eitaa logo
نَــــــــــღــــــجــــــــوا‌‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎ꕥ࿐♥️
8.7هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
9هزار ویدیو
9 فایل
نجواها و دعاهای مشکل گشا ، زندگی نا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مه شهدا داستان های آموزنده موسیقی بی کلام آرام بخش
مشاهده در ایتا
دانلود
نَــــــــــღــــــجــــــــوا‌‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎ꕥ࿐♥️
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس) #ایل_آی با خجالت گفتم _شما لطف دارین _ ایلای خانم امیدوارم این موضوع ک
به قلم (یاس) _من هم کمکتون می کنم _ ممنون میدونستم منطقی هستین من محبت شما را جبران می کنم _ قبلا جبران کردین همین که مادرتون مثل یه خواهر هوای مامان داره و باهاش دوسته میره میاد و تنهاش نمیذاره برام کافیه فقط امیدوارم این مسئله باعث نشه به خاطر دلخوری از من دیگه قطع رابطه کنه _ نه مامانم اینجوری نیست شما نمی شناسیش اون دلش دریاست _ ایشالا به زودی شما به عشقتون برسید تو دلم گفتم مثل محمد به یاس مثل کسرا به نرگس منم به عشقم رسیدم این زندگی ،مامانم و خانوادم برای من از همه دنیا کافیه برگشتم خونه ولی خیلی دلم گرفته بود شایدم اسمش حسودی قرار شد که همین هفته اون اوکی رو به مادرش بده و زهرا خانوم بیاد با مامان حرف بزنه و قرار خواستگاری گذاشته بشه وقتی رسیدم خونه اثر بی حسی از بین رفته بود و دندونم ذق ذق میکرد مسکنی که داده بود رو خوردم و با ایسو و مامان کلی گل یا پوچ بازی کردیم جمعه رو فقط به بازی با آیسو و نقاشی کشیدن گذروندیم آیناز زنگ زده بود و گفت که امیر بقیه پول ماشین با آقا مهدی و محمد صاف کرده مثل اینکه محمد حساب کرده بوده ولی من فکر میکردم آقا مهدی داده زهرا خانوم اومد خونمون و گفت که همسایه بالایی خانم محبی همه رو دورهمی دعوت کرده مامان از شنیدن این دعوت خیلی خوشحال شد حدس زدم به خاطر اینکه اکثرا خونه تنهاست با هم آماده شدیم و خونه خانم محبی رفتیم خونشون با خونه ساده ما خیلی فرق میکرد دیوارهایی با کاغذ دیواری خوشگل دیوارهای آینه کاری شده کناف کاری شده و هر چیزی که باعث لوکس بودن و زیبایی یک خونه بشه داشتن کسی باور نمیکنه تمام این سالها من به قدری تنهایی و بی کسی کشیدم که الان این خونه که نه بلکه قصر هم بدن قبول نمیکنم بدون خانوادم توش زندگی کنم خونه خودمون قصر منه خانواده‌ام تمام دارایی من هیچ چیز به اندازه این حمایت و دلگرمی خانواده‌ام برام مهم نیست فقط مهم اینه که خونه ای به اسم ماست و ما کنار هم زندگی میکنیم 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
05 - 05.mp3
455.8K
*🍃🍃🍃🌼🍃 خواهریا خواندن آیه الکرسی رو فراموش نکنید👌 🌸 آیه الکرسی 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🍃 🍃لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🍃 🍃اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🍃 ❤️الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم❤️ ⚜️ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜️ 🌺 اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرتَضَی ، اَلْاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ ، وَ حُجَّتِکَ عَلیٰ مَنْ فَوْقَ الْاَرضِ وَ مَنْ تَحتَ الثَّریٰ ، اَلصِّدّیٖق الشَّهیدِ ، صَلوٰةً کَثیٖرَةً تٰآمَّةً ، زٰاکِیَةً مُتَوٰاصِلَةً ، مُتَوٰاتِرَةً مُتَرٰادِفَةً ، کَأَفْضَلِ مٰا صَلَّیْتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیٰائِکَ. 🌺 🍃🍃🍃🌼🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃🌼 ✅سلام یاسی جونم اگه امکان داره بزار گروه انشاالله بحق پنچ تن همه عزیزان حاجت روا بشن انشالله 🤲🤲 التماس دعا 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
10.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🍃🍃🌼🍃 ❤️ دوستان این کلیپ خطبه ۸۷ به صورت‌ تصویری هست رونشر بدید🙏 تا دوستانی که درصف انتظار پیکر تراشی وپرتز لب وچشم وصورت هستند منصرف شوند وصورتشان رامسخ نکنند 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 🎥 بازیگر معروف تلویزیون: برای تشکر از امام حسین علیه السلام به کربلا رفتم/ اربعین انرژی خاصی دارد *🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 کیمیا... داستان زندگی پر پیچ و خم و باور نکردی یکی از متخصصین کشورمون👌😍😍😍 🍃🍃🍂🍃
نَــــــــــღــــــجــــــــوا‌‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎ꕥ࿐♥️
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس) #کیمیا آروم سرش رو برگردون و نگاهی به کیمیا کرد کیمیا هم نگاهش به او
به قلم (یاس) خانم دادگر لطف میکنید یه ده دقیقه دیگه تشریف بیارید اتاق بنده کیمیا خجالت زده گفت چشم و همراه گلی از کلاس خارج شد در سالن منتظر استاد شد سبحان داشت خودخوری میکرد از این که رقیبش اینقدر خوبه و از قضا سابقه بهتری نسبت به سبحان داره ناراحت بود به هر بهانه‌ای شده دوستاشو پیچوند تا تنها بمونه استاد تند و تند توضیح داد و با یک معذرت خواهی از دانشجوها راهی اتاق شد استاد میرزاده عضو هیئت علمی بود و برای خودش اتاق جدا داشت گلی با نوک آرنج محکم به پهلوی کیمیا که خیره به سرامیک های سالن بود زد _کیمیاد چرا ماتم گرفتی کیمیا به خودش اومد و گفت _ گلی سبحان از کلاس بیرون اومد گلی با لبخند بدجنسانه گفت _نه پسرمون منتظر و داره تو رو نگاه میکنه تورو خدا جون گلی با لبخند به اتاق دکتر برو بزار این یکم اذیت بشه یکم خوشحال بشیم استاد داره میره کیمیا نگاهش کرد استاد پله هارو بالا رفت چون اتاقش طبقه دوم بود موقع خروج از کلاس با کیمیا چشم تو چشم شدن و هر دو همزمان لبخند کوچکی زدند و این لبخند مثل خنجری به قلب سبحان خورد کیمیا مقنعه اش را مرتب کرد و به گلی گفت _ گلی مرتبم گلی نگاهی اول به صورت کیمیا کرد بعد نگاهی به تیپش و گفت _ نه دختر مشکی پوش دانشگاه فقط بیا بریم سرویس بهداشتی یکم لباتو رژ بزنم از بس کنفرانس دادنی لبتو زبون کشیدی رنگ و رو رفته شده _ نه نمیخواد تابلو میشه _نمیشه کیمیا کم رنگ میزنم نگران نباش.. 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃 ملانصرالدین با نوکرش عباد برای گردش به باغ های اطراف شهر می رفت. یک روز در باغی قاضی را دیدند که مست و مدهوش، خودش یک طرف افتاده و قبایش یک طرف دیگر. ملا قبا را برداشت و پوشید و رفت. قاضی به هوش آمد و قبا را ندید. به نوکرش سپرد: قبا را تن هر که دیدی، او را پیش من بیاور. اتفاقا نوکر قاضی در بازار چشمش به ملانصرالدین افتاد که قبا را پوشیده بود و داشت سلانه سلانه برای خودش می رفت. جلوی او را گرفت و گفت: باید با من به محضر قاضی بیایی! ملا بی آنکه اعتراض کند همراه او رفت. به محضر قاضی که رسیدند، ملا گفت : دیروز با نوکرم عباد برای گردش به اطراف شهر رفته بودم، مستی را دیدم که قبایش افتاده بود. قبایش را برداشتم و پوشیدم. شاهد هم دارم. هر وقت آن مرد مست را پیدا کردید، مرا خبر کنید تا بیایم قبایش را پس بدهم. قاضی گفت: من چه می دانم کدام احمقی بوده! قبایش پیش شما باشد؛ اگر صاحبش پیدا شد، شما را خبر می کنیم. 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88