نمکتاب
📣طرح تخفیف🤩 تعطیلات اجباری و عیدانه 📣 تخفیف کتب نمکتاب(#کتاب_های_موجود) و تحویل درب منزل🏡: مومن هم
📘کتاب:#طیب
✍️نویسنده:#گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
🌹 #انقلاب
🙎♂️#جوان
🌀معرفی:
طرف از این رو به اون رو شده!
⬆️⬇️
قمار برایش حلال بود، شراب🥂 برایش حکم آب 🥛داشت.
حرام برایش شیرین🍰 بود و
کلا رنگ زندگی اش را خودش انتخاب می کرد.
اما ته دلش❤️ یک قطره خون بود که او را گاهی حالی به حالی می کرد و آخر هم…
کتاب طیب جذ اب وخواندیست زندگی این مرد که ازاین رو به آن رو می شود.
☘️ برگی از کتاب:
در مقابل ساختمان شهربانی تهران، طیب خان پیاده شد.
مسئول کلانتری از او اجازه گرفت و یک دستبند و یک پابند به او زدند.
طیب خان در طبقه بالا پشت در اتاق تیمسار نصیری ایستاد آنجا یکی دیگر از دوستان طیب نیز حضور داشت.
این دو نفر را نیم ساعت پشت در اتاق معطل کردند
بعد هم که وارد شدند نصیری رو به دوست طیب کرد و شروع کرد به فحش دادن🙄😱.
طیب خان سرش را بالا آورد و گفت: “….فکر نکنم حق داشته باشی به ما فحش بدی.”😡
نصیری بلند شد و گفت: مثلا اگر به توی فلان فلان شده فحش بدم چه غلطی می کنی؟😏
یک دفعه دیدیم طیب خان به سمت نصیری حمله کرد و گفت: به گور پدرت خندیدی😤 و بعد …
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
#ستاره_درخشان
بشتابید🏃♂️🏃♂️🏃♂️طیب
قیمت با تخفیف ویژه
#سفارش از طریق👇
📦 @ketab98_99
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
📚 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾"
نمکتاب
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 🛑 خرید اپلیکیشن کتاب😎👇👇👇 https://b2n.ir/732271 📬 آیدی فروش 📦 @ketab98_99
📸 #عکسنوشته
📚 #عکسنوشته_رعنا
📘 #رعنا
✍ گاهی زندگی شیرین است و گاهی انقدر تلخ که تو را به زانو در می آورد.
╭┅──────┅╮
📷 @namaktab_ir
╰┅──────┅╯
📚 کتاب: #نفوذ_در_ایران
🌀انتشارات: #گروه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
👱♂️#جوان
🔖 #دشمن_شناسی
📌 معرفی:
کتاب نفوذ در ایران: روباه پیر را اگر می خواهی بشناسی دقایقی با کتاب📖 همراهی کن.
☘️ برگی از کتاب:
📕 آنگاه دبیر کل کتابی ۱۰۰۰ صفحه ای دست من داد.
در این کتاب نتایج تلاش این بدل ثبت شده بود.
کتاب را همراه خود به خانه بردم.
سه هفته مرخصی گرفتم. کتاب را از اول تا آخر خواندم.
✅ گفتگوها دراین کتاب بسیار دقیق بود.
هرچند دبیر کل گفته بود ۷۰ درصد پاسخ ها درست است، ولی به نظر می رسید بیش از ۷۰درصد باشد.
🗣 در این گفت و گوها من به نقاط
ضعف مسلمانان پی می بردم و نیز متوجه به نقاط قوت آنان می شدم.
و این را هم متوجه شدم که چگونه باید عمل کنم تا نقاط قوت آنان را تبدیل به ضعف کنم… (صفحه ۲۴)
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
🔰 بشتابید🏃♂️🏃♂️🏃♂️نفوذ در ایران
قیمت با تخفیف ویژه
#سفارش از طریق👇
📦 @ketab98_99
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🍃 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾"
👋سلام سلام سلام
🤩 چند پیشنهاد ویژه به مناسبت 🎊عید نوروز:
🌼 پیشنهاد 1⃣
📱آخه تا کی موبایل؟!
📺تا کی تلویزیون؟!
👀تا کی به سقف خیره شدن؟!
📚واقعا فرصت خوبیه برای خوندن کتاب
🏃♂فقط بشتابید که چیزی به عید نمونده، وقت رو از دست ندید
🎁 بهترین هدیه برای کسانی که دوستشان دارید...
📘 هیچ چیز جای کتاب رو نمیگیره😉
0⃣ فهرست کل مطالب نمکتاب رو اینجا ببینید👇
https://eitaa.com/namaktab_ir/1407
1⃣ تخفیفات رو اینجا ببینید:👇
https://eitaa.com/namaktab_ir/1775
2⃣ موجودی کتاب رو اینجا ببینید:👇
https://eitaa.com/namaktab_ir/1777
3⃣ و در آخر به این آیدی سفارش بدید:👇
📦 @ketab98_99
•═•••🍃••◈🌸◈••🍃•••═•
🌼 پیشنهاد 2⃣
🦋 برای آرامش مردمی که ساکن خانه شدهاند تصمیم گرفتیم، کتاب هدیه بدهیم با اصول بهداشتی👇
https://eitaa.com/namaktab_ir/1793
دلتان خواست لبخندی بر لبی بنشانید، فکری را آرامش دهید، در این امر سهیم شوید.👇
idpay.ir/namaktab
•═•••🍃••◈🌸◈••🍃•••═•
🌼 پیشنهاد 3⃣
🎁 و اما برای عیدی پیشنهاد دیگه ای هم داریم، عضو این کانال بشید و از بهترین محصولات تمام ایرانی با تخفیفات ویژه بهرهمند بشید:👇
@t_kousar
•═•••🍃••◈🌸◈••🍃•••═•
🌼 پیشنهاد 4⃣
🎬 این شبها و روزها که ویروس منحوس ما را خانهنشین کرده، هر کس دنبال راه امیدی میگردد...این کانال را، راه انداختیم برای روحیهی خوب داشتن....هر شب یک فیلم یا چند مستند جذاب + نقد برایتان میگذاریم(فقط در ایتا)👇
@tatilat98
•═•••🍃••◈🌸◈••🍃•••═•
🌼 پیشنهاد 5⃣
🤔 این روزها فرصت خوبیه برای فکر کردن، اما به چی فکر کنیم؟ چطور فکر کنیم؟( کلا اینجا حال دلتون رو خوب میکنه)(فقط در ایتا)👇
@omatevahede
•═•••🍃••◈🌸◈••🍃•••═•
🌼 پیشنهاد 6⃣
🤩 اینجا هم یه کانال نوجوونی، هرچه میخواهد دل تنگ و گشادت بگو علاو ه بر این میتونید چند تا رمان توووپ رو اینجا دنبال کنید 👇
@yaran_samimii
•═•••🍃••◈🌸◈••🍃•••═•
🌼 پیشنهاد 7⃣
✍ اینجا یه جای ویژهست، جایی که رمانهای چاپ نشده نویسندههای خوشفکر، خوشقلم و محبوب رو کنار هم بخونیم...👇
@saheleroman
و اما یه کانال دیگه با رمانای جذاب و دوست داشتنی....(یادت باشه😉)
@romantab
خب با اجازه ما بریم✋😎
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🍃 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
#ارسالی_مخاطبین
🦋سلام و خداقوت
🍒سرکوچه ی خونه ی ما یه میوه فروشی خوش انصاف هست غالبا میوه های خوب با قیمت مناسب میاره.
🎊 ماهم شب تولد امام علی ع تصمیم گرفتیم یه عیدی به مناسبت روز پدر بهشون بدیم.
🎁بهترین کتابی که این روزها ساعتی خوشی باهاش گذروندیم رو بهشون هدیه دادیم،کتاب حاج قاسم.خیلی تشکر کردن بابت هدیه😍
💥به یکی از مشتری های مغازه که با ذوق نگاه میکرد هم گفتیم کتاب حاج قاسمه شما هم میخاهید؟گفت من✌️ سرباز حاج قاسم ام😉 درادامه گفتن بنده مدیر یک اداره هستم اگر کارمندا خواستن چطوری ازتون بگیرم؟
🎁 گفتیم چند تا از بسته ها رو میذاریم مغازه هر وقت خواستید بیایید ببرید.😅
🎉🎉این روزها کلی مناسبت های زیبایی پیش رو داریم اگر شما هم خواستید این روزا در این امر پسندیده شرکت کنید یاعلی.
🔰 شیوه پرداخت نذورات:
1⃣ واریز از طریق درگاه:
idpay.ir/namaktab
2⃣ 💳 پرداخت کارت به کارت نذورات:
5041721039933271
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🌸 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
📚 قصه شال:
📗 کتاب:#از_او/ #قصه_شال/ #شهید_محمد_معماریان
✍️نویسنده: #نرجس_شکوریان_فرد
🌀#عهدمانا
🙎♂#جوان
🔖 #ستاره_درخشان
📌معرفی:
۱۶سال بیشتر نداشت که پرونده🗂🗞 زندگی اش توی این دنیا بسته شد.
اما خیلی عجیب است 🤔
که از خیلی جاهای این دنیا می آیند و برای بازشدن گره مشکلات دنیایی شان پرونده او را ورق می زنند📑 و آن را بازخوانی می کنند📖.
شما هم اگر مشکلی دارید این کتاب را تورّق کنید.
☘️ برگی از کتاب
بغضش ترکید و سیل اشک😭 از چشمانش سرازیر شد.
حس کرد دختری است که برای شکایت از سختی هایی که پیش آمده مقابل پدرش نشسته است.
دلش می خواست که پیامبر (ص) در حق محمد، پدری کند.
یک دفعه دید یک اسب سوار سراپا سفید، با صورتی که مثل مهتاب🌝 می درخشید، دور جانماز می گردد. تمام وجودش پر از حرارت شد💥، دلهره به جانش افتاد😳.
بی اختیار بلند شد، ایستاد و گفت:
یا رسول ا…! من بچه ام را از شما می خواهم، ولی سالم.
اگر ماندنی است، از خد بخواه بچه ام را صحیح و سالم به من برگرداند….
وقتی به خودش آمد تنها ردی از بوی عطر اسب سوار باقی مانده بود.
از پشت بام پایین آمد.
دلش آرامش عجیبی پیدا کرده بود. به مادرش گفت:
مادر! بچه من یا همین الان خوب می شود یا می میرد….😊
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
🔰 بشتابید🏃🏃🏃
قیمت با تخفیف ویژه
#سفارش از طریق👇
📦 @ketab98_99
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
📗 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾"
نمکتاب
#ارسالی_مخاطبین سلام✋🏻 من یک معلمم👩🏫 اندیشهی دانشآموزانم👧🏻 برام خیلی مهمه; 💫 اینکه چطور میان
#ارسالی_مخاطبین
یک معلم نمونه و دلسوز🌹
✅ #سفارش کتاب از طریق👇
📦 @ketab98_99
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
📚 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ_معرفی_کتاب
📚 #زنان_عنکبوتی
✏ #نرجس_شکوریان_فرد
شبکه کاریابی زنان 👩💻...
دخترها به میل خود به دبی می رفتند🤐
تجارت ناموس 😨...
انقلاب رنگی 🏳🌈...
تار عنکبوت 🕸!!!
بشتابید🏃🏃🏃
قیمت با تخفیف ویژه
#سفارش از طریق👇
📦 @ketab98_99
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🎬 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
هدایت شده از ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همراه ما شوید...
با رمان شیرین(...)
📚 https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c 📚
👤 توسل خانوادگی در شب سال نو را جدی بگیریم و به دیگران توصیه کنیم(۲۸اسفند۹۸)
🙏 به امید رهایی مردم جهان از ابتلا به بیماری کرونا
👈🏻 قرائت دعای توسل در شب شهادت باب الحوائج امام کاظم(ع)
🔻ساعت ۲۰، خانه هر ایرانی
#نجوای_مردم_ایران
#ارسالی_مخاطبین
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است...
حاج قاسم عیدت مبارک... ❤️
#سین_هشتم_سلیمانی
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
❣ @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
📸 #عکسنوشته
📚 #عکسنوشته_امام_من
📘 #امام_من
✍ ...دریای محبت و رحمت.
╭┅──────┅╮
📸 @namaktab_ir
╰┅──────┅╯
🗓 #روز_شمار_نیمه_شعبان
🌸 ۲۰ روز مانده تا نیمه شعبان
⠀ ⠀⠀ོ ⠀⠀⠀ ⠀ོ ⠀⠀ ⠀⠀ོ ⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀ོ ⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀ོ ⠀ོ ⠀ོ
⠀ོ ⠀ོ
حالمانرا
عطرِیاررفته
بهترمیڪند .
•┄┅┄•♡❣🦋اا❣🦋♡•┄┅┄
🍃امید اصلا یک چهار حرفی نیست.
امید اصلا خلقت من و شماست!
حس خاص نیست، فکر و اندیشه نیست…
🍃امید روح و عالم و آدم است…
جلوهای از روح الله است!
🍃امید، مهدی فاطمه(س) است، عیسی مسیح(ع) است که همزمان با ظهور منجی میآید و در پشت سرش نماز میگذارد.
🍃امید زنده میکند و میبردت تا بینهایت، تا خدا!
🖼 #عکس_هنری
📚 #امام_من
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🏴 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
نمکتاب
#برای_این_روزهای_سخت
.
🔅 برای فرار از خستگی و کسالت این روزهای قرنطینه تصمیم گرفتم تو خونه با کارایی که دوست دارم خودم رو مشغول کنم شاید حالم بهتر بشه...
.
📱از گوشی و فیلم و هرچیز مجازی دیگه خستم!
جذاب ترین کار هم واسه من مرتب کردن کتاباست...📚
🏃♂رفتم سراغ کتابخونهای که ماه هاست طرفش نرفتم و نیاز به یه گردگیری و مرتب شدن اساسی داره.
.
📕کتاب ها رو در میارم خیلی هاشون پر از خاطره و حس خوبن... ورق میزنم و نگاه میکنم... 📖 هربار کتابی رو میخونم حس میکنم یه بخشی از احساس و حال من بین ورق های اون کتاب میمونه.
و حالا وقتی اون کتابا رو ورق میزنم دوباره همون حال و هوا رو تجربه میکنم
یکی یکی کتابارو، رو هم میزارم که چشمم به اقیانوس مشرق میفته.
.
📒 کتابی که بخشی از احساسم نه؛ بهتر بگم همه ی احساس و قلبم💗 رو تو خودش جا داده بود و حالا با دیدنش کلی دلتنگی اومد سراغم...
🕌دلتنگی سه سال زیارت نرفتن و به هم خوردن سفر مشهدی که قرار بود این هفته باشه!
🚘امسال با کلی ذوق و شوق برنامه ریزی کردیم واسه این سفر ولی حالا....
.
کتاب رو باز میکنم هنوز هم با دیدن اسم این کتاب پر از شوق و اشتیاق میشم...🤩
.
چشمام رو می بندم کتاب رو باز میکنم دوست دارم با اقیانوس مشرق تفال بزنم:
⁉️"اراممی پرسد: پس چگونه با مردی که در خراسان است سخن میگویی؟
پینه دوز سر می چرخاند نگاهش می کند و می گوید: میان ما و امام هیچحائلی نیست
بر سرش مسح می کشد و می گوید:
👋امام ما بی فاصله است...حی و حاضر است
سلامش دهی پاسخ می دهد.
می چرخد طرفی خم می شود و می گوید:
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا"
.
چه قدر آروم میشم با این جملات...
هر بار که اینجملات رو میخوندم انگار توی حرم قدم میزدم و نفس میکشیدم...🤗
.
دوباره چشم می دوزم به نوشته های کتاب:
🗣"بر میگردد طرف عمران: درباره ی کسی حرف میزنم که اگر صدایش کنی نگاهت می کند، اگر تشنه باشی آبت می دهد، اگر گرسنه باشی نانت می دهد...
امام ما امام عالم است. دور و بعيد و غريب نيست. هميشه مجاور است...
فاصله، حجاب ماست نه حجابِ او . او را حجابي نيست مگر آنكه خدا بخواهد."
.
🌊اقیانوس مشرق رو بار اول که دستم گرفتم خیلی زود توی آبی بی کرانش غرق شدم...
🥛و حالا دوست دارم دوباره با عمران مسیحی هم سفر بشم برای پیدا کردن آب حیات.
.
👌راستی گفتم آب حیات...
حس میکنم این روزها انگار همه به دنبال آب حیاتیم!
چیزی که عمران در این کتاب به دنبالش بود...
📗اقیانوس مشرق را بخوانیم در این روزهای خسته کننده شاید ما هم آب حیات را یافتیم و از این روزهای سخت بیرون آمدیم...
📚 #اقیانوس_مشرق
بشتابید🏃🏃🏃
قیمت با تخفیف ویژه
#سفارش از طریق👇
📦 @ketab98_99
☎️ اگر دلتنگ آقایی و میخوای سیم دلت وصل بشه، شماره 1640 رو بگیر🤗
سلاااام آقا👋
نمکتاب
#برای_این_روزهای_سخت . 🔅 برای فرار از خستگی و کسالت این روزهای قرنطینه تصمیم گرفتم تو خونه با کارایی
📸 #عکسنوشته
📚 #عکسنوشته_اقیانوس_مشرق
📘 #اقیانوس_مشرق
✍ من در جستجوی...
╭┅──────┅╮
📸 @namaktab_ir
╰┅──────┅╯
هدایت شده از ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┄┅┅•🍃🦋🍃•┅┅┄┄
~•° تجربه °•~
بالاتر از علم است√
مخصوصا تجربهای که،
جذابیت هم داشته باشد^_^
┄┄┅┅•🏝ساحِلِرُمان🏝•┅┅┄┄
نمکتاب
مردم قم همیشه خط مقدم بوده و هستند.😎 حتی الان هم، در قضیهی ویروس منحوس، قم شده است خط مقدم.✌️🏻 تمام
به به 😊 بسته های فرهنگی به دست دوستان رسید...🎁
#نذرتان_قبول
🏃♂از قافله خیر جانمونی صلوااات🌸
🔰 شیوه پرداخت نذورات:
1⃣ واریز از طریق درگاه:
idpay.ir/namaktab
2⃣ 💳 شماره کارت نذورات:
5041721039933271
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
💌 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
💌 #ارسالی_مخاطبین خوش ذوقمون از بسته فرهنگی🌼
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
💌 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
نمکتاب
👌استندآپ یک تازه مسلمان اروپایی😊 تنها چیزی که لازم دارم یک نشانه ست، یه نشونه کوچیک...👌 هیچ اتفاقی
╲\╭┓
╭❤️🍃
┗╯\╲
-احمد شدی،کتاب شدی،مصطفی شدی
حالا تمام دار و ندار
|خدا| شدی
🍃🌸عیدمبعثبرشمامبارڪ🌸🍃
#عید_مبعث
نمکتاب
📚#ادواردو 📚نام کتاب : ادواردو 📝 نویسنده : بهزاد دانشگر 🗂 نشر : عهد مانا #کلیپ_معرفی_کتاب داستان ت
🎨 #نقاش_باشی
📚 کتاب #ادواردو
ص۳۴ گفتگوی ترزا و آنجلا :
ترزا به نظر نگران می رسید. آنجلا دستش را گرفت و سعی کرد مستقیم به صورتش نگاه کند .
-از چیزی می ترسی ؟
زن فقط سر بالا انداخت که نه.😟 بعد گفت :
-بچه ام 👧. توی خانه تنهاست .
-چند سالش است؟
-چهار سال .
-اسمش چیست؟
-آنجلو .
آنجلا لبخند زد .
-میدانی اسم من آنجلاست ؟
-نه . مارتا گفت یک آقا باهام کار دارد . بگویید باید بروم . گفت فقط یک سوال دارد .
جوانی کمی خم شد .
-من را گفته . ما می خواستیم ببینیم برای چه اخراجت کردند ؟
-برای چه می خواهید بدانید ؟
-ما ازدوستان ادواردو هستیم . داریم درباره اش کتاب📝 می نویسیم . مثل همان کتابی📖 که در دست هایت است .
آنجلا دست دراز کرد .
-می شود کتابت را ببینم ؟
زن با نگرانی کتابش را که در آغوش گرفته بود عقب کشید .
-نه . باید بروم.
-باشد کتابت را نمی خواهم . باشد برای خودت. فقط بگو برای چه اخراج شدی؟
-شب ها می رفتم توی اتاق سینیور ادواردو . می خواستم فقط برای چند لحظه روی تختش دراز بکشم . بعد دزدگیر صدا می کرد . مجبور بودم زود برگردم اتاقم .
آنجلا نگاهی به جوانی انداخت و گفت :
-برای چه دوست داشتی بروی اتاق ادواردو ؟
زن نگران زل زد به صورت آنجلا:
-مارتا گفت فقط یک سوال کردید . منم جواب دادم . بچه ام تنهاست .
-نگران بچه ات نباش ما خودمان زود می رسانیمت .🚗
-ادواردو یک مرد عادی نبود . او یک قدیس بود ...
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🎨 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
#نقد_کتاب
📚کتاب : #چشم_هایش
✍نویسنده:بزرگ علوی
بعضی خیلی زود پشیمان می شوند و بعضی خیلی دیر.
پشیمانی از کاری که مردود بوده و بد، خیلی خوب است.
اما خیلی ها از کار خوب هم پشیمان می شوند.
✔️دلیلش به نظر من این است که به آن کار خوب، راه درست، عقیده و باور نداشتند. وقتی عمر و سرمایه شان را سر آن کار می گذارند با اندک مخالفتی یا برخورد تندی، یا تبعید و رنجی پشیمان می شوند.
رمان چشم هایش، سرگذشت مبارزه نقاشی به نام ماکان همراه با مریدانش بر علیه رضاخان است۶ و از زبان زنی 👩🏻روایت می شود که روزی معشوقه ی ❤️همین نقاش سن بالا بوده و البته خودش نیز با اینکه خیلی کوچک تر از نقاش بوده عاشق 💕و دل باخته ی او می شود. طوری که از تمام زیبایی، دارایی🚘🏢 و حتی آینده اش به خاطر نجات نقاش از دست نیروی امنیه می گذرد.
نقاش و یارانش نه به خاطر عقیده ی دینی خاصی بلکه به دلیل ایران پرستی شان و مقام و جایگاه والای ایران با رضاخان در می افتند و به خاطر این امر از انگلیس 🇬🇧و فرانسه تا خود ایران همبستگی پیدا می کنند، هرچند که به ناکامی می انجامد.
داستان📖 از نکات ویژه ای برخوردار است.
یکی اینکه این نهضت ضد رضاخانی رهبری دارد که نقاشی شجاع است، اما رویه و منش مشخصی ندارد و در نتیجه نمی تواند چه زمان بودنش و چه پس از دستگیری و تبعیدش، موجی در دل مردم ایجاد کند. به نظر می رسد مردم آن زمان دیندار بوده اند و ماکان نقاش، دل در گرو سبک زندگی غربی داشته
ادامه👇👇👇👇👇👇
نمکتاب
#نقد_کتاب 📚کتاب : #چشم_هایش ✍نویسنده:بزرگ علوی بعضی خیلی زود پشیمان می شوند و بعضی خیلی دیر. پشیم
ادامه
👇👇👇👇👇👇
و این مانع پیشرفت او می شود هر چند که به نفع مردم قدم برمی دارد.
دیگر این که رمان 📖بیش تر واگوی های درونی خود ✍نویسنده، آقای علوی ست، که در دوران زندگی اش مبارزه ی سیاسی را پی می گیرد که به زندان و فرارش به اروپا و مهجور ماندنش از نوشتن می انجامد.
✍بزرگ علوی اقرار می کند که از مبارزه سیاسی اش پشیمان است، چرا که از دوستان ✍✍نویسنده اش عقب مانده است و حسرت 📚کتاب هایی که می توانست چاپ کند و نکرده را می خورد. این ناکامی در زمان هم اثر گذار بوده است.
کل دویست و خورده ای صفحه رمان 📖به صورت گفت و گو🗣 و بازگفت روحی و فکری دو شخصیت نقش آفرین است که هر دو در مقابل 🎆تابلویی که نقش زنی👩🏻 با نگاهی ویژه دارد با فکر و درون خود🤔 به بیان احساسات، افکار و اندیشه هایشان می پردازند و قسمت زیادی از رمان 📖سپری می شود تا به نقل داستان که باز هم بیشتر بیان حالات درونی فرد↪️ است برسد.
🔹به هرحال باز هم می گویم که رمان تاثیر زیادی ازحالات بزرگ علوی به خاطر مبارزه اش و پشیمانی اش و شکست ها و مهجوریت هایش گرفته است.
🔹شاید✍ بزرگ علوی اگر می خواست می توانست نقش 🇬🇧انگلیس خبیث را در ظلمی که به ایران 🇮🇷کرده با آوردن رضاخان و قتل و غارت و کشتار بیشتر بیان کند که متاسفانه بسیار کمرنگ بوده و با خواندن رمان حالت یاس از مبارزه جلوه ی بیشتری دارد تا تشجیع به مبارزه، که باز هم از روحیه ی ✍بزرگ علوی برمی خیزد.
🔹همیشه دوست دارم اگر برای کاری گام 👣برداشتم و زمان و توانم را از سر آن کار فدا کردم آنقدر معتقدانه و محکم باشد که سال ها بعد که پشت سرم را نگاه کنم حسرت پشیمانی را بر دوش نکشم.
✍نویسنده ی توانمند کتاب، به مبارزه اش اعتقادی ندارد و این یاس را در کتاب چشمهایش👁👁 هم القا می کند.
📔کتابی که خواندنی ست اما به خاطر سپردنی و ماندنی نیست.
🔹یعنی الگوی خوبی برای روحیه ی پیش برنده و مشتاق نخواهد بود
📝قلم✍ بزرگ علوی را دوست داشتم هرچند که خیلی جاها آن قدر موضوع را با توصیفات حالات و روحیه ی تکراری کش داده بود که اغلب به تندخوانی و گذر کردن از مفاهیم رد می کردم.
دلم می خواست ✍بزرگ علوی از مبارزه اش به بزرگی یاد می کرد نه این که پشیمان😫 و واخورده باشد.
چون معلوم بود که برپایه ی اعتقاد و آرمان خاصی نمی جنگیده و همین هم می شود که حسرت روزهای گذشته در مبارزه اش را می خورد🙁 و راهکاری و تدبیری بهتر برای آن نمی یابد.
✍بزرگ علوی در رمانش هم همین سرخوردگی از مبارزه را📖 جا می دهد و رمان با گرفتگی خاصی پایان می پذیرد.
📝قلم ها می توانند روح ها را زنده کنند و شاداب وحرکت بدهند؛ می توانند به سستی بکشانند و از ترس حسرت خوردن😦 سر به آخور بکشانند.
قلمش من را زنده نمی کند.😐
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
♨️ @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾