eitaa logo
نَــــــــــღــــــجــــــــوا‌‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎ꕥ࿐♥️
8.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
9.1هزار ویدیو
9 فایل
نجواها و دعاهای مشکل گشا ، زندگی نا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مه شهدا داستان های آموزنده موسیقی بی کلام آرام بخش
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
نوزاد بودم که منو‌ جلوی مسجد رها کردن و رفتن 😔😔 خادم مسجد منو پیدا کرد و بزرگ کرد از وقتی خودم و شناختم همه بهم بی بته میگفتن💔 خیلی قلبم می‌شکست ولی چون کس و کاری نداشتم دندون رو جیگر میذاشتم و تو کارای مسجد به پدر ناتنیم کمک میکردم که یه روز دستم و کشید و برد توی اتاق و بهم گفت: اگه میخوای حقمو حلالت کنم باید همین الان زن کسی بشی که من میگم چون... 😳😱🔥👇 https://eitaa.com/joinchat/2898002232C2fb5f1eb03 سرگذشت زندگی شکنجه آور کرشمه رو بخونید😔☝️
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
نامادریم دوست صمیمی مادرم بود؛ از اعتماد مامانم سو استفاده کرد و با پدرم ازدواج کرد😭💔 سال ها گذشت ، مامانم دق کرد ، منم در اوج بدبختی بودم و هیچ خواستگاری نداشتم تا اینکه خواهرم (دختر نامادریم) ازدواج کرد...❤️‍🔥 با همون نگاه اول عاشق شوهرش شدم و یاد نامادریم افتادم و کاری که با مادرم کرد...🔥 بعد از ۲ سال کاری کردم که نامادریم و دخترش....😏🔥👇 https://eitaa.com/joinchat/233963728Ca5e5a1e1e1 نفرت کل وجودم رو پر کرده بود اما از کاری که با خواهر ناتنیم میخواستم بکنم بدنم به لرزه دراومد😔❤️‍🔥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه آیــــــــه هس تو قـرآن که بـــــــدجـــــــــور حیــــــــــرونــــــــم کــــــــرده!!! “افــسوس که هرکس را فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به مسخره گرفتی ( یس/۳۰) . ꕥ࿐❤️🕊 https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگران شکستن دلت نباش میدانی؟ شیشه برای این شیشه است، چون قرار است بشکند و جنسش عوض نمیشود.. و میدانی که من شکست ناپذیر هستم و تو مرا داری.. چون هروقت گریه میکنی، دستان مهربانم، چشمانت را مینوازد.. چون هرگاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای.. چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیدم.. درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبرده ام.. دلم نمیخواهد غمت را ببینم.. من گفتم: و_جعلنا_نومكم_سباتا "ما خواب را مایه ی ارامش شما قرار دادیم" و من هرشب که میخوابی، روحت را نگاه میدارم تا تازه شود.. نگران نباش دستان مهربانم قلبت را می فشارد شب ها که خوابت نمیبرد فکر میکنی تنهایی؟ اما، نه. من هم دل به دلت بیدارم.. فقط کافیست خوب گوش بسپاری و بشنوی ندایی که تو را فرا میخواند به زیستن.. امضا: پروردگارت با عشق ꕥ࿐❤️🕊 https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: هر زنی که به شوهرش تا هفت روز خدمت کند خداوند هفت در جهنم را به روی او می بندد و هشت درب بهشت را بر روی او می گشاید تا از هر به دری که می خواهد وارد شود. 📚 ارشاد القلوب ꕥ࿐❤️🕊 https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انسانهای اهل دنیا،نفَسشون باد خزانیه✨ 🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍 دکتر الهی قمشه ای (استاد مکتب عشق) ꕥ࿐❤️🕊 https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
❌جشنواره فرشهای حراجی❌ دور جدید حراجی بزرگ کاشان تا 50% تخفیف ۶ متری فقط ۲،۱۶۰ ۴ متری فقط ۱،۴۴۰ ۲ متری فقط ۷۲۰ 👈ارسال مستقیم از شرکت تمامی کارها بلا استثنا نصف قیمت هایپر و سراها https://eitaa.com/joinchat/718995543C705b0bc30f ویژه مهر ماه👆
هدایت شده از تبلیغات ملکه(نجوا)
شاه‌کلید عجیب علامه‌قاضی برای بازشدن گره‌زندگی 🗝 حاج شیخ علامه انصاری لاهیجی از شاگردان مرحوم قاضی می‌گفت: روزی از ایشان پرسیدم که در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و چه در امور اخروی، و در بن‌بست کارها به چه ذکر مشغول شوم تا گشایش یابم؟ در جواب فرمودند: «پس از پنج صلوات و آیةالکرسی، در دل خود بسیار این ذکر را بگو. جهت مشاهده ذکر کلیدها رو لمس کن 👇 🗝🗝🗝🗝🗝🗝🗝🗝🗝🗝 🗝🗝🗝🗝🗝🗝🗝🗝🗝🗝
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 کیمیا... داستان زندگی پر پیچ و خم و باور نکردی یکی از متخصصین کشورمون👌😍😍😍 🍃🍃🍂🍃
نَــــــــــღــــــجــــــــوا‌‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎ꕥ࿐♥️
50 به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس) #کیمیا .زینب خانوم رفت و از اینکه بچه اش را اینجور بی پناه کرده ناراح
به قلم (یاس) همه خوشحال بودن کیمیا به این روز افتاده باز هم بغض سنگینی سینه اش را فشرد ولی اینجا میون این مثلاً دوستان اصلا جاش نبود که باز بشه چندین بار آب دهنشو قورت داد تا بغضش نشکنه چاره‌ای نبود خودش باعث شده بود که این جور مورد تمسخر باشه تصمیم گرفت این جا هم ساکت بمونه روزها گذشت و همه در تکاپوی عروسی محمد بودند مراسم اصلی تو تالار بود و مراسم های کوچیک دیگه مثل جهیزیه و اینجور رسم‌های از قدیم مونده توی خونه برگزار میشد کیمیا تصمیم داشت کلاً به عروسی نره ولی از طرف دیگه زینب خانوم برای عوض کردن روحیه کیمیا تصمیم داشت که هم لباس نو برایش بخره هم عروسی ببردش کیمیا همچنان ساکت بود و روز به روز افسرده تر میشد دیگه حتی درس هاشم نمیخوند همیشه یا خواب بود یا تو عالم رویا آدم های اطرافش کاری کرده بودند که به حس پوچی برسه زینب خانوم هرچی اصرار کرد کیمیا بازار نرفت تا لباس بخره برای همینم خودش دست به کار شد تا به سلیقه خودش لباسی برای کیمیا بخره زهرا به خاطر خواستگاری بهرام جزو اون افرادی بود که تو فامیل معروف شده بود برای همین می خواست بهترین لباس رو بپوشه با وجود محدودیت های پولی که داشتن سعی کرد بهترین لباس رو انتخاب کنه زینب خانوم یه لباس زرشکی برای کیمیا خرید با یه شلوار مشکی تا به زور کیمیا رو راضی کنه به عروسی بیاد به زهرا و بچه ها هم تاکید کرد که راجع به دعوای کیمیا و رضا حرفی نزنند و فقط بگن که کیمیا پاش سر خورده و زمین خورده بالاخره روز عروسی فرا رسید و وقت رفتن به تالار شد ❤️❤️