eitaa logo
•°•|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|•°•
44 دنبال‌کننده
279 عکس
22 ویدیو
2 فایل
یانورَڪُلِّ‌نور...! :)☀️ تا‌ ڪه‌ آید‌ بھـ‌ جهان‌ عشق‌ و امید آورد‌ او بگذرد دوره غــم دورِ جدید آورد اوツ¹³⁹⁹.¹¹.²⁹ • . شࢪایط ٺبادل وکپے کانال رو بخونید⇩⇩ @sharayetnajvaye_noorr جهٺ انٺقاد وپیشنهاد در خدمٺم⇩⇩ https://harfeto.timefriend.net/16139831742585
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمݧ الرحیم♥•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ اَللَّهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعَثَنا ... خدایا با اِمامِ زَّمَانِ ؛💚 وضع نابسامان ما را سامان ده ؛💫 و‌َ عَجّل فی فَرَجنا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ ...💙 ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
✨ •بِسمِ‌اللّٰه‌اَلرَمٰنِ‌الرَحیـم• یَامَنْ‌أَرْجُوهُ‌لِڪُلِّ‌خَیْرٍوَآمَنُ‌سَخَطَهُ‌عِنْدَ‌ڪُلِّ‌شَرٍّ ای‌آنڪه‌هرخیری‌رااز‌اوامیددارم، و‌از خشمش‌درهرشرّی‌ایمنی‌جویم، یَامَنْ‌یُعْطِی‌الْڪَثِیرَبِالْقَلِیلِ‌یَامَنْ‌یُعْطِی‌مَنْ سَأَلَهُ ای‌آنڪه‌دربرابرعبادت‌اندڪ‌مزدبسیارعطا میڪند،ای‌آنڪه‌به‌هرڪه‌از‌اوبخواهدمے بخشد، یَا مَنْ یُعْطِے مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً اى‌آنڪه‌هرڪه‌سؤال‌ڪند‌عطا‌مى‏ڪنى اى‌آنڪه‌به‌هرڪه‌سؤال‌نڪندوتوراهم نشناسدبازازلطف‌ورحمتت‌عطامى‏ڪنى. أَعْطِنِی‌بِمَسْأَلَتِی‌إِیَّاڪَ‌جَمِیعَ‌خَیْرِالدُّنْیَاوَ جَمِیعَ‌خَیْرِاﻵْخِرَه وَ‌اصْرِفْ‌عَنِّی‌بِمَسْأَلَتِی‌إِیَّاڪَ‌جَمِیعَ‌شَرِّالدُّنْیَا وَ شَرِّاﻵْخِرَهِ بادرخواستم‌ازتوهمه‌خیردنیاوخیرآخرت‌رابه‌من‌عنایت‌ڪن، وبادرخواستم‌ازتوهمه‌شردنیاوشرآخرت‌ رابازگردان، فَإِنَّهُ‌غَیْرُمَنْقُوصٍ‌مَا‌أَعْطَیْتَ‌وَزِدْنِی‌مِنْ‌ فَضْلِڪَ یَاڪَرِیمُ زیراآنچه‌راتوعطاڪردی‌ڪاستی‌ندارد، وازاحسانت‌برمن‌بیفزای‌ای‌ڪریم. یَاذَا الْجَلاَلِ وَالْإِڪْرَامِ‌یَاذَاالنَّعْمَاءِوَالْجُودِ یَاذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ‌حَرِّمْ شَیْبَتِے عَلَى النَّار اۍصاحب‌جلال‌وبزرگوارى،اۍصاحب نعمتهاوجود،اى‌صاحب‌عطاوڪرم،به ڪرمت‌محاسنم‌رابرآتش‌دوزخ‌حرام‌گردان.) 📿 قرار هرروزمون ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎ نـوࢪ♡ــــــــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
💙💜 . اول به خودم میگفت : میدونی‌ کِی از‌ چشم‌ خدا‌ میوفتی؟؟😞 زمانی که ‌آقا امام زمان (عج)‌ سرشو‌ بندازه‌ پائین‌ و از‌ گناه‌ کردن من خجالت بکشه😔💔 ولی من ‌انگار‌ نه ‌انگار ...😒 بیایدنذاریم‌کارمون‌به‌اون‌جاها‌برسه...‼️🙂 💚 ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
•✨💚• . گفتم: چرا انقد سختی رو باید تحمل کنم؟😞 گفتی: «انَّ مع العسر یسرا»😊 "قطعا به دنبال هر سختی، آسانی ست✋.(انشراح/6)📘 گفتم: اخه دیگه خسته شدم😔 گفتی: «لاتـقـنطوا من رحمة الله»😊 از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)📘 گفتم: من میدونم که تو منو فراموش کردی😥 گفتی:«اذکرونی اذکرکم» منو یاد کن تا یادت باشم.❤ گفتم: خب تا کی باید صبر کنم؟😭 گفتی: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا» تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد😊(احزاب/63)📘 گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)😔 گفتی: «الیس الله بکاف عبده»😊 مگه من برای تو کافی نیستم؟(زمر/36)📘 خــدا‌هوامونــو‌داره‌غمت‌نباشه‌(: ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📱🔎 . . . 📮 👥بیایم از امروز هـر چیزی که تو گوشی هامون ریختیم 👈عکـس ، فـیلم ، کانال های ...❌ و قلب امـام زمان (عج) را ناراحت کرده << پـاک کنیم! >>🙂 ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
💎💍 . ♥ اگـر ميخواهید دیوار آرامش خونتـون درسخت ترین روزها، فرو نریزه؛ همسری رو انتخاب کنید که به يه دیوار محکم به اسم خــدا تکیه داده باشه! همسر متوکـل، کیمیاست!!☺️ واقعا درست میگه رفقا🙃☝️🏻 ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr|🌓|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•°•|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|•°•
#_پارت_بیست_و_ششم #خاک_های_نرم_کوشک✨ • فرشته واقعی✨ همسر شهید🖊_____ هر وقت آن عکس را می بینم، یاد
✨ • خانه ي استثنایی🏠 همسر شهید🖊______ سپاه که کم کم شکل گرفت، عبدالحسین دیگر وقت سرخاراندن هم پیدا نمی کرد. بیست و چهار ساعت سپاه بود، بیست و چهار ساعت خانه.خیلی وقتها هم دائماً سپاه بود. اولها حقوق نمی گرفت. بعد هم که به اصطلاح حقوق بگیر شد، حقوقش جواب خرج و مخارجمان را نمی داد. براي همین کار بنایی هم قبول می کرد. اکثرا شبها می رفت سرکار. آن وقتها خانه ي ما طلاب بود.جان به جانش می کردي، چهل متر بیشتر نمی شد. چند دفعه بهش گفته بودم: «این خونه براي ما دست و پاش خیلی تنگه، ما الان پنج تا بچه داریم، باید کم کم فکر جاي دیگه اي باشیم.» هیچ وقت ولی مجال فکر کردنش هم پیش نمی آمد، تا چه برسد بخواهد جاي دیگري دست و پا کند. اول، چشم امیدم به آینده بود.ولی وقتی جنگ شروع شد، از او قطع امید کردم. دیگر نمی شد ازش توقع داشت. یک ماه رفت براي آموزش. خودم دست به کار شدم.خانه را فروختم و یک چهار راه بالاتر، خانه ي بزرگتري خریدم. خاطره ي آن روز، شیرینی خاصی برام دارد، همان روز که داشتیم اثاث کشی می کردیم. یادم هست که وسایل زیادي نداشتیم، همانها را با کمک بچه ها می گذاشتیم توي فرقون و می بردیم خانه‌ي جدید. یک بار وسط راه، چشمم افتاد به عبدالحسین. از نگاهش معلوم بود تعجب کرده.آمد جلو. یک ماه ندیده بودمش. سلام و احوالپرسی که کردیم، پرسید: «کجا می رین؟» چهار راه جلویی را نشان دادم. «اون جا یک خونه خریدم.» خندید. گفت: «حتماً بزرگتر از خونه ي قبلی هست؟»😂 «آره.» باز خندید. «از کجا می خواین پول بیارین؟»🤣 گفتم: «هر کار باشه براي پولش می کنیم، خدا کریمه.» چیزي نگفت. یقین داشتم از کاري که کردم، ناراحت نمی شود. وقتی خانه ي جدید را دید، خوشحال هم شد. خانه خشتی بود و کف حیاطش موزائیک نداشت. دیوار دورش هم گلی بود. با دقت همه جا را نگاه کرد. گفت: «این براي بچه ها حرف نداره، دست و پاش هم خیلی بازه.» کار اثات کشی تمام شد. عبدالحسین، زودتر از آن که فکرش را می کردم، راهی جبهه شد. چند روزي تو خانه ي جدید راحت بودیم. مشکل از وقتی شروع شد که باران آمد. تو اتاق نشسته بودیم. یکدفعه احساس کردم سرم دارد خیس می شود. سقف را نگاه کردم ازش آب چکه می کرد! دست و پام را گم کردم. تا به خودم بیایم، چند لحظه اي گذشت. زود رفتم یک ظرف آوردم و گذاشتم زیرش. فکر کردم دیگر تمام شد. یکهو: «مامان از این جا هم داره آب می ریزه!»😨 ........................................... ✍🏻✨🦋✨🦋✨🦋 🍃ادامه دارد.... لطفا فقط با ذکر و کپی شود در غیر این صورت کپی شرعا جایز نیست.... حواست باشه مومن⛔️ ـــ||🌤☁️||♡نجــوا؎نـوࢪ♡ـــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr|🌓|