نَــــــــــღــــــجــــــــواꕥ࿐♥️
💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 #پارت3 #کیمیا به قلم #فاطمه_دادبخش خونه حسن آقا دو تا اتاق خواب داره و یه هال که دو ت
💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞
#کیمیا
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس)
کیمیا کنار رعنا و پریسا و همچنین لاله دختر دایی اش توی یک ردیف میشینه
مامان لاله بارها اومده مدرسه تا به قول خودش لاله را از این ردیف بی انضباط های کلاس بکشه بیرون
ولی چون قدش بلنده موفق نشده و مثل کیمیا یک ردیف مونده به آخر میشینه
کلاسشون پرجمعیت و چهل تا دانش آموز داره
معلم فیزیک وارد کلاس شد
کیمیا آخرین بیسکویت رو توی دهنش گذاشت و این کار از چشم معلم فیزیک پنهان نمود
_ خانم دادگر میتونی ادامه خوراکی هارو تو زنگ بعدی بخوری
اینجوری که با عجله بیسکویت دهنت گذاشتی دخترم میترسم خفه بشیا
همه کلاس خندیدند
رویا دانش آموز با انضباط و درس خون کلاس که با وجود قد بلندش ردیف اول میشینه با خنده و طعنه گفت
_ نه خانوم نگران نباش بادمجون بم آفت نداره که
باز هم دوباره همه کلاس ترکید
کیمیا بیسکویت تو گلوش که مثل خنجر از گلوش پایین میرفت قورت داد
ناراحتیش رو به روی خودش نیاورد و باز هم با لودگی گفت
_نه خانوم نگران نباشید من بیدی نیستم که با این بادها بلرزم
سارا دوست رویا بلند و محکم گفت
_خانوم منظورش اینه که سگ جوون تر از این حرفهاست که با یک بیسکویت خفه بشه
دوباره همه بچهها خندیدن
معلم بعد از این که خندش تموم شد گفت
_ صفحه ۴۰ کتاب رو باز کنید
قانون سوم نیوتن
کیمیا تو اعماق قلبش حس ناراحتی داره ولی هیچ وقت ناراحتیش رو به روش نمیآره
دوست داره خودش باشه
دوست داره کارایی بکنه که خودش دوست داره نه اینکه کارهایی بکنه که دیگران خوششون میاد تا تحسینش کنن
◍⃟🍃ꕥ࿐❤️
◍⃟🍃ꕥ࿐❤️◍⃟🍃ꕥ࿐❤️
◍⃟🍃ꕥ࿐❤️◍⃟🍃ꕥ࿐❤️◍⃟🍃ꕥ࿐❤️
همین حالا تصمیم بگیر 😊
خداوند توبه کنندگان را دوست دارد..
🍃🌸🍃🌸🍃
•ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تزریق_انرژی_مثبت
#تکرار_کنیم ؛❤️
«امروز وجودم سراسر آرامش است
و من می کوشم تا هر کاری را در زندگی به آیین مهر و مهربانی تبدیل نمایم .
#خداونداسپاسگزارم .»❣
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
#احادیث
#تفسیر_قرآن
•ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
✨﷽✨
#داستان_آموزنده
🌴 هیـزم شڪن پیـری از سخـتی روزگار وکهـولت ، پشتـش خمیـده شـده بـود.مشغـول جمـع ڪردن هیزم از جنگل بود.
آن قـدر خستـه ونا امیـد شده بود ڪه دستـه هیزم را به زمیـن گذاشت وفریاد زد:
دیگر تـحمل این زندگی را ندارم،
کاش همیـن الان مـرگ به سـراغم می آمـد ومرا با خود می برد.
همین که این حرف از دهانش خـارج شد،
مرگ به صورت یک اسڪلت وحشتنـاک ظـاهر شد و به او گفت:
چه می خـواهی ای انـسان فانی؟شنیدم مرا صـدا کردی.
هیـزم شکن پیر با صدایی لرزان جواب داد:
ببخشیدقربان، ممکن است کمک کنید تا من این دستـه هیزم را روی پشتم بگذارم.
گاهی ماازاینکه آرزوهایمان برآورده شوند،سخت پشیمان خواهیم شد پس مواظب باشیم که چه آرزویی می کـنیم چون ممکن است بر آورده شـود وآن وقت ...
#تفڪرخودراتغییـردهیـدتازندگیشماتغییـرڪند
•ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
🌹عده ایی برای آخرت تیرهای نجومی خوردند و بالا رفتند...
🖤عده ای هم برای دنیا فیش های نجومی
گرفتند و ...
👈این کجا و آن کجا...؟
•ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🔖▶️رفتار مشترک همه مادربزرگا 😄💓
بنظرم میزبان واقعی و ته دلی ترین تعارف ها واسه خوردن خوراکی برمیگرده به خونه پدربزرگ و مادربزرگامون که انگار دنیارو بهشون دادی 🥹💓
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🌸🍃
گذری بر زندگی پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز....
🍃🌸🍃
نَــــــــــღــــــجــــــــواꕥ࿐♥️
روایت واقعی زندگی ایلای به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس) از چشماش و پوزخنده روی لباش مشخص بود که برای چی
روایت واقعی زندگی ایلای
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس)
موندم چیکار کنم
گریه کردم گریه کردم گریه کردم ولی با گریه هیچی درست نمیشه
دیگه روی برگشتن به کافی شاپ را ندارم
ولی باید برگردم
باید برگردم خونه
شب شده و من هنوز دارم خیابان ها رو قدم میزدم
بی مقصد بی هوا
فکرم پیش آیسو
حتماً الان بچم ناراحت شده
نمیدونم اون صحنه ها رو دیده یا نه
سمت خونه راه افتادم
حتماً بچه ها نرگس یا زهره آیسو رو به خونه میبرن
آروم آروم سمت خونه راه میرم
دستمو به دیوار گرفتم نمیدونم فشارم افتاده یا چی نمیتونم درست راه برم
دوتا پسر نوجوان از کنارم رد شدن و با تعجب نگاه میکردن
دستم سمت پیشونیم بردم و خون خشک شده رو پاک کردم
همونجور غمگین و بی حال به سمت خونه اومدم
شاید بیشتر از چند ساعت طول کشید تا خونه برسم
وقتی دم در آپارتمان رسیدم تازه یادم افتاد که کیفم تو کافی شاپ مونده و کلیدم توی کیفم بود
_ وای نه
داشتم برمیگشتم که صدای باز شدن در اومد
با تعجب به کسرا که همراه آیسو با چشمای باد کرده پشت در بود نگاه میکنم
دلم برای آیسو پر کشید
روی زانوهام نشستم و بغلش کردم
گریه میکنه
_مامانی تو کجا بودی
مامان من و عمو خیلی دنبالت گشتیم
گریه اش شدت گرفته
_ فکر کردم دیگه رفتی تو هم منو تنها گذاشتی
بغلش کردم و سرش روی شونم گذاشتم و گفتم
_ من هیچ وقت تنهات نمیزارم
هیچ وقت
کسرا دست به سینه وایساده و نگاهم میکنه
شرمنده نگاهش میکنم
_مامانی حالا میشه بری تو اتاق خواب
می خوام با عمو صحبت کنم
آیسو که انگار از دیدن من خیلی خوشحال شده و خیالش راحت شده
به سمت اتاق خواب رفت و درو بست
من ماندم و کسرایی که هنوز طلبکارانه نگاهم میکنه
نمیدونم اصلاً چه جوری شروع کنم
چی بگم
میدونم که امروز ناخواسته به خاطر من خسارت زیادی به کافی شاپش وارد شده
این آبروریزی بزرگی بود
نگاهش میکنم نتونستم صحبتی کنم
چشمام پر اشک شد و چند قطره اشک از گونه هام سر خورد
کسرا رفت سمت آشپزخونه و از رو اپن کوچیک آشپزخونه کیف من آورد
درش باز کرد
و پاکت سیگار سمت پرت کرده
_اولش باور نکردم فکر کردم به خاطر اینکه سفته هاشو برداشتین داره دروغ میگه ولی الان میبینم که اینطور نیست
میون هق هق و گریه به زور حرف میزنم
_کسرا به خدا به جون آیسو
کسرا داد زد
_جون اون طفل معصوم قسم نخور آیسو خودش با بچگیش میگه که تو سیگار میکشی
گریم شدت گرفته
_آره میکشم ولی من مواد نخریدم بچه ها شاهدن من اصلا چن روزه پارک نرفتم
_میدونم
با تعجب نگاهش کردم
_زنگ زدم پلیس اومد اون مردک برد
شکایت کردم اون حق نداشت پیش مشتریای من اینجور کنه
بس که خنگی
نفهمیدی اون پسره مواد تو جیبت گذاشت
با چشمای از حدقه درآومده گفتم
_کدوم پسره
_همون که باهاش برخوردی
تازه یادم افتاد همون پسری که حس کردم یه لحظه زیادی بهم چسبید
_دوربینای کافی شاپ برسی کردم پسره قشنگ مواد تو جیبت گذاشت و تو خنگ نفهمیدی
_کسرا
_ولی این چیزی عوض نمیکنه میکنه؟؟تو معتادی؟؟
با کمی صدای بلندتری گفتم
_نه من معتاد نیستم سیگار کشیدن که اعتیاد نیس
_یعنی میخای بگی مواد نمیکشی
نگاهش کردم
زل زده به صورتم و مشخصه که میدونه مواد هم میکشم کسرا در حق من خوبی تموم کرده بهش دروغ نمیگم
سرمو پایین میندازم
_هم سیگار هم مواد شوهرم یادم داد میگف آرومت میکنه خودش میدونس غم همه دنیارو تو دل من جا کرده خودشم معتاد بود اوایل گاهگاهی میکشیدم اونم فقط یه نخ سیگار ولی الان اگه هر شب سیگار نکشم خوابم نمیبره ولی باور کن به جان تنها کسم در این دنیا به جان آیسوم مواد خیلی وقته نکشیدم آخرین بار همین چن وقت پیش یه پسره تو پارک بهم داد ولی ببین
رفتم سمت سطل آشغال و همشو رو کف آشپزخونه خالی کردم
مواد پیدا کردم
_ببین نکشیدمش انداختم تو آشغال
میدونی چرا
کسرا هنوزم نگاهم میکنه و اینبار با تفکر
انگار تو فکر رفته
_چون تو بهم کار دادی خونه دادی دیگه بچم گشنه نیس و من همه اینهارو مدیون تو و خدام برا همینم نکشیدم انداختم آشغال
من صب تا شب با بچم تو کافی شاپم دارم برا زندگیم تلاش میکنم خود تو شاهدی
کسرا جلو اومد با انگشت شصتش اشک زیر چشممو پاک کرد و گفت
_باید ترک کنی
_آبروی کافی شاپ رفت
_مهم نیس به خاطر پارس هر سگی مشتریای من ترکم نمیکنن اون مردکم بازداشته فردا فیلم میبرم آگاهی مطمعنم اون مواد به پسره داده تا تو جیبت بزاره
_تو ناراحت نیستی
_چرا اعصابم خورده ولی...
فردا دوتا تولد رزرو کردن صبح زود بیا که همه چی هماهنگ کنی
_یعنی بیام کافی شاپ
اخراج نیستم
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
خواهریا خواندن آیه الکرسی رو فراموش نکنید👌
🌸 آیه الکرسی 🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
🍃اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ
منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🍃
🍃لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🍃
🍃اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا
أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🍃
❤️الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم❤️
⚜️ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜️
🌺 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی ، اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ. 🌺
❤️❤️