eitaa logo
•°•|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|•°•
45 دنبال‌کننده
279 عکس
22 ویدیو
2 فایل
یانورَڪُلِّ‌نور...! :)☀️ تا‌ ڪه‌ آید‌ بھـ‌ جهان‌ عشق‌ و امید آورد‌ او بگذرد دوره غــم دورِ جدید آورد اوツ¹³⁹⁹.¹¹.²⁹ • . شࢪایط ٺبادل وکپے کانال رو بخونید⇩⇩ @sharayetnajvaye_noorr جهٺ انٺقاد وپیشنهاد در خدمٺم⇩⇩ https://harfeto.timefriend.net/16139831742585
مشاهده در ایتا
دانلود
ست😍☝️🏻 . ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چہ قمر طلعٺـے چہ شکر صحبٺـے چہ صفاٺـے😍♥️ ولادٺ امیرالمومنین علے(؏)و روز پدر مبارڪ😇 ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
7795993_925.mp3
7.86M
بشنویم باهم🎧 ●━━━━━━─────── ⇆ㅤㅤㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷   ㅤ↻ از سینہ یاعلے میجوشه😍🎊💛✨ مهدی رسولی🧔🏻 🤩✨ . ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان یه خبر بسیار مهم ثواب نهصد‌سال‌عبا‌دت😍🦋•° • . ♥🎈🎉•° التماس دعا🖐🏻 ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•°•|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|•°•
#_پارت_دوازدهم #خاک_های_نرم_کوشک✨ • پانزده روز از عمر فاطمه می گذشت.باید می بردیمش حمام و قبل از آن
✨ • خنده از لبش رفت.حزن و اندوه آمد تونگاهش. آهی کشید و گفت:« من از جریان دخترم فاطمه حرف می زدم» یکدفعه کنجکاوي ام تحریک شد. افتادم توصرافت این که بدانم چی گفته. سالها از فوت دختر کوچکمان می‌گذشت، خاطره اش ولی همیشه همراه من بود. بعضی وقتها حدس می زدم که باید سرّي توي آن شب و تولد فاطمه باشد، ولی زیاد پِی‌اش را نمی گرفتم. بالاخره سرش را فاش کرد.اما نه به طور کامل و آن طوري که من می خواستم. گفت:« اون روز قبل از غروب بود که من رفتم دنبال قابله، یادت که هست؟» گفتم: «آره، که ما رفتیم خونه خودمان.» سرش را رو به پایین تکان داد.پی حرفش را گرفت: « همونطور که داشتم می رفتم، یکی از دوستهاي طلبه رو دیدم. اون وقت تو جریان پخش اعلامیه، یک کار ضروري پیش اومد که لازم بود من حتماً باشم؛ یعنی دیگه نمی شد کاریش کرد. توکل کردم به خدا و باهاش رفتم... جریان اون شب مفصله.همین قدر بگم که ساعت دو، دو و نیم شب یکهو یاد قابله افتادم.با خودم گفتم: اي داد بیداد! من قرار بود قابله ببرم! می دونستم که دیگه کار از کار گذشته و شما خودتون هر کار بوده کردین. زود خودم را رسوندم خونه. وقتی مادر شما گفت: قابله رو می فرستی و می ري دنبال کارت؛ شستم خبر دار شد که بایر سري توي کار باشه، ولی به روي خودم نیاوردم.» عبدالحسین ساکت شد. چشمهاش خیس اشک بود. آهی کشید و ادامه داد: « می دونی که او شب هیچ کس از جریان ما خبر نداشت، فقط من می دونستم باید برم دنبال قابله که نرفتم. یعنی اون شب من هیچ کی رو براي شما نفرستادم، او خانم هر کی بود، خودش آمده بود خونه ي ما.»😳😳 ........................................... ✍🏻✨🦋✨🦋✨🦋 لطفا فقط با ذکر و کپی شود در غیر این صورت کپی شرعا جایز نیست.... حواست باشه مومن⛔️ ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
•°•|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|•°•
#_پارت_سینزدهم #خاک_های_نرم_کوشک✨ • خنده از لبش رفت.حزن و اندوه آمد تونگاهش. آهی کشید و گفت:« من از
✨ • تنها مسجد آبادي😇 حجت الاسلام محمد رضا رضایی🖊___ سالها پیش، آن وقتها هنوز شانزده، هفده سال بیشتر نداشتم. یک روز تو زمینهاي کشاورزي سخت مشغول کار بودم. من داشتم به راه خودم می رفتم. درباره ي خلوص، و نیت پاك او، چیزهاي زیادي شنیده بود. می دانستم اهل آبادي هم خیلی دوستش دارند. مثلاً وقتی از سربازي برگشت، استقبال گرمی ازش کردند. یا روز.ازدواجش، همه سنگ تمام گذاشته بودند. اینها را خبر داشتم، ولی تا حالا از نزدیک پیش نیامده بود باهاش حرف بزنم. عجیب هم دوست داشتم همچین فرصتی دست بدهد. شاید براي همین بود که آن روز وقتی صِدام زد، کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم! برام دست بلند کرد و با اشاره گفت: «بیا.»🖐🏻 نفهمیدم چطور خودم را رساندم بهش. سلام کرد. جوابش را با دستپاچگی دادم. بیلش را گذاشت کنار.انگار وقت استراحتش بود. همان جا با هم نشستیم. هزار جور سؤال تو ذهنم درست شده بود. با خودم می گفتم: «معلوم نیست چکارم داره؟» بالأخره شروع کرد به حرف زدن، چه حرفهایی! از دین و پایبندي به دین گفت، و از مبارزه و از انقلابی بودن حرف زد تا رسید به نصیحت من.با آن سن جوانی اش،مثل یک پدر مهربان و دلسوزمی گفت که مواظب چه چیزهایی باید باشم، چه کارهایی را باید انجام بدهم و چه کارهایی را، حتی دور و برش هم نروم. آن قدر با حال و صفا حرف می زد 😍که اصلاً گذشت زمان را حس نمی کردم. وقتی حرفهایش تمام شد و به خودم آمدم، تازه فهمیدم یکی، دو ساعت است که آنجا نشسته ام. صحبتش که تمام شد، دوباره بیلش را برداشت و شروع کرد به کار. دوست داشتم بیشتر از اینها پیشش بمانم، فکر این که مزاحم باشم، نگذاشت. ازش خداحافظی کردم و رفتم.در حالی که عشق و علاقه ام به او بیشتر از قبل شده بود. ........................................... ✍🏻✨🦋✨🦋✨🦋 لطفا فقط با ذکر و کپی شود در غیر این صورت کپی شرعا جایز نیست.... حواست باشه مومن⛔️ ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•🖐🏻🙂• . :) مثــل‌هــرشب...🌚✨ همگـــے‌بــاهم‌دعـــای‌فــرج‌رو‌میــخونیمــ💛 بہ‌امیــدفــرج‌نــور‌چشممـــون😍 اگرهمگی‌یکدل‌ویکصدابراےظهوردعاکنیم... ان‌شاءالله‌ظہــورمحقق‌خواهدشد ...|✋🏻📿| . (عــج): ✨بِسْمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ✨ •🦋اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا🦋• الّلهُم‌صَلِّ‌علی‌محمَّدوَ آلِ‌محمَّدوعجِّل‌فرجهُم ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
4_6025990732928518067.ogg
525.4K
🎧 ●━━━━━━─────── ⇆ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷   ㅤ . عاشقاۍ مهدے بخۅنیم تا میلیوݧ‌ها دعا خوندھ بشہ🌿 . 🌙 🙂🖐🏻 ‌••‌• ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
سـلام‌‌رفقــا😉🖐🏻 ان‌شاءالله‌زیر‌سایه‌آقاامام‌زمان(عج‌) سلامت‌باشید🙂 اینبار ما⇩⇩ اومدیم‌باطرح‌ناب‌⟦اعتکاف‌مجازی⟧
بادقت‌بخونید لطفا✍🏻 خوب‌رفقا‌باتوجه‌به‌ایام‌کرونا‌😰 واینکه‌ایام‌‌البیض‌اعتکاف‌که‌درمساجد امکان‌برگزاری‌نیست‌متاسفانه❌💔 کانال‌‌ما ودوکانال دیگه‌میخواد‌مثل‌یک‌یاور‌؛همراه‌شماباشه تاباهم‌یک‌اعتکاف‌برگزار‌کنیم‌😍💛 مثل‌سالهای‌قبل‌که‌روحانی‌مسجد‌ همراهتون‌بود‌امسال‌مابه‌عنوان‌همراه باهاتون‌هستیم🤗🌿
ولازم‌به‌ذکربگم‌اعتکاف‌از13ماه‌رجب ‌ولادت‌آقا‌امیرالمونین‌شروع‌میشه ‌تا15ماه رجب‌که‌‌وفاته‌حضرت‌زینب ‌هست‌😇💕ومحوریت‌این‌اعتکاف‌برای ظهورهرچه‌زودترآقاامام‌زمان‌(عج)هست یعنی‌هدف‌مادر‌این‌اعتکاف‌اینه‌👇🏻🌿 ✨🌏
واینکه‌باید‌بدونیم‌‌‌اعتکاف‌ فرصتی‌برای‌‌شست‌وشوی‌آلودگی‌های ‌گناه🖇،مبارزه‌بانفسونورانی‌ساختن ‌دل♥️✨،وصفابخشیدن‌به‌روح ‌است🌱.اعتکاف‌برجسته‌ترین‌مظهر بندگی‌درپیشگاه‌الهی‌است🔗.
✨🌏 حرف‌آخر‌من‌این‌است‌که‌ایام‌اعتکاف‌رسیده🙂‌. بسیارشایسته‌است‌که‌ماهم‌دراین‌سه‌ روز‌اعتکاف‌راجمع‌شویم‌وخودرامهمان خداکنیم‌وخواسته‌وحاجت‌مافقط‌وفقط تعجیل‌آقا‌امام‌زمان(عج)باشد😍🌤.
این‌سه‌روز‌یاد‌امام‌رابیشتر‌درخودمان زنده‌کنیم📿وهمگی‌به‌صورت‌جمعیتی‌، یک‌دل❤️،باحال‌دعاوتوسل‌برای‌آمدن ولی‌عصردعاکنیم🤲🏻🦋. ازخودمان‌وخواسته‌هایمان‌فاصله‌بگیریم. این‌همه‌خودمان‌رادیدم‌؛این‌همه‌به‌فکر خواهش‌های‌نفسانی‌بودیم؛به‌کجا رسیدیم!!!؟؟؟😔💔
حالا‌این‌سه‌روزخودیت‌راکناربیاندازیم. باتمام‌وجود‌امام‌جان‌هارا‌صدابزنیم🔗و باضجه‌وگریه‌از‌خدا‌بخواهیم‌باقی‌غیبت راببخشد🖇.اگرهمه‌‌ما‌یک‌دل‌ویک‌صدا شویم🌱،حتما‌دراین‌سه‌روزاتفاقی‌می افتد.محال‌است‌تاثیری‌درجلو‌انداختن‌ ظهورحاصل‌نشود🦋.این‌سه‌روزروزه بگیریم‌ودرخانه‌خدابست‌بشینیم‌🔗.از دنیاومافیهاغافل‌شویم‌وفقط‌خواسته مان،امام‌زمان‌(عج)باشد♥️. دراینجابه‌عمل‌ام‌داوود‌اشاره‌میکنم‌تابهتر به‌وظیفه‌مان‌درسه‌روز‌آشنا‌شویم💕. حکوت‌شخصی‌را‌به‌اسم‌‌داوود‌زندانی ‌کرد⛓.مادرداوود‌به‌محضرامام‌صادق (ع)رسیدوازامام‌درخواست‌کمک‌برای‌ فرزند‌زندانیش‌راکرد📎. امام‌فرمود:سه‌روز(13و14و15رجب)؛ یعنی‌همین‌ایام‌اعتکاف‌راروزه‌بگیروظهر روزپانزدهم‌بعدازنماز‌بشین‌وآیات....واین دعا(دعای‌ام‌داوود)که‌اسم‌اعظم‌خدادرآن است‌بخوان‌تافرزندت‌اززندان‌آزاد‌شود🌿. مادرداووداین کارراکردوپسرش‌همان موقع‌اززندان‌آزادشدوچندروزدرراه‌بود تابه‌خانه‌برسد🌸.
همه‌ی‌این‌داستان‌وگفتم‌به‌اینجابرسم🖤 آیامازندانی‌نداریم!!!؟؟؟💔 آیاامام‌زمان‌من‌وشما‌درزندان‌غیبت‌ نیستند!؟؟؟💔 آیت‌الله‌بهجت‌فرمودند:او(امام‌زمان ❨عج❩)درزندان‌است.خوشی‌وراحتی‌ندارد. وماچقدرازاین‌مطلب‌غافلیم‌توجهی ‌نداریم💔!!.. پس‌نشان‌دهیم‌که‌خواسته‌‌های‌حضرت برخواسته‌خودمان‌مقدم‌داشته‌ایم‌‌وایشان برای‌ما‌ازهمه‌کس‌،حتی‌خودمان‌عزیزتر است😌.آن‌موقع‌می‌بینیم‌که‌اعتکاف رنگ‌وبوی‌مهدوی‌دارد؛چه‌اعتکافی‌می‌شود وچه‌برکاتی‌شامل‌حال‌معتکفین‌میکند✨! به‌یقین‌خود‌حضرت‌مهدی‌روحی‌فداه،دعا گوی‌همچنین‌جمعی‌خواهند‌بود🌱. !!؟؟ ✨🌏
دوستان لینک گروه تا دقایقی دیگه گذاشته میشه کانال ان‌شاءالله برای شروع عضو بشید این هم بگم حتما دوستانتونم دعوت کنید🙃🕊