eitaa logo
ننه ابراهیم🦥
28.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
183 ویدیو
4 فایل
🦦
مشاهده در ایتا
دانلود
ننه اوایل عقدمون با همسرم بیرون بودیم خیلی سرد بود هوا منم گفتم وای خیلی سرده و من لباس کم پوشیدم😜😜 فکرمیکردم الان کاپشنش رو میده بهم ولی نداد🤦🏻‍♀ و گفت بیا بریم تو ماشین که سرما نخوری🤕 بعد یه مدت هی براش کلیپایی فرستادم که توش پسره کاپشنش رو به دختره میداد🤪 دفعه بعدکه رفتیم بیرون مجددا گفتم سردمه و همسرم کاپشنش رو دراورد و به اصرار داد بهم هرچی گفتم نه خیلی هم‌ سردم نیست قبول نکرد و درنتیجه سرما خورد و تب و لرز کرد 🤦🏻‍♀🤦🏻‍♀🤦🏻‍♀🤦🏻‍♀🤦🏻‍♀🤦🏻‍♀🤦🏻‍♀🤦🏻‍♀ و تا دو هفته نیومد دیدنم که منم مریض نشم😢 بعدش متوجه شدم که بنده خدا کلا زودسرما میخوره و بد هم سرما میخوره عذاب وجدان گرفتم😐🤦🏻‍♀
همش خاطرات فانتزی کاپشنی نگیم، اوایل عقدم دفتر شعرم رو برای همسرم باز کردم یه شعر خوندم، دفتر رو ورق زد گفت همه اینا رو خودت گفتی؟ با ذوق گفتم بله😍 فکر کردم الان میره شمع میاره تا صبح براش شعر بخونم، گفت چه حوصله ای داشتی! دفترمو بست گذاشت کنار 😒
برای دوستانی که فانتزیشونه وقتی بارون میاد همسرشون کتش بده بندازن رو سرشون که خیس نشن😂
در جواب اون دوست مون که برای همسرش شعر میخونده و دفتر رو بسته باید بگم که بازم شما خوب بودید،،،، ما بعد از جلسه ی مشاوره ی پیش از ازدواج مون ، آقای مشاور که پی‌ برده بودن شعر میگم، به همسرم هم این موضوع رو گفته بودن و تنها واکنش همسرم بعد از جلسه، (البته اون موقع قبل از عقد بود) ، بهم این بود که واقعا شما شعر میگید ؟ منم گفتم گاهی اوقات بله و همسرم سکوت کرد تا امروز که یکسال و دو ماه از عقد مون میگذره 😆 و هیچوقت نخواسته که براش یه دو بیت از دفتر شعرم بخونم جوون ها کلا فانتزی ها رو پودر کنن بریزن بیرون 😁 یه عمر شعر نوشته بودم که به همسرم بخونم اونم که خواهان نداشت😄 یبار هم که یه نامه ی عاشقانه براش نوشته بودم یکی دو سطر اول رو که خوند غش غش خندید ، گفت وای یاد فیلما میوفتم ، فیلمه یا دوربین مخفیه؟! و نامه رو بست گذاشت کنار ..... و من همونجا فانتزی شعر و نامه ی عاشقانه به همسرم رو پرونده اش رو پودر و خاکستر کردم 😂😂 بجاش فهمیدم که با رفتار و اخلاق میتونم بهش محبت ام رو ثابت کنم 😅
سلام ننه🙋‍♀️ اینم به آقایون حاضر در کانال بگید که خب واقعا چیزی نمیشه یکم ذوق و شوق از خودشون نشون بدن و برای رضای خدا حداقل سالی یبار اونچیز که خانمهارو خوشحال میکنه انجام بدن‌...🥴 واقعا چی میشه مثلا ده دقیقه در سال بشینن پای دو بیت شعر خوندن همسرشون ؟؟😤 دیگه همه چیز هم نباید حذف بشه که....اخلاق و رفتار و ...همه چیز جای خود من قرار نیست خواسته هامو علاقه هامو پودر کنم که...
Fa. A: من تاحالا صدباردرخواست کردم من کاری میکنم ذوق کن حتی الکی محض رضای خدا؛ دریغ(چقدرخودمون کوچیک میکنیم😔🤭) حالا ۱۰ دقیقه بشینن شعر گوش کنند. اصلا نمیشه فهمیدتوسرشون چیه
🚶‍♀🚶‍♀🚶‍♀🚶‍♀🚶‍♀🚶‍♀🚶‍♀🚶‍♀ یااااانی چی😕 من بابام با شصت سال سن چناااان ابراز علاقه های کلامی شاعرانه ای داره که اصلا نمیتونم فانتزی هامون در این موارد پودر کنم
سلام ننه در مورد این فانتزی شعر و اینها من اوایل خیلی دوست داشتم که طرف مقابلم اهل کتاب و شعر خوندن اینا باشه چند مورد که اومدن و رفتن مامانم عصبی شدن گفتن خب حالا شعر نفهمه چی میشه مگه؟؟ مگه تو کمبود محبت داری دختر؟!! مامانم:🤨😠 من:😐😳🥲🤕 شعرا:😶‍🌫️😶‍🌫️😶‍🌫️ کمبود محبته:☺️ واقعا چرا خب یعنی اینقدر سخته؟!!
من واقعا درک نمیکنم چرا پسر بدبخت تو این سرما باید کاپشنشو دربیاره بده شما بپوشین، خب لباس درست بپوشین نه انقد فانتزی درست کنید نه انقد انتظار داشته باشین نه اون بیچاره رو تو این سرما به فنا بدید خب🙄😁
وقتی مجرد بودم فانتزیم این بود همسرم با من کتاب بخونه و شعر بخونیم بخصوص حافظ، بعد همسرم که اومد خاستگاری ایشون دانشجودکتری برق بودن توی سوالات پرسیدم مطالعه هم میکنین ؛گفتن بله زمان زیادی این کارو میکنم و من چشام شد😍😍😍 خلاصه بعد عقد متوجه شدم از مطالعه منظورش کتابای درسیش بود نه تنها برام شعر نمیخوند و شعر نمیفرستاد بلکه من هرچی شعر میفرستادم جواب نمیداد بهش یک بار گفتم چرا جواب شعرای منو نمیدی😑 گفت عزیزم راستش من اصلا متوجه معنی شعر نمیشم که بخوام جوابش رو بدم😌 گفتم مگه میشه شما تو مقطع دکتری انقدر کم سواد باشی😯 گفت باید توی حوزه تحصیلیم سواد منو بسنجی نه شعر و شاعری☺️ والان بعد 6سال زندگی مشترک و داشتن یه بچه 6ماهه این نوع رفتار همسرم برام عادی شده نه اینکه بدون محبت باشه نه، لزوما به اون صورتی که من میخوام محبتش رو نشون نمیده بنظرم به تعدادادما دنیاهای متفاوتی هم وجود داره که هرکس دنیاش درون خودش‌، برای تعامل بهتر باید ازدیدگاه طرف مقابلمون و دنیاش به موضوع نگاه کنیم تا بتونیم بهتر همو درک کنیم
حالا یچیزی بگم خون گریه کنید با یه بنده خدایی برا آشنایی رفته بودیم بیرون، پالتوم دستم بود سردم شد بدون حرف خواستم پالتومو بپوشم طرف اصراااار اصرار که بیا کاپشن منو بپوش... گفتم ممنون پالتومو میپوشم. من ذوووووق که چقدر این بشر باشعوره! چقدر جنس دخترارو میفهمه دوباره بیرون رفتیم نگام رو هرچی خیره میموند سریع برام میخرید... دیگه گفتم این حتما از رویاهای من پریده بیرون... بعدا که قضیه به دلایل دیگه ای تموم شد فهمیدم انقدرررر دخترباز بوده که خوب یاد گرفته چیکار کنه😐 هشتگ آرزوهای برباد رفته
واکنشم اگه شعرامو بخونه و بگه این چرت و پرتا چیه....
سلام خانم ابراهیمی وقتتون بخیر😊 به خانمای کانال بگین حالا انصافا همه آقایون اینجوری نیستن من سالها شعر آرشیو کرده بودم برای موقعش، بفرستم برای خانمم الان هم برای خانمم شعر میفرستم، یادداشت میفرستم، ذوق میکنم براش😊
اینکه ما خانوما درک میکنیم که هر کسی که به زبون خودش به ما ابراز علاقه میکنه نه لزوما به زبون ما، و با این موضوع کنار میایم و منعطفیم خیلی خوبه. ولی پیشنهاد میکنم کتاب پنج زبان عشق رو همه متاهل ها و کسایی که توی رابطه هستن و در شرف ازدواجن بخونن تا متوجه بشن که اگر بعضیا نمیتونن تو این قضیه منعطف باشن دلیلش بدجنسی و نسازیشون نیست بلکه واقعا زبون هر ادم برای دریافت عشق متفاوته و اشکالی نداره اگر ارضای این نیازمونو وظیفه پارتنرمون بدونیم و ازش بخوایم.
در مورد این فانتزی ها باید بگم دوره نامردی بودیم و هنوز محرم نبودیم رفته بودیم خرید و بعد نشستیم تو ماشین خیلی سردم بود یه چند باری گفتم سردمه همسرم هیچ واکنشی نشون ندادن حتی بخاری رو هم روشن نکردن درد حالیکه اگه بابام بودن اولین حرکتشون روشن کردن بخاری ماشین می‌بود و....! منم خیلی ناراحت شدم و بهشون گفتم ک چرا اصلا اهمیتی نمیدن؟ و ایشون بیشتر ناراحت شدن ک این چ حرفیه من میزنم توقع شون این بود که مستقیم بگم بخاری رو روشن کنید من سردمه اونوقت اگه روشن نکردن، من بگم بی اهمیت بودن! به هر حال اونشب اولین دعوای ما بود🤣 اما بعدا یاد گرفتن و من هم یاد گرفتم 😊 خواستم بگم یکم مرور زمان و شناخت باعث میشه آدما قلق هم دیگه دستشون بیاد زیاد غصه نخوریم😁
دقیقا نکته مهم اینه که به مرور زمان قلق هم دستمون میاد😇
همسر من اوایل عقد هیچی بلد نبود یعنی صفر کیلومتر... همون اوایل شروع کرد به شعر گفتن یکیش زمانی که ناراحت ومضطرب بودم چند شب قبل عقدبودفکر کنم فرستاد این بود: سارای من نگرانه مثل پسته خندانه چون که ماه شعبانه مونده بودم بخندم یا گریه کنم🤦🏻‍♀️
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
اینم به بحث کانال اضافه کنم که ممکنه یه سری اون اوایل دقیقا اینکارارو هم بکنن ولی کم کم دیگه انجامش ندن ( نه به این معنی که خنثی بشن و بی عاطفه) مثلا همسر من، دوران عقد کلی برای من متن های عاشقانه مینوشت.. شعر میفرستاد، پیام میداد و ازین قبیل کارها... به مرور زمان دیگه این طیف از کارهارو نکرد و نمیکنه... نه اینکه محبت بینمون کم شده باشه! نه.. بیشترم شده... ولی خب نوع ابراز متفاوت شده.. چون زندگی از حالت صرفا هیجانی و شوق و عاشقی، به یک ثبات عاطفی و منطقی میرسه که شاید کارهایی ک قبلا انجام میدادن دیگه انجام ندن، ولی محبت و عشق بیشتر و محکم تر و با ثبات تر میشه..