فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 🌳🔑 کلیدها 🔑🌳🌴
🔑کلید بهشت = لا اله الا الله
🔑کلید نماز = وضو
🔑کلید حج = احرام بستن
🔑کلید علم =خوب گوش دادن
🔑کلید پیروزی =صبر
🔑کلید رستگاری =تقوا
🔑کلید اجابت = دعا
🔑کلید قلب انسان =تدبردر قرآن
🔑کلیدرزق وروزی =استغفاروتقواست
🔑کلید جهنم = شرک,کفر,الحاد و.
🔑کلید تمام شرها = مشروب
🔑کلید زنا = موسیقی
🔑کلید نفاق = دروغ
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
نَــــــــــღــــــجــــــــواꕥ࿐♥️
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس) #کیمیا .صدای ویبره گوشی کیمیا اومد سمت پنجره رفت تا بهتر بشنوه همه
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس)
#کیمیا
کیمیا به خودش اومد و گفت
_هیچی
سریع از اونجا رفت
گلی شیطون بلا با الهام فاطمه و ترلان وسط سالن نشسته بودن می گفتند و می خندیدن
با دیدن کیمیا بلند گفت
_ کیمیا بیا دیگه کیمیا رفت نشست روی صندلی کنار گلی
گلی گفت
_ چی شده کیمیا کی بود زنگ میزد
_ هیچی نمیدونم حرف نزد
_مزاحم داری
_ نه
حرف زن دایی مریم تو سرش اکو می شد
بارها و بارها بچه یتیم بچه یتیم
به جز کیمیا کی تو این مجلس پزشکی میخونه
و دوستاشم پزشکن
کی به دخترای فامیل نگاه نکرد
نه هیچکی نیست اونا ۱۰۰درصد راجع به کیمیا حرف میزدند
الهام دستاشو جلوی چشمای کیمیا حرکت داد و گفت
_کجایی حداقل پیک بزن بفهمیم زنده ای
ترلان با چشمهای ریز گفت
_ یه چیزی شده نمیگی کی بود زنگ میزد
بعد گوشی اینجوری شدی
کیمیا لبخند بی جونی زد و گفت
_ نه هیشکی نبود
اصلا صدایی نیومد
شاید اشتباه گرفته فهمیده خودش قطع کرده
و بعد گفت
_ بچه ها میگم بچه ها شماها هم عروس شدیم برید این آرایشگر آبجیم زهرا
یه جوری زهرا رو گریم کرده
آدم از دور میبینه فکر میکنه عروس یه غریبه اومده
همه خندیدند و گلی گفت
_ ولی کیمیا تو اصلا شبیه خواهرت نیستی
داداشتم من دیدم شبیه اونم نیستی
این حرف گلی مثل تیری بود که تو قلب کیمیا نشست
و سردرگمی او را بیشتر کرد
انگار که مهر تاییدی زده شد به حرف زن دایی
ندیده گرفتم بس بود باید میفهمید چه خبر
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام علی علیه السلام فرمودند :
راه نجات تو در دو چیز است؛
مشکلی که چاره دارد،
باید چاره اندیشی کنی؛
و اگر چاره ای ندارد، باید صبر کنی.
منبع: بحار؛82:144.
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبروی کسی رو بردی خدا آبروتو میبره ...
🎙استاد دانشمند
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
⭕️ مرکز فرهنگی رسانهای هاتف برگزار میکند:
💠 مسابقه بزرگ کتابخوانی
🔹 با موضوع منطق مقاومت
🔸 همراه با جوایز ارزنده:
🌟 سه نفر اول: پلاک طلای یک گرمی
💥۶۰ نفر بعدی: مبلغ ۵ میلیون ریال
⏰ زمان برگزاری مسابقه:
جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ از ساعت ۲۰ تا ۲۰:۳۰
✅ شرکت در این مسابقه فقط در زمان اعلام شده مقدور میباشد و بعد از آن، امکان شرکت در مسابقه وجود ندارد.
🏆 تاریخ برگزاری قرعه کشی: یکشنبه ۲ دی
همزمان با سالروز ولادت 🌺حضرت زهرا سلام الله علیها ، بصورت لایو زنده تصویری در کانال مسابقه
♨️برای شرکت در مسابقه و دریافت فایل pdf کتابچه منطق مقاومت، کافیست 👈🏻فرم ثبت نام را پر کنید.
#مسابقه
#جایزه
#منطق_مقاومت
🌼🌼🌼🌼🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
گوش کنیم👌
آهنگی واسه تنهایی شبها
شبتون بدور از دلتنگی🌺
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🌸🍃
گذری بر زندگی پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز....
🍃🌸🍃
نَــــــــــღــــــجــــــــواꕥ࿐♥️
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس) #ایل_آی مامان فاطمه بود سریع وصل کردم و گفتم _ سلام خاله _سلام عزیز
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس)
#ایل_آی
افسر خوشحال از اینکه من اشتباه کردم با غرور تمام گفت
_ برید یک جلسه دیگه رانندگی کنید
تا بهتر یاد بگیرید
ملتمسانه نگاش کردم تا بلکه دلش بسوزه
ولی این مرد نفوذ ناپذیر تر از نگاه من بود
_خواهش میکنم قبول کنین
من پارک دوبلم خوب بود
انصاف نیس بخاطر یه اشتباه کوچیک ردم کنید
_همین اشتباه کوچیک تو رانندگی مساوی شده با مرگ
دور زدن تو جایی که دور زدن ممنوعه یکی از بزرگترین اشتباهس
رانندگی شوخی نیس دختر خانم
یه اشتباه کوچیک مساوی است با یه عمر پشیمونی
با ناامیدی پیاده شدم و سمت آموزشگاه راه افتادم
بچه های دیگه دورم جمع شدن
و همشون می پرسیدند چی شد چی شد چی پرسید
و من گفتم
_ همه رو خوب رفتم فقط دقت نکردم که دور زدن ممنوع بود
حواستون به این جور چیزا باشه
برام خیلی سخت بود که الان به آقا محمد و فاطمه چه جوابی می خوام بدم
همون لحظه فاطمه زنگ زد
گوشی رو برداشتم و با ناامیدی خبر رد شدن مو گفتم
فاطمه قح قح خندید و گفت
_آخش میترسیدم اولین جلسه قبول بشی
از این به بعد مهدی بگه ایلای خانم زرنگتر از تو
آخه من پنجمین جلسه قبول شدم
_فاطمه تو الان خوشحالی
خنده شو به زور قطع کرد و گفت
_نه بابا خوشحال چی
من ناراحتم
و بعد دوباره قح قحه زد
از ناراحتی نتونستم صحبت کنم و گوشی رو قطع کردم
به منشی خبر دادم که یک جلسه دیگه رانندگی برام بنویسه
اومدم خونه و ناراحت به مامان و آیسو خبر رد شدنمو دادم
مامان که طبق معمول بهم روحیه داد و گفت
_ اشکالی نداره عزیزم جلسه بعد حتما قبول میشی
یادمه امیرحسینم وقتی امتحان رانندگی میداد سومین جلسه قبول شد
مامان خبر نداشت ناراحتی من از حرف زدن با آقا محمد بود
آقا محمد هر شب بهم زنگ میزنه هر روز به یک بهانه
گاهی از نامزد سابقش میپرسه
گاهی از روز مرگی های خودش میگه
میدونم که امشب اولین سوالش نتیجه امتحان میشه
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃