قابل توجه حضار محترم📣📣
در این کانال ما فقط به فکر روحتون نیستیم .....
به فکر جسمتونم بلهههه....
و البته به فکر چه بپوشم و چی دستم بگیرم، برم عیددیدنی هم هستیم.😀🤓✋
نمکتاب 🇮🇷
📣📣از تعصب لذتگرایی به سوی تعصب ملیگرایی برویم ; با عضویت در کانال کوثر،از محصولاتی که به روز میشو
نظر دوستان کانال درباره این پیام👇👇
سلام خدا خیرتون
ولی احساس نمیکنید یه کم زود اقدام کردید😉
جواب ما: دیگه بضاعتمون همین قدره
از قرار معلوم خود ادمین یحتمل دقیقه ۹۰ خرید میکرده....😴😴
📚پدر:
📗نام کتاب : #پدر
📝 نویسنده : #نرجس_شکوریان_فرد
🗂 نشر : #عهدمانا
✨موضوع: #جوان
#اهل_بیت
#امام_علی علیه السلام
✏.....باور کنید بعد از سال ها گشتن و همه را دیدن و دل سپردن و دل کندن و امیدوار شدن و ناامیدی ها... تنها جایی که او را یافتم؛
#نجف بود... نجف اشرف.
در خیابان مقابل #حرم که راه می روی، گنبد طلایی تمام عرض چشمانت را پر می کند و دلت شروع به ارتفاع گرفتن از زمین می کند...
وقتی که اول ورودی کنار در می ایستی و مقابلت او است. فقط یک جمله می توانی زمزمه کنی:
السلام علیک یا #بابا ، السلام علیک یا #علی.
معنی علی را تازه دلت درک می کند.
علی، بلندت می کند از زمینِ چسبناک تا خدا. زمینی شدن و دل به دنیا بستن، خسته ات کرده بود. دلت آسمان می خواست و همه ی خدا را...
علی تو را می کَند از زمین و وصل می کند به خدا...
علی حکم پدریش از جانب خدا آمده... راحت بگو: سلام بابا
و در آغوشش خودت را رها کن.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📝پست آخر سال ۹۷
#توییت
نفسهای در سینه حبس شده و چشمهای منتظر
به امید ظهور مولا 🌼🌸🌺
و زندگی در دولت یار
که جز این آرزویی نداریم.
همونطور که پدرمون گفت:
هر قدم برای استواری انقلاب بردارید
یک قدم به ظهور نزدیک میشوید...
پس دعای لحظه تحویل سالمون این باشه;
یک قدم نه که پرشتاب حرکت کنیم به سوی او
نوروز مبارک 🎉🎊🎉
پدر
#پدر
یاد باغ ها و زیبایی هایش به خیر. آمدن علی زیبا بود. ماندن علی پربرکت و رفتنش سعادت...
تمام نشد
نوشتن برای پدری که حال و هوای زندگیت، به خاطر او بهاری است کاری سخت است و شیرین!
و خدایا! اگر بگویی لیاقت نداری! خواهم گفت: لیاقت کدام یک از الطاف تو را داشته ام؟
علی مثل باء بسم الله است. نقطه ی تحت با... شروعی دارد که پایانی نمی شود برای آن ترسیم کرد... علی ازلی نیست اما خدا خواسته که ابدی بماند... شروعی ناتمام...
هر چه می خواستم نوشته ها را تمام کنم نمی شد. علی حد نداشت و من در تمام حضورِ علی، حیران شده بودم...
و خدایا! من هم دوست دارم سوختن را، فنا شدن، از همه جا جاری شدن، به سوی کمال انقطاع روان شدن!
ذره بودم در دریای وجود علی! دلم می خواست تا زنده هستم از علی بنویسم...
◀️ادامه معرفی در 👈🏻 سایت نمکتاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir