eitaa logo
آموزشی و فرهنگی ستاد اقامه نماز خراسان رضوی
3.3هزار دنبال‌کننده
754 عکس
370 ویدیو
44 فایل
آدرس: مشهد، میدان طبرسی، طبرسی 13، ستاد اقامه نماز خراسان رضوی تلفن: ۳۳۶۵۰۱۲۳-۰۵۱ راستگو _ کارشناس آموزش و فرهنگی ستاد اقامه نماز خراسان رضوی ارتباط با ادمین: @rastgo61
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت پنجم: به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را می‌خوانم. ان‌شاءالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه‌ای از اتاق رفتم و روزنامه‌ای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه می‌دهم، هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد. سرانجام نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می‌نشستم از ژنرال معذرت‌خواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟ گفتم: عبادت می‌کردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعت‌های معین از شبانه روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعات زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم. ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست. این طور نیست؟ پاسخ دادم: آری همین‌طور است. او لبخندی زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پای‌بندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهره‌ای بشاش خود نویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده‌ام را امضا کرد. سپس با حالتی احترام‌آمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک می‌گویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم». سوال پنجم: پاسخ دهید نام این شخصیت شهید چیست؟ الف)شهید بابایی ب)شهید دوران ‌🔍 عضویت در کانال فرهنگی و آموزشی ستاد اقامه نماز خراسان رضوی 👇 https://eitaa.com/namaz_khr
mosabeghe namaz 06.mp3
7.07M
روایت ششم: او دستور داده بود که برادران ما ظهر که شد، هر جا که بودند، اذان بگویند. ایشان می گفتند: «وقت اذان شعار الله اکبر باید توی تمام شهرها و کوچه ها و خیابانهای ایران بلند بشه». یک بار در یکی از جلسات این موضوع را خاطرنشان کرد، سپس یکی را بلند کرد و گفت: «شما اذان میگین؟» او گفت: «خیر آقا.» آقا فرمودند: «چرا؟» گفت: «روم نمی شه». آقا پرسیدند: «یه سؤال ازت دارم شما چی می فروشین؟» گفت: «خیار، بادمجان، کدو و….» آقا ادامه دادند: «داد هم میزنی؟ او گفت: «بله آقا.» آقا به او گفتند: «می شه یکی از اون فریادها رو اینجا بزنی؟ او گفت: «نه آقا روم نمی شه.» آقا پرسیدند: «چرا؟» گفت: «آخه آقا اینجا من جنسی ندارم، سر کارم جنس هست که من داد می زنم مثلاً خیار یه قرون، اما اینجا که چیزی ندارم تا برایش داد بزنم.» در این موقع آقا گفتند: «آها! پس بگو من دین ندارم. یه جوانی با این هیبت و توانایی و قدرت خجالت می کشد فریاد بزنه الله اکبر، اشهد ان لا اله الا الله، خجالت می کشد بگه ای پرندگان! ای چرندگان! ای آسمان! ای زمین! من شهادت میدم که خدا از همه بالاتره. اون وقت خجالت نمی کشی با این همه عظمت و بزرگی داد میزنی خیار یه قرون؟ می بینی خودت رو چقدر پایین آوردی و موقع اذان گفتن چطور خودت را بالا می بری؟ وقتی فریاد می زنی الله اکبر، می کوبی بر فرق هر چی غیر خداست». سوال ششم: پاسخ دهید نام این شخصیت شهید چیست؟ الف) شهید نواب ب)شهید رجایی ‌🔍 عضویت در کانال فرهنگی و آموزشی ستاد اقامه نماز خراسان رضوی 👇 https://eitaa.com/namaz_khr
mosabeghe namaz 07.mp3
6.99M
روایت هفتم: 🔍 عضویت در کانال فرهنگی و آموزشی ستاد اقامه نماز خراسان رضوی 👇 https://eitaa.com/namaz_khr
روایت هفتم: او به شدت مراقب نماز اول وقتش بود و وقتی اذان می شد همه کارهایش را تعطیل می کرد. آن هم چه نمازی. مثل ما نبود که برای رفع تکلیف نماز بخواند. طوری نماز می خواند که گویا اصلا توی این دنیا نبود. توی مدرسه قرار بود معلم از یکی از درس ها امتحان بگیرد. سر صف که آمدیم آقای ناظم گفت: بر خلاف معمول این امتحان در خارج از ساعت درس و بعد از کلاس سوم برگزار می گردد. چند دقیقه مانده بود به امتحان که صدای اذان از مسجد محل بلند شد. او آهسته حرکت کرد و رفت سمت نمازخانه. من هم پشت سرش رفتم که منصرفش کنم. گفتم: این معلم خیلی حساسه اگه دیر بیای راهت نمیده و ازت امتحان نمی گیره. اما گوش او بدهکار نبود. او رفت نماز خانه و من سر جلسه امتحان. بیست دقیقه می شد که سر جلسه بودیم اما نه از آقای معلم نه از او خبری نبود. آقای ناظم هم مدام دانش آموزان را به سکوت دعوت می کرد تا معلم برگه سؤالات را بیاورد. مدام از داخل کلاس سرک می کشیدم و منتظر او بودم. بالاخره معلم برگه به دست وارد کلاس شد و با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر. کلی وقت ما را تلف کرد تا این برگه ها آماده شود. تا معلم برگه را داد به دست یکی از دانش آموزان که پخش کند، او در چارچوب در ظاهر شد. با اینکه معلم ما بعد از ورود خودش، هیچ کسی را داخل کلاس راه نمی داد، ، گفت: برو بشین سر جات. من و او هر دو امتحان دادیم، اما او نمازش را اول وقت خوانده بود و خدا امور دنیا را با او هماهنگ کرده بود ولی من نه قسمت هفتم: پاسخ دهید نام این شخصیت شهید کیست؟؟ الف) شهید فکوری ب)شهید نیری 🔍 عضویت در کانال فرهنگی و آموزشی ستاد اقامه نماز خراسان رضوی 👇 https://eitaa.com/namaz_khr
mosabeghe namaz 08 --- 24.11.1403.mp3
6.7M
روایت هشتم: یادم هست اولین نمازهای عاشقانه ای که من می دیدم شخصی می خواند نمازهای ایشان بود . مهمترین مسئله زندگی شان، مسئله نماز بود و مقید بودند اول وقت بخوانند. خیلی هم حال داشت نمازشان چنان نماز را با حال می خواندند با عشق می خواندند که مثلاً این عشق را همه متوجه می شدند که چه حالی دارند ایشان در نماز. ایشان می گفتند من خیلی به نماز مغرب مخصوصاً علاقمند هستم. یادم هست که یکی از دوستان به نام اکبر بخشی؛ ‌از دوستان جهاد تلویزیون و همکار روایت فتح، گفتند که نمی دانم چرا من همیشه سر نماز حواسم پرت است؟! هیچ وقت سر نماز حواس جمعی ندارم. او برگشت و گفتند: «مواظب باش کسی که سر نماز حواسش همیشه پرت است، در زندگی همیشه حواسش پرت خواهد بود؛ یعنی زندگی اش هیچ حالت منظمی ندارد». این ارتباط دقیق بین نماز و زندگی که ایشان چنان حس کرده بود که به عنوان یک توصیه به دوستان می گفتند . یادم می آید به عنوان یک توصیه، زمانی ایشان می دید ما نمازهایمان زیاد حال ندارد به من گفت: «فلانی! سعی کن نمازت برایت مهمترین چیز باشد و سعی کن نمازت را با توجه بخوانی . اصلاً لازم نیست که این مستحباتی که تو نماز هست، حتماً به جای بیاوری . همان اصل نماز، همان “سبحان ربی العظیم و بحمده” که می گویی یک دفعه بگو؛ ولی آن یک دفعه را سعی کن حواست باشد چه می گویی و بقیه قسمت های نماز را همین طور سوال قسمت هشتم: پاسخ دهید نام این شخصیت شهید کیست؟ الف)شهیدآوینی ب) شهید نواب 🔍 عضویت در کانال فرهنگی و آموزشی ستاد اقامه نماز خراسان رضوی 👇 https://eitaa.com/namaz_khr
mosabeghe namaz 09 --- 25.11.1403.mp3
6.08M
روایت نهم: همسر او در خاطراتشان می گویند: دیر وقت از سر کار می آمد، کمی استراحت می کرد و دوباره قبل از اذان صبح بلند می شد که نماز شب بخواند. به او گفتم مگر تو اعتقاد نداری که کارهایی که می کنی همه اش عبادت است؟ گفت: بله. گفتم: پس یک مقدار هم استراحت کن. او جواب می ‌داد: «اگر تاجر، از سرمایه اش خرج کند، بالاخره یک روز ورشکست می‌شود، لذا باید سود در بیاورد که زندگیش بگذرد. ما هم اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم ورشکست می‌شویم.» اما همسرش که خیلی شب‌ها از گریه‌های او بیدار می‌شد کوتاه نمی‌آمد، به ایشان می ‌گفت: «اگر اینها که این قدر از شما می‌ترسند بفهمند این طور گریه می‌کنید… مگر شما چه گناه و معصیتی دارید؟ خداوند هم که همه چیز به شما داده، همین که شب بلند شدید یک توفیق است…»، آن وقت گریه ی او تبدیل به هق هق می‌شد و می ‌گفت: «آیا به خاطر این توفیقی که خدا به من داده، نباید او را شکر کنم سوال قسمت نهم: پاسخ دهید نام این شخصیت شهید کیست؟ الف) شهید باهنر ب)شهید چمران 🔍 عضویت در کانال فرهنگی و آموزشی ستاد اقامه نماز خراسان رضوی 👇 https://eitaa.com/namaz_khr
10.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻علی‌آباد کتول، حرکت زیبای راننده کامیون هنگام برف روبی در مقابل نمازگزار @namaz_khr
اگر شیعیان ما، در وفای به عهد و پیمان الهی اتحاد می‌داشتند، سعادت دیدار ما به تأخیر نمی‌افتاد... 📜احتجاج للطبرسی، ج ۲، ص ۴۹۹ ❣عید بزرگ میلاد منجی عالم بشریت حضرت حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف بر شما مبارک 🆔 @namaz_khr
mosabeghe namaz 10 --- 26.11.1403.mp3
6.57M
روایت دهم: یک ساعتی مانده بود به اذان صبح. جلسه تمام شد. آمدیم گردان. قبل از جلسه هم رفته بودیم شناسایی. تا پام رسید به چادر، خسته و کوفته ولو شدم روی زمین. فکر می‌کردم او هم می‌خوابد. جوراب‌هایش را درآورد. رفت بیرون! دنبالش رفتم. پای شیر آب ایستاد. آستین‌ها را داد بالا و شروع کرد به وضو گرفتن. بیشتر از همه ما، فشار کار روی او بود. طبیعی بود که از همه خسته‌تر باشد. احتمالش را هم نمی‌دادم حالی برای خواند نماز شب داشته باشد. خواستم کار او را بکنم، حریف خودم نشدم. فکر این را می‌کردم که تا یکی دو ساعت دیگر سر و کله‌ی فرمانده‌ی محور پیدا می‌شود. آن‌وقت باز باید می‌رفتیم دیدگاه و می‌رفتیم پشت دوربین. خدا می‌دانست کی برگردیم. پیش خود گفتم: بالاخره بدن توی بیست و چهار ساعت، احتیاج به یک استراحتی داره که.رفتم توی چادر و دراز کشیدم. زود خوابم برد. اذان صبح آمد بیدارمان کرد. بلند شدم و پلک‌هایم را مالیدم. چند لحظه‌ای طول کشید تا چشم‌هام باز شد. به صورتش نگاه کردم. معلوم بود که مثل هر شب، نماز باحالی خوانده است. سوال قسمت دهم: پاسخ دهید نام این شخصیت شهید کیست؟ الف) شهید هاشمی نژاد ب)شهید برونسی 🔍 عضویت در کانال فرهنگی و آموزشی ستاد اقامه نماز خراسان رضوی 👇 https://eitaa.com/namaz_khr
mosabeghe namaz 11 --- 27.11.1403.mp3
5.82M
روایت یازدهم: از ویژگی های بارز او التزام به نماز اول وقت بود. فرقی نمی کرد خانه باشد یا دانشگاه شهر باشد یا بیابان و کوه؛ سه شنبه ها همراه دکتر و برخی دوستان می رفتیم فوتبال. یک بار موقع رفتن دکتر هندوانه ای را خرید تا بعد از فوتبال بخوریم. وقتی فوتبال تمام شد ما دویدیم سمت هندوانه. اما دکتر با همان لباس ورزشی در زمین چمن شروع کرد به نماز خواندن. بارها اتفاق افتاد بود که می رفتیم کوه. همین که وقت نماز می شد شروع می کرد به نماز خواندن. آن هم چه نمازی. تا ایشان نمازشان را شروع کنند ما نمازمان را تمام کرده بودیم. یادم هست اردوی خانوادگی بود. رفته بودیم منطقه سرسبز الموت قزوین. ما همه سرگرم زیبایی های طبیعت بودیم و دکتر منتظر وقت اذان تا نمازش را بخواند. سوال قسمت یازدهم: پاسخ دهید نام این شخصیت شهید کیست؟ الف)شهید شهریاری ب)شهید باهنر 🔍 عضویت در کانال فرهنگی و آموزشی ستاد اقامه نماز خراسان رضوی👇 🆔 @namaz_khr
mosabeghe namaz 12 --- 28.11.1403.mp3
5.98M
روایت دوازدهم: ایشان یک‏بار در حین پرسش و پاسخ مسؤولان، با شنیدن اذان ظهر، خطاب به حضار و جمع گفت: اگر خبر داده باشند برای مدت بیست دقیقه ضرورت دارد ارتباط تلفنی با مرکزی برقرار کنم، آیا اجازه هست که همین جا صحبت را متوقف و ادامه آن را به بعد از تلفن موکول کنیم؟ حاضران که از پیشنهاد غیرمنتظره او غافل گیر و شگفت ‏زده شده بودند، گفتند: اختیار دارید. بله قربان! او گفت: هم ‏اکنون دستگاه بی‏سیم الهی (اذان) خبر از انجام فریضه ظهر داده است. ما فعلاً وظیفه داریم با اقامه نماز، این ارتباط را برقرار کنیم. سپس بدون تکلف، لحظه ‏ای بعد در برابر نگاه ناباورانه حضّار، با جمعی به نماز ایستاد و این تکلیف الهی را سروقت انجام داد. این رفتار او در تاریخ بشریت ثبت شد و گواه این است که این فرد در عمق باورهای خود با نماز مانوس بود و جایگاه آن را بسیار رفیع و ارزشمند و انسان‌ساز می دانست. سوال قسمت دوازدهم: پاسخ دهید نام این شخصیت شهید کیست؟ الف) شهید رجایی ب) شهید یاسینی 🔍 عضویت در کانال فرهنگی و آموزشی ستاد اقامه نماز خراسان رضوی 👇 https://eitaa.com/namaz_khr
🌸🌸🌸مسابقه یاد یاران به پایان رسید .... انشاءلله مسابقه بعدی ماه مبارک رمضان در همین کانال بارگزاری میشه 🌸🌸🌸