت: من دیدم که او #شهید شد، توی عقب نشینی پیکرش را به عقب آوردیم.😭❤️🩹
🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
سال ۸۹ وقتی مشغول جمع آوری خاطرات #شهید_تورجی_زاده در اصفهان بودیم، متوجه شدیم که از شهید، چند نوار
داستان شهیدی که امام زمان (عج) را زیارت کرده و از ایشان #مژده_شهادت را در این عملیات دریافت کرده بود. 🥺❤️🩹🕊
🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
🔴محفل قرآنی علیحبالنبی این بار در غزه فلسطین برگزار شد🇵🇸/محفلیها همه را شگفت زده کردند!
🔹اجتماع محفل قرآنی علی حبالنبی (ص) به صورت ارتباط زنده ی چند صد نفر از مردم در غزه با داوران برنامه محفل و مردم در امامزاده صالح تهران برگزار شد.
🔹محفلیها پس از برگزاری محفلهای قرآنی علیحبالنبی(ص) هفته وحدت در حرم مطهر امام رضا(ع)، آمل و لاهور پاکستان این بار به صورت ارتباط مستقیم در غزه، محفل قرآنی برگزار کردند.
🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
دوباره شروع کنیم؟!!😃🥰 اول طراحی بعد ادامه کار... من فکر میکنم زنگ تفریح هر دختری بعد یسری کارای سخت
شاید باورش سخت باشه ولی تموم شد😍
از صبح تا الان مشغولش بودم تا بالاخره شد🤌😌
یه حسیم بهم میگه یه چیزش ناقصه ولی نمیدونم کجاست🤦♂😂
#حنیفآ
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
شاید باورش سخت باشه ولی تموم شد😍 از صبح تا الان مشغولش بودم تا بالاخره شد🤌😌 یه حسیم بهم میگه یه چیزش
بله!!
شکلاتای روی کاپ کیک نکشیده بودم😐😂
چه زود پی بردم جدا😌😂
یه بنده خدایی هم پیام داد الان میگه منم مثل شما روزای آخر تابستانمو مشغول شدم یادم بره مهر نزدیکه😐😂😂
من فصل پاییز رو بینهایت دوست دارم یکی از دلایلش بخاطر مدرسه هاست من نمیدونم شماها از چی فراری هستین؟😬💔
#حنیفآ
اسرائیل حمله ای را خواهد دید
که از زمان تاسیسش تاکنون
نظیر آن را ندیده است
#همدرد_لبنانیم
🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 قسمتی از صحبتهای #پزشکیان در خصوص ناهنجاری اجتماعی که رسانه ها نخواستن دیده بشه‼️
پزشکیان اولش در پاسخ به خبرنگاری که به دروغ گفت کوچه پس کوچه اومدم تا گشت ارشاد منو نگیره، گفت مگه بازم گیر میدن و فقط این تیکه را همه دیدند ولی بعدش حرفای خوبی زد که رسانه های انقلابی تا اصلاح طلب نخواستن دیده بشه چون هر دو به ضررشون بود.
🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور
❌مادر مهسا امینی استوری از تصویر دخترش با پرچم شیر و خورشید (نماد سلطنت طلب ها) منتشر کرد.
🔺این اقدام باعث خوشحالی عمله های پهلوی شد ولی واکنش تند عناصر تجزیه طلب پانکرد را به همراه داشت که پس از دقایقی، استوری رو حذف کرد.
🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور