eitaa logo
نَــــــــــღــــــجــــــــوا‌‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎ꕥ࿐♥️
8.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
9.2هزار ویدیو
9 فایل
نجواها و دعاهای مشکل گشا ، زندگی نا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مه شهدا داستان های آموزنده موسیقی بی کلام آرام بخش
مشاهده در ایتا
دانلود
رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) : 👌 هر که هر صبح مرتبه این آیات را بخواند ، خداوند او را از همه بلاها محفوظ دارد : 🌷 فَاللّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ 🌷 إِنَّ وَلِيِّيَ اللّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ 🌷 فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ 📖 بحارالانوار ج 83 📖 مفاتیح الجنان. ꕥ࿐❤️🕊 https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا خداوند به زیتون قسم خورده است! 🕊️ زیتون در قرآن و سنّت : رسول‌خداﷺ فرمودند: «روغن زيتون بخوريد؛ چرا كه خجسته و مبارک است. از آن، خورش تهیه کنید و از روغن آن بر خودتان بماليد؛ چرا كه از درختى خجسته و مبارک بيرون ... ꕥ࿐❤️🕊 https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایمنی از سحر و جادو با کندر 🌱🕊️ . رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: دود دادنیِ کندر، دود دادنیِ پیامبران (علیهم‌السلام) است؛ و در خانه‌ای که کندر دود می‌کنند، نه سحر و نه شیطان وارد نمی‌شود. 📚کتاب جامع الاحادیث، ابومحمد جعفر بن احمد بن علی قمی نزیل ری، نشر مجمع البحوث الاسلامیه، ص ۸۷ . ꕥ࿐❤️🕊 https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولی این دوربین مخفی قشنگ داره نشون‌ میده که ما ایرانیا اوج اصالتیم حتی در بدترین شرایط 🥹 🍃🍃🍃🌼🍃 * یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰 @Yass_malake لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇 https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
تلاوت یک صفحه از قرآن کریم هر شب قبل از خواب. 📍 صفحه ٢ از ۶٠۴ 🔍 جستجو: 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
Page002.mp3
369.4K
فایل صوتی تلاوت صفحه ٢ قرآن کریم. 🎤 قاری: استاد پرهیزگار 🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃
نَــــــــــღــــــجــــــــوا‌‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎‎‎‌‎ꕥ࿐♥️
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس) #ایل_آی منتظر تماس محمد بودم ولی محمد هیچ زنگی نزد به گوشیش زنگ زدم
به قلم (یاس) مهتاب خانوم _شاید اگر تو هم جای من بودی همین رفتار میکردی محمد کاری کرد که من با خواهرم غریبه شدم البته قسمتی هم تقصیر من بود من میدونستم دل محمد با سارا نیست گفتم نامزد میشن محبت سارا تو دلش میشینه ولی نامزدی بدترش کرد هیچ کدوم از اینها هم ربطی به تو نداره من با تو مشکلی ندارم مشکلم با این زبل خان که زودتر از داداش بزرگش داره بچه دار میشه پاشو پاشو که باید زودتر سور و سات عروسی رو فراهم کنیم تا زودتر برین سر خونه زندگی خودتون با دهن باز به محمد و مادرش نگاه میکردم باورم نمیشد این حرفارو مهتاب خانومی داره میزنه که توی ذهنم ازش یک غول ساخته بودم مهتاب خانم پا شد و گفت باید بریم سونو بدی ببینم این لوبیا کوچولومون چند هفته شه به زور لبخندی زدم علی آقا یا الله گویان اومد تو اتاق خواب و لبخند زد و گفت _ خانم زیاد کار داریم پاشو بریم که وقت تنگه منظورش بارداری من بود با حرفش سرخ شدم مامان اومد داخل اتاق و گفت _ بفرمایید یه چای میل کنید مهتاب خانوم و پدرشوهرم باهم رفتن هال محمد اومد جلو دستو دراز کرد و دستامو گرفت بغلم کرد و از گردنم بوس ریزی برداشت و گفت _ چه بچه خوش قدمی شده بهت گفتم ناراحت نباش این بچه رو خدا فرستاده که کارها رو درست کنه نمیدونی وقتی مامان بابا فهمیدن چقدر خوشحال شدن پنج سالی میشه که کیارش ازدواج کرده ولی خانمش مخالف بچه است و نمیخواد به این زودی بچه دار بشه با اخم گفتم _ رفتی آبروی منو بردی خوشحالم هستی بچه پررو محمد ضربه کوتاهی به وسط دو کتفم زد و گفت _ بیا بریم که کلی کار داریم از اون روز خیلی زود کارهای عروسی رو انجام دادیم مامان فهمید که ماجرا از چه قراره هرچند به روم نیاورد برای دیدن تالار عروسی کلی دردسر کشیدیم مهتاب خانوم میخواست همه چیز لاکچری و بزرگ باشه ولی من مخالف این ریخت و پاش های بیخودی هستم ابراهیم برای من عروسی نگرفت برای همینم دوست داشتم لباس عروس بپوشم ولی با این حال دوست نداشتم که تشریفات باشه به تالار کوچک و مراسم معمولی هم راضی بودم هر تالاری که پسند میکردیم مهتاب خانوم یک عیب و ایرادی می گذاشت تا اینکه خودش یک تالار و پسندید 🌼🌼🌼🌼🌼