گفت همه از بقیع دور بشین
فقط بدن کفن شده زهرا س موند و علی داخل قبر....
مردِ خیبر ؛ هر چه کرد نتونست جسم ضعیف و لاغر زهرا س رو از تابوت برداره...
نه دست توان دارند نه پاها... نشست داخل قبر....
نفسی علی زفراتها محبوسةٌ
یا لـیتها خـرجـت مـع الزَّفَـراتِ
لا خیرَ بعدکِ فی الحیاةِ و إنّما
أبکی مخافةَ تـطـولَ حـیاتی
😭😭😭😭😭
اگه اشک میریزی در روضه: ما رو یاری کن ، شعر مقتل یا هر چی
@ya_zahra_madaraam
رو به مدینه کرد....
یا رسول الله ، از کدامین درد شکایت کنم، ببین علی به چه روزی افتاده....
😭😭😭😭
دو تا دست از بالا سر قبر بیرون آمد...
ندایی با صدای پیامبر ص شنید...
علی ، الیَّ ودیعتی، امانتم رو به دستان من بسپار...
😭
با صدای پیامبر ، جان تازه گرفت ....
خیلی صدا زد زهرا .... جوابی نشنید...
بدن رو از تابوت جدا کرد، داخل قبر گذاشت...
حالا چجوری خاک بریزم زهرااااا....
آخ آخ آخ .... بند کفن رو باز کرد .... صورت نیلی رو دید ....
فقط من نمیدونم چرا علی جان نداد....😭😭😭😭
یا علی ع ، اینجا یه صورت نیلی دیدی نتونستی بدنو خاک کنی....
اماااااا بمیررررم برا اماااام سجااااد ع😭😭😭😭
چجوری اون بدن صدپاره رو داخل بوریا گذاشت...
مثل علی ع فرمود اهل بنی اسد... همه از قبر دور بشین... تنها موند... بدن بوریا کرده حسین رو بغل گرفت ... داخل قبر گذاشت...
گفت بابا ، هر پسری آرزو داره برای آخرین بار بند کفن رو باز کنه از صورت پدر بوسه بزنه وداع کنه...
امااااا بمیررررررم سر در بدن نداااااری...
خم شد لب هاشو گذاشت به رگهای بریده گردن حسیییین .... 😭😭😭😭😭
اما چرا یه جایی سراغ دارم... که صورت باباشو برا آخرین بار بوسه زد...
خراااااابه شااااااااااام 😭😭😭😭😭 دختر سه ساله سر بابا رو بغل گرفت صورت رو صورت گذاشت.... ارووووم گفت بابا من الذی قطع وریدیک....
لب ها شو گذاشت رو لبهای کبوووود بابا ....
سر یک طرف افتاد
رقیه یک طررررف....😭😭😭😭
بابی المستضعف الغریب یا اباعبدالله....
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
نسئلک و ندعوک بدم المظلوم و بدم الحسین یا الله...
نه بار بگو :
اللهم عجل لولیک الفرج
آجرک الله یا بقیة الله فی مصیبة جدتک فاطمة الزهراء
آمین یارب العالمین