eitaa logo
نَــــــــــღــــــجــــــــوا‌‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎ꕥ࿐♥️
8.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
9.2هزار ویدیو
9 فایل
نجواها و دعاهای مشکل گشا ، زندگی نا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مه شهدا داستان های آموزنده موسیقی بی کلام آرام بخش
مشاهده در ایتا
دانلود
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ابوالقاسم کمر باریک کوچه روشن خونه تاریک 👤حجت‌ الاسلام و المسلمین دانشمند ꕥ࿐❤️🕊 https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 کیمیا... داستان زندگی پر پیچ و خم و باور نکردی یکی از متخصصین کشورمون👌😍😍😍 🍃🍃🍂🍃
نَــــــــــღــــــجــــــــوا‌‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎ꕥ࿐♥️
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس) #کیمیا سبحان سریع گفت _چرا مگه چی شده کیمیا دوباره ایستاد کامل برگش
به قلم (یاس) کیمیا دوباره راه افتاد با صدای کمی بلند گفت _ هر وقت که گفتن چیکارم دارن بهت میگم که از فضولی نمیری سبحان خودشو به کیمیا رسوند و گفت _یعنی خودت نمیدونی کیمیا کلافه گفت _ نه به خدا به پیر به پیغمبر قسم نمی دونم دست از سرم بردار سبحان چشماشو ریز کرد مشکوک گفت مگه به چه زبانی باهات صحبت کرد که نفهمیدی چی میگه کیمیا دوباره ایستاد و گفت _ ولم کن من باید زودتر برم سبحان باخنده گفت _من که نگرفتمت ولی قول میدم بگی برم کیمیا کلافه گفت _ قرار ملاقات گذاشت ولی تو مطمئن باش اونی که تو ذهن مریض تو هست نیست حالا خداحافظ کیمیا سریع رفت خونشون و سبحان روی نیمکت پشت ساختمون زیر درخت کاج همون جای مورد علاقه‌اش که اولین بار با کیمیا حرف زد نشست سیگاری از جیبش درآورد و روشن کرد در افکار خودش به کیمیا فکر نمی کرد به خودش فکر می‌کرد به احساسات جدیدی که در درونش به وجود آمده بود و نمی فهمیدشون یاد کیمیا و عصبانی شدنش افتاد و تیکه موی پیچ پیچی که از کنار شقیقه اش بیرون اومده بود و دل هر بیننده ای رو مثل پیچ و تاپ خودش به پیچ و تاپ میانداخت لبخندی روی لبش اومد و بعد از لبخند خودش متعجب شد نمیدونه چرا اینجوری شده تو خونه کیمیا مثل این چند وقت پیش بحث زهرا و عماده عماد از زهرا خواسته که برگرده زینب خانوم تحت فشار گذاشته که حتما برگرده و به طلاق فکر نکنه حسین به طلاق و یا حداقل تعهد محضری اصرار داره و حسن آقایی که ذهنش درگیر حرف مردم ولی دلش با دخترشه و به راحتی و خواست دل او فکر میکنه به اینکه چیزی که مشخصه اینه که عماد دیگه قابل اعتماد نیست رضا مثل همیشه خونسرد هیچ نظر خاصی نداره اوایل به تقاص و تلافی فکر می‌کرد ولی الان عجیب تو خودش است و مشخص که موضوعی ذکر و فکرش رو بد جور به خودش مشغول کرده چیزی غیر از علاقه اش به زیبا 🌼🌼🌼🌼🌼
15.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ⌛❤شعر زیبای شیرازی به اسم ننه تقدیم همه ی مادرای مهربون و شیر زن میهن عزیزم❤    🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
❤️ ✅پیچیدگی دنیای آخرالزمان اگه تمام عالم رو کفر پر میکرد،ایمان داشتن اینقدر سخت نبود.اما مشکل دقیقا اینه که آخرالزمان قرار نیست همه عالم رو کفر پر کنه.طبق روایت در آخرالزمان مسجد هست اما پر است از افراد خدا نترس که مشغول غیبتند. پیش نماز هست اما عقل خود را از دست داده، آدم ظاهر الصلاح هست،اما مال یتیم میخورد قاضی مسلمان هست اما خلاف حکم خدا حکم میکند منبری هست،امر به تقوا میکند اما خودش عمل نمیکند.همت همه شکم شده و شهوت 📚برگرفته از کافی ج۸ ص۳۷ دنیای آخرالزمان دنیای پیچیده ای است! اگر این چیزها رو دیدید،تعجب نکنید! محکم سر ایمانتون بایستید و بدانید که رحمت خدا به شما نزدیک است! و انَّ رَحْمَتُ اللّه قَریبٌ مِنَ المُحْسنین ꕥ࿐❤️🕊 https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
تقویم نجومی اسلامی 👈 یکشنبه 👈25 اذر / قوس 1403 👈13 جمادی الثانی 1446👈15دسامبر 2024 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🏴سالروز وفات حضرت ام البنین علیها سلام " 64 هجری قمری".سه سال پس از واقعه کربلا. 🌺 روز تکریم مادران و همسران شهدا. ⭐️ احکام دینی و اسلامی. ✅اشتغال به دعا و زیارت پسندیده است. 🚘مسافرت : مسافرت با احتیاط و با صدقه همراه باشد. 👶زایمان خوب نیست. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز : قمر در برج جوزا است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است: ✳️شروع امور آموزشی و تعلیمی. ✳️آغاز نگارش کتاب و مقاله. ✳️دیدار با مسولین. ✳️ارسال کالا به مشتری. ✳️خرید اجناس. ✳️و خط نوشتن نیک است. 👩‍❤️‍👨مباشرت امشب: فرزند حافظ قران گردد و به قسمت و روزی خود راضی گردد. ⚫️ اصلاح سر و صورت. طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،خوب نیست. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، سلامت آفرین هست. 😴🙄 تعبیر خواب. خوابی که (شب دو شنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 14سوره مبارکه " ابراهیم " علیه السلام است. ولنسکننکم الارض من بعد ذالک لمن... و مفهوم آن این است که کسی دوست یا دشمن خواب بیننده باشد و به او برسد. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست. طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه: یا ذالجلال والاکرام  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد. 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 تو که نمیدانی هر آدمی دلتنگی‌های مخصوصِ خودش را دارد، و تو پنهانی ترین دلتنگیِ منی...! 🍃◍⃟🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎ شبتون بخیر خواهریا❤️ 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃
نَــــــــــღــــــجــــــــوا‌‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎ꕥ࿐♥️
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس) #ایل_آی نشستم تو ماشین و افسر هم کنارم نشست با اون چشمای میرغضبی نگاهم
به قلم (یاس) همگی به صف کشیده بودند و نگاه می کردند بی هیچ حرفی با چشمهای اشکی رفتم اتاق خواب قهقهه آیناز رو مخم بود در و باز کرد و خنده کنان گفت _ما مثلاً مهمونیم ها بیا چایی بریز برامون _ آیناز برو بیرون اعصاب ندارم _امیر _آبجی بابا سخت نگیر به خدا طبیعی هستش که رد بشی آراز یه گوشه وایساده بود و آروم آروم میخندید مامان _پاشو بیا داریم دلمه آماده میکنیم واسه شام بیا کمک کن _ باشه میام بزار یکم استراحت کنم آیسو که بغض کرده بود اومد تو بغلم ایلماه هم یه گوشه وایساده بود و نگاه میکرد همه رفتن ولی این دوتا داشتن نگاه می کردند _ آیسو جان من می خوام کمی بخوابم باشه مامانی آیسو گفت باشه مامانی و بعد با ایلماه رفتند بازی دراز کشیدم و خیلی زود خوابم برد وقتی پاشدم ساعت هفت شب بود تازه یادم افتاد که قرار بود با آراز به کافه بریم و صحبت کنیم کمی خودمو مرتب کردم و رفتم هال بوی دلمه های مامان همه جا پیچیده بود _ آیناز به به ایلای خانم تشریف آوردند ببخشید خوابم برده بود بله اومدم دیدم با خروپف خوابیدی مامان مامان_ بیا یه چایی بخور آراز و امیر که اومدن شام میخوریم _ اونا کجان _ رفتن برای فردا یکم خرید کنن یه دوری هم تو شهر بزنن _قرار بود با آراز بریم کافه کسرا آیناز _دیر نشده الان زنگ میزنم زودتر بیان همگی بعد شام بریم منم دوست دارم اونجا رو ببینم _ نه مثلا میخواستیم باهم صحبت کنیم _اهان صحبت بمونه برای بعد مامان _فردا مگه قراره چه خبری بشه مامان یادت نیست قرار بود با فاطمه اینا بریم شهربازی _ درسته یادم رفته بود به کل فراموش کرده بودم صدای زنگ در اومد و آیناز سریع در باز کرد امیر و آراز راز با بسته های خرید تو اومدن آراز بیدار شدی _ببخشید آراز آخه خیلی ناراحت بودم منم که خودت میدونی ناراحت شدنی زود خوابم میگیره _ اشکالی نداره آیناز_ امیر بیاین زودتر شام بخوریم میخوایم بریم کافه کس را که الی کار میکرده آیسو _آخ جون ایلماه کسرا معجون های خوشمزه ای داره خندیدم و گفتم ای شکمو دلت برا عمو تنگ نشده ولی برای من جونش تنگ شده ꕥ࿐❤️🕊 https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b