سلام علیکم
۴۰نفر از مؤمنين عزیز برای نماز وحشت عضو شوند.
هر کسی از عزیزان که میتواند از همین الان تا ساعت ۹:۰۰ امشب بخونه، عضو شود. (حق الناس را رعایت کنید.)
نام مرحوم در گروه پشتیبان میباشد.
🚨درضمن عضو شدن در گروه مساوی خواندن نماز است. پس اگر میتونید بخونید عضو شوید🚨
⛔️ تا ساعت ۲۱:۰۰ امشب وقت داریم ⛔️
❌❌❌
سلام
خوبی
شبت بخیر
یه کنج از حریم سلطان طوس دعاگویتان هستم
#گعده_شبانه
حرم
اینجا مشغول بودم، یه خانواده که زیارت اومده بودن منو بردن تا ۲۰ سال پیش تقریبا....
واقعا چه زود گذشت...😔
یادمه ۱۰سالم بود داداشم طلبه بود وقتی میومد خونه انگار دنیا رو برام میدادن، وقتی نگاش میکردم لذت میبردم ، چون طلبه بود با همه فرق میکرد...
طلبگی میپوشید ... طلبگی حرف میزد، اخلاق خوبی داشت...
عاشق طلبگی و طلبه ها بودم...
یادش بخیر....😊
یه روز با عموم رفته بودم شهری از شهرهای ارومیه، حوزه اونجا داخل بازار بود،
عموم گفت وایستا سر همین بازار جایی نرو تا برگردم...
اگه بری نمیتونم پیدات کنم (موبایل اینا نبود)
گفتم چشم...
ایستادم ساعت هااا !!! تا عموم برگرده...
اما انگار اصلا نفهمیدم چقد گذشته...
میدونید چرا؟
یه تیر برقی بود ، نشستم و تکیه دادم ، دیدم طلبه ها ۲نفر ۲نفر ۳نفر ۳نفر لباس طلبگی مثلا پیراهن سفید و ته ریش خیلی منظم و با عطرهای خوش بو از ورودی بازار رفت و آمد میکردن...
یا میرفتن حوزه یا از حوزه میومدن بیرون میرفتن دنبال کارهاشون در شهر....
وای من هم انگار چیه!!؟ داشتم با لذت و شایدم با حسرت به این بزرگواران نگاه میکردم😍
توی دلم میگفتم خدایا میشه منم یه روز ....
طلبه بشم...
پیراهن و لباس طلبگی بپوشم و توی حوزه درس بخونم؟؟؟😔
هم لذت میبردم از حضور سربازان امام زمان عج و هم حسرت تو دلم بود که من چرا نمیتونم...😔
بعد ساعت ها نگاه کردن و لذت بردن از این وضعیت ،
عموم اومد...
تو دلم گفتم ای کاش یکمم دیر میومد تا من اینجا مینشستم و این طلبه ها رو نگاه میکردم....
بالاخره برگشتم روستامون ...
روزها و ماه ها اون تصاویر تو ذهنم بود و با تصورشون کیف میکردم و دلم قنج میرفت...
بگذریم....
بگم امشب تو حرم چی شد که یاد این روز افتادم👇👇
یه کنج نشسته بودم داشتم زیارتنامه میخوندم ، اصلا حواسم نبود...
یه لحظه متوجه یه پسر بچه ۱۰ ساله باخانوادش شدم...
دیدم زل زدن به من دارن نگام میکنن...😳
عبا و قبامو جمع و جور کردم
خودمو نگاه کردم ببینم همه چی مرتبه..😉
دیدم اره دیگه همه چی سر جاشه ، عمامه و قبا و عبا...
وا!!!؟ اینا چرا اینجور دارن نگام میکنن...
شاید میشناسن یا با کسی اشتباه گرفتن...☺️
توجه نکردم کار خودمو ادامه دادم...
بعد ۲۰دق دیدم نه بابا همینجور دارن منو نگاه میکنن...
ای بابا ، اینا کین؟؟؟😳
واقعیتش من خودمم خجالت میکشیدم🥲
اخه فقط نگاه میکردن اصلا جای دیگه رو نگاه نمیکردن فقط منو ....مستقیم😅