#دعا_درمانے #کارگشایی
دعای درماندگے در #شغل و حرفـه 🌷
ابراهيم بن صالح از مردى از جعفريها نقل مى كند كه گفت:
در مدينه كسى بود كه كنيه اش ابوالقمفام بود و پيشه ور بود،
خدمت 💎امام كاظم(ع) آمد
و از (حرفه اش شكايت) و به آن حضرت خبر داد كه به هرکارو حاجتى روى مى آورد برآورده نمى شود،
امام ابى الحسن (ع) به اوفرمود:
بعد از نماز صبح و در آخر دعايت ده مرتبه بگو
🌷سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ،أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَاَتوبُ اِلَیهِ أَسْأَلُهُ مِنْ فَضْلِه ِ 🌷
📚صحيفة الكاظمية
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥هرموقع گریت گرفت بدون...
👤حجت الاسلام و المسلمین دانشمند
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
✍ امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
دانش به دست آوريد تا به شما زندگى بخشد.
📚 میزان الحکمه، جلد ۱، صفحه ۷۱۰
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
✅ بهترین عمل
آیت الله بهجت (ره):
بهترین عمل، عملی است که بیشتر متوجّه خدا میشویم.
« إِنَّ لِرَبِّکمْ فی أَیامِ دَهْرِکمْ نَفَحاتٍ؛ »
در روزهای عمر شما از سوی پروردگارتان نسیمهایی است.(١)
✍ بر اساس این روایت ممکن است شخصی از راه دعا، حال خوش پیدا کند، و دیگری در نماز و یا بهواسطه تلاوت قرآن لذت حضور بیابد و ... .
بنابراین، به هر عملی که بهواسطه آن و از راه آن، حال ما مساعدتر است و توجه ما به خدا بیشتر است، باید به همان بیشتر بپردازیم و خود را با آن به ذکر و مراقبه و توجه به حضرت حق مشغول سازیم.
📚 در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۲۳
۱. بحارالانوار، ج۶۸، ص۲۲۱؛ ج۸۰، ص۳۵۲؛
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
✨﷽✨
🔴 طوبی چیست و از آنِ كيست؟
لسان به حق ناطق ، امام جعفر صادق عليه السلام فرمودند :
❇ طوبي لِمَن تَمَسَّكَ بِأمرِنا في غيبَةِ قائِمِنا فَلَم يَزِغ قَلبُهُ بَعدَ الهِدايَةِ .
طوبی از آن کسی است که در زمان غیبت قائم ما متمسک به ولایت ما بوده و قلبش پس از آنکه هدایت شد , گمراه نشده باشد .
سپس راوی (ابوبصیر) از حضرت سؤال میکند :
♦️جانم به فدایت ؛ طوبی چیست؟
ایشان چنین پاسخ فرمودند:
❇ شَجَرَةٌ فِي الجَنَّةِ اَصلُها في دارِ عَلِيّ بنِ اَبي طالِبٍ و ليسَ مِن مُؤمِنٍ اِلّا و في دارِهِ غُصنٌ مِن اَغصانِها و ذلكَ قَولُ اللّهِ عزّوجلّ :
"طوبي لَهُم و حُسنُ مَآبٍ"
(طوبی) درختی است در بهشت که اصل و ریشه آن در خانه علی بن ابی طالب (علیه السلام) و شاخه ای از شاخه های آن در خانه هر یک از مؤمنان می باشد و به این مطلب اشاره دارد فرموده خدای تعالی :"طوبی و حسن عاقبت برای آنهاست" .
رعد۲۹
📚کمال الدین/باب۳۳/ح۵۵
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
#آیه_درمانے
#اجابت_حاجت
#بــرقـراری_پیــونـدودوسـتـی_میـان_زن_وشــــوهــر
📢این آیه را در چهار تکه کاغذ نوشته شده و در چهار گوشه خانه دفن می شود تا میان آنان آشتی برقرار شود :
☜آیه 128 سوره توبه:
🔆《لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ》
📚ترجمه طب الائمه ص 426 و 427
مترجم عباس پسندیده
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
۴- درس زندگی
۱_زود ناامید نشو
٢_ موفقیت تو را مغرور نکند
٣ _ گاهی کمی صبر،شکست را
به پیروزی تبدیل می کند
۴_ گاهی کمی عجله، پیروزی را
به شکست تبدیل می کند
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
#خواص_سوره_های_قرانی
#ایمنی_از_جانوران
🌸✨هر ڪس
《سوره مبارڪہ الـرحمن》
را بنویسد و بر دیوار خانہ آویزان ڪند
از شرّ جانورانِ زمین در امـان
میماند✨
📚 تفسیر نمونہ ۹۴/۲۳
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
#سوره_درمانے
#امان_ازخطرات_جاده_ای
📚ازمرحوم آيت الله بهجت پرسيدند:
📗جهت در امان ماندن از تصادف و خطرات جاده اي چه ذكري بگوييم؟ فرمودند: هنگام سوار شدن يك مرتبه آيت الكرسي و ۶مرتبه سوره مباركه قدر را بخوانيد كه مجرب است. انشاءالله
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
#حکایتواقعی #نصوحچهکسی_بود؟
توبه نصوح(توبه واقعی)
🔶 نصوح مردی بود شبیه زنها، صدایش نازک بود، صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت.
او با سوء استفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی میکرد و کسی از وضع او خبر نداشت. او از این راه، هم امرار معاش میکرد و هم برایش لذت بخش بود.
گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.
🔷 روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد. از قضا گوهر گرانبهایش همانجا مفقود شد. دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند.
🔶 وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی، خود را در خزینه حمام پنهان کرد.
🔷 وقتی دید مأمورین برای گرفتن او به خزینه آمدند، به خدای تعالی رو آورد و از روی اخلاص و به صورت قلبی همانجا توبه کرد.
🔶 ناگهان از بیرون حمام آوازی بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد و مأموران او را رها کردند.
🔷 و نصوح خسته و نالان شکر خدا را به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت.
او عنایت پروردگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و از گناه کناره گرفت.
🔶 چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد و نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم به حمام نرفت.
🔷 هر مقدار مالی که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهی که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.
🔶 در یکی از روزها همانطور که مشغول کار بود، چشمش به میشی افتاد که در آن کوه چرا میکرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از آن کیست؟
عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعا از شبانی فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستی من از آن نگهداری کنم تا صاحبش پیدا شود. لذا آن میش را گرفت و نگهداری نمود، پس از مدتی میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آنها بهره مند میشد.
🔷 روزی کاروانی راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگی مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جای آب به آنها شیر داد، به طوری که همگی سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند. او راهی نزدیک به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانی کردند و او در آنجا قلعه ای بنا کرده و چاه آبی حفر نمود و کم کم آنجا منازلی ساخته و شهرکی بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا می آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگی به چشم بزرگی به او می نگریستند.
🔶 رفته رفته آوازه خوبی و حسن تدبیر او به گوش پادشاه رسید که پدر همان دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وی را از طرف او به دربار دعوت کنند.
🔷 همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیزفت و گفت: من کاری دارم و از رفتن به نزد سلطان عذر خواست.
مأمورین چون این سخن را به شاه رساندند، بسیار تعجب کرد و اظهار داشت: حال که او نزد ما نمی آید ما میرویم او را ببینیم.
🔶 با درباریانش به سوی نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد.
🔷 بنا بر رسم آن روزگار و به خاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را بر تخت سلطنت بنشاندند.
🔶 نصوح چون به پادشاهی رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و با همان دختر پادشاه ازدواج کرد.
🔷 روزی در بارگاهش نشسته بود، شخصی بر او وارد شد و گفت: چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم.
نصوح گفت: میش تو پیش من است و هر چه دارم از آن میش توست.
وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.
🕊 آن شخص به دستور خدا گفت:
بدان ای نصوح! نه من شبانم و نه آن، یک میش بوده است، بلکه ما دو فرشته، برای آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت، اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد. و از نظر غایب شد.
⚪ به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، (توبه نصوح) گویند.
منبع:خلاصه شده از کتاب انوار المجالس، صفحه 432
📒اصول کافی جلد 4 صفحه
#نشـرپـیامصـدقهجـاریهاست💯
#احادیث
#تفسیر_قرآن
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌹
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b