فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟡 هر زمان از چشمت افتادم
حسین علیهالسلام آمد کمک...
🕊🕊🕊🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨الهی به امیدتو
🌷جان را تو
صفا ده به صفای صلوات
همراه ملک شو به نوای صلوات
برهرچه خدا،
قیمتی داد ، ولـی
گلزار بهشت است بهای صلوات
خواهی که شود
مشکلت آسان بفرست
بر چهره ی دلربای
🌷محمد مصطفی (ص ) صلوات
اللّهُمَّصَلِّعَلي🌷
مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
وَعَجِّلفَرَجَهُــم 🌷
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🌷⭐️🌷⭐️🌷⭐️🌷⭐️🌷⭐️🌷⭐️
حتما بخونید خیلی قشنگه...
مردی ثروتمند سفید پوست و در عین
حال نژادپرست وارد رستورانی شد
نگاهی بدین سوی و آن سوی انداخت و
دید زنی آفریقایی (سیاهپوست)، در گوشهای
نشسته است. به سوی پیشخوان رفت و کیف
پولش را در آورد و خطاب به گارسون فریاد زد
برای همه کسانی که اینجا هستند غذا میخرم
غیر از آن زن سیاهی که آنجا نشسته است!
گارسون پول را گرفته و به همه کسانی که در
آنجا بودند غذای رایگان داد، جز زن آفریقایی
زن سیاهپوست به جای آن که مکدّر شود
و چین بر جبین آشکار نماید، سرش را بالا
گرفت و نگاهی به مرد کرده با لبخندی گفت
"تشکّر میکنم."
مرد ثروتمند خشمگین شد. دیگربار نزد گارسون
رفت و کیف پولش را در آورد و به صدای بلند
گفت "این دفعه یک پرس غذا به اضافۀ غذای
مجّانی برای همه کسانی که اینجا هستند غیر
از آن آفریقایی که در آن گوشه نشسته است.
دوباره گارسون پول را گرفت و شروع به دادن
غذا و پرس اضافی به افراد حاضر در رستوران
کرد و آن زن آفریقایی را مستثنی نمود. وقتی
کارش تمام شد و غذا به همه داده شد، زن
آفریقایی لبخندی دیگر زد و آرام به مرد گفت
"سپاسگزارم."
مرد از شدّت خشم دیوانه شد. به سوی گارسون
خم شد و از او پرسید، "این زن سیاهپوست
دیوانه است؟ من برای همه غذا و نوشیدنی
خریدم غیر از او و او به جای آن که عصبّانی
شود از من تشکّر میکند و لبخند میزند و
از جای خود تکان نمیخورد."
گارسون لبخندی به مرد ثروتمند زد و گفت
خیر قربان او دیوانه نیست. او صاحب این
رستوران است.
شاید کارهایی که به ظاهر بر علیه و ضرر
ما انجام می شود، نادانسته به نفع ما باشد
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖داستان جوجه عقاب
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حق الناس...
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه بلای دردناک برای فحش دهندگان...
🎙استاد مسعود عالی
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
🌷 امام صادق (عليه السّلام) فرمود :
✍ هر گاه كسالت يا سردردى به رسول خدا (صلّى اللّه عليه وآله) دست مىداد ، دست ها را مىگشود و #سورۀ_حمد و معوّذتين (الفلق و الناس) را مىخواند و دست ها را به صورت مىكشيد، پس #ناراحتي اش برطرف مىشد.
📖 سنن النّبى ، علامه طباطبایی (ره)
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
نَــــــــــღــــــجــــــــواꕥ࿐♥️
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس) #کیمیا داداش گلایه نکردم که معذرت خواهی بشنوم شما چه تقصیری داری فقط
به قلم #فاطمه_دادبخش(یاس)
#کیمیا
کارهای طلاق زهرا روال عادی را داشت
از رضا هم خبری نبود
از طرفی کیمیا نگران سبحان هم بود
چون با وجود ۱۰ روز هنوز خبری ازش نبود
اینطور پیش میرفت حتماً برای دانشگاه و درسش مشکلی پیش میومد
طبق معمول دوشنبهها امروز علاوه بر دانشگاه باید تو بیمارستان هم باشه
مثل همیشه روتین پوستیاش رو انجام داد
و لباسهای همیشگیاش را پوشید
قرار بود میلاد بیاد دنبالش
برای همینم عجلهای نداشت
تا کارهای کیمیا تمام شد صدای زنگ گوشیاش خبر از اومدن میلاد میداد
گوشی قطع کرد و با یک لبخند ملیح به سمت ماشین میلاد رفت
رابطه کیمیا و میلاد خیلی بهتر از روزهای اول شده
کیمیا دیگه به رسمیت و جدیت روزهای اول نیست
تا سوار ماشین شد میلاد دستشو جلو آورد و با کیمیا دست داد
یک آهنگ شاد در حال پخش بود
و میلاد فقط میخندید
_چی شده فقط میخندی
_ امروز بریم بیرون
_اگه قراره جاهای خوب خوب بریم باشه
_ یه جای خوب میبرمت هم به تو خوش بگذره هم به من
_ باشه بریم
به من فقط با غذاهای ترکیهای خوش میگذره
_میترسم چاق بشی
من زن چاق دوست ندارم
_نترس استاد چاق نمیشم
اگه دختر خوبی باشی به حرفم گوش بدی غذای ترکیهای هم برات میخرم
غذای چینیم میخرم
غذای هندیم میخرم
اصلاً کل آسیا رو میریزم رو میزت
فقط به حرفم گوش کن
کیمیا با خنده گفت این همه بریز بپاش یعنی اون حرفت چیه
امیدوارم تکراری نباشه
کیمیا میتونست احساس کنه خواسته میلاد چی هستش
ولی به قول معروف خودشو به اون راه زده بود
همینجور که میخندیدند وارد محوطه دانشگاه شدند
سنگینی نگاهی را حس میکرد
ولی هر طرف که نگاه کرد کسی رو ندید
استاد میرزاده به در ورودی ساختمان کلاسها که رسید دستش رو میون دو کتف کیمیا گذاشت
و کمی حالت هول داد و گفت
_ بفرمایید بانو
کیمیا با خنده نگاهی به استادش کرد که پشت سر استادش سبحان لاغر و رنگ و رو رفته را دید
یک لحظه خنده روی لبهای کیمیا محو شد
سبحان سلام داد و بدون اینکه منتظر جواب سلامش باشه یا حرف اضافهای بزنه سرش رو پایین انداخت و به سمت کلاس رفت
_این پسر چقدر لاغر شده
به روز شناختمش
_روز به روز بیشتر شبیه پدرش میشه
انگار خدا پدرش رو زیر دستگاه کپی گذاشته و یک نمونه جوونتر ازش کپی کرده
_ تو میشناسیش استاد..
🌼🌼🌼🌼🌼
#استجابت_قطعی_دعا
🌸✨ امام صادق ؏ ؛
هرگاه سوره حمد و توحید و قدر
را با آیةالکرسی بخوانید سپس
رو به قبله برخیزید و حاجت
خود را بخواهید روا شود✨
📚 گنجهای معنوی
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b
#بستن_زبان_و_ایجاد_عشق
🌸✨ آیه ۶ سوره حشر را
خالصانه (ترجیحا در برابر) مطلوب
۵ بار بخواند به جانبش بدمد
نتیجه حاصل شود✨
📚 اسرار المقاصد ۲۷۸
ꕥ࿐❤️🕊
https://eitaa.com/joinchat/255787356Cbbf20b395b