🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🔴⚫️ ️آيا مي دانيد چرا به حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها، كريمه اهل بيت مي گويند؟
🔵 یکي از القاب #حضرت_معصومه (سلام الله علیها) «كريمه اهل بيت» است. اين لقب بر اساس رؤياى صادقانه يكى از بزرگان، از سوى اهل بيت به اين بانوى گرانقدر داده شده است. ماجراى اين رؤياى صادقانه بدين شرح است :
🔴 مرحوم آيت اللّه سيّد محمود مرعشى نجفى، پدر بزرگوار آيت اللّه سيد شهاب الدين مرعشى (ره) بسيار علاقه مند بود كه محل قبر شريف حضرت صدّيقه طاهره (س) را به دست آورد. ختم مجرّبى انتخاب كرد و چهل شب به آن پرداخت. شب چهلم پس از به پايان رساندن ختم و توسّل بسيار، استراحت كرد. در عالم رؤيا به محضر مقدّس حضرت باقر(ع) و يا امام صادق (ع) مشرّف شد.
امام به ايشان فرمودند:
«عَلَيْكَ بِكَرِيمَةِ اَهْلِ الْبَْيت ِ.»
يعنى به دامان كريمه اهل بيت چنگ بزن . ايشان به گمان اينكه منظور امام (ع) حضرت زهرا(س) است، عرض كرد: «قربانت گردم، من اين ختم قرآن را براى دانستن محل دقيق قبر شريف آن حضرت گرفتم تا بهتر به زيارتش مشرّف شوم.»امام فرمود: «منظور من، قبر شريف حضرت معصومه در قم است.» سپس افزود:«به دليل مصالحى خداوند مى خواهد محل قبر شريف حضرت زهرا(س) پنهان بماند؛ از اين رو قبر حضرت معصومه(س) را تجلّى گاه قبر شريف حضرت زهرا(س) قرار داده است. اگر قرار بود قبر آن حضرت ظاهر باشد و جلال و جبروتى براى آن مقدّر بود، خداوند همان جلال و جبروت را به قبر مطهّر حضرت معصومه(س) داده است.»مرحوم مرعشى نجفى هنگامى كه از خواب برخاست، تصميم گرفت رخت سفر بر بندد و به قصد زيارت حضرت معصومه (س) رهسپار ايران شود. وى بى درنگ آماده سفر شدو همراه خانواده اش نجف اشرف را به قصد زيارت كريمه اهل بيت ترك كرد.
📚 كريمه اهل بيت، ص٤٣، با تلخيص و تصرّف
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
سوره توحید... برای اموات...
پیامبر اکرم صلی الله فرمودند:
هر کس به قبرستان گذر کند و ۱۱ مرتبه سوره قل هو الله احد را بخواند و ثواب آن را برای مردگان هدیه کند به عدد مردگانی که آنجا مدفون هستند خدا به اجر میدهد.
📚بحارالانوار جلد ۲ صفحه ۳۴۹
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺معجزات سوره ص؛
سوره ص رو سوره تسخیر میگن
اگر همیشه این سوره رو بخونید خداوند برای شما همه امور کاریتان را آسان میگرداند
این سوره برای باطل سِحر نیز بسیار قویست
به خصوص سحر ماکول، مشروب،مرشوش باشد...
برای باطل کردن سحر نیز سوره ص رو نه مرتبه به آب بخوانید و به مدت سه روز از این آب بخورید سِحرتون به اذن الله باطل میشه ...
و اگر سوره ص سه مرتبه بخونید
و سوره جن رو ۵ مرتبه باعث میشه
جن مسلمان همیشه همراهتان باشد و شما را در امور زندگیتان یاری کند.
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
17.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 موشن گرافیک آشنایی با زندگی حضرت معصومه سلام الله علیها
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
ارسالی اعضا
❌هشدار😱😱😱
😮مراقب تغدیه خودمان باشیم تا کودکانمان هم تغذیه سالم داشته باشند🌹
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
نَــــــــــღــــــجــــــــواꕥ࿐♥️
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس) #کیمیا فرش آب کشید لوله کرد تمام این مدت زینب خانوم مثل یک مجسمه داشت
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس)
#کیمیا
زینب خانوم گفت
_ نه عزیزم تو خسته هستی
بشین من جایی رو میارم
هم خستگی در بره هم کمی گرم بشی
یک ساعت تو حیاطی
کیمیا بی توجه به حرف مادرش استکان ها را آماده کرد و گفت
_ نه خسته نیستم بشین پیش خاله
و بعد با کمی ته مایه خنده گفت
_یکم غیبت کنیم ببینیم دنیا دست کیه
مامان نمایشی روی شونه کیمیا زد و گفت
ورپرید تیکه میپرونی
همه خندیدند
کیمیا چایی را آماده کرد و خیلی مودب تعارف کرد
تو همین حین رضا و حسین هم به جمع شدند
زینب خانوم گفت
_ دست گلت درد نکنه مادر واسه داداشاتم چایی بیار
کیمیا چشمی گفت و چایی دیگه برای برادر هاش ریخت
و بر خلاف انتظار همه در عوض تشکر رضا نوش جان گفت و خیلی متین نشست
و لیوان چایی خودش رو دستش گرفت و جرعه ای از آن خورد
و بعد به جمع نگاه کرد کرد
تقریباً همه نامحسوس مشغول تماشای کیمیا و این تغییرات ۱۸۰ درجه ای بودن
کیمیا به روی خودش نیاورد چایی خورد پاشد از خاله به خاطر ترک جمعشون معذرت خواهی کرد و رفت به ادامه کارش تو اتاق برسه
حرف های تو گوشی سوسن خانوم و زینب خانوم شروع شد
و سوژه این حرف ها هم مثل روز برای همه روشن بود
شبنم که از کنجکاوی نمیتونست بشینه پا شد و گفت
من میرم پیش کیمیا
رفت در زد و وارد اتاق شد
کیمیا داشت کتاب هاش رو مرتب میکرد
_ چیکار می کنی
_ سلام بیا تو ببخشید من باید زودتر اینجا رو مرتب کنم تا فردا نمونه
_چرا مگه فردا چیکار داری
_ یکم بیرون کار دارم
شبنم فکر میکرد بازم میرن پیش روانشناس برای همین سوال دیگری نپرسید تا کیمیا مواظب نشه
_ بشین
_ نه حالا که کار داری مزاحمت نمیشم
_ نه بابا مزاحم چی
به نظرت این کمد و جابجا کنم یا جاش همینجا خوبه
نه بابا جاش خوبه برای خودت کار درست نکن
❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
⭐️خــــــ🌸ـــــدا
🌸تنها اسمی است کہ
⭐️هر کجا صدایش زدم
🌸گفت: جـانم!
⭐️هیچوقت هیچکسو
🌸جـز خـدا صدا نکنید
⭐️امیدوارم محتاج هیچکس
🌸جـز خــدا نباشید
🌸شبتون معطر به عطر خدا
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🌸🍃
گذری بر زندگی پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز....
🍃🌸🍃
نَــــــــــღــــــجــــــــواꕥ࿐♥️
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس) #ایل_آی _چقدر اتفاقات جدید داره برام رغم میخوره برگشتم پیش جمع و به نگا
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس)
#ایل_آی
_انگار میدونست وقتی براش نمونده
روزای آخر خیلی بیحوصله و بی طاقت بود
مامان ریز ریز گریه میکرد و تعریف میکرد
وقتی شنید شوهرت فوت کرده از غصه ی تو داشت جون میداد
وقتی از پیدا کردنت ناامید شد گفت بزرگای فامیل دعوت کنیم
وصیت نامشو پیش اونا تنظیم کردهمه اموالشو بین تو و آیناز و من تقسیم کرد
خیلی شب بدی بود آیناز بچم از بس گریه کرده بود مریض شده بود
پولی که برای عروسی و جهاز شما دخترا پس انداز کرده بود بین دوتاییون تقسیم کرد
اینم یه کارت پول که به اسم منه ولی سهم تو توش
میتونی برداری به زخم زندگیت بزنی
زیاد نیس ولی مطمعنم برات مشکل گشاس
نوشته های بابامو خوندم زیاد نبود در حد دوسه خط
مشخصه که وقتی مینوشت دستش میلرزیده
*********
دخترم ایلای پدرمادرها هم اشتباه میکنن
منو ببخش تو تا ابد دختر منی
ببخش که ازت حمایت نکردم ببخش که تنهات گذاشتم
حلالم کن بابا
***********
_گفت مطمعنه که تو یه روزی برمیگردی گفت دعا میکنه زودتر برگردی
هق هق مامان شدیدتر شد
_حلالمون کن مامان هم منو هم باباتو
شونه هام هم مثل دستام و لبام میلرزیدن مامان بغل کردم و یه دل سیر گریه کردم
شاید گریه هام بخاطر مصیبت های خودم بود
بخاطر تمام لحظه های که از دست ابراهیم جانم به ستوه میامد و آرزوی مرگ داشتم
_مامان بابا چجوری شد که منو بخشید چی شد آخه بابا گفت که دیگه دختری به اسم ایلای نداره
_همه اشتباه میکنن بابات یکی از همه
تو سر لج و لجبازی لگد زدی به بخت خودت
باباتم سر لج و لجبازی تورو ولت کرد
گذشته هارو نبش قبر نکن ول کن هر چی که اتفاق افتاده
زندگی پستی بلندی داره
بشین یه فکر درست و حسابی برا زندگیت بکن
_من گیج شدم نمیدونم هیچی نمیدونم
_ما یه بار باهات جنگیدیم نتیجه شد این
دیگه نمیجنگم من هر تصمیمی بگیری ازت حمایت میکنم
میرم پیش آیسو بخوابم نوه ی عزیزم امشب بالاخره بهم مامان بزرگ گفت
مامان لبخند کم جونی زد و آیسورو بغل کرد و چشمامو بست
ولی خواب به چشم من نمیاد که نمیاد
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b